«مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود باید به زن نفقه دهند...» آیه 34 سوره مبارکه نساء
همانطور که می دانید مسئله طلاق و از هم پاشیدگی خانواده ها یکی از مسائلی است که به دلیل شیوع بی رویه و بی حد و حصر توجه همه صاحبنظران و کارشناسان امور اجتماعی و خانواده را به خود جلب نموده است. البته این مسئله در جوامع غربی و کشورهایی که از لحاظ صنعتی و علوم طبیعی پیشرفته تلقی می شوند به دلیل فاصله گرفتن با ارزش های دینی و جایگزینی ارزش هایی به ظاهر روشنفکرانه و بشردوستانه به بهانه رسیدن زنان به حق و حقوقشان، چشمگیرتر است. لذا بنده به عنوان شهروندی مسلمان و شیعه مذهب بر آن شدم تا با استناد به قرآن کریم و پاره ای از استدلالات عقلی به تبیین و بررسی یکی از علل و شاید عامل اصلی این پدیده (از هم پاشیدگی خانواده ها، وجود نزاع و کشمکش بی مورد و بیش از اندازه در آنها و تزلزل در بنیان خانواده) که چیزی جز «تضعیف مدیریت» دراین گروه کوچک نیست بپردازم و از دست اندرکاران نشریه کیهان خواهشمندم با رعایت بی طرفی نسبت به چاپ این مقاله دراین روزنامه مردمی اقدام فرمایند. در ابتدا بحث را با این سؤال آغاز می کنیم که آیا تا به حال فکر کرده ایم که چرا و به چه دلیل بایستی در برابر اسلام و احکام و قوانین اسلامی راه تسلیم را درپیش بگیریم؟ و چرا پیغمبر اسلام(ص) فرموده است که سعادت و خوشبختی آدمی درگرو اطاعت کامل از خداوند است؟ جواب این سؤال خیلی واضح است به این دلیل که عقل ما قطره ای از اقیانوس بی منتهای عقل الهی است و قادر به درک بعضی از حکمتها و مسائل نمی باشد و لذا اگر با این عقل کوچک نتوانستیم حکمت بعضی از احکام و قواعد اسلامی را دریابیم نباید آنها را رد کرده و یا درصدد تعیین جایگزینی برای آنها باشیم.
در دین مبین اسلام و مذهب تشیع مقام ر یاست در خانواده برعهده مرد است که در اینجا به تجزیه و تحلیل این مسئله با تکیه بر ادله عقلی می پردازیم:
الف- از لحاظ اجتماعی هرگروه برای نیل به اهدافش نیازمند یک مدیر است و وجود رئیس و مدیر جزو ارکان اصلی هرگروه می باشد اگر خواسته باشیم در مقیاس وسیع مثالی بزنیم حکومت صدام را در کشور همسایه عراق مدنظر قرار می دهیم: صدام فردی دیکتاتور، فاسد و ستمکار بود و بیدادگری و جنایات او بر هیچ کس پوشیده نیست اما با وجود این به محض سرنگونی حکومت وی پس از حمله آمریکا و انگلیس تا زمانی که اعضای دولت جدید روی کار آمدند هرج و مرج به گونه ای عراق را فراگرفت که غارتگران و فرصت طلبان در ملأعام به مغازه ها و خانه های مردم هجوم برده و اموال آنان را به یغما بردند این نشان می دهد که وجود یک رئیس و حاکم- هرچند ظالم و خودرأی- از نبود او در گروه بهتر است و خانواده نیز به عنوان یک گروه کوچک از این قانون مستثنی نیست. البته باید رئیس خانواده قاطع و درعین حال رئوف باشد.
ب- از دیدگاه روانشناسی مرد موجودی مغرور است (البته این غرور به معنای تکبر نیست) و زیردست بودن در خانواده برای او بسیار دشوار و در بعضی از مواقع نیز غیرممکن است اما زن موجودی عاطفی و انعطاف پذیر است و زیردست بودن برای او به اندازه یک مرد مشکل ساز و غیرقابل تحمل نیست.
ج- برهیچکس پوشیده نیست که قوه عقل و منطق در مردان عموما غالب بر احساسات می باشد (مگر در موارد استثنا) و درعوض زنان از احساسات بالایی برخوردارند که ممکن است در برخورد با مسائل مختلف قوه تفکر و منطق آنان را تحت الشعاع قرار دهد.
د- عدالت خداوندی به معنای برقراری تشابه بین افراد نیست بلکه عدالت خداوند به معنای قراردادن افراد و اشیاء در جایگاه شایسته خود و بهره مندی هرشخص نسبت به قابلیت ها، استعدادها و توانایی های اوست. زن و مرد هر کدام ازتوانایی ها و استعدادهای مخصوص به خود برخوردارند و براین اساس مدیریت خانواده با تکیه بر قابلیت هایی که در مرد وجود دارد به وی سپرده شده است و درعوض زنان چون از احساسات و عواطف بالا و همچنین والایی بهره مند هستند مسئولیت پرورش فرزندان را که امری بسیار مهم و خطیر است برعهده دارد و فرزندان رشید در دامن زنان پرورش می یابند و این از حیث معنوی ارزشی کمتر از مدیریت ندارند. چونان که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «از دامن زن، مرد به معراج می رود.»
هـ - با توجه به مبحث بالا خداوند در رابطه بین زن و مرد به جای تساوی، تعادل برقرار کرده است مثلا مدیریت خانواده با مرد است و درعوض زنان از تامین نفقه و مخارج افراد خانواده و یا دفاع مسلحانه در برابر متجاوزین به قلمرو سرزمین اسلامی (مادامی که مردها حضور دارند) معاف می باشند. راستی اگر هیچ تفاوتی بین زن و مرد از لحاظ انجام کارها و امورات روزمره وجود ندارد پس چرا زنها از خدمت سربازی معاف هستند؟ یا چرا پرداخت نفقه افراد خانواده فقط برعهده مرد است و در جامعه ما به عنوان یک وظیفه برای او تلقی می شود؟
و- اگر از نظرگاه معنوی و عرفانی به قضیه نگاه کنیم مقام ها و سمت های مختلف دنیایی بیشتر نوعی مسئولیت دربرابر حق الناس هستند و نه یک امتیاز.
ز- همانطور که در ابتدای کلام نیز یادآور شدیم خداوند در وضع کردن هر حکم، حکمتی دارد که شاید عقل و قوه تفکر ما قادر به درک آن حکمت ها نباشد. اگر یک اتومبیل را درنظر بگیریم سازنده و مخترع آن خود بیشتر از هرکسی برنیازها و توانایی های آن مخلوق آگاه است و اگر قرار باشد کسی دفترچه راهنمایی برای استفاده از این اتومبیل تهیه کند سازنده آن بر هر شخص دیگری ارجح است و لذا خداوند که آفریننده انسان است و تدبیر همه عالم به دست اوست بیشتر از هرکسی از استعدادها و نیازمندی های انسان و ظرفیت های او آگاه است و لذا در قرآن کریم و احادیث انبیاء(ص) و ائمه(ع) که راهنمای بشر به سمت سعادت و خوشبختی است این سمت دراختیار مرد قرارگرفته است و آدمی در هر درجه از علم و دانش در جایگاهی نیست که در رد یا اثبات آن مباحثه یا تبادل نظر کند.
ضمنا نباید از نظر دور داشت مرد برای اعمال مدیریت بایستی قدرتمند بوده و از مکانیزم ها و اهرم هایی برای پیشبرد اهداف خانواده و برقراری نظم و انضباط برخوردار باشد که قرآن کریم به چند مورد از این اهرم ها در رابطه با زنان اشاره می کند که در آیه 34 سوره نساء به تفصیل آمده است.
تضعیف مدیریت مرد در خانواده یعنی تضعیف بنیان خانواده و ازهم گسیختگی آن که ثمره ای جز بحران های عاطفی در جامعه و تحت تاثیرقراردادن سایر خرده نظام های اجتماعی نخواهد داشت. البته نباید فراموش کرد که مرد ضمن عهده داربودن این سمت که- البته مسئولیت او را در درگاه خداوند بیشتر می کند- بایستی برای خواسته ها و نظرات افراد مختلف گروه اهمیت و احترام قائل شده و در صورت معقول و منطقی بودن آنها درتصمیم گیری ها لحاظ کند و بدان جامه عمل بپوشاند و در برخورد با مسائل و امورات مختلف صادقانه برخورد نماید و بین افراد عدالت برقرار کند و بر آنها ستم ننموده و خوش رفتار باشد و درغیراین صورت با غضب خدا و در نتیجه عذاب او در دنیا و آخرت مواجه خواهدشد.
مرد موظف است مقام زن را احترام کند و بداند که اعمال زن در خانه نه وظیفه او بلکه به قصد ایجاد مودت صورت می گیرد، همچنان که قرآن هم چنین می فرماید.
ابوالفضل مجیدنیا- قائنات
|
|
|
|
|