ارائه هفت دلیل تازه در جلسه محاکمه پسری که متهم است یک دختر جوان را از بلندی پرت کرده و به قتل رسانده او را برای فرار از حکم قصاص امیدوار کرد.
به گزارش خبرنگار ما پسر 25ساله که حمید نام دارد، سال گذشته یک بار در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت اما قتل دختر جوان به نام سوگند را که دانشجوی سال آخر رشته هنر بود انکار کرد. سرسختی متهم و دفاعیات وکیل مدافع وی سبب شد هیات پنج نفری قضات به محل وقوع حادثه بروند و به بازسازی صحنه حادثه بپردازند. با اتمام این تحقیقات حمید دیروز بار دیگر در برابر قضات دادگاه کیفری قرار گرفت تا از خودش دفاع کند.
طبق کیفرخواست صادره از سوی صفرخاکی، نماینده دادستان تهران، حمید متهم است روز 6 بهمن ماه سال 84، سوگند را از طبقه پنجم آپارتمانی در خیابان پیروزی به پایین پرت کرد و سپس هنگامی که برای فرار به پشت بام خانه رفت، بازداشت شد. نماینده دادستان معتقد است حمید ابتدا سوگند را خفه و سپس جسد او را به پایین پرت کرده است. او برای اثبات این مدعا به اظهارات یک راننده تاکسی که شاهد ماجرا بود استناد و تاکید می کند مرد راننده خودش مشاهده کرده که فردی دختر جوان را به پایین پرت کرده و سقوط سوگند حادثه نبوده است. از سویی اولیای دم سوگند نیز اعتقاد بر وقوع قتل دارند و خواستار مجازات حمید شده اند. اما متهم روایت دیگری از مرگ دختر دانشجو مطرح می کند. او در نخستین جلسه محاکمه گفت؛ سه روز قبل از حادثه با سوگند در خیابان مطهری آشنا شدم و شماره تلفنم را دادم. او با من تماس گرفت و قرار گذاشتیم همدیگر را ببینیم. وقتی شنید تنها زندگی می کنم خواست شب را در خانه ام بگذراند.
متهم اضافه کرد؛ با هم به آپارتمانم رفتیم و شام خوردیم. بعد تقاضا کرد ماده مخدر شیشه در اختیارش قرار دهم اما چون نداشتم برایش کراک آوردم و با هم کشیدیم. چون شناختی از سوگند نداشتم در خانه را قفل کردم و خوابیدم. صبح تازه بیدار شده بودم که به خاطر یک شوخی عصبانی شد و به سینه ام کوبید. من هم سیلی به صورتش زدم.
«حمید» ادامه داد؛ همان موقع به آشپزخانه رفتم تا برایش آب بیاورم اما تا وارد اتاق شدم دیدم از پنجره آویزان شده است. ناگهان دستش را رها کرد و پرت شد.
حمید دیروز نیز در برابر قاضی عزیزمحمدی رئیس شعبه 71 و چهار مستشارش ادعای سابق خود را تکرار و دفاع بیشتر را به منصور یاورزاده - وکیل مدافعش- واگذار کرد. یاورزاده با بی گناه خواندن موکلش هفت دلیل برای اثبات این ادعا ارائه داد و گفت؛ اگر فردی ابتدا خفه و سپس به پایین پرت شود خونمردگی و ادم مغزی (جمع شدن آب در بافت مغز و تورم آن) پیدا نمی کند. خونریزی زمانی اتفاق می افتد که فرد هنگام سقوط زنده و فشار خون مثبت داشته باشد و اگر شخص پیش از سقوط فوت شده باشد فقط دچار شکستگی استخوان می شود. حال آنکه سوگند خونریزی داشته است و آنچه راننده تاکسی به عنوان شاهد اعلام کرده و مدعی شده دیده که فردی متوفی را به پایین پرت کرده، اظهاراتی گنگ است چرا که این مرد به وضوح صحنه حادثه را ندیده است.
وی در دومین دلیل خود برای اثبات بی گناهی حمید گفت؛ آپارتمان متهم 48 مترمربع است و اگر حمید، سوگند را خفه می کرد قطعاً درگیری پیش می آمد و با توجه به مساحت کم آپارتمان همسایه ها باخبر می شدند حال آنکه هیچ کس صدای داد و فریادی نشنیده است.
ظاهر متوفی از دیگر دلایلی بود که دیروز به عنوان دفاعیه در پرونده حمید ثبت شد. به گفته یاورزاده لباس سوگند هنگام کشف جسد پاره نشده و آثار ساییدگی در آن مشهود نبود و همچنین آرایش این دختر نیز به هم نخورده بود که این نشان می دهد وی با حمید درگیر نشده و موضوع خفه شدن متوفی منتفی می شود. ضمن اینکه سوگند ناخن های بلندی داشت و اگر حمید به وی حمله می کرد، باید آثار چنگ زدگی و جراحت روی صورت متهم به وجود می آمد که با این آثار نیز مواجه نبودیم.
وکیل مدافع متهم در ادامه با بیان اینکه سوگند هفت کیلوگرم از حمید سنگین تر بود، گفت؛ با توجه به جثه این دو، متهم نمی تواند او را خفه کرده باشد ضمن اینکه اگر واقعاً قتل اتفاق افتاده بود هیچ دلیلی برای پرت کردن جسد وجود نداشت و حمید می توانست جنازه را در فرصتی مناسب از خانه اش خارج کند. علاوه بر این با توجه به نصب حفاظ برای پنجره ها اگر جنازه از بالا به پایین پرت شود بی شک حین سقوط مرتب به دیوار و حفاظ ها برخورد می کند ولی سوگند به طور مستقیم به زمین سقوط کرده.
یاورزاده در پایان دفاعیات خود مرگ دانشجوی هنر را خودکشی قلمداد کرد و به عنوان آخرین دلیل برای صحت این فرضیه گفت؛ این دختر به خاطر برخی ناکامی ها قصد خودکشی داشته و حتی به موکلم گفته بود با ارواح در ارتباط است و همین مساله سبب شده در لحظه یی خودش را از پنجره به پایین پرت کند.
بنابر این گزارش پس از دفاعیات وکیل مدافع متهم قاضی عزیزمحمدی ختم جلسه را اعلام کرد و به همراه چهار مستشار خود برای تصمیم گیری وارد شور شد.