بازتاب خودکشی یک دانشجوی دکترای شیمی در تهران

بازتاب خودکشی یک دانشجوی دکترای شیمی در تهران
روز چهارشنبه 28 فروردین 1387 ش.ک. دانشجوی دکترای رشته شیمی دانشگاه شهید بهشتی پس از مشاجره با استادش به آزمایشگاه دانشگاه رفته و ظاهرا بر اساس آنچه بیان شده با خوردن سیانور به زندگی خود پایان داده است. 
خبر برای دانشجویان و کسانی که ظلمهای سیستم آموزش عالی کشور را شاید عادی باشد ولی برای کسانی که ایشان را می شناخته اند و با روحیات این فرد اشنا بوده اند بسیار تعجب آور است. ش. یک معلم دلسوز و همکار خوبی برای من در دبیرستان علامه حلی بود. 3 سال با وجود کسب حتی رتبه اول در آزمون پذیرش دکترا در گزینش و مصاحبه رد شد ولی بالاخره به هدف خود رسید. خیلی سخته که ازش بیشتر بنویسم. شاید دیرتر... گفته های زیادی هست....گفتنی ها کم نیست...من و تو کم گفتیم. 
--------------------
ساده نیست، اصلا ساده نیست؛ این که جلوی چشم همکلاسی ها، دانشجوی دکترا، به خاطر مشکل مالی سیانور بخورد و برود سینه قبرستان زیر خروارها خاک. نه؛ اینجا زیمبابوه نیست، حبشه و جیبوتی و سومالی هم نیست؛ آن کسی هم که خودش را کشته، معتاد نبود، ایدزی و قاتل هم نبود؛ اینجا ایران است، دانشگاه شهید بهشتی و او یک دانشجوی دکترا! حال آدم به هم می خورد از بس تکرار می کند روی زمین و زیر زمینِ ایرانِ ما چه سرمایه های هدر شده و معطل مانده، منتظر نیم سیر تدبیر و مدیریت است ... آقایانی که نگران مدیریت بر جهان تشریف دارند؛ بفرمایند 70 میلیون سیانور وارد شود؛ چه کسی گفته ما بالاتر از آن دانشجوی دکترا هستیم؟
------------------------
علت خودکشی دانشجوی دکترای دانشگاه بهشتی
یکی از بینندگان «تابناک» در پیامی نوشت: آقای کشاورز، دانشجوی 35 ساله مقطع دکترای شیمی دانشگاه شهید بهشتی بود.

متأسفانه به دلیل مشکلات مالی، ایشان توانایی تهیه رساله دکترای خود را نداشت و هنگامی که استاد وی این مطلب را می‌شنود، در جمع دانشجویان از او می‌پرسد که برای چه زنده مانده و او که تهدید به خودکشی می‌کند، در کمال ناباوری و در جلوی چشم همکلاسیان با خوردن سیانور خود را کشت.

تأسفبارتر آن‌که امروز، شنبه 31 فروردین، هیچ واکنشی از طرف دانشجویان دانشکده علوم رخ نداد.
تنها عمل دانشجویان، تهیه نامه‌ای انتقادی از طرف جمعی از دانشجویان دکترای دانشگاه شهید بهشتی بود که در خوابگاه نصب شد.
 
همچنین در پیام دیگری که با امضای جمعی از دانشجویان دکتری دانشگاه شهید بهشتی به «تابناک» ارسال شده، آمده است: عصر روز چهارشنبه مورخ 28/1/87 خبری تلخ در دانشگاه پیچید. شهروز کشاورز دانشجوی دوره دکترای شیمی، پس از یک مجادله لفظی با یکی از اساتید دانشکده علوم پایه به سرعت با ترکیب مواد اولیه سیانور، اقدام به خودکشی کرد.

اگر چه قوانین کیفری ما تحریک به خودکشی را جرم نمی‌دانند و مسئولیت شخص محرک صرفا در حد اتهام مبنی بر توهین به دانشجوی جانباخته یا تحقیر وی در برابر سایر دانشجویان سطوح پایین‌تر قابل اثبات است، لیکن فراتر از قوانین و مقررات و با نگاهی وسیعتر به عوامل واقع‌بینانه وقوع این حادثه دلخراش و خسارت غیر قابل جبران به کشور و خانواده آن مرحوم، می‌تواند ما را در پیشگیری از حوادث مشابه آن هم در عالی‌ترین سطوح تحصیلی، یاری کند.

آن مرحوم، علیرغم داشتن سن بالای 35 سال و موفقیت در آزمون دشوار دکتری، فاقد همسر و محروم از کمترین پشتوانه مالی بوده است. البته این مسائل در جهت القای نابسامانی روحی وی نبوده و نیست ـ امری که عده‌ای در پی اثبات آن هستند تا از بار مسئولیت خود بکاهند ـ بلکه در مقام بیان این درد بی‌درمان است که نخبگان کشور ما با وجود تلاش‌های پیگیر و قابل ستایش، چگونه از حداقل تامین‌ها و برخورداری از کمترین و طبیعی‌ترین حقوق انسانی و شهروندی، بی‌بهره‌اند.

این مشکلات از یک سو و برخورد بعضا توهین‌آمیز برخی از اساتید و به نوعی استثمار فکر و توان جسمی آنها، می‌تواند بر پیچیدگی وضعیت تحصیل نخبگان ما و افزایش مهاجرت آنان به هر کجا غیر از ایران بیفزاید.

چگونه از کسی که پس از عمری تحصیل، به اندازه هندوانه فروش و سمساری سر محل از تامین مالی و روحی لازم برخوردار نیست، می‌توان انتظار داشت که هم برای خود و هم برای جامعه خود مفید باشد؟
وقتی بسیاری از کارمندان بخش‌های مختلف با تحصیلات و تخصص اندک یا در حد صفر، از حقوق و مزایای فراوانی برخوردارند و عملا اشتغال به تحصیل را به سخره می‌گیرند، چگونه نباید شاهد حوادثی از این دست نبود.

لازم است تحولی در میزان و نحوه کار دانشجویان دکترای علوم پایه در آزمایشگاه‌ها صورت پذیرد تا کارایی آنان توام با تامین حداقل‌هایی برای معاش گردد، علاوه بر آن‌که تامین دموکراسی در مراکز آموزشی و ترسیم حدود و ثغور حقوق و وظایف متقابل استاد و دانشجو و برخورد قاطع با اساتید متعرض به حقوق انسانی دانشجویان مربوطه می‌تواند از حوادث مشابه جلوگیری نماید.

در پایان، این حادثه تلخ را به خانواده محترم آن مرحوم و دوستان وی و عموم دانشجویان تسلیت عرض نموده، از خدای مهربان می‌خواهیم که روح آن عزیز جانباخته را قرین آرامش قرار دهد.
-----------------
من این متنو می نویسم ولی اگر به رسالت رسانه ای تون اعتقاد دارین حذفش نکنین
این دانشجو پس از اینکه 6-7 بار تا مرحله مصاحبه علمی پیش رفت هر بار به بهانه ای آن را از ادامه تحصیل منع کردن و قبولیشو کنسل کردن تا بالاخره با منت گرفتنش از آنجا که دراکثر دانشگاهها استثمار دانشجوی تحصیلات تکمیلی یکی از اهداف استاد نما های ما هست و سود مستقیم چاپ مقالات و .... را این افراد می برند متوفی نیز همواره مورد سواستفاده کاری قرار گرفته و پس از بحث و جدلهای فراوان ولی بی حاصل و مراجعه به ریاست گروه شیمی و... و عدم نتیجه تحت تاثیر بار روانی شدید موجود با خوردن سانور در آزمایشگاه اقدام به خود کشی نمود و مسئولین دانشگاه نیز با کمال خونسردی امروز در مراسم سومین روز درگذشت هم شرکت کردن حتی استاد راهنمایش که تا 0.05 ساعت قبل از فوتش با هم درگیری لفظی و .... داشتن و بعد از فوتش خیلی سعی داشتن که اصل موضوع مخفی بماند به اون نشانی که تمام مراحل پزشک قانونی را تا 3 نیم شب تمام کردن و جنازه را جهت دفن تحویل خانواده دادن و علت فوت را در دانشگاه حمله قلبی اعلام نمودند.
shelman83 - انگلستان - لستر
متاسفم واسه اون استاداحمق.متاسفم واسه مسئولین.متاسفم...متاسفم...واسه همه اونایی که چشم دارند ولی کورند گوش دارند ولی کرند.اخه ادم چی میتونه بگه؟
شنبه 31 فروردین 1387

آذربهدخت - ایران - تهران
در مقطع کارشناسی ارشد حیوانی که نام او را استاد نهاده بودند بارها و بارها مرا به فکر خودکشی انداخت. با وجود گذر چند سال از اون ماجراها هنوز هم شبها نمی خوابم. هنوز هم از واژه استاد متنفرم. هنوز هم با یادآوری آن اشکم سرازیر می شود. اگر خدایی هست .....
شنبه 31 فروردین 1387

پرستوی مهاجر - آلمان - ...
چرا بایستی نظام آموزشی ایران اینگونه باشه؟!! چرا بایستی این نظام اینقدر خشک باشه؟!!
چرا هیچ کس از افرادی که می تونن و اون بالا بالاها هستن هیچ عکس العملی در قبال این کارها انجام نمی ده؟
به نظر من این استاد بایستی به دادگاه کشیده شه....
شنبه 31 فروردین 1387

babaktoronto - کانادا - تورنتو
وقتی می خواستم چیزی بنویسم نمیدونستم چی بگم چه چیزی بنویسم که تا به حال گفته نشده ایا اگر شرایط و جو حاکم بر دانشگاه های ایران را با مثلا همین دانشگاه های کانادا مقایسه کنم دوباره متهم به وطن فروشی و بی غیرتی نمیشوم؟ خانم فرجون از ونکور که بنده را به بیشعوری متهم میکنی انهم صرفا به دلیل اینکه میگویم شما از شرایط ایران تمام و کمال با خبر نیستی پس حق طرفداری از رژیم را ندارید به این دلیل است که بنده از شرایط ان مملکت خبر دارم که نمونه اش همین خبر تاثر بار فوق است.
در تمامی مراحل تحصیل از ابتدا تا بالاترین مدارج در کشورهای پیشرفته چون کانادا از حمایتهای مالی گسترده برخورداری و تازه وامی هم که میگیری بعد از اتمام تحصیلت به صورت مبلغ ناچیزی ماهانه پرداخت میکنی. در کانادا اگر تزی مورد قبول واقع شود وامهای تحصیلی با دست و دلبازی های بیمثال به تو میدهند حتی بیش از مقدار لزوم که تا پایان دوره تحصیل حداقل دلواپس تحصیلت نباشی. و با فراق دل به دروست برسی. رشته شیمی هم که در خارج به مانند پزشکی در ایران است تا میگویی کمیکال اینجنیر هستی همچین عکس العمل نشان میدهند که انگار گفته ای خدایی. حال یک دانشجوی دکترای شیمی از بین ما رفته برای مسیولین چه اهمیتی دارد فلسطین به سلامت باشه. اون شب بیداری و زحمتها هم که اصلا مهم نیست.واقعا نمیدانید که چه گوهری از ایران رخت بربسته دکتر شیمی در خارج یعنی یک تکه جواهر. ما دانشجو میخواهیم چیکار دکتر شیمی میخواهیم چیکار حرفی که تو خود ایران جلوی من به من زده شد. اقای خامنه ای شما که گفتی به دروس پایه و رشته های کلیدی در دانشگاه ها و زیرساختها توجه ویژه شود پس چه شد؟ ان وامی که به تحقیق و پروژه ها و تز ها امدید تو تلویزیون دولتی و تو بوق و کرنا کردید پس کجا رفت؟ اگه به این دانشجو نمیدید پس به کی میدهید؟ پس این هم یک ادعای دروغین به مانند بقیه ادعاهایتان بود نه؟ واقعا چرا به مقاطع بالاتر از لیسانس و فوق لیسانس اهمیت داده نمیشود؟ چرا باید از دانشجوی مقطع دکترا تست احکام گرفته شود؟ تازه بعد از قبولی در ان تست هم باید از تو خوششان بیاید و محرم حکومت باشی ای ننگ بر حکومتی که به جویندگان علم این جفاها را میکند . شماها مدعی دنباله روی از پیامبری هستید که به امتش گفت علم را بیاموزید ولو در چین حال او نمیدانست کسانی خواهند امد که طالب علم را نه به چین بلکه به گور خواهند فرستاد. اف بر شما جاهلان تهی مغز که قدر گنجینه های علمی ایران را نمیدانید.
شنبه 31 فروردین 1387

پینیسیلین - هند - هند
خدا رحمتش کنه اما خواهشا شلوغ نکنید فردا میبینی یه دفعه رئیس دانشگاه پول سیانور رو از ورثه گرفت
شنبه 31 فروردین 1387

adegan - ایران - اصفهان
هر دم ازاین باغ بری میرسد
شنبه 31 فروردین 1387

khasteh - فرانسه - استراسبورگ
چه دارم بگویم ؟ ایا عدالت وجود اره ؟
شنبه 31 فروردین 1387

pbpeyman - ایران - ت
فقط می تونم اظهار تاسف بکنم. واقعا چه میشه گفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شنبه 31 فروردین 1387

emam_zaman - بلژیک - گنت
کشور اسلام ناب محمدی جان حسن نصرالا و مقتدی صدر سلامت.
شنبه 31 فروردین 1387

turkmen - ترکیه - ترکیه
خدا رحمتش کنه و به بازمندگانش صبر وتحمل این مصیبت را بده . ا
ینم یکی از دلایل فرار نخبه ها از کشوره. عجب استاد احمق و بیشعوری بجای اینکه مشکل دانشجو را کمتر بکنه باعث مرگش میشه! هدف بعدی این استاد و شبیه اون-مرگ چند دانشجو بیچارست؟
شنبه 31 فروردین 1387

halind - کانادا - تورنتو
حرفای بابک تورنتو حرفای دل یه ایرانی واقعیه که باشنیدن این اخبار و شبیه اون که کم هم نیستند اه از دل سوخته اش بر میاد که نه میتونه کمکی کنه ونه تغییری ...ای خدا به داد مردم ما برس....
شنبه 31 فروردین 1387

m_f - ایران - تهران
نمی دونم چی بگم. خیلی سخته کسی که تا چند روز پیش سالم و سرحال تو دانشکده می دیدیش حالا در کمال ناباوری خبر فوتشو اونم به این شکل بشنوی. من هم شهروز کشاورزو می شناسم هم اون استادو. استادی که همین ترم هم باهاش درس دارم و مطمئنا تا آخر ترم هر بار که می بینمش یاد شهروز میفتم. باورم نمی شه. اون استاد یکی از استادای دوست داشتنی بین ماها بود ولی حالا... اما می خوام راجع به این جمله نوشته بالا حرفی بزنم : «تأسفبارتر آن‌که امروز، شنبه 31 فروردین، هیچ واکنشی از طرف دانشجویان دانشکده علوم رخ نداد.» یکطرفه به قاضی نرید لطفا. تو ایران هیچکس ظرفیت شنیدن اعتراض و انتقاد رو نداره و وقتی قراره نتیجه این اعتراضا جز بدتر شدن اوضاع نباشه( با توجه به اینکه رئیس دانشگاه -دکتر شعبانی ـ یکی از اساتید شیمی دانشکدست) عقل حکم می کنه که از کنار این موضوع هم مثل همیشه ساده بگذریم و به روی خودمون نیاریم چه اتفاق وحشتناکی افتاده. فقط خدا به هممون رحم کنه که بتونیم تو همچین شرایطی تو ایران اعصاب سالمی داشته باشیمو به سرنوشت شهروز دچار نشیم . روحش شاد
شنبه 31 فروردین 1387

parand2008 - فرانسه - نانسی
توی این کشورها تا یکی بخواد درس بخونه از زیر سنگ براش یک بورس درست میکنند کاری هم ندارن که برای کدوم ملیت است کار تحقیقی او دانشجو مهمه که در اون دانشکده ثبت میشه ...اما تو ایران یک خانواده کلی سختی می کشند دست اخر جوون تحصیل کرده اشان باید بره زیر خر وارها خاک این ها سرمایه های مملکتند اما کو گوش شنوا
شنبه 31 فروردین 1387

moji643 - ایران - شیراز
babaktoronto - کانادا - تورنتو
دوست عزیز مطلبتان بسیار عالی بود...
درد دل همه ی ما رو گفتین.
ممنون
شنبه 31 فروردین 1387

یکتا - ایران - تهران
غیرت مرده ناجوانمردی بیداد می کنه جوان نخبه مملکت نفت خیز با نفت بیش از 100 دلار باید الان درسینه خاک به ارامش برسه به خاطر یک استاد عقده ای که قسم می خورم یکصدم این دانشجو سواد نداره ولی مقالات دانشجو ها اونو به ارتقا می رسونه
شنبه 31 فروردین 1387

morteza70 - فرانسه - پاریس
جای بسی تاسف یکی از عمده دلایل فرار مغزها بی عدالتی است که در مملکت فراوان است ایکاش یک مقدار از ثروت عظیم خرج جوانها میشد.
شنبه 31 فروردین 1387

parviz1 - انگلستان - کترینگ
با سلام من ممنونم از بابک عزیز از تورنتو که حرف دل ما را زدی عزیز.در ایران متاسفانه مزدوران همه جا رخنه کرده اند اینطور نیست که فقط تعدادی در نیروی انتظامی یا بسیج و یا انجمن اسلامی ادارات باشند این مزدوران برای خودشان مدرک درست میکنند و با مدارک کارشناسی یا کارشناسی ارشد یا حتی مثل دوکی دکترا دارند و در همه جا مشغول جنایت هستند. امیدوارم هر چه زودتر ملاها و مزدوران ریشه کن شوند.به امید پیروزی ملت ایران.
شنبه 31 فروردین 1387

zartosht's girl - هند - بنگلور
babaktoronto - کانادا - تورنتو
شما واسه کی دل می سوزونین؟ من خودم خوشحالم که اونجا نیستم. میدونم الان همه صداشون بلند می شه اما وقتی من تو کشور خودم ازادی های ابتدایی که هر انسانی داره ندارم. وقتی می بینم پدر خونواده ای حتی پول نداره فقط یه نون بخره می دونین نون سنگک دونه ای چنده؟ هزاروپونصد .باورتون میشه؟!! وقتی می بینم با همه این اوضاع باز هم عده ای کسانی رو می پرستن که به خاک ما تجاوز کردن. وقتی میبینم بیشتر مردم ما از تایخ کشورشون اطلاع ندارن و نمی دونن چرا سو وشون به عاشورا تبدیل شد. بابک کی بود مزدک کی بود یعقوب لیث کی بود... چی بگم گفتنی ها زیاده . من فکر می کنم تا وقتی ایرانی ندونه کی بوده و کی شده الان و تاریخ و فرهنگ خودش رو ندونه و مطالعه نداشته باشه وضع ما همینه . شما هم واسه کسی دلسوزی کن که از این وضع اگاهانه ناراضی باشه. اگاهانه.
پیروز باشید.
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

shiva_hr86 - ایران - اصفهان
خیلی دردناک بود...
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

niazkh - اسپانیا - بارسلون
من تعجب می کنم این مردم همونایی هستن که انقلاب کردن؟؟؟!!!!
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

amir_australia - استرالیا - سیدنی
قایقی خواهم ساخت تا از این شهر و دیار... کوچ گمنام دلم پا گیرد.
چه سخت و دشوار می ایند و چه اسان و چه ساده می روند سرمایه های پارسیان. کاش می دانستیم که نفت سرمایه نیست گاز سر مایه نیست سرمایه امثال زنده یاد کشاورز دکتر ابطحی ... هستند که به اسانی از دست می روند.
چرا فشارها و دردها برای دانشجوی دکترا که جزو نوابغ است بایدبه جائی برسد که رفتن را ترجیح بر ماندن بدهد. چرا یک روحانی و یک طلبه که درس کشتن را می اموزد دارای حقوق و مزایای عالی هستند و پس از فارغ التحصیلی بهترین منصب ها نصیبشان می شود. اینها همه درد است.باور کنید ما امثال این عزیز زیاد داریم... همه ما ها که خارج از ایران هستیم از بده حادثه اینجا به پناه امده ایم نه برای حشمت و مال. اخر تا بکی خبر مرگ و اعدام و خودکشی نوابغ رو بشنویم. تا بکی دست در دست بگذاریم و افسوس بخوریم... معجزه ای در کار نیست . سبزیم که از دیار باران هستیم ...پاکیم چو از دیار یاران هستیم ...تکرار خطا دوباره مارا نسزد ما وارث خون سر بداران هستیم .
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

hoormazd - امریکا - تگزاس
چند سال پیش یکی از دخترهای همکلاسی به خاطر فوت برادرش میخواست از استاد اجازه بگیره و امتحان نده.اون استاد بیشرف هم که الان یکی از مشاورهای وزیر علومه در نهایت پستی گفت در صورتی میتونی امتحان ندی که خودت مرده باشی...دو روز بعد خبر خود سوزی اون دختر رو شنیدیم...یکی از برجسته ترین دیدگاه های این استاد این بود که اسلام باید زنده بمونه حتی اگه همه مردم ایران کشته بشن...
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

mtpoor - -
به نظر من این داستان کمی مشکوک هست!!آخه عجیب هست که یک نخبه خودش رو واسه یه دزد(استاد)بکشه!100% یه چیز دیگه هم بوده.
من فکر می کنم که اگر دانشجوها هر چه زودتر اون استاد رو بکشن درس عبرتی برای بقیه ی دزدها می شه و برای مملکتمون هم خوبه چون اون دزد باز هم نخبه ها رو می کشه,نخبه هایی که اگر نباشن ایران هم معنی نداره.به امید مرگ همه ی دزدها
---------------
کاربر گرامی
لطفا نام شهر و کشور محل زندگی خود را به فارسی بنویسید در غیر این صورت از درج نظرات شما در آینده معذور خواهیم بود .
با تشکر
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

mehrnoosh - ایران - اهواز
واقعا چه میتوان گفت.اینها گنجینه های این مرزوبوم است که یا به تاراج میرود ویا آنقدر زیر انواع فشارهای روحی روانی ومادی به نابودی کشیده میشود.خدایا تاکی!!!؟؟؟ البته به گمانم این هم از زیاذه خواهی ما ایرانی هاست.
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

masoud-kerman - ایران - کرمان
چرا اینقدر شلوغش می کنید انسانی که بالای 35 سال سن داره ولی عقلش اینقدر رشد نکرده که در اینجور مواقع تصمیم صحیح را بگیرد بهتر است که مرده باشد نه زنده بهر صورت خودکشی ظلم به خود است.
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

m_f - ایران - تهران
دوستان عزیز همونطور که گفتم من دانشجوی شیمی همون دانشکده هستم. امروز طبق گفته چندتا ار شاهدان عینی از جمله دوستای نزدیک شهروز چیزایی شنیدم که از قضاوتم راجع به استاد پشیمون شدم. همینقدر بدونین که مشکل اصلی جای دیگه بوده و اون مرحوم مشکلات اساسیتری داشته و این فقط و فقط یه بهانه بوده. چراکه بعد از اتفاقی که افتاد توی کیفش سیانور پیدا کردن و ظاهرا همیشه با خودش سیانور داشته. همچین کسی مشخصه به دلیلی که شاید هیچکس ندونه از زندگیش سیر بوده پس بهتره اینقدر راحت اون استادو تحقیر نکنین. واقعا برای کسایی که بدون دونستن اصل قضیه اینقدر راحت کسیو به باد فحش می گیرن متاسفم. در ضمن جالبه بدونین در جلسه ای که دیروز در دانشکده برگزار شد یکی از اقوام اون مرحوم از همه دانشجوها خواست که این اتفاق رو به پای مسایل ریز و درشت دیگه نذارین و به هرچیز بی ربطی ریط ندین.!
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

RezaRaza - ایران - تهران
به شاگردانش در دبیرستان علامه حلی تهران گفته‌اند گاز گرفتگی در آزمایشگاه دانشگاه. چه بگویند از مصیبت‌های معلمی که اینچنین مظلومانه رفتن را بر ماندن ترجیح می‌دهد؟ چه بگویند؟ شاگردانش یکپارچه سیاه‌‌پوشند...
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

babaktoronto - کانادا - تورنتو
هموطن عزیز ام اف از تهران شما انگار متن بالارو نخونده یک راست اومدی سراغ کامنتها . اول اون متن رو بخون بعد قضاوت کن. متن میگه طرف از کمترین امکانات مالی برخوردار بوده کسی که در کسوت دانشجوی دکترای یک مملکته باید این شرایط رو داشته باشه؟ کسی با اون استاد احمق کاری نداره که داری ازش دفاع میکنی ما داریم وضع کلی ایران رو به چالش میکشیم. کسی که اسم خودش رو استاد میگذاره حالا در هر رشته ای اگه نتونه وضع روحی و روانی دانشجوهاش رو درک کنه به درد لای جرز دیوار میخوره. گیریم که اون مرحوم مشکلات بیرونی از دانشگاه داشته دیگه مشکلات بیرون از کشور که نداشته . ما داریم خالقین این مشکلات عدیده که همانا مسیولین این مملکت هستند را سرزنش میکنیم. ما خودمون تو دانشگاه های اون کشور درس خوندیم با شرایط بغرنجش اشنا هستیم . شما نمیخواد سیاهی و تباهی که امروز در جامعه دانشگاههای ایران حاکمه رو تبریه کنی. برو ببین امار خودکشی در بین دانشگاه های ایران که خود حکومت داره اعلام میکنه چقدره حالا بماند که امار واقعی بیشتر از اینهاست. خوب این به چه معنیه؟ د بابا حتما یه جای کار این مملکت میلنگه دیگه اینطور نیست؟ شاید بگید چشمشون کور چرا میرن خودکشی میکنن که باید در جواب بگم شرایط روحی و روانی همه که یکسان نیست یکسری از ادم ها خیلی شکننده تر و حساستر از بقیه ادمها هستند حالا چون اینطوریه بگیم گور باباشون؟ هنر در اینه که بیاییم و اونها رو شناسایی کرده و از التفات بیشتری اونها رو بهره مند کنیم و اصولا این ناهنجاریهایی رو که جامعه تحصیل کرده باهاش مواجه است رو شناسایی کنیم فقط کافیه یک لحظه خودت رو جای اون مرحوم بگذاری با 35 سال سن بدون پول و امکانات اولیه مجرد و حتما سرکوفتهای اطرافیان و و و بابا تو این شرایط فیل هم از پا می افته چه برسه به ادم یکذره انصاف هم خوب چیزیه بخدا. شما هم به جای اینکه چشم خودت رو رو ظلم ببندی پاشو برو اون بیانیه رو که رو تابلو اعلانات نصب شده رو امضا کم چون شاید نفر بعدی که مظلوم واقع بشه خودت باشی. یادت نره هر معلول را علتیست که جستن بایدش.
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

m_f - ایران - تهران
babaktoronto - کانادا - تورنتو
من نمی دونم شما از کجای متن من این برداشت رو کردین که من دارم کثافت کاریهای این مملکتو لاپوشونی می کنم یا اینکه چشممو به روی ظلماشون می بندم. اینقدر دلم از همشون پره که اصلا حاضر نیستم راجع بهشون حرف بزنم. چون اگه بخوام دهنمو باز کنم جز فحش چیز دیگه ای به دهنم نمیاد. در ضمن من اصلا قضاوتی هم راجع به شهروز نکردم. جز اینکه گفتم مشکلاتش عمیقتر از این حرفا بوده که اینو همه دوستاشم تایید می کنن. بحث من چیز دیگه ای بود. دوست محترم شما که خودت از درک روحی حرف میزنی چقدر از مشکلات درونی اطرافیانت خبر داری؟ آیا جز وقتی که خودشون بیان باهاتون درد دل کنن شما می تونین درک درستی ازشون داشته باشین؟ بله اگر اون استاد شرایط دانشجورو می دونست و باز این برخوردو می کرد من هیچ دفاعی ازش نمی کردم . متاسفانه تو اون شرایط مدیر گروه شیمی هم که تنها کسی بوده که از اوضاع شهروز خبر داشته اصلا حضور نداشته و بعد گفت اگه من بودم تو اون شرایط نمیذاشتم تنها باشه تا دست به خودکشی بزنه. ولی در حالت عادی که تو دعوا حلوا خیرات نمی کنن. وقتی چند نفر با هم دعواشون میشه تو حالت عصبانیت حرفایی می زنن که از 99 درصدش بعدا پشیمون میشن. ببخشید اینارو میگم ولی شما خودتون کم شنیدین موقع دعوا 2 طرف به هم بگن برو بمیر یا خاک تو سرت یا همون بهتر که زنده نباشی یا ...........؟؟؟؟ آیا همیشه بعد از این دعواها طرف رفته خودشو کشته؟ فکر کنم حالا بیشتر منظور منو متوجه شدین که گفتم شهروز منتظر بهانه بوده. می دونین من تا حالا شاهد چند تا از این دعواها بودم و فرداش همون استادو دانشجورو دیدم که دارن خیلی دوستانه با هم رفتار می کنن؟ من مشکلات عدیده و تاسف برانگیز دانشجوها مخصوصا پسرهارو که بیشتر تحت فشار عصبی هستن رو به وضوح و از نزدیک می بینم و درک می کنم. و هر روز هم می بینم دانشجوهای ارشد و دکترا رو که دارن از اینور به اونور می دون که آخرش حاصل زحماتشون بشه ارتقا درجه استاداشون. .همه می دونن که تو ایران واسه نخبه های جوون هیچ احترامی قایل نیستن . ولی باور کنین همه این شرایطو می بینن و به انتخاب خودشون این راه پردردسرو انتخاب می کنن. فقط می خواستم بگم اون استادو که اتفاقا یکی از محترمترین استادای گروه شیمیه به این راحتی مورد قضاوت قرار ندین . همونطور که شما از اون سر دنیا فقط با خوندن یک متن و بدون دونستن کنه قضیه بهش میگین احمق. اگه اینطوره آدم غیر احمق وجود نداره چون من تا حالا کسیو ندیدم که عصبانی نشه و داد نزنه !
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

babaktoronto - کانادا - تورنتو
ام اف از تهران- ما صحبت از خاله بازی بچه ها نمیکنیم داستان مورد بحث بازی یه قول دوقول نیست که بگیم بابا یه دعوای بچه گانه بوده دیگه این یه چیزی میگه اون هم یه چیز تموم میشه میره. باز هم میگم شما هنوز هم که هنوزه با تمام احترامی که براتون قایلم هنوز اون متن رو خوب نخوندی و سرسری ازش گذشتی از شما دعوت میکنم که پاراگراف پنجم را بدقت بخونی داره میگه استاد در جمع دانشجو ها اون مرحوم رو تحقیر میکنه و میگه اگه پول نداری پس چرا تا حالا زنده ای؟ دوست من میدونی این جمله از نظر جزایی در کشورهای توسعه یافته بار حقوقی داره و اگه هرجا دیگه غیر از ایران بود بابای طرف رو در میاوردن؟ اون دانشجوی دکترا مثل یک انبار باروت بوده(حالا به هر دلیل) که یک کبریت می خواسته و اون استاد هم نقش اون کبریت رو بازی کرده . باز هم میگم صد بار دیگه هم میگم حیف صفت احمق که به اون استاد اطلاق بشه چون از یک احمق خیلی بیشعور تره که نتونسته وضع بحرانی اون دانشجو رو تشخیص بده و در حضور همگان با اون مرحوم این برخورد افتضاح رو کرده. حد اقل میتونسته اونو به ارامش دعوت کنه و ازش بخواد که بیرون از کلاس درس با هم صحبت کنن. من خودم از این استادایی که سواد علمی بالایی داشتن اما شعور دوزار نداشتن زیاد دیدم. بی خودی هم سنگ این ادما رو به سینه نزن شیطان هم شش هزار سال فرشته مقرب خدا بود اما در یک لحظه سرنوشتش این شد که میبینی. شما میگی در ایران این دانشجوها و استادا در اون شرایط سخت و طاقتفرسا این راه پر دردسر رو خودشون انتخاب میکنند. میخواستم از حضرتعالی بپرسم ایا راه دیگری هم هست که این بنده خداها انتخاب کنند تا به این تحقیرها دچار نشن؟ ضمنا کسی که در نقش یک معلم و استاد و پرورش دهنده سطح علمی اعضای یک جامعه فعالیت میکنه تحت هیچ شرایطی حق عصبانی شدن در محیط اموزشی رو نداره. این قانون امروز به عنوان یکی از اصول اولیه و بدیهی در سیستم های اموزشی دنیا پذیرفته شده . استاد به مثابه یک پدر میمونه برای دانشجو و خیلی باید مراقب رفتار و گفتار و اعمالش باشه کاشکی میتونستی بیایی و محیط های اموزشی اینجاها رو از نزدیک ببینی تا به تفاوتهای فاحش اینجا با اونجا پی ببری و بینی احترام به دانشجو یعنی چی امیدوارم به مسایل از دید دقیقتری بنگرید دوست من. به امید روزی که این مسایل از کشورمون ایران برای همیشه رخت برببندد و شاهد ارج و قرب ایران و ایرانی باشیم. موفق باشید.
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

babaktoronto - کانادا - تورنتو
ام اف از تهران- حیفم اومد که این نقل قول رو برات ننویسم:
خانم هلن کلر نویسنده و مربی مشهور نابینا و ناشنوای امریکایی میگه:
بهترین نتیجه ای که میتوان از اموزش انتظار داشت تحمل دیگران است کسی که از سطح بالایی در اموزش برخورداره باید از قدرت تحمل بیشتری نسبت به دیگران هم برخوردار باشه.
امیدوارم بتونید خودتون از این بیان زیبا نتیجه گیری کنید.
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387

m_f - ایران - تهران
babaktoronto - کانادا - تورنتو
دوست عزیز اول بگم من اون متنو خوندم کما اینکه هیچ احتیاجی به خوندنش ندارم چون بارها و بارها از زبون چندین شاهد عینی ماجرارو کامل شنیدم . شاید شما فکر کنین من می خوام شمارو هر جوری هست قانع کنم ولی خواهش می کنم چند لحظه افکار خودتونو بذارین کنار بعد بدون پیشداوری حرفای منو بخونین شما کاملا حق دارین . هم در مورد مسایل ایران اطلاعات خوب و کاملی دارین و هم تا اونجایی که من هم از دوستانم شنیدم حرفاتون راجع به کانادا درسته. نمی خوام هم زیاد بحثمون رو ادامه بدم تا متهم بشم به اینکه دارم طرفداری بیهوده می کنم. اون استاد هیچ نسبتی با من نداره و هیچوقت هم نمی فهمه که من ازش دفاع کردم. از طرفی من با شهروز مرحوم هم دشمنی ندارم. هیچوقت برخورد خوب و راهنمایی های درسیشو چه تو آزمایشگاه چه سر کلاسای تئوری از یاد نمی برم. هنوز هم گیجم از این اتفاقی که افتاده...
فقط همینو بدونین که وقتی بچه های دانشکده اصل ماجرارو فهمیدن بیشتر برای استاد دلسوزی کردن . نوشته بالا اشکالاتی داره. مثلا این شهروز بوده که اول تهدید به خودکشی کرده و استاد نگفته بوده چرا زنده ای؟و بعد از تهدید به خودکشی با بی اعتنایی استاد روبرو شده چون نمی دونسته اون مدتیه با خودش سیانور میاره دانشگاه و اینو یه تهدید بچگانه قلمداد کرده. تو یکی از جمله هاتون گفتین بهتر بود استاد بیرون از کلاس درس با دانشجو حرف می زده تا در حضور همگان تحقیر نشه. پس بهتره بدونین این شهروز بوده که با عصبانیت مقابل استاد سبز میشه . اونم نه در کلاس درس بلکه در راهرو و در حضور چندین نفر و شروع می کنه به فریاد زدن. و خودش با اینکار باعث شده خیلی ها دورشون جمع بشن. آیا اگر بعد از اون مکالمه به جای شهروز برای اون استاد اتفاقی رخ میداد مثلا در اثر عصبانیت سکته میکرد و می مرد همین آدمایی که از شهروز بعد از مرگش دفاع کردن اینبار از استاد دفاع نمی کردن؟! و شهروزو به باد سرزنش نمی گرفتن که چرا احترام استادو نگه نداشته و اونطور در حضور جمع کوچیکش کرده؟میدونین درد ما چیه؟ مرده پرست بودن. نکته دیگه اینکه شهروز هنوز به مرحله تز دکترا نرسیده بود که بخواد درگیر مسایل مالی بشه. اینرو هم اضافه کنم که من حرفام فقط راجع به همین اتفاق خاصه وگرنه همونطور که گفتم با شما در مورد اوضاع افتضاح سیستم دانشگاهیمون که البته نمونه کوچیکی از کل مملکته موافقم.
دوشنبه 2 اردیبهشت 1387

parviz1 - انگلستان - کترینگ
فـــ-مـ-ایران-تهران.دوست عزیز سلام . شما همچین میفرمایید شهروز مثل اینکه برادرت بوده !! و آنطرف آنقدر بی احساس نسبت به این جریان نگاه میکنی مثل اینکه اصلا اتفاقی نیفتاده و بقیه را مرده پرست میخوانی!!!!! و جالب اینکه تو این همه ناراحتی شما میفرمایی که ایشان به مرحله تز دادن و دکترا نرسیده بود!!!!بابا یک آدم که بوده.اونم یک دانشجو . مثل خیلی از جوانها که متاسفانه معتادند و خراب هم که نبوده آیا بوده؟در ارتباط با بحث استاد هم برحمت خدا رفته .پس این استاد ایشان را ناراحت کرده که به خود کشی تن در میدهد و اگر دانشجو مقصر بود که استاد میرفت از دست دانشجوی خود کشی میکرد.البته در کل این عمل خودکشی را هیچ کسی تائید نمیکند و عمل صحیحی نیست لذا به همین دلیل است که عزیزم مردم ناراحت هستند و از کسی که او را استاد میخوانند انتظار بیشتر داشتد.خدا بیامرز دانشجو بوده و ایشان نیز استااااااااااد.امید وارم مطلب روشن شده باشد.با عرض پوزش از بابک خان چون دیدم چند بار سعی فرمودید مطلب را به (ف-م)توضیح دهید و ایشان کماکان نگرانند که چرا نظر بقیه با ایشان فرق دارد و ایشان را نکند اشتباه با حامیان دولت فرض کنیم لذا نظر خودم را هم بعرض ایشان رساندم تا ایشان مطمئن شوند .متشکر.
دوشنبه 2 اردیبهشت 1387

m_f - ایران - تهران
parviz1 - انگلستان - کترینگ سلام .اگه آقا بابک 50 ٪ منظور منو متوجه نمیشد شما 100 ٪ متوجه نشدین. دیگه هم فکر میکنم فایده ای نداره که ادامه بدم. فقط برای اینکه ثابت کنم منظور منو متوجه نشدین یکی از برداشتای اشتباهتونو توضیخ میدم. هدف من از مطرح کردن این که شهروز به مرحله تز دکترا نرسیده بود این نبود که بگم خدای نکرده آدم نبوده یا خراب بوده. منظور من این بود که شایعه مشکل مالی ایشون در ارتباط با تزشون - که در متن بالا اشاره شده که استاد به خاطر اون دانشجورو تحقیر کرده - دروغه. ایشون مشکل مالی نداشتن و در دبیرستان علامه حلی یکی از دبیرستانهای معتبر تهران به عنوان دبیر شاغل بودن . دوستان و اطرافیانشون هم عدم مشکل مالی ایشون رو تایید می کنن. نمی دونم شاید باز هم شما و آقا بابک حرفای منو قبول نکردین من هم دیگه بیشتر از این باهاتون بحثی نمی کنم. من فقط سعی داشتم به خودم و دیگران کمک کنم که همه رو با یک چوب نرونیم و قضاوت بیجا راجع به یک اتفاق و دلایلش نکنیم. شاد و سلامت باشین
سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387

amirsh44 - ایران - تهران
سلام خدمت تمام دوستان
در جوابیه اقای m_f باید بگم که من در دبیرستان علامه حلی شاگرد اقای کشاورز بودم و ایشان ادمی نبود که بخواد خود کشی کنه و کسی رو تهدید بکنه اهل این حرفا باشه و همیشه انسانی بود خندان , با روحیه و این قدرعقل داشت که به خود کشی فکر هم نکنه
این واقعه را به تمام نزدیکان ودوستان و بچه های دبیرستان علامه حلی تسلیت عرض میکنم
روحش شاد , یادش گرامی............
سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.