پیدا نشدن جسد مقتول، مردی را که به قتل شوهرخواهرش اعتراف کرده بود از چوبه دار نجات داد.
به گزارش خبرنگار ما این پرونده از سال 79 به جریان افتاد و پلیس حسن آباد قم در پی اعلام گزارش از سوی خانواده مردی به نام محمود مبنی بر ناپدید شدن وی ماموریت یافت سرنوشت این مرد را فاش کند. محمود ناپدید شده بود و هیچ کس خبری از وی نداشت اما بازجویی و پرس وجو از دوستان و آشنایان این جوان نشان داد او آخرین بار همراه برادرزنش به نام مجید مشاهده شده است. هنگامی که مجید بازداشت شد و پشت میز بازجویی نشست منکر داشتن هرگونه اطلاعی از سرنوشت شوهرخواهرش شد و گفت در آخرین ملاقات شان آن دو بدون هیچ مشکل از هم جدا شدند و محمود به دنبال کارهای خودش رفت.
انکارهای مجید و پیدا نشدن مدرکی محکمه پسند علیه وی سبب شد این مرد آزاد شود اما چندی بعد یک شاهد برگ تازه یی به این پرونده افزود. او که از اقوام مجید بود با مراجعه نزد ماموران پلیس آگاهی حسن آباد گفت مجید در گفت وگویی دوستانه با وی اعتراف کرده محمود را کشته است.اظهارات این شاهد بار دیگر به دستگیری تنها مظنون جنایت منجر شد و این بار مجید در برابر اتهام قتل مقاومت چندانی نشان نداد و قفل سکوتش را شکست. او انگیزه خود از این جنایت را پیشنهاد غیراخلاقی شوهرخواهرش عنوان کرد و گفت؛ روز حادثه محمود نزد من آمد و گفت حالا که زن و بچه من در منزل نیستند خانه ام را برای ساعتی در اختیار او قرار دهم تا وی بتواند در آنجا با زنی غریبه رابطه نامشروع برقرار کند. وقتی این پیشنهاد را شنیدم بسیار عصبانی شدم و به مشاجره با محمود پرداختم. او شوهرخواهر من بود و حق نداشت به خواهرم خیانت کند اما محمود به اعتراض هایم توجهی نکرد و با پافشاری بر خواسته اش گفت، حاضر است در ازای کاری که برایش انجام می دهم مبلغی بپردازد. پیشنهاد دوم خشم مرا بیشتر کرد اما باز هم شوهرخواهرم اصرار داشت خانه ام را در اختیار او قرار دهم. وی گفت چون من به تریاک اعتیاد دارم اگر منزلم را هر روز برای ساعاتی به او تحویل دهم وی نیز پول مواد مخدرم را می پردازد. تکرار پیشنهاد غیراخلاقی از سوی محمود سبب شد در یک لحظه عصبانی شوم و او را هل دهم. شوهرخواهرم نیز در این لحظه با من گلاویز شد تا اینکه با آجر ضربه یی به سر او زدم و با دیدن خون وحشت زده از محل فرار کردم.متهم به قتل افزود؛ یک ساعت بعد هنگامی که به محل حادثه برگشتم فهمیدم شوهرخواهرم مرده است به همین خاطر جسد او را در یک چاه انداختم تا ردپایی از خودم بر جای نگذارم.پس از اعترافات این مرد به دستور قاضی وقت پرونده آتش نشانان ماموریت یافتند جسد محمود را پیدا کنند. امدادگران به رغم وجود چندین حلقه چاه در محدوده جنایت، تک تک آنها را به صورت دقیق جست وجو کردند ولی اثری از جسد یا البسه مقتول به دست نیاوردند. با وجود پیدا نشدن جنازه مجید تحت محاکمه قرار گرفت و بنا به خواسته اولیای دم مقتول به قصاص محکوم شد اما هنگامی که این حکم در اختیار قضات دیوان عالی کشور قرار گرفت آنان اعدام مجید را جایز ندانستند و اعلام کردند از آنجا که جنازه مقتول یافت نشده است پرونده هنوز ابهام دارد و باید متهم بار دیگر مورد تحقیق و محاکمه قرار بگیرد.به این ترتیب متهم بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار نیز بدون رفع ایراد وارد شده به پرونده قاضی دادگاه رای به قصاص وی داد اما دیوان عالی کشور دوباره این حکم را فاقد وجاهت قانونی دانست و خواستار تحقیق مجدد در این خصوص شد.
ایرادی که قضات دیوان عالی کشور به پرونده وارد می کردند این بود که پیدا نشدن جسد به معنای این است که هنوز صحت اعترافات متهم درباره نحوه قتل به اثبات نرسیده است و امکان دارد متهم به دروغ جنایت را گردن گرفته باشد.سرانجام پس از کشمکش های بسیار سومین بار نیز مجید تحت محاکمه قرار گرفت و حکم قصاص خود را دریافت کرد اما در این میان اولیای دم مقتول با گذشت 7 سال از جنایت و با توجه به نبود جنازه محمود اعلام کردند از خونخواهی صرف نظر کرده اند.با گذشت اولیای دم مقتول، مجید از چوبه دار فاصله گرفت و روز گذشته پرونده او به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد تا وی از لحاظ جنبه عمومی جرم مجازات شود.