گفت : من هفت تا شوهر دارم ...

دست نوشته های یک کارمند سازمان ملل در مشهد

گفت : من هفت تا شوهر دارم ...

بالای سر در ساختمان محل کار ما تابلوی ””UN”” نصب شده بود.

بر اساس این گزارش به نقل از هفت تیر؛ نویسنده در ادامه مطلبی ذیل عنوان "دست نوشته های یک کارمند سازمان ملل در مشهد" می نویسد: بعنوان مأمور سازمان ملل در شناخت و تشخیص پناهندگان واقعی تحت کنوانسیون ۱۹۵۱ به مشهد رفته بودم . طبیعی است که اسم ””UN”” و سازمان ملل خیلی دهن پر کن است. خیلی ها فکر می کردند ما آنجا نشسته ایم تا صلح جهانی را تأمین کنیم.

از بیرون، همه فکر می کردند داخل آن ساختمان چه خبر است. این که هزاران افغانی به زحمت از کله سحر می آیند و صف می کشند تا بعد از سه روز بتوانند نوبت بگیرند و به داخل بیایند نیز مضاف بر آن شده بود افغانها فکر می کردند بعد از داخل شدن پذیرایی مفصلی می شوند و از آنها پرسیده می شود چه مشکلی دارند حتما بعدش می آیند و از هزار مشکل خود در ایران صحبت می کنند و بعد از آنها پرسیده می شود که کجای دنیا می خواهند بروند حتما آنها می گویند ژنو .بعد ما دست می زنیم و یک خدمتکار با سینی وارد می شود که داخل سینی یک بلیط لوفت هانزا به مقصد ژنو گذاشته شده است .
همکارها و دوست های وزارت کشور هم آنجا بودند. به ما به چشم خائنین وطن فروش نگاه می کردند که می خواهند کشور را ایران افغانی کنند. طبق قوانین کنوانسیون ۱۹۵۱ کسانی که می خواهند ادعای پناهندگی کنند حتماً باید در کشوری خارج از محل زندگی خود این درخواست را بدهند و بسیار طبیعی است که هیچ ایرانی در داخل خاک ایران نمیتواند به دفتر UNHCR مراجعه کند و تقاضای پناهندگی بدهد.

یک روز صبح زود که رفته بودم صلح جهانی را تأمین کنم متوجه شدم کسی که به داخل اتاق مصاحبه آمده یک دختر جوان است که با چادر روی خود را سخت گرفته و سر خود را به زیر انداخته است. خیلی از زنان افغانی وقتی به داخل می آمدند، به همین حال می آمدند و می پرسیدند کدام یک از ما مأمور سازمان ملل است. به مأمورین وزارت کشور اعتماد نداشند. از همکارم خواستم بیرون برود .

برایش توضیح دادم که هرگونه اطلاعی که او به ما بدهد کاملاً محفوظ می ماند و در پرونده های سازمان ملل ضبط شده و بدون اجازه او هیچ استفاده ای از آن نمی شود. با متانت و آرامش و با احترام کامل از او خواستم حداقل صورتش را نشانم بدهد. خیلی راحت چادر را از سرش برداشت. روسری سرش بود. خیلی جوان بود ولی دور چشمانش کبودی می زد و رنگ زرد چهره اش را گرفته بود. به امتحانی ها نمی خورد. حدس زدم باید از فارس های کابل باشد. اسمش را پرسیدم. اگر شروع به صحبت می کرد می توانستم بفهمم اهل کجای افغانستان است ولی آرام و شمرده گفت: من کمک می خواهم. فارسی خودمان را خالص صحبت می کرد. پرسیدم شما افغانی هستید؟ گفت: نه. گفتم: ما فقط برای افغانی ها فعالیت می کنیم. بفرمایید که اهل کدام کشور هستید؟ گفت: ایران. مشهد. گفتم: متأسفم. لطفاً تشریف ببرید.

قبلاً هم چنین اتفاقی افتاده بود. ایرانی هایی که فکر می کردند مأمورین سازمان ملل، کبوترهای صلح هستند که هر کدام یک برگ زیتون بر منقار دارند، می آمدند و از حقوق بشر و غیره شکایت می کردند. کلی طو ل می کشید تا به آنها بفهمانیم سازمان ملل آژانس های مختلف دارد و ما مأمورین کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان هستیم و آنها دست آخر بلند می شدند و با فحش و ناسزا آنجا را ترک می کردند .

با صدایی گرفته گفت : من کمک می خواهم . با خود گفتم باز این سناریو قرار است تکرار شود . به صندلی تکیه دادم و اجازه دادم مشکلش را بگوید . می گفت و من توضیح می دادم و او می رفت . مثل روزهای دیگر . گفت : من می خواهم مرا از دست شوهرم نجات بدهید . با لحن تمسخر آمیز گفتم : خوب به دادگاه خانواده بروید و درخواست کمک کنید . گفت : شوهرم افغانی است . شروع شد . باز هم یک بدبخت دیگر .

دختران ایرانی فقیر و بیچاره ای که در ازای پرداخت پول به افغانی ها فروخته می شدند تا مرد افغانی بتواند کارت اقامت بگیرد . رویه اشتباه وزارت کشور . ازدواج شرعی و غیر رسمی . چون افغانی ها نمی توانند رسمی در ایران ازدواج کنند . شرعی ازدواج می کنند . قیمتش هم بین یکصدهزار تا یک میلیون تومان است . به راحتی به محله های فقیر نشین می روند و دختر می خرند . وزارت کشور هم تبعه خودش را این طور حفظ می کرد که به شوهر اجازه اقامت می داد تا دختر مجبور نشود به افغانستان برود . بدبخت ها نمی دانند با ازدواج با یک افغانی تابعیت ایرانی خود را از دست می دهند . گقتم : کار شما چندان هم سخت نیست . بروید و دادخواست بدهید . دادگاه حکم می دهد و شوهرتان را هم از کشور اخراج می کنند .

گفت : نه می خواهم شما مرا نجات بدهید . گفتم : ما نمی توانیم . بعد با بی حوصلگی گفتم : خوب . بگو مشکل چیست . گفت : پدرم معتاد است . ما هفت تا خواهر و برادریم , من بزرگتر ازهمه هستم. پدرم از من بدش می آید . می گوید دختر فقط بدبختی به بار می آورد . اگر پسر بودی می توانستی کمک خرج من باشی . منظورش از کمک خرج این است که می توانستم برایش مواد ببرم . لااقل بدوک می شدم و برایش جنس خوب می آوردم . خلاصه خیلی سر کوفت می زد . زیاد داستان جدیدی نبود . نگاهش کردم . مستقیم و خیره به موزاییک جلوی پایش نگاه می کرد . پاهایش را محکم به هم چسبانده بود ولی پاهایش می لرزیدند . دست خود را روی پایش گذاشت تا جلوی لرزش را بگیرد . ولی دستهایش هم لرزیدند .

تا اینکه غلام سخی آمد . من فقط می توانستم کارهای خانه را بکنم . کسی هم خواستگاری من نمی آمد . ما در محله فقیر نشین پشت طلاب زندگی می کنیم . یک خانه خرابه داریم و مادرم در خانه های مردم کار می کند تا بتواند خرج ما ومواد بابام رابدهد . غلام سخی آمد پیش پدرم . پدرم مرابراندازکرد وگفت : یک میلیون تومان می خواهم . غلام سخی رفت و فردا با یک بسته تریاک آمد . با هم چانه زدند و سر هفتصدهزار تومان توافق کردند . دیگر هرچه تریاک آورد , پدرم کمتر از هفتصدهزار تومان رضایت نداد . غلام سخی مهلت خواست و یک هفته بعد آمد و پول را داد و من نزد صلای محله به عقد غلام در آمدم . گفتم : خوب اینکه چیز تازه ای نیست . متاسفانه به دلیل رویه غلط اداره اتباع امور خارجه و جهل مردم این اتفاق زیاد می افتد . ما کاری نمی توانیم بکنیم ولی حداقل دادگستری خوب عمل می کند بروید و دادخواست طلاق بدهید.

لحظه ای چشم در چشم من دوخت و چیزی نگفت در عمق چشمانش خواندم که خود را بسیار دور از من می بیند در حالی که کمتر از ۳ متر با من فاصله دارد. گفت : حداقل گوش کنید . گفتم : ما وقت گوش کردن نداریم . بفرمایید . به چشمانم زل زد و با بغضی فرو خورده گفت : باید گوش کنید . سیگاری آتش زدم و تکیه دادم و با دست اشاره کردم که ادامه دهد . گفت : من فقط هفته ای یک شب غلام سخی را می بینم . گفتم : آخر این هم شد مشکل ؟ حتما می رود دنبال پخش مواد . گفت : شاید هم برود ولی این مشکل من نیست . گفتم : خانم دست بردار . چند سالته ؟ گفت : ۱۹ سال . گفتم : شکر خدا که عقلت کار می کنه ؟ گفت : نمی دانم . بیش از حد آرام بود . عصبی شده بودم . گفتم : خانم جان . دخترم . زندگی قواعد خاص خودش را دارد . شوهر را باید در خانه نگهداشت . اگر هم سر به راه نیست جدا شو . این که مشکلی نیست . گفت : نمی دانم . گفتم : پس مشکلت چیه ؟ گفت : من هفت تا شوهر دارم ...

نمی دانستم چه باید بگویم . خشک شدم . اشک از چشمانش سرازیر شد . لرزش پایش بیشتر شد . سرش را به زیر انداخت و ادامه داد . گفت : اوایل فقط می ترسیدم و گریه می کردم . از خود غلام سخی هم می ترسیدم ولی وقتی شبهای بعد آدمهای دیگر آمدند نمی توانستم هیچ جیز بگویم یا خفه می شدم یا خفه ام می کردند . گفتم : کتکت می زدنند ؟ گفت : اوهوم . گفتم : همه افغانی هستند ؟ شش تای دیگر ؟ گفت : اوهوم . دیگر تحمل نکرد . هنوز هم دلم می لرزد . گریه به این تلخی تا به حال ندیده بودم . فقط گریه کرد و دستانش می لرزیدند . گفت : به غلام سخی گفتم چرا پدر سگ ؟ گفت : من که پول نداشتم . هفت نفر شدیم . نفری صد هزار تومان گذاشتیم وسط . خوب آنها هم حقشان را می خواهند . گفتم : بی رحم بی همه چیز , لااقل به من رحم کن . گفت : رحم که ما را ارضا نمی کند .

حالا آمده ام شما برای من کاری بکنید . تو را به خدا نجاتم بدهید . دوبار رفتم قهر به خانه , قبل از اینکه چیزی بگویم پدرم مرا با کتک انداخت بیرون . می ترسید غلام سخی بیاید و پولش را پس بگیرد . غلام سخی مرا می آورد به خانه و دوباره همان قضایا .I…I بدبخت شده ام . I… Iفقط یک توده گوشت و استخوان شده ام . تو را به خدا نجاتم بدهید . بلند شدم. دوست وکیلی داشتم که درآنجا وکالت می کرد. با موبایل بهش زنگ زدم وگفتم یک مشکل خاص دارم و تمام حق الوکاله اش را خودم می پردازم . بلند شد . گفتم : اگر نمی تواند راه برود اجازه بدهد آمبولانس خبر کنم . گفت : که می تواند راه برود . با هم آهسته از اتاق بیرون رفتیم . همکارم اداره اتباعم با اخم به من نگاه کرد . پیش خود می گفت که این خائنین کم دردسر دارند . حالا زن افغانی را هم با خود بیرون می برند . به آرامی گفتم که چادرش را بر سرش بیاندازد . وقتی از پله ها می رفتیم از او پرسیدم صبحانه خورده است یا نه ؟ گفت : که فقط روزی یک وعده غذا می خورد . پیشانی اش عرق کرده بود . آهسته گفت : من حامله هستم ...

Mehrzad*bs - امریکا - واشینگتن واقعا تاسف داره . اهای کسانی که ادعای مسلمانی و فضل و دا نش میکنید ببینین بر سر مردم چی داره مییاد .اقای ریس جمهور مردم خودمون بیشتر به کمک احتیاج دارن تا کشورهای دیگه . چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

amirmontreal - کانادا - منتریال عجب بی ناموسهایی پیدا میشه بابا..... چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

halind - کانادا - تورنتو چه دردناک... چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

king_irooni - ایران - سربندر کاشکی لااقل می فروختنش به عربهای دبی ... اونجا حداقل یه خورده در رفاه بود. چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

مریم- - کانادا - اتاوا چقدر وحشتناک. باور نکردنیه. چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

esf - مالزی - کوالالامپور خاک بر سر هرچی افغانی بی غیرت و نفهمه. تو رو خدا ببین ملت ما شانس ندارن با چه کشورهایی همسایه شدیم. چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

kiyafar - ایران - تبریز میدونین اینها مشکل هست، ولی آخه حاد نیست که ! اعتیاد هست ولی حاد نیست که ! عقده جنسی و تن فروشی هست ولی حاد نیست که ! فقر هم که هست ولی آخخخخخخخه حاد نیست که هی مطبوعات و رسانه ها بزرگش میکنند . ایشاالله وقتی رسید به حادیت اونوقت یک برنامه منسجم طراحی میکنیم با یاری خداوند صادرش میکنیم . چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

afshin2005 - ایران - شرق اینها که مشکل نیست مشکل ما فقط وضعیت مردم غزه است و بازسازی بقاع متبرکه در عراق چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

Amir_australia - استرالیا - سیدنی متا سفانه این داستان وا قعیت داره. من فیلم تعرض چند افغانی رو به یک دخترایرانی دیدم. بنده خدا فقط التماس می کرد و کمک می خواست. این ما جرا من رو یاد داستانی واقعی می اندازه که خوندنش خالی از لطف نیست. ؛ رضا شاه بزرگ جهت بازدید از حفاریهایی که برای استخراج نفت در مسجد سلیمان صورت می گرفت به جنوب ایران سفر می کنه. پروژه حفاری توسط کمپانی بزرگ نفتی از تکزاس امریکا انجام میشده. روز بازدید ناگهان یکی از کارگران پیر ایرانی به پای رضا شاه می افته و با گریه شروع به شکایت از سر مهندس امریکایی می کنه که با سیلی به گوش وی زده به خاطر درست انجام ندادن کار. رضا شاه می خواد که اون مهندس پیشش بیاد و می پرسه تو زدی تو گو شش؟؟ و مهندس امریکایی با افتخار تایید مکنه و میگه چون کار بلد نبود. رضا شاه لحظه ای سکوت می کنه و از مهندس امریکایی می خواد که یک گودال به اندازه قده خودش در زمین حفر کنه. بعد از اون از مهندس می خواد که بره تو گودال و دستور میده تا گردن روش سیمان بریزند. سپس به مهندس امریکایی میگه :من شاه این ملکت باشم و توی اجنبی تو گوش مردم من بزنی..... حالا دوستان کار به جایی رسیده که اجازه میدن به ناموس ایرانی اینجور ی تجاوز بشه... واقعا اگر امثال رضا شاه در ایران بودند وضع ما همچنان همین بود ...واقعا چه با ید کرد؟؟؟ چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

رضا خوشبطن - ایران - تهران خدایا.............................. چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

leilajoon - رومانی - بخارست نمیدونم چی بگم فقط گریه کردم خدایا خودت به داد این ملت برس که جز تو کسی رو ندارند چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

123456 - انگلستان - برایتون این نوشته رو حدود دو سال قبل توی پرشین بلاگ خونده بودم قدیمی بود. حالا خوبه شماره حساب برا کمک بهش نذاشتید چون یک جای دیگه حدود یک سال قبل مطلبی در مورد مردی که در اثر تصادف صورت خودش رو از دست داده بود خوندم که یک هفته قبل همون نوشته رو کسی اپلود کرده بود و یک ادرس ایمیل داده بود برای کسانی که مایل به کمک کردن هستند.کمک به دیگران کار بسیار پسندیده ای هست ولی اول مطمئن بشید و در دام فرصت طلبها نیفتید. چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

dandy - امارات - امارات اخه اخه اخه..این پدر و هفت خاله زنکها رو که اسم مرد روی اینها گذاشتند حرام است را باید روزی صد بار اعدام کرد......تف به تربیت بن لادن..تف به غیرتشون... چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

ayaz-m - سوئد - گوتنبرگ خدا لعنت کنه خ..... رو چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

tanha - ایران - تهران واقعا نمیدونم چی بگم چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

مرد شنگول - ایران - مشهد این جریان مال هفت هشت سال پیش می باشد که ماشااله افغانی ها در ایران بیداد میکردند خوشبختانه با قوانین سختگیرانه تعدادشون کم شده است دوستان مشهدی حتما این جریانو یادشون میاد فکر میکنم تو روزنامه خراسان جریان مفصلشو نوشته بود. چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

sabahalamot - بلژیک - گنت دوستان من2 بار خوندمش وبا گریه خطاب به محمدرضاشاه گفتم:اخه پدر جان چرا ما بچه هاتو ول کردی رفتی.؟چرا مثل هر پدری تنبیهمون نکردی ؟؟چرا ما بچه های نادونتو بدست گرگا دادی؟ پدرجان سر از قبر بردار ببین با بچه هات چه کردن.بیا وببین افغانی رو که تو قرار بود زیر بال بگیری حالا با بچه هات چه میکنند از دولت سر اسلام ناب محمدی وای بر ما که باید قصاص پس بدیم... چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

khasteh - فرانسه - استراسبورگ خیلی غم انگیزه افغانی دختر ایرانی رو بخره واین بلا رو سرش بیاره . به کجا رفتیم ؟ چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

nader303 - ژاپن - ژاپن دقیقا حرفی که میخواستم بزنم و leilajoon - رومانی - بخارست نوشته بود. وای بر ما. چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

hamid666 - ایران - تهران من واقعا از سایت ایرانیان یوکی انتظار نداشتم همچین مطلب مزخرفی را که همش نزاد پرستی بر ضد افغان ها هست را داخل سایت بگذارد. مسولین ایران هم هر روز می خواهند ذهن مردم را از تورم و گرانی و .. هزار بدختی دیگه منحرف کنند. گیر می دهند به افغان ها. خدایا ما افغان ها را نجات بده. که هم ما راحت شویم.هم حکومت ایران. هم ملت عزیز ایران . چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

hamid666 - ایران - تهران اقای امیر-استرالیا سیدنی در جواب شما باید گفت کرم از خود دختر ه بود ه و با پای خودش به انجا رفته.شما فیلم کاملش را ندیدی . 2- افغانی نبودند.در و دهاتی های خودتان بودند چهار‌شنبه 28 فروردین 1387

shiraz_girl - دانمارک - ویله واقعان که ...کی میخواد جواب بده به چراهایی که بشت این جنایات هست؟خدایی هم هست پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

ahoa - ایلات متحد ایران - تهران خراب شده من این مورد را 2~3 سال پیش شنیدم اما چی بگم باید پول نفت خرج بشه بر فلسطین تا این عربا بگن خلیج عربی پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

xerox - ایران - شیراز مژده به مردم فلسطین.لبنان و عراق نفت ایران شد بشکه ایی صد دلار پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

mahkame - اتریش - وین بابا چرا اسم این مملکت و عوض نمیکنن؟؟ چرا گذاشتین جمهوری اسلامی؟؟ پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

parviz1 - انگلستان - کترینگ فقر در زمان قاجار هم اینگونه به ملت فشار نیاورده بود که ایرانی ناموسشو بده برای پول.کاری به افغانی بودن و یا هر جهنم دیگه ندارم.دوکی و ملاها اگر غیرت دارین و مسلمانید انقدر نگین انرژی هسته ای حق ملت است. پس ملت نه شرف و نه غیرت و نه ناموس و نه مسکن و نه شغل و نه پول و هیچ چیز دیگری نمیخوان.آخه خدایی هم هست و باید جوابگو باشید .این جنایات هم مسئولش شما هستید.خدا لعنت کند هر کس اینگونه ملت ما را ذلیل و خار کرد.ای بر پدر و مادرش لعنت.و تو اون ر.. ر.. ر..هر که باعث و بانی است. پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

sabahalamot - بلژیک - گنت گوررررررپدر خدا دوستان (شما اگه مسلمونین تو قران میگه ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهیم .مگر خود ان قوم اقدام کند) تقصیر افغانی نیست که؟؟؟؟؟ازماست که بر ماست عزیزان پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

atig - آلمان - اسپلکمپ من یک افغان هستم وساکن کشور آلمان میباشم من از خواندن داستان زندگی این خانم بسیار ناراحت شدم واگر بدست من بود هم پدر وهم شوهر این خانم را به سزای این عمل ناشایست میرساندم اگر چه فکر نمیکنم این داستان صد درصد حقیقت داشته باشددر داستان زندگی این خانم بار ها باجملا تی چون به افغانی ها فروخته می شدند - تا افغانی بتواند کارت اقامت بگیرد- به راحتی به محله های فقیر نشین می روند و دختر می خرند بر میخورید که یک احساس ضد افغانی به شما دست میدهد وبه نفرت عده ای که از افغان ها به دلایل گوناگون از جمله تبلیغات منفی که نسبت به افغانها در ایران بوده است را می افزاید از نظر من این گونه داستان نوشتن ها اگر چه واقع هم شده با شد گره از کار مشکلات اجتماعی جامعه را نمی گشاید جز انکه مشکلی به دیگر مشکلات اضافه میکند وکینه ونفرت انسان ها را به یکدیگر اضافه میکند وباعث خون ریزی های زیاد تر در بین انسان ها میشود در باره اقامت افغانها در ایران ومشکلات آنها مشکلاتی که قانون های دولت جمهوری اسلامی خود بوجود می آورد از جمله اجازه کار اجازه قانونی اقامت حق تحصیل برای اطفال افغانها حمایت از گروه های خاص در داخل افغانستان که با عث دوام جنگ در افغانستان میشود وغیره را میوان نام برد که اینها میتواند مشکلات در بین جامعه درست کند دوستان دربین هر ملت آدم خوب وبد است ودلیل نمیشود که انسان با دیدن خطا از یک شخص تمام ملتی را که آن شخص از آن ملت است را بد بدانید ملت افغانستان خصوصا افغانهای مهاجر در ایران قربانیان انسانهای خود خواه وشیطان صفت شده اند که مشکلات گوناگون از جمله مهاجرت فقر اقتصادی وامکانات مختلف واز همه مهم تر زخم زبان های خودی وبیگانه را باید تحمل کنند . من مدتی زیادی است که در این سایت عضو شده ام وتقریبا هر روز مطالب سایت را میخوانم ومتوجه شده ام که در تمامی نوشته ها که به شکلی به افغانها مربوط است به نوعی خواسته شده که اگر یک شخص خطا کرده آنرا به همه افغانها نسبت بدهند وهمیشه اگر خبری از خلاف یک افغان در گوشه از ایران بوقوع پیوسته آنرا در اول خبر ها قرار دادند واین در حالی است که روزانه به صد ها ظلم و جنایت درایران بوسیله ایرانیها بوقوع میپیوندد واگر امکان داشته باشد به نوعی اسم افغانی را هم در این گونه مسائل درگیر میکنند . من تا به حال یک مورد هم در این سایت ندیدم که مظلومیت افغانها را انعکاس داده باشد نمونه اش هم همین هفته قبل که پلیس ایران تعداد 13 تبعه افغانستان را کشته و18 نفر دیگر آنها را زخمی دستگیر کرده است به جرم آنکه آنها برای کار عملگی وبنایی به ایران آمده بودند وچون کارت اقامت نداشتند بطور قاچاق میخواستند به افغانستان برگردند و وقتی دولت افقانستان خواستار پاسخ از دولت ایران شد دولت ایران در جواب گفته که ما فکر کردیم آنها قاچاقچی مواد مخدر هستند این جواب مثل یک جوک است چون قاچاقچیان معمولا گروهی حرکت نمیکنند و مسلح به ابزار جنگی هستند واین گروه یک فشنگ هم نداشته و در ثانی معمولا مواد مخدر از افغانستان به ایرن قاچاق میشود نه از ایران به افغانستان خبر به این مهمی را چه کسی در این سایت خوانده جواب هیچکس چرا چون جان انسانها که ارزشی ندارد مخصوصا آدمهای فقیر آن هم افغانی به نظر این افراد مهم ملیت است نژاد است واگر شما دریک حوزه جغرافیایی زندگی میکنید باید افراد آن حوزه جغرافیایی را برتر از دیگر انسانها بدانید. پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

danyal - امارات - دبی همین مسئولهای حروم خور دزد به جایی که به مردم فقیر و گشنه مملکت برسند اموالی که حق مردم ایران را دارند برای خود ناکسشون تو دبی برج میسازند و سرمایه گذاری کلون میکنند انوقت اون افغانیای نه نه مرده به ناموس ایرانی تجاوز بکنند بخدا قسم اگه گیرشون بیارم خفشون میکنم نامردای پست فطرت پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

tnt20 - لهستان - ورشو واقعا شرم آوره آخه یکی درد اصلی رو نفهمید اینکه اون دختر بدبخت چی می کشه همه از عقده های خودشون حرف زدند که اجنبی بوده آخه اگه یه ایرانی بود شما هورا می کشیدید براش.چرا ما همیشه مشکل اصلی رو فراموش می کنیم! تا همچین موضوعی می شه همه شروع می کنند به هتاکی ولی کمی بفکر باشیم زمانی که خفاش شب تو جامعه پیدا شد همه گفتند یه افغانی هست و چقدر خون انسانهای بیگناه ریخته شد.ولی بعد مشخص شد کی بوده من نمیخوام از کسی دفاع کنم ولی می گم باید خودمونو درست کنیم تا یه پدر معتاد بچه شو نفروشه تا اینهمه جوونهای خودمون دست به تجاوز نزنندو اصلا خودمون که درست باشیم هیچ کسی نمی تونه هیچ کاری بکنه. پس از ماست که بر ماست... پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

Amir_australia - استرالیا - سیدنی دوست عزیز افغان من حمید 666. خوشحالم که شما بازدید کنده سایت ایرانی هستی. متا سفانه برخی از این مطالب درسته. دوست من نه من نه این سایت هدف تخریب چهره مردم افغانستان رو نداره. هر کشوری خوب و بد داره اما متاسفانه بد های شما بیشتر در ایران هستند. دوست من بسیاری از جنایات و خلاف ها در ایران رو هموطن های تو انجام می دن. کافی هست کمی روزنامه بخونی. اگر من بیام توی یک سایت افغانی و نظر بدم سعی میکنم با ادب تر از شما باشم. چون توی اون جمع غریبه هستم. پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

dandy - امارات - امارات hamid666 - ایران - تهران در و دهاتی یعنی چه ؟؟؟ توهین نکن به دهاتیها ...هفت جد خودت هم دهاتی هستند..یعنی ابتدا همه از دهات تها صورت گرفت..در ضمن ان فیلم مردان افغانی بودند..در اصفهان هم اعدام شدند...ملت عزیز ایران هیچ وقت از دست مشاکل شماها خلاص نمیشه اینقدر که پرو تشریف دارین... پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

parand2008 - فرانسه - نانسی متاسفانه تو مشهد در بعضی محله ها خصوصا طلاب خیلی فقر زیاده خود مشهدی ها می گفتند که این شهر به خاطرزوار بسیار زیادی که هر روز از سرتاسر ایران مییان یک شهر پر درامدی است استانه رضوی هم بسیار عریض و طویل است می تونه که سامان دهی کنه مردم را اما متاسفانه ادم های مسول همه دزد و پست هستند به مردم توجه نمی کنند و باوجود همسایگی با افغانستان اعتیاد هم بی داد میکنه و فساد اجتماعی ..این قصه اگر واقعی نباشه اما شما اگر به مشهدمقدس!!!تشریف ببرید و محله طلاب میتونید هزاران مورد را ببینید ...اقا یا خانمatig - آلمان - اسپلکمپ ایران و افغان قربانی یک سیستم فاسد و مریض هستند و متاسفانه اسلامی.....؟؟؟؟!!! پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

mah1 - ایران - تهران متاسفانه مقصر اصلی اون پدره. اون افغانیها خطاشون در مقابله خطایه پدر اون دختر هیچه! اول اونو فروخت و بعد هیچوقت گوش نکرد به درد این بیچاره! پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

atig - آلمان - اسپلکمپ Amir_australia - استرالیا - سیدنی با عرض سلام به شما ودیگر دوستان دوست عزیز شما گفته بودید سعی کنم در یک سایت غریبه با ادب تر باشم اولا به عرض شما میرسانم که من سایت ایرانی مخصوصا این سایت را غریبه نمیدانم چون مادارای تاریخ مشترک و فرهنگ و زبان ودین مشترک هستیم وهمچنین دارای مشترکات زیاد دیگر هم هستیم در ثانی کجای نوشته های من بی ادبانه بوده من فقط کمی انتقاد کردم در عین حال اگر از دید شما بی ادبانه بوده از شما معذرت میخواهم همچنین از شما و parand2008 - فرانسه - نانسی از بکار نبردن کلماتیکه در انها ازلغات نا پسند پرهیز شده متشکرم پنج‌شنبه 29 فروردین 1387

DokhtarIrooni - ایران - مشهد hamid666 - ایران - تهران پس شما افغانی هستین؟ جمعه 30 فروردین 1387

parviz1 - انگلستان - کترینگ از هموطنان گرامی خواهشمندم که به ملتی بی احترامی نکنند .بیش از چهل سال است که در اینجا زندگی میکنم و حدودا ده سال پیش شخصی در دفتر کار به یکی از همکارانمان بی احترامی کرد و تازه حرف بدی هم نزد مثلا اگر طرف آمریکایی بود به او گفت آمریکایی یا پاکستانی یا ایرانی و یا هر کشور دیگر.برای همین یک کلمه بیش از یک سال طرف از کار و زندگی افتاد و خلاصه کلی داستان تا پوزش و هزار پاچه خواری ووو توانستن رضایت همکار ما را جلب کنند.همین موضوع هنوز جلو چشم من هست و چون من هم به هر حال من هم یک خارجی هستم هنوز احساس خوبی ندارم چه برسد که به ملتم خدای ناکرده بی احترامی شود. دوستان گرامی همه جا خوب و بد وجود دارد در کشور خودمان هم اینگونه است.مشکل اصلی حکومت است که با نام اسلام سر ملت را کلا گذاشته و همه جور جنایت کرده و میکند. شنبه 31 فروردین 1387

hamid666 - ایران - تهران جواب امیر استرالیا. مثل اینکه شما یک خرده مشکل دارید؟؟؟ سایت غریبه کجا بود؟؟؟ اینترنت هم مگه مرز داره؟؟؟؟ 2- در مورد خبر در روزنامه ها.شمامختان را کار بندازید می بینید این سیاست ایران هست تا مردم با مهاجرین دشمن بشوند.من نمی گویم جنایت نمی کنند.اما تعداد جرم شان نسبت به جمعیت شان برابر با ایرانی هست. حالا چون خارجی هستند. می شوند تابلو توی روزنامه ها. ایران هم به مجردها به خاطره 100 دلار پول ویزا همینطوری ویزا ندهد.تا نیایند جنایت کنند. به من چه ربطی داره؟؟؟ برو از دولتت شکایت کن بگو چرا ویزا میدی؟؟؟ جواب دندی از امارات:من قصدم توهین نبود فقط خواستم بگم دهاتی های شما هم لهجه شون شبیه افغان ها هست. 2- شما به فروختن ....در امارات مشغول باش.نمی خواد تو کار دولت دخالت کنی باشه؟؟؟ جواب دختر ایرانی؟:: اره افغانی هستم. شما مثل اینکه ایرانی هستی؟؟؟ شنبه 31 فروردین 1387

skafy - امریکا - سن دیگو این از برکات جمهوری اسلامی است. فقط به فکر پر کردن جیب هاشون به خرج این ملت فلک زده هستند.خدا ریششون رو بسوزونه. شنبه 31 فروردین 1387

DokhtarIrooni - ایران - مشهد hamid666 سوء تفاهم پیش نیاد آخه جالبه که اینجا در مورد مسائل ایران نظر می دادین شنبه 31 فروردین 1387

hamid666 - ایران - تهران جواب دختر ایرانی خوب من که تو تهران زندگی می کنم.خبر ایران را می خوانم.حالا مثلا اگر یک ایرانی رفت امریکا.بیاد بره سی ان ان خبر امریکا را بخوانه به نظر شما عجیب و جالب میاد؟؟؟ سایت ایرانیان یو کی اخبار کل دنیا را می ده.نه فقط خبر ایران را. یکشنبه 1 اردیبهشت 1387