یکی از بینندگان «تابناک» در پیامی نوشت: آقای کشاورز، دانشجوی 35 ساله مقطع دکترای شیمی دانشگاه شهید بهشتی بود.
متأسفانه به دلیل مشکلات مالی، ایشان توانایی تهیه رساله دکترای خود را نداشت و هنگامی که استاد وی این مطلب را میشنود، در جمع دانشجویان از او میپرسد که برای چه زنده مانده و او که تهدید به خودکشی میکند، در کمال ناباوری و در جلوی چشم همکلاسیان با خوردن سیانور خود را کشت.
تأسفبارتر آنکه امروز، شنبه 31 فروردین، هیچ واکنشی از طرف دانشجویان دانشکده علوم رخ نداد.
تنها عمل دانشجویان، تهیه نامهای انتقادی از طرف جمعی از دانشجویان دکترای دانشگاه شهید بهشتی بود که در خوابگاه نصب شد.
همچنین در پیام دیگری که با امضای جمعی از دانشجویان دکتری دانشگاه شهید بهشتی به «تابناک» ارسال شده، آمده است: عصر روز چهارشنبه مورخ 28/1/87 خبری تلخ در دانشگاه پیچید. شهروز کشاورز دانشجوی دوره دکترای شیمی، پس از یک مجادله لفظی با یکی از اساتید دانشکده علوم پایه به سرعت با ترکیب مواد اولیه سیانور، اقدام به خودکشی کرد.
اگر چه قوانین کیفری ما تحریک به خودکشی را جرم نمیدانند و مسئولیت شخص محرک صرفا در حد اتهام مبنی بر توهین به دانشجوی جانباخته یا تحقیر وی در برابر سایر دانشجویان سطوح پایینتر قابل اثبات است، لیکن فراتر از قوانین و مقررات و با نگاهی وسیعتر به عوامل واقعبینانه وقوع این حادثه دلخراش و خسارت غیر قابل جبران به کشور و خانواده آن مرحوم، میتواند ما را در پیشگیری از حوادث مشابه آن هم در عالیترین سطوح تحصیلی، یاری کند.
آن مرحوم، علیرغم داشتن سن بالای 35 سال و موفقیت در آزمون دشوار دکتری، فاقد همسر و محروم از کمترین پشتوانه مالی بوده است. البته این مسائل در جهت القای نابسامانی روحی وی نبوده و نیست ـ امری که عدهای در پی اثبات آن هستند تا از بار مسئولیت خود بکاهند ـ بلکه در مقام بیان این درد بیدرمان است که نخبگان کشور ما با وجود تلاشهای پیگیر و قابل ستایش، چگونه از حداقل تامینها و برخورداری از کمترین و طبیعیترین حقوق انسانی و شهروندی، بیبهرهاند.
این مشکلات از یک سو و برخورد بعضا توهینآمیز برخی از اساتید و به نوعی استثمار فکر و توان جسمی آنها، میتواند بر پیچیدگی وضعیت تحصیل نخبگان ما و افزایش مهاجرت آنان به هر کجا غیر از ایران بیفزاید.
چگونه از کسی که پس از عمری تحصیل، به اندازه هندوانه فروش و سمساری سر محل از تامین مالی و روحی لازم برخوردار نیست، میتوان انتظار داشت که هم برای خود و هم برای جامعه خود مفید باشد؟
وقتی بسیاری از کارمندان بخشهای مختلف با تحصیلات و تخصص اندک یا در حد صفر، از حقوق و مزایای فراوانی برخوردارند و عملا اشتغال به تحصیل را به سخره میگیرند، چگونه نباید شاهد حوادثی از این دست نبود.
لازم است تحولی در میزان و نحوه کار دانشجویان دکترای علوم پایه در آزمایشگاهها صورت پذیرد تا کارایی آنان توام با تامین حداقلهایی برای معاش گردد، علاوه بر آنکه تامین دموکراسی در مراکز آموزشی و ترسیم حدود و ثغور حقوق و وظایف متقابل استاد و دانشجو و برخورد قاطع با اساتید متعرض به حقوق انسانی دانشجویان مربوطه میتواند از حوادث مشابه جلوگیری نماید.
در پایان، این حادثه تلخ را به خانواده محترم آن مرحوم و دوستان وی و عموم دانشجویان تسلیت عرض نموده، از خدای مهربان میخواهیم که روح آن عزیز جانباخته را قرین آرامش قرار دهد.
-----------------
من این متنو می نویسم ولی اگر به رسالت رسانه ای تون اعتقاد دارین حذفش نکنین
این دانشجو پس از اینکه 6-7 بار تا مرحله مصاحبه علمی پیش رفت هر بار به بهانه ای آن را از ادامه تحصیل منع کردن و قبولیشو کنسل کردن تا بالاخره با منت گرفتنش از آنجا که دراکثر دانشگاهها استثمار دانشجوی تحصیلات تکمیلی یکی از اهداف استاد نما های ما هست و سود مستقیم چاپ مقالات و .... را این افراد می برند متوفی نیز همواره مورد سواستفاده کاری قرار گرفته و پس از بحث و جدلهای فراوان ولی بی حاصل و مراجعه به ریاست گروه شیمی و... و عدم نتیجه تحت تاثیر بار روانی شدید موجود با خوردن سانور در آزمایشگاه اقدام به خود کشی نمود و مسئولین دانشگاه نیز با کمال خونسردی امروز در مراسم سومین روز درگذشت هم شرکت کردن حتی استاد راهنمایش که تا 0.05 ساعت قبل از فوتش با هم درگیری لفظی و .... داشتن و بعد از فوتش خیلی سعی داشتن که اصل موضوع مخفی بماند به اون نشانی که تمام مراحل پزشک قانونی را تا 3 نیم شب تمام کردن و جنازه را جهت دفن تحویل خانواده دادن و علت فوت را در دانشگاه حمله قلبی اعلام نمودند.