دختر در برابر قرض
دختر در برابر قرض
![]() |
| کشت خشخاش ممنوع است اما اعمال ممنوعیت نیز ساده نیست |
اما هر بار فقیرترین کشاورزان فقیرتر شده اند و توان آنها برای مقابله با فقر کاهش یافته است.
مردی که خود را "جمعه خان" معرفی می کند، از روستای خود در نواحی کوهستانی مرزی با پاکستان آمده است.
او با ریشی سفید و عمامه ای بر سر سن یک پدربزرگ را دارد.
اما او به تازگی با ازدواج دختر شش ساله خود، برای بازپرداخت قرض، با پسر یک طلبکار موافقت کرده است.
تریاک: پول رایج
در کشوری که بانک ندارد، تریاک راه رایج گرفتن وام است.
شما تریاک قرض می گیرید و با تریاک می پردازید.
جمعه خان تا زمانی که خشخاش کشت می کرد می توانست بهره قرض خود را بدهد، هر چند هیچگاه اصل پول را نمی توانست پرداخت کند.
اکنون ممنوعیت کاشت خشخاش باعث شده که او به کشت گندم که سود پایینی دارد روی بیاورد.
او امسال حتی نمی تواند خانواده اش را سیر نگه دارد.
و از آنجا که او زمین ندارد، کودکان دخترش تنها دارایی او محسوب می شوند.
او تا کنون دو دختر خود را برای پرداخت قرض داده است و با کوچکترین دختر خود هم قرضی 2000 دلاری را پرداخته است.
گیاه کم خطر
تریاک افغانستان پس از تبدیل شدن به هروئین هر سال در سرتاسر جهان باعث مرگ هزاران نفر می شود، و در داخل افغانستان هزینه های طالبان را تامین می کند و به فساد اداری در دولت دامن می زند.
افغان ها می دانند که خشخاش گیاهی حرام است، اما وقتی خانواده شما گرسنه است، حرام حلال می شود.
ضمن اینکه این محصول به نسبت کم خطر محسوب می شود.
خشخاش با آب و هوای خشک سازگاری دارد و حتی در زمان جنگ هم بازار دارد.
هر زمان هم که خشخاش بکارید می توانید پول قرض بگیرید.
با این حال سود عمده نصیب قاچاقچیان و مسئولان فاسد، و در جنوب نصیب طالبان می شود که از این محصول مالیات مذهبی می گیرند.
"بهتر از کمک"
به دست آوردن محصول از خشخاش به زحمت زیادی نیاز دارد در نتیجه حتی کارگران بدون زمین هم به بخش کوچکی از سود دست پیدا می کنند.
یکی از کارگران شاغل در امر توسعه به من گفت کار کردن در مزارع خشخاش در رساندن پول به دست فقرا، موثر تر از کمک های مالی است.
اما از آنجا که کشت خشخاش در ننگرهار ممنوع شده، بسیاری از خانواده ها دوران سختی را پشت سر می گذارند.
برخی مردان از پیوستن به طالبان در ازاء 140 دلار در ماه می کنند و برخی گزینه پیوستن به ارتش ملی با حقوقی پایینتر را مطرح می کنند.
بسیاری از خانواده ها خشمگین و ناراضی هستند و می گویند دولت برخلاف قول خود، در برابر توقف کشت خشخاش به آنها کمکی نکرده است.
برخی تهدید به مقاومت در برابر حکم ممنوعیت دولت می کنند.
کشاورزی می گوید: "قبیله ما خوگیانی است. ما مثل شیر شجاع هستیم. یک قبیله بزرگ"
دولت باید مراقب باشد. قبایل ننگرهار پادشاهان را از تخت پایین کشیده اند.
مبارزه با دولت؟
![]() | |
| کشت خشخاش کاری پر زحمت است و برای کارگران فقیر ایجاد شغل می کند |
اما مردی که دخترش به نامزدی پسر طلبکار درآورده است پیرتر از آن به نظر می رسد که بتواند مبارزه کند.
او 30 سال قبل در جریان جهاد علیه ارتش شوروی مقروض شد و از آن زمان هیچگاه نتوانسته قرض خود را بپردازد.
از او می پرسم از نامزد کردن دختر شش ساله اش شرمسار نیست؟
می گوید نه، شرم واقعی ان است که طلبکارها در خانه اش را بزنند و او را مقابل دیگر اهالی روستا شرمنده کنند.
می پرسم دخترت چه احساسی دارد؟
می گوید خوشحال است که مشکل پدرش را حل کرده است.
او باید بازگردد تا مزرعه اش را آب بدهد.
دانه گندم هر چند تنها غذای دو ماه خانواده اش را تامین خواهد کرد، اما نمی توان آن را نادیده گرفت.
|
|
|
|
|
|

