مقاله ایی از سایت عصر ایران و همین طور درج نظرات خوانندگان
روزگاری، هر کس می توانست دیپلم بگیرد، شهره شهر می شد ، مدرکش را قاب می گرفت و به نشانه افتخار به دیوار اتاق خانه یا محل کارش می زد.
مردم نیز آنها را به عنوان افرادی باسواد به رسمیت می شناختند و برایشان احترام زیادی قائل می شدند.
بعدها با گسترش آموزش های عمومی، آن وضعیت فرو ریخت و گذراندن رتبه های آموزش عالی اعم از فوق دیپلم و لیسانس، افتخارآفرین شد و سپس با شکل گیری شرایط جدید، دارا بودن مدرک لیسانس و حتی فوق لیسانس نیز رفته رفته عادی گشت.
در این میان، عده ای با یادآوری ارج و قرب مدارک تحصیلی در سالهای پیشین، خرده می گیرند که چرا این همه دانشگاه دولتی، آزاد و پیام نور و فراگیر و غیرانتفاعی و .... در کشور راه اندازی شده است تا کرور کرور مدرک تحصیلی دانشگاهی صاد و این مدارک از آن اعتبار اولیه بین مردم ساقط شوند؟!
این انتقاد از دو منظر قابل بررسی است:
1- اینکه آموزش عالی گسترش یابد و تعداد بیشتری از مردم بتوانند به کسب علم و مهارت بپردازند، فی نفسه امری است مطلوب.
در واقع ، اینکه در روزگاری که داشتن مدرک دیپلم و حتی ششم ابتدایی افتخار محسوب می شود، علتش این بوده است که اغلب مردم، حتی از داشتن سواد و تحصیلات در این حد نیز محروم بودند و اینکه اکنون چنان وضعیتی وجود ندارد، به این دلیل است که معادله ، معکوس شده و اغلب مردم توانسته اند در سطوح مختلف آموزشی، تحصیل کنند.
بدیهی است جامعه ای که درصد باسوادان و تحصیل کردگان دانشگاهی اش بالا باشد، از معضلات جوامع کم دانش مصون خواهد ماند و راه رشد را بهتر و سریع تر خواهد پیمود.
از این رو، اصل گسترش آموزش های عالی، رویکردی قابل دفاع و منطقی به شمار می رود.
2- اما آنچه باعث شده است انتقادات موجود به شکل کنونی در میان مردم به ویژه نخبگان شکل بگیرد، این سوال راهبردی است که آیا به طور مثال دانش آموخته مقطع کارشناسی امروز، به اندازه لیسانس 40 سال پیش باسواد و کاربلد است یا خیر؟
البته پاسخ به این پرسش، می تواند فرد به فرد و دانشگاه به دانشگاه متفاوت باشد ولی در کلیت امر نیز می توان یک پاسخ عمومی بدان داد و تکلیف را مشخص کرد.
در این میان، طرفداران گسترش آموزش عالی، با اذعان به نقص های موجود، معتقدند که اکنون که ظرفیت سازی "کمی" در عرصه آموزش عالی صورت گرفته است، نوبت "کیفی" سازی آموزش است که اگر چنین شود، می توان به آینده آموزش عالی در کشور امید داشت.
اما اکنون، معضل بسیار بزرگتری آموزش عالی و اعتبار مدارک و مدارج علمی را تهدید می کند و آن عبارت است اعطای مدارک دانشگاهی به برخی افراد که فاقد شایستگی های علمی هستند و جالب اینکه در این پروسه، آقایان به کمتر از دکترا هم راضی نیستند و دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از افراد ذی نفوذ و بعضا صاحب منصب، در طول سالهای گذشته، بناگاه ، "آقای دکتر" شده اند و این در حالی است که اکثر آنها حتی از خواندن یک متن ساده انگلیسی هم عاجزند و کسی هم نیست به آنها بگوید "آقای دکتر! شما چطور دکتری هستی که حتی نمی توانی متن انگلیسی کتاب درسی دبیرستان را هم بخوانی؟!"
یا کسی از آنها نمی پرسد که در کدام آزمون شرکت کردید، با چه نمره ای قبول شدید و استادان شما چه کسانی بودند؟
این ، یک واقعیت در جهان امروز است که کارکرد تعدادی دانشگاه های درجه چندم دنیا، فروش مدرک به اتباع کشورهای جهان سوم است.
آنها، از این طریق، هم درآمدهای کلان و بادآورده ای را کسب می کنند و از سوی دیگر، جهان سوم را انباشته از دکتر(!)های بی سوادی می کنند که عمری را با مدرک بی پشتوانه شان، وبال جامعه کشور خویش خواهند شد و بدین ترتیب، "توسعه نیافتگی" در این کشورها درست از نقطه ای که مرکز اصلی توسعه است(مراکز علمی) نهادینه می شود!
البته، برخی تمهیدات مثل عدم پذیرش مدارک تحصیلی دانشگاه های غیر معتبر در مراکز دولتی و نیز برخوردهای قانونی نظیر آنچه در ماجرای دانشگاه هاوایی شاهدش بودیم می تواند "تاحدی" این مساله را "تعدیل" (و نه حل) کند.
اما آنچه مصیبت اصلی است اینکه روند پذیرش و اعطای مدرک دکترا در برخی مراکز آموزش عالی کشور، به شدت در میان ا فکار عمومی مورد ابهام است به گونه ای که طی سالهای گذشته تعداد قابل توجهی از صاحب منصبان توانسته اند مدارک کاملا رسمی دکترا را از معتبرترین دانشگاه های ایران بگیرند و مردم را با این سوال بزرگ و اساسی مواجه کنند که چگونه ممکن است این همه مسوول که همه شان هم مدعی مشغله های کاری متعدد برای خدمت به مردم اند، در آزمون های مقاطع عالی آموزش قبول شوند و در اندک زمانی عنوان دکترا را به پیشوند نام خویش بیفزایند؟!
فاجعه بارتر این که بسیاری از این افراد، پس از "دکتر" شدن مدعی عضویت در هیات های علمی دانشگاه نیز می شوند و به همان دلیلی که دکترا گرفته اند ، استاد دانشگاه نیز می شوند و بدین ترتیب تا پایان عمر به عنوان یک عنصر کم سواد بر کرسی استادی می نشینند و برای سالهای سال، دانشجویان کم سواد تربیت می کنند و جایگاه استادی دانشگاه را کم ارج و بی اعتبار می سازند و این یعنی استمرار یک فساد (دکتر شدن غیر متعارف) در مفاسد متعدد (ظلم به دانشجویانی که بسیاری از آنها هنوز به دنیا نیامده اند و در سالهای بعد، قرار است شاگردان این استادان! شوند)
...و البته بگذریم از بهره برداری های سیاسی، شغلی و اقتصادی که این افراد از عنوان "دکتر" می کنند.
بی پرده باید گفت عقده دکتر شدن بعضی ها، معضل بزرگ آموزش عالی و یکی از مشکلات کشور است که به نظر می رسد زمان آن فرا رسیده باشد که تحقیق و تفحصی جدی از سوی مجلس یا قوه قضاییه در این باره صورت گیرد تا معلوم شود صاحب نامانی که در سالهای اخیر دکتر شده اند، چگونه و از چه طریق توانسته اند بدین مهم نائل آیند و گوی سبقت از شهروندانی که اغلب، بسیار باسوادتر از آنها هستند را بربایند؟!
حفظ حرمت مدارک تحصیلی ، وظیفه ای است که امروز بر دوش متولیان آموزش عالی سنگینی می کند.
نظرات کاربران:
▪ اگر قرار باشد که آموزش عالی آموزش بدهد و مدرک دقیق صادر کند، مدیران بی سواد که به هر دلیلی بالا آمده اند، دیگر چگونه بر مصدر قدرت بمانند و حقوق و مزایای خودر ار بگیرند؟!
▪ خواهشمند است این مسائل را برای مردم بازگو کنید که دلیل اصلی این خواسته افزایش ناگهانی و چند برابر حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه و اعطای مجوز داشتن پست های دیگر علاوه بر شغل استادی و مجوز داشتن شرکت خصوصی همراه با منصب استادی و عدم اجبار حضور تمام وقت در دانشگاه ها و داشتن سالانه دو ماه مرخصی که یک ماه آن را می توان نقدا دریافت کند و مجوز کار کردن تا 35 سال و .... می باشد!!!!.
▪ ممنون از ریز بینی شما واینکه این واقعیت تلخ را بسیار شیوا عنوان کردید .جالب است خدمت شما عرض کنم بسیاری از این آقایان به اصطلاح "دکتر "مدرک فوق لیسانسشان را هم به همین صورت گرفته وحتی دفاع از پایان نامه کارشناسی ارشد بصورت صوری انجام داده ویا اصلا" انجام نداده اند.
▪ با نظر شما موافقم.در محل کار بنده نیز به اصطلاح دکتری که دارای پست تخصصی نیز هست وجود دارد که نه تنها کار با رایانه و ساده ترین اصطلاحات انگلیسی را نمیداند بلکه در یک مورد خاص دیدم قادر نبود میانگین چند عدد را محاسبه کند.او رئیس من نوعی است که سالها پس از طی کنکور در بهترین دانشگاه کشور تحصیلات عالی را گذراندیم و اکنون شاهد جولان بی سوادان در بسیاری از سطوح مدیریتی جامعه هستیم.
▪ عزیز نویسنده واقعا" دست مریزاد به شما حرف دل ما دانشگاهی ها رو زدی کاش صراحتا" به این سهمیه های جور واجور مثل سهمیه مدیران که واقعا" اخر اخر اخر..... بیعدالتی است که به ناحق در ازمون های تخصصی گذاشته میشه اشاره میکردی یکی نیست بگه اخه بابا جون کسب رتبه علمی با دغل بازی چه فایدهای داره .اگه IQداری اگه فکر میکنی کشش و لیاقتشو داری بیا مثل یک انسان فهیم وارد کازار رقابت شو تا کی رانت خواری؟ تا کی دغل بازی؟ من موندم این اقای رییس جمهور جناب اقای دکتراحمدی نزاد میدونه زیر سایه اش دارن این جور استعداد کشی میکنن؟یک روز میبینی سوال لو میره یک روزمیبینی طرف با نمره حداقل رشته top قبولش میکنن؟؟؟؟ یک روز سوالات غیر استاندارد یا حتی غلط طراحی میشه اعتراض میکنی میگن عزیز جان ما از اساتید برتر هیات علمی ؟؟؟؟؟؟؟؟کمک میگیریم حالا خود بخوان ...حالا این استاد های فن که این مسوول میگه از کجا مدرک گرفته بماند...........
▪ بالاخره یکی پیدا شد و دو کلمه حرف حساب در این زمینه زد.
وای به حال دکترهایی که اینها تربیت می کنند.
▪ خیلی دیر بفکر افتادید چون بیشتر آنها خود را به آموزش عالی چسبانده و جزء هیتء علمی شد ه اندو در سطح وزارتخانه ها رخنه کرده اند
▪ به نام خدا
خدا پدر هر چه آدم راستگو را بیامرزد
به خدا قسم بیشتر از این به جامعه ای ظلم نشده که در آن مدارک تحصیلی رابطه ای و پولی رد بدل شده !!! شمارا به هر چه مقدساته این موضوع را تا انتها ادامه بدهید اجرتان با خدا
▪ واقعا جای تشکر از نگارنده مطلب و سایت محترم عصر ایران دارد که به موضوع بسیار مهمی اشاره نمودند و به یکی از معضلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم اشاره نموده اند. به نظر بنده یکی از دلایلی که موجب افزایش تلاش برای گرفتن مدارک تحصیلی به هر شکلی شده بها دادن بیش از حد به تنها برگه مدرک بوده و نه تجربه و سواد مرتبط با مدرک لذا با توجه به اینکه شرایط احراز هر گونه امتیاز و پستی در هر سطحی صرف داشتن مدرک میباشد این معضل رشد تصاعدی داشته و همانطور که طبق فرمایش نگارنده ارزش ها از مدرک ششم ابتائی به دکترا رسیده دور نیست که کم کم شرایط بگونه ای پیش رود که برای احراز یک پست اجرائی هر چند کوچک نیاز به فوق دکترا و پرفسورا داشته باشیم. در صورتی که دارندگان این مدارک و سواد واقعی بالا اصولا بایستی تئورسین و معمار قوانین و فرایندهای اداره کشور باشند و کارهای اجرائی را به سطوح پائین تر ارجاع دهند،هر چند برای بعضی از افراد هر فیلتری برای تصدی شغلی بگذارند از فیلتر شکن های پر قدرت استفاده نموده و به خواسته های خود می رسند.
▪ آفرین، واقعا به موضوع خوبی اشاره کردید. ماموریتش هم با قوه عدالت گستر قضاییه
▪ با سلام
این دردی را که شما هم اینک آشکار می سازید سالهاست آتش بر جان این مردم انداخته و چه بسیار دانشجویانی که حق ادامه تحصیل در دوره دکتری را داشتند ولی به جهت ظهور این پدیده کثیف از ادامه تحصیل باز ماندند .
استفاده از رانت و ثبت نام دستوری بخشی از این معضل است مشکل اصلی آنست که عده ای از مسئولان و حتی اساتیدی که سوال طرح می کنند به بعضی از افراد مورد نظر خویش آدرس می دهند که که از بین دهها کتاب در یک درس از آزمون دقیقا به کجا و کدام کتاب مراجعه نمایند و فقط همان صفحات را بخوانند تا قبول شوند . در مواردی گفته می شود شما فقط این سوالات را بخوانی قبولی و....
با این وضع بسیاری از افراد با سواد ناامید از ادامه تحصیل شدند و به کار های جانبی پرداختند و چه بسیار افرادی که از کشور خارج شدند .تازه این از نتایج سحر است .
▪ به مسئله بسیار مهم و حیاتی پرداخته اید.
اخیرا مد شده افرادی با مدرک معادل کارشناسی ارشد، که در داخل حق ادامه تحصیل ندارند، از بعضی دانشگاههای جمهوری آذربایجان در رشته هایی که هیچ ارتباط و سنخیتی با مدرک قبلی شان ندارد، به صورت غیر حضوری در مقطع Ph.D پذیرش گرفته اند.
نکته اینجاست که با توجه به دو مسئه مذکور (عدم سنخیت رشته ها و غیر حضوری بودن دوره) این آقایان چطور دکتری خواهند شد ؟ با کدامین سواد؟ با کدامین آزمون زبان؟ با کدامین کلاس و درس؟ با کدامین استاد؟ با کدامین مطالعه؟ وا اسفا .....
جا دارد که وزارت علوم و تحقیقات به این معضل رسیدگی کند وگرنه تبعات بسیار منفی آن دامنگیر فضای علمی کشور خواهد شد.
▪ بابا وضع خراب تر از این حرفها است.همین آقایانی که با رابطه و کیلویی مدرک می گیرند الان برای ما که سالها زحمت کشیدیم تصمیم می گیرند.بهتر می دانید که همه چیز در این کشور شده رابطه و این موضوع حتی گریبان مراکز نظارتی را هم گرفته است.به قول معروف : هرچه بگندد نمکش میزنند...آیا آن نماینده یا مقام مسوولی که چنین مدرکی گرفته اجازه میدهد در عمل تفاوتی میان با سواد و بی سواد دیده شود. باور کنید ادعای این افراد بی سواد گوش فلک را پر کرده است.
▪ من هیچ وقت به مطالب شما نظر نمی دهم. اما امروز دیگه نتونستم چیزی نگم. به زور دارم جلوی اشکم رو می گیرم. کاش این مقاله و مقاله های از این دست بتوانند کاری را در عمل موجب شوند. موفق باشید
▪ من با رتبه اول آزمون کارشناسی ارشد وارد دانشگاه تهران شدم و بعد از فارغ التحصیلی مزایایی بیشتر از آنچه به فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد مراکز مدیریت دولتی که در آن تعداد زیادی بیسواد مفتخر به اخذ مدرک شدند، به من تعلق نگرفت که هیچ، از نظر جایگاه امربر آنها هم نشدم! حالا هم که با هزار ریاضت دکترا میگیرم، آقایان باز هم پیشدستی کرده اند. تنها راهی که میماند زندگی در یک کشوری دیگر است که خیلی ها به آن مبادرت کرده اند. ما که میخواهیم بمانیم خدا عاقبت بخیرمان کند!
▪ من خودم در مقطع کارشناسی ارشد شاهد بودم که یک نماینده مجلس که همکلاس ما بود فقط در طول ترم دو تا سه بار در کلاس رؤیت شد . که البته جدیداً دیدم ایشان را با عنوان دکتر خطاب می کنند.!!!!
▪ یک مسئله ای که وجود دارد این است که دستگاههای دولتی با وزارت علوم بده بستان دارند یعنی دستگاههای دولتی در قبال اجابت کردن نیازهای وزارت علوم ( تجهیزاتی - مالی - تسهیلاتی و... ) می توانند از وزارت علوم چند سهمیه تحصیلی در مقاطع مختلف دریافت کنند. و افرادی را که معمولاً هم از مقامات هستند جهت تحصیل به وزارت علوم معرفی می کنند. و آن مقامات دانشجو نیز که معمولاً به علت مشغله زیاد نمی توانند در کلاس حاضر شوند و کارهای کلاسیشان را یا همکلاسیها در قبال دریافت امتیازات از مقام مربوطه انجام میدهد یا کارمندان تحصیل کرده زیردست آن مقام و با همین شیوه از استاد محترم هم نمره لازم را کسب میکنند
▪ با سلام متاسفانه این مشکل باعث ضربه به کشور ومملکت شده چرا که هر کسی با این عنوان در راس مدیریت قرار میگیرد وبنیان واساس ان سازمان را از ریشه نابود میکند بعنوان مثال اکثر مدیران عامل...چه مدیران فعلی وچه مدیران قبلی لقب دکترا را یدک میکشند ولی واقعا نه زبان انگلیسی ونه حتی در حیطه کاری وتخصصی خود هم هیچ گونه اطلاعاتی ندارند فقط از لقب دکتر جهت خود بزرگ بینی وتکبر وسو استفاده از مقام برای خود وخانواد ه هایشان استفاده میکنند و متاسفانه از آنها در مناصبی برای کشورهای خارج از ایران هم استفاده میشود واین افراد هیچ زمان بازنشستگی هم ندارند تا افراد لایقتر و کار آمدتر در مدیریت قرار بگیرند باید رییس جمهور محترم به این مسایل اهمیت بیشتری بدهند
▪ حفظ حرمت بیشتر از ا ینکه به دوش متولیان آموزش عالی باشد به دوش دولت در معنای عام آن است. مردم خود را با سیاست های دولت وفق می دهند. هرگاه دولت اصل را بر مدرک بگذارد طبعا مردم به مدرک گرایی رو می آورند و در این میان از بین دارندگان مدرک هرکس که روابط بهتری دارد یا هنر تظاهر در او بیشتر است طبعا ترقی خواهد کرد. ولی اگر شایسته سالاری به معنای واقعی کلمه ملاک باشد نه تنها مدرک گرایی بلکه سوء استفاده از روابط و تظاهر و ریا هم از جامعه رخت بر می بندد. در کشورهای اروپایی که منبع این مدارک دانشگاهی است اصولا بسیاری از معروفترین اساتید دانشگاهی مدرک دکترا ندارند که از میان آنها بسیاری برندگان جایزه نوبل هم هستند. بسیاری از اساتید بواسطه تحقیقات و کارهای ارزنده شان که دهها برابر کار برای مدرک دکترا زمان برده است معروف می شوند. لذا به مصداق مثل معروف الناس علی دین ملوکهم تا زمانی که مدرک (بدون توجه به کار واقعی) ملاک باشد و خریدار داشته باشد، مردم هم بدنبال مدرک به هر قیمتی خواهند بود.
▪ تشکر میکنم از مسئله مهمی که مطرح کردید . سوال : چگونه در آینده میتوان این اشخاص را شناسایی و از سمتهای مهمی که دارند برکنار کرد ؟ آیا ایران تا زمان بازنشست شدن این افراد باید تاوان کند ذهنی آنها را بدهد؟؟؟
▪ سلام دوستان
من برای دکتر شدن هفت خان رستم را گذرانده ام،اما برخی افراد که خرشان مثل اسب می رود،تنها با پهن کردن یک خوان برای مسئولین دانشگاه،یک شبه دکتر می شوند...جل الخالق،این خان کجا وآن خوان کجا...
▪ جانا سخن از زبان ما می گویی
▪ مطلب شما آنقدر درست و گیرا هست که من چیزی برای توضیح یا اضافه کردن به آن پیدا نکردم ولی چند تا مصداق به ذهنم رسید که اونا رو هم شما بهتر از من می دونید ولی مشکل اینه که هیچ وقت به مردم معرفی نخواهند شد.
▪ به خدا ما دانشجو ها هر چه داد زدیم مهندس ...استاد زمین شناسی پیام نور ...به سختی خواندن و نوشتن بلده کسی باور نکرد. چه کسی باور می کنه فوق لیسانس زمین شناسی که داره با پارتی، دکترا هم می گیرد! حتی نمی تواند سنگ آذرین و رسوبی را از هم تشخیص بدهد. این نمونه وجود مافیا در دانشگاه پیام نور و همینطور سایر دانشگاه ها است.
عصرایران: نام محفوظ
▪ در ایران که عادی است شما سری به دانشجویان ایرانی در شهر ... هندوستان که دارند دکترا میگیرند بزنید که حتی روخوانی هم از زبان انگلیسی نمیتوانند بکنند چه جور هم دکترا میگیرند دریغ از دو کلمه انگلیسی صحبت کردن
▪ جانا سخن از زبان ما میگویی دکتر سیف ا لرضا شهابی فارغ التحصیل قبل انقلاب
▪ واقعا درست گفتی. من همیشه تعجب می کنم که برخی مسوولان ما در سفرهای خارجی مترجم به همراه خود می برند. ولی مثلا می بینیم که حتی رئیس جمهور افغانستان و پاکستان هم به راحتی انگلیسی صحبت می کنند.
▪ به نام خدا
خیلی ممنون از نوشته شما خیلی متین نوشته اید
ocean bird - ایران - ایران |
بی سوادی معضل بزرگی در کشور ما شده و مربوط به اعطای مدرک دکترا به صورت کیلویی نیست. این بحث ریشه ای تر از این است. ببینید در زمان پهلوی دانش آموزان با چه زحمت و تلاشی موفق به گرفتن مدرک ششم ابتدایی ( یا تصدیق ) می شدند. یک نفر با این مدرک میتونست یک کارمند خیلی خوب باشه. با مدرک دیپلم معلم بودند. ولی حالا از مدارس ابتدایی بگیرید تا مقاطع آخر آموزش متوسطه، معلمان و مدیران تحت فشار قرار می گیرند که به دانش آموز نمره بدهند تا درصد قبولی ها افزایش پیدا کند. بعد همین دانش آموز بصورت بیسواد وارد دانشگاه می شود و آنجا هم لنگ یک نمره است که بصورت کیلویی و خیرات شده از استاد بگیرد. خب، به همین صورت ادامه پیدا میکنه.
کسی که مدرک دیپلم قدیم را داشت حقیقتاْ سوادش از یک فوق لیسانس امروزی بیشتر بود. ولی حالا همه بیسوادند و فقط مدرک دارند. شما نگاهی به وبلاگ ها بیندازید و میزان غلط های املایی در نوشته ها بررسی کنید. همین مسپله به زبان فارسی در طولانی مدت ضربه وارد میکنه.
مدرک دکترا هم که حکایت دردناکش جداست. بخصوص در این دولت، همه حضرات هیپت دولت مدرک دکترای کیلویی دارند. یک نفر میگفت از دانشگاه برکلی آمریکا !!!! مدرک دکترا داره در حالی که تا به حال پاش را از این مملکت بیرون نگذاشته بود. حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
=============
( ممکنه از مسپولین سایت خواهش کنم مشکل حرف حمزه در صفحه کلید نظرات را حل کنید. ممنون) |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
گوران - ایران - تهران |
اگر تفاوت حقوق این دکترهای بیکار را با دیگران می دانستید هرچه هست برای اینها می باشد حقوق چند میلیونی ومکانات فراوان با مدرک مالزی وهند وپیام دور ووووو |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|