پسری که در پی رابطه پنهانی با یک زن جوان پدر خود را به قتل رسانده بود در جریان تحقیقات تخصصی پلیس به ارتکاب جنایت اقرار کرد.
ساعت 22 روز 9 اردیبهشت ماه هنگامی که اپراتور مرکز فوریت های پلیسی 110 ورامین به تلفن پاسخ داد صدای لرزان جوانی را شنید که می گفت پدرش کشته شده و خود وی نیز در بیمارستان 15 خرداد ورامین بستری است. این جوان در ادامه نشانی محل قتل پدرش را به پلیس ارائه داد تا تیم ویژه تحقیقات خود را آغاز کند. کارآگاهان پس از حضور در محل حادثه طبق گفته پسر مقتول وارد یک گاوداری متروکه شدند و در آنجا جسد محمد 62ساله را پیدا کردند. این مرد از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفته اما مورد دستبرد واقع نشده بود. در ادامه ماموران خود را به بیمارستان 15 خرداد رساندند تا از پسر محمد بازجویی کنند اما پزشکان اعلام کردند به خاطر سطحی بودن جراحات عباس وی سرپایی مداوا و مرخصی شده است. به این ترتیب پلیس جنایی با فرستادن احضاریه یی برای پسر مقتول وی را به اداره آگاهی فراخواند. عباس در حضور کارآگاهان نحوه قتل پدرش را تشریح کرد و گفت؛ من به طور اتفاقی پدرم را در خیابان سوار بر خودرواش دیدم و وقتی گفت قصد دارد به کارگاهش که در واقع همان دامداری متروکه است، برود با وی همراه شدم. پدرم به من گفت فردی ناشناس به او تلفن زده و درخواست کرده وی به سرعت خودش را به کارگاه برساند. از آنجا که به موضوع مشکوک شده بودم صلاح ندانستم پدرم در مواجهه با مرد غریبه تنها باشد.
عباس ادامه داد؛ زمانی که وارد کارگاه شدیم دو مرد به سویمان یورش آوردند و در حالی که چاقو در دست داشتند من و پدرم را مورد ضرب و جرح قرار دادند. پدرم بر اثر شدت ضربات فوت شد. دو مرد پس از آنکه دیدند پدرم را کشته اند به سرعت فرار کردند و من نیز به سختی خودم را به بیمارستان رساندم.
پسر مقتول در ادامه اظهاراتش دو مهاجم را سارق خواند و مدعی شد به خاطر وقوع قتل آنها موفق به دزدی نشدند. در حالی که در ابتدا هیچ ردپایی از دو مهاجم ناشناس وجود نداشت ماموران با این احتمال که اهالی منطقه وقوع قتل، قاتلان را مشاهده کرده باشند به پرس وجو از آنان پرداختند. با این بازجویی ها ورق برگشت و در شرایطی که تا پیش از این عباس شاکی پرونده محسوب می شد، این بار عنوان متهم به قتل را به خود اختصاص داد.
اهالی منطقه به پلیس اعلام کردند چند ساعت قبل از قتل عباس را در حوالی دامداری به همراه یک زن جوان مشاهده کرده اند. به این ترتیب پسر مقتول بار دیگر به پلیس آگاهی فراخوانده شد و این بار به عنوان متهم تحت بازجویی قرار گرفت. وی که ابتدا حاضر به پذیرفتن اتهام قتل پدرش نبود سرانجام هنگامی که با اظهارات شاهدان روبه رو شد این جنایت را گردن گرفت. عباس گفت؛ من یک سال قبل با زنی به نام حمیرا آشنا و به وی علاقه مند شدم. رابطه من و حمیرا در تمام این مدت به صورت پنهانی ادامه داشت و ما مرتب یکدیگر را ملاقات می کردیم. روز حادثه نیز برای ساعت 16 با حمیرا مقابل دامداری قرار داشتم. پس از آمدن او وارد دامداری شدیم تا اینکه ساعت 20 پدرم به صورت سرزده و بدون برنامه قبلی به آنجا آمد و ما را دید.
متهم به قتل ادامه داد؛ وقتی پدرم از رابطه من و حمیرا مطلع شد با عصبانیت به طرفم حمله کرد و ما با یکدیگر درگیر شدیم. در همین حین حمیرا از کیف خودش یک چاقو بیرون آورد و قصد داشت با آن پدرم را مجروح کند ولی موفق نشد و پدرم چاقو را از دستش گرفت و با آن مرا از ناحیه دست و کمر زخمی کرد. من که در آن لحظات از شدت خشم به جنون رسیده بودم، چاقو را از دست پدرم خارج و چندین ضربه به وی وارد کردم و ضربه آخر را آنقدر محکم زدم که چاقو در قفسه سینه پدرم گیر کرد. پس از آنکه مطمئن شدم پدرم فوت شده است خودم را به بیمارستان رساندم و حمیرا نیز فرار کرد.
کارآگاهان پس از شنیدن این اعترافات درصدد برآمدند حمیرا را نیز بازداشت کنند ولی متوجه شدند وی محل سکونت خود را ترک کرده و به محل نامعلومی گریخته است. بنا بر این گزارش حمیرا اکنون تحت تعقیب قرار دارد و عباس نیز در بازداشت به سر می برد.
|
|
|
|
|
|