راننده آژانس، قربانی شکست عاطفی جوان معتاد
راننده آژانس، قربانی شکست عاطفی جوان معتاد
پسر جوانی که به خاطر شکست عشقی مرتکب جنایتی هولناک شده بود در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما در ابتدای جلسه محاکمه این متهم، علی دلداری نماینده دادستان در برابر قضات حاضر شد و اقامه دعوا کرد. وی گفت؛ مسعود جوان 24 ساله حاضر در دادگاه متهم است 14 اسفندماه سال 85 مرد 45 ساله یی به نام غلامحسین را با ضربات چکش به قتل رسانده و خودرواش را به سرقت برده است. درست روز حادثه پلیس جسد غلامحسین را کشف کرد و تحقیقات بعدی نشان داد او راننده آژانسی در بومهن است و آخرین مسافری که سوار ماشینش شده، مسعود نام دارد. با توجه به مشخصات ثبت شده از مسعود در دفتر آژانس ماموران محل زندگی او را پیدا کردند.نماینده دادستان تهران ادامه داد؛ تحقیقات پلیسی نشان داد مسعود عاشق دختری به نام فاطمه است که گاهی مخفیانه او را می بیند. با کشف نشانی خانه فاطمه و بازجویی از این دختر پلیس دریافت مسعود بعد از جنایت به خانه وی رفته و از او خداحافظی کرده و به مقصد کرج محل را ترک کرده است. چند روز بعد ماموران متهم را در کرج ردیابی و بازداشت کردند.
نماینده دادستان ادامه داد؛ مسعود در بازجویی ها به قتل غلامحسین اعتراف کرد و سایر مدارک نیز نشان می دهد اقاریر او منطبق بر واقعیت است، به همین سبب به عنوان نماینده دادستان تهران از هیات قضات تقاضا دارم حکم قانونی را در مورد وی صادر کنند.
در ادامه جلسه محاکمه بعد از اینکه اولیای دم در جایگاه حضور یافتند و برای مسعود تقاضای صدور حکم قصاص کردند، متهم در برابر هیات قضات قرار گرفت و گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم اما جزئیات آن را به یاد ندارم. من اعتیاد داشتم و مواد مصرف می کردم، علاوه بر آن قرص روانگردان هم استفاده می کردم. شرایط روحی مناسبی نداشتم تا اینکه با فاطمه آشنا شدم و به او دل بستم. عاشق شده بودم، فاطمه همه چیز من بود و می خواستم اعتیادم را ترک کنم تا با وی ازدواج کنم.متهم ادامه داد؛ پدرم با این ازدواج مخالف بود، هر کاری می کردم، نمی توانستم او را راضی کنم تا اینکه یک ماه قبل از این حادثه پدرم با من دعوا کرد و گفت؛ دیگر حق ندارم در خانه اش زندگی کنم. بعد از اینکه پدرم مرا از منزل بیرون کرد به خانه برادرم رفتم. یک ماهی بود که در خانه او زندگی می کردم.
از وضعیت خودم راضی نبودم و احساس خوبی نداشتم. من در زندگی ام فردی شکست خورده و پریشان بودم که حتی قدرت ازدواج با دختر مورد علاقه ام را هم نداشتم. تصمیم گرفتم خودم را از این حالت نجات دهم. به آژانسی که قبلاً می شناختم رفتم. غلامحسین آنجا بود و چندین بار با او بیرون رفته بودم و می شناختمش. به بهانه اینکه می خواهم مقداری وسیله از محل کارم بردارم او را به منطقه خلوت بومهن کشاندم. درست به یاد ندارم چه شد و چطور او را زدم. فقط می دانم چند ضربه با چکش یا میله آهنی به سرش کوبیدم. در آن زمان قرص روانگردان مصرف کرده بودم و حالت طبیعی نداشتم. فقط می دانم او را زدم و بعد هم به کرج فرار کردم.
متهم افزود؛ شرایط روحی مناسبی نداشتم. در زندگی به بن بست رسیده بودم اما باید بگویم به شدت پشیمان و شرمسار هستم و از اولیای دم عذرخواهی می کنم. من می دانم پدر یک خانواده را کشتم و مستحق اعدام هستم. پس از پایان دفاعیات مسعود و وکلای مدافعش هیات قضات به دلیل وجود برخی ابهامات و نیاز به بررسی بیشتر ادامه جلسه رسیدگی را به بعد موکول کردند.
|