شهر شلوغ و پر ازدحام. شهر سکس و مواد مخدر. شهر ونسان ون گوگ.
اینجا آمستردام است.
شهر شبهای پر ستاره* ، شهر زمستان* ، شهر گندمزار کلاغها* ، شهر صندلی خالی* ...
اینجا آمستردام است.
ناباوری مطلق. چطور ممکن است شهر گلهای آفتابگردان* ، که لحظه لحظهی کودکیم با نقاشی نقاشاش گره خورده بود، تنها، محل خوشگذرانی و عیاشی گردشگران سر مست باشد. اما حقیقت، غم سنگینی برایم به ارمغان آورده بود. باید فراموش میکردم تصویری که از شهر مزرعههای ذرت با سرو های تنومند در رویاهای کودکیم حک شده بود.
بوی حشیش و گرس که هر از چند گاهی مشامم را پر می کرد، قلبم را بیشتر میفشرد. در میدان اصلی شهر کافی بود اندکی گوشهای تیزی داشته باشی تا تلفظ هر نوع مواد مخدری را به لهجهی زمخت هلندی بشنوی.
تابلو و یا مجسمههای آلت تناسلی در هر مغازهای دیده میشد. چه به طنز و چه جدی. سکس و مخدر یکی از راههای جلب توریست در هلند است. به علت ممنوعیت مواد مخدر در آلمان، فرانسه و اکثر کشورهای اروپایی، بیشتر اروپاییان برای گردش به این کشور سفر میکنند تا به گفتهی خودشان " دلی از عزا در آورند".
scheveningen
البته همه چیز در هلند بد نیست. اشتباه نکنید. مناظر، طبیعت و ساحل زیبای هلند نیز وسوسه انگیز است.
رودخانه عریضی که از وسط آمستردام گذر میکند و با قایقهای موتوری تفریحی و تلالوی نور خورشید که از پشت ابرها تزیین میشود، هر رهگذری را وادار می کند تا ساعتها به انتهای نا کجاآباد این رودخانه خیره شود.
ساختمان بلند و قدیمی تاتر و اپرای شهر، ساختمان تاریخی راهآهن و سوییتهای شناور بر روی آب از دیگر های جاذبههای آمستردام است.
اولین بار بود که شاهد خانههای شناور بودم. سوییتهای یک طبقه با حیاطی کوچک و مکانی برای پارک قایق موتوری. در شبهای مهتابی نقش رقصان خانههای شناور بر آب و آواز سکوت، خاطرهی دلانگیزی است که هرگز از یاد نخواهم برد.
خانههای مسکونی روی آب
به دلیل گرانی خانههای ثابت برخی از مردم هلند ترجیح می دهند که در خانههای شناور ساکن شوند چرا که هم ارزانتر است و هم به طبیعت نزدیکتر.
موزهی مادام توسو و نمایشگاه سلطنتی ملکه هلند نیز از دیگر اماکن دیدنی است که جایگاه ویژهای دارد. اما متاسفانه چیزی که بیشتر از همه جلب توجه می کرد تابلو های بزرگ "عکاسی ممنوع" بود که به رعایت آن، رهآوردی از این بازدیدها ندارم.
در نمایشگاه سلطنتی، جواهرات فوقالعاده زیبای ملکه آینهی تمام نمای ظاهر بازدید کنندگان بود. درخشش و شفافیت الماسها اجازه میداد تا هر بازدید کنندهای با دیدن تصویر خود در الماسها به مرتب کردن ظاهرش بپردازد. خانمها که از منظم بودن موهای خود اطمینان حاصل میکردند و آقایان نیز برای صاف کردن سبیل یا کراوات خود زمان بیشتری در برابر جواهرات متوقف میشدند.
موزهی سلطنتی
چهرههای سرشناس فوتبال ایران یا به قول فوتبالیستها "لژیونرها"، مانند علی دایی و مهدوی کیا، از بارزترین مجسمههای مومیایی در این موزه بود. البته لژیونرهای دیگر هم بودند اما با عذرخواهی از فوتبال دوستان عزیز، به دلیل بی علاقگی اینجانب به فوتبال اطلاعی از نام و تاریخچه زندگی آنها نداشتم.
شهرت موزهی مادام توسو به دلیل آن است که این بانو بنیانگذار ساختن چهره ی شخصیتهای جهان از موم است که دو شعبه دیگر در لندن و برلین دارد.
حیاط موزهی مادام توسو
مجسمه ملکه الیزابت(ملکه انگلستان) در گوشهای از این موزه خودنمایی میکرد. با دیدن این مجسمه نکتهای در ذهنم نقش بست. هرگاه صحبت از ملکه به میان میاید ضمیر ناخودآگاه افراد، چهرهی ملکه انگلستان را بیاد میآورد. در حالی که همین هلند هم چندین دوره است که توسط ملکه اداره میشود اما تا پیش از سفر به هلند من نوعی از وجود چنین ملکه ای بی اطلاع بودم.
ساختمان قدیمی اپرا
کشوری است کاملا فمینیستی. به این عنوان که اگر آقا هستید و قصد زندگی در این کشور را دارید بهتر است برای همیشه آن را فراموش کنید. چون شانسی برای خوشبختی ندارید!!!
تصاویری از بافت شهری آمستردام
میدان اصلی شهر
* نام تابلوهای ونگوگ
منبع : وبلاگ سیاه خانه