زن جوان در آتش بدبینی سوخت
+0
رأی دهید
-0
زن جوان در آتش بدبینی سوخت
بدبینی زن جوان به شوهرش جدالی را آغاز کرد که به مرگ این زن در میان شعله های آتش انجامید.این حادثه ساعت 23 شامگاه 7 خردادماه در نجف آباد اصفهان به وقوع پیوست و ماموران سازمان آتش نشانی پس از آنکه از وقوع حریق در یک منزل مسکونی مطلع شدند به سرعت خود را به آنجا رساندند و پس از 20 دقیقه توانستند آتش را مهار کنند. در ادامه زن و شوهری که در میان شعله ها گرفتار شده و سوخته بودند، به بیمارستان انتقال یافتند و بعد از آنکه کارشناسان بررسی علل حریق، تشخیص دادند آتش سوزی در این خانه عمدی بوده است، ماموران نیروی انتظامی نیز وارد ماجرا شدند تا به تحقیقات درباره علت های وقوع این حادثه بپردازند. یکی از همسایه های معصومه و حمید - زوج مجروح- در توضیح مشاهدات خود به ماموران گفت؛ ساعت 10 شب بود که صدای فریاد و دعوای حمید و زنش را شنیدم و نیم ساعت بعد با فریادهای معصومه که درخواست کمک می کرد از خانه بیرون آمدم و به کمک سایر همسایه ها از دیوار خانه بالا رفتیم و دیدیم زن جوان در حالی که دستانش خون آلود است به اطراف می دود و کمک می خواهد. او فریاد می کشید سوختم، سوختم.
در حالی که پلیس تلاش می کرد علت وقوع آتش سوزی را دریابد در دیگر سو کوشش پزشکان برای نجات جان معصومه بی ثمر ماند و این زن که دچار 90 درصد سوختگی شده بود، جان باخت. با مرگ زن جوان پرونده حساس تر از پیش شد و این بار به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای نجف آباد کارآگاهان جنایی پیگیری پرونده را بر عهده گرفتند. آنان پس از ورود به خانه حمید و معصومه جوان متوجه شدند شب حادثه صدای تلویزیون بسیار بلند بوده و فقط یکی از آن دو شام خورده است. این دو نکته نشان می داد زوج جوان به خاطر درگیری و مشاجره به همراه هم شام نخورده و صدای تلویزیون را نیز بالا برده بودند تا داد و فریادهای آنها به گوش همسایگان نرسد. در ادامه یک گالن چهار لیتری حاوی بنزین نیز در حیاط خانه پیدا شد.در این مرحله یکی از شاهدان عینی حریق مرگبار به پلیس گفت؛ معصومه در آخرین لحظات حیات در حالی که به سختی حرف می زد مرتب می گفت اشتباه کردم، اشتباه کردم.تمامی این شواهد از وقوع درگیری شدید بین زوج جوان حکایت داشت، به همین خاطر حمید تحت بازجویی قرار گرفت و در حالی که در وضعیت نامناسبی قرار داشت و پراکنده گویی می کرد، گفت؛ از دست زنم چه باید می کردم. او مرا متهم می کرد زن دوم گرفته ام. شب ها من را مورد بازخواست قرار می داد و می پرسید چرا دیر رفتی، چرا دیر آمدی و هزاران سوال ناراحت کننده دیگر که صبرم را لبریز کرد.در شرایطی که این مرد هنوز قادر به بازگو کردن واقعه نبود، کارآگاهان به تحقیق درباره زندگی زناشویی حمید و معصومه پرداختند و پی بردند معصومه قبلاً یک بار ازدواج کرده و با خاطره یی تلخ از شوهرش جدا شده و سپس به عقد حمید درآمده بود. طبق اطلاعات موجود زندگی مشترک حمید و معصومه تا مدت ها در شرایط آرمانی بود و آن دو در کنار فرزندان شان در صمیمیت زندگی می کردند اما به تدریج زن جوان با توجه به تجربه گذشته اش نسبت به شوهر دوم خود نیز بدبین شد و اختلاف میان آنها شکل گرفت.
پس از به دست آمدن اطلاعات اولیه و بهبودی نسبی حمید، مرد جوان مورد بازجویی های دقیق قرار گرفت و در تشریح نحوه وقوع حادثه گفت؛ آن روز ساعت هشت صبح به محل کارم رفتم و حدود چهار بعدازظهر به منزل بازگشتم. پس از آن به همراه معصومه به خانه خواهرزنم که ما را دعوت کرده بود، رفتیم و ساعتی بعد برای شام به خانه خودمان بازگشتیم. در این هنگام موبایل من زنگ خورد و ناگهان معصومه از کوره در رفت. او شروع به داد و فریاد کرد و گفت من ازدواج مجدد کرده ام. هر چه به وی توضیح دادم شکش بی دلیل است اعتنایی نکرد و در همان حالت خشم و عصبانیت به حیاط رفت، گالن چهار لیتری بنزین را برداشت و مجدداً بازگشت. او جلوی چشم های من بنزین را روی خودش ریخت و با کبریتی که در دست داشت مرا تهدید کرد. من به شدت ترسیده بودم اما اشتباه کردم، ظرف بنزین را برداشتم و باقی مانده آن را روی خودم ریختم و به معصومه گفتم اگر به من شک داری من هم خودم را می سوزانم.حمید ادامه داد؛ معصومه به حمام رفت و در را پشت سرش بست. من که عصبی بودم به آشپزخانه رفتم پاکت سیگارم را پاره کردم با فشار در حمام را گشودم و همسرم را که پشت در نشسته بود، مشاهده کردم. سپس کاغذی را که در دست داشتم داخل آبگرمکن کردم که ناگهان خودم آتش گرفتم و سپس حریق به همسرم سرایت کرد. من فوراً از آنجا خارج شدم و خودم را نجات دادم. معصومه مرتب به این طرف و آن طرف می دوید و کاری برای نجات از دستم برنیامد.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عبرت پس از اظهارات این مرد پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان اصفهان ارجاع شد.
در همین حال سیدضیاءالدین فائق آسیب شناس اجتماعی درباره این حادثه گفت؛ شک و بدبینی مقدمه بسیاری از معضلاتی است که خانه و خانواده را تحت تاثیر خود قرار می دهد.برای اینکه یک زن متوجه فاصله گرفتن همسرش از زندگی مشترک شود، نشانه های زیادی وجود دارد که مهم ترین آنها قطع گفتمان بین زوجین و پس از آن اختلالات جنسی است.شک و تردیدهای بی مورد بدون آنکه نشانه و علامتی در میان باشد موجب فاصله گرفتن زن و مرد از یکدیگر می شود، رابطه زناشویی را با مخاطره روبه رو و فاصله آنها را زیاد می کند و چنین مساله یی طبعاً موجب بروز وسواس بین زن و شوهر می شود.
فائق افزود؛ مهم ترین کاری که در چنین مواقعی باید صورت پذیرد و متاسفانه در جامعه ما به آن بی توجهی می شود، گرفتن مشاوره از افراد متخصص است. به عبارتی وقتی فرد دچار این گونه وسوسه ها و شبهات می شود به جای رفتن پیش فالگیر و طالع بین و دوستان ناآگاه که ممکن است او را به سویی نامناسب سوق دهند باید به شخصی مراجعه کند که اولاً از بی طرفی برخوردار باشد و ثانیاً با دانش بتواند زن را راهنمایی کند. بسیار دیده شده زنی که دچار مشکلات زیادی با همسرش است، تصور می کند شوهرش تغییر کرده، به او بی توجه است، از مشکلات خانواده دچار تاثر نمی شود و... زن به دنبال این تفکرات جویای راهنمایی می شود و با این باور که باید از آشنایانی که خود نیز دارای چنین تجربیات تلخی هستند، استفاده کند این کار را انجام می دهد که عواقب بدی در پی دارد.
این آسیب شناس ادامه داد؛ وقتی شما از چنین فردی مطالبه راهنمایی می کنید و از او کمک فکری می خواهید با بهره گرفتن از تجربیات شخصی خودش به شما پاسخ می گوید و با مقایسه شرایط خودش و فرد مراجعه کننده نسخه های نادرستی را ارائه می کند و با شنیدن این نوع راهنمایی ها است که شک ها افزایش می یابد و هر حرکتی رنگ آن چیزی را می گیرد که فرد در باور خود دارد.در چنین شرایطی هر کاری، هر رابطه یی، هر حرف زدنی و هر زنگ تلفن برای شخص به یک اعلام خطر تبدیل می شود، حال آنکه مشاور آگاه و فردی که بدون داشتن منفعتی در حال راهنمایی است بدون مکاشفه در جزییات آزاردهنده با بروز دادن علائمی که می تواند شخص را از انفعال و نگرانی خارج سازد و ایجاد زمینه های مثبت اندیشی، فرد را از اندیشه های وسواس گونه و تردید برانگیز جدا می کند.
فائق خاطرنشان می کند؛ ممکن است بین آنچه مشاور به فرد پیشنهاد می کند و رفتار همسر آن شخص تفاوت هایی وجود داشته باشد اما گاهی استفاده از همین توصیه ها می تواند فرد را از ناراحتی های روحی و روانی نجات دهد و وی موفق شود توجه همسرش را جلب و او را به سمت خودش هدایت کند. به هر حال در بدترین شرایط نیز نباید تصمیمی مانند معصومه گرفت؛ این مورد یک هشدار به زنان است تا هیچ گاه و در بدترین شرایط هم راه های معقول را رها نکنند و به سراغ اعمالی که مرگ را در پی دارد، نروند چرا که با چنین رفتاری نه تنها چیزی عوض نمی شود بلکه بسیاری از مسائل جدید هم رخ می دهد.این آسیب شناس اجتماعی تاکید می کند؛ در شرایط بحرانی اگر اقداماتی مانند مشاوره، مصالحه، صبوری و همکاری نتیجه نداد و دعواها شدت گرفت قطعاً درگیری، نزاع، کشتن و کشته شدن، خیانت و البته ادامه دادن به این زندگی و به قول معروف سوختن و ساختن صحیح نیست و باید راه معقول تری را که قانون مسیرش را باز گذاشته است، انتخاب کرد.
|
|
|