باور نمیکنم. هربار که این دستگاه کوفتی را روشن میکنم و به اخبار ایران سر میزنم از روشنکردنش پشیمان میشوم. سوختند. به همین سادگی. مینویسم و پاک میکنم. یک لحظه تانکر و اتوبوس و بعد بوم و بعد ۲۲ جنازه زغال شده. حال مجروحین هم که معلوم است. لابد خوشا بحال آنها که درجا کشته شدند.
۲۰ سال پیش در همین ایام تهران زیر موشکباران عراق بود. هر روز دو تا سه تا موشک میخوردند به شهر و آدمها کشته میشدند. فکر نمیکنم هیچیک از این ۲۲ دانشجوئی که کشته شدند آن موقع بدنیا آمده بودند. آیا ما نسلها را میزائیم و میپرورانیم تا یکی را با آتش موشک بکشیم و دیگری را در آتش تانکر نفت بسوزانیمش؟ آنچه را هم که ماند با آتش زیر قاشق تزریق میکشیم. چقدر راحت گناه همه چیزمان را به گردن بیگانگان میاندازیم و بعد خودمان ضحاکوار جوانانمان را سلاخی میکنیم.
اصلا فکرم کار نمیکند. ننویسم بهتر است. انگار ارزش گوسفند در مملکت من از آدم بیشتر است. حالا چه اتفاقی میافتد؟ هیچ. آیا نمایندگان ما که من و شما گریبان یکدیگر را برای فرستادن و نفرستادنشان به مجلس همین دو سه روز پیش گرفتهبودیم پس از وردشان به مجلس بجز اینکه یقه و دیگر جاهایشان را برای «غزه» و کودکان «غزه» در مجلس «ایران» جر بدهند قدمی برای بهبود اوضاع جادههای کشور برخواهند داشت؟
ما یا نمیفهمیم یا خودمان را میزنیم به نفهمی. جادههای کشور هم دست امپریالیسم هستند؟ آدم کم داریم برای رسیدگی به امور جادهها یا پول نفت بشکهای صددلار کافی نیست؟ تحریمهای اجنبی بر روی رسیدگی ما به امور جادهها مان تاثیر گذاشته؟ قیر و آسفالت و بولدوزرمان هم تحت تحریم است؟ قبلش هم که وضع همین بود. با هزینه نیروگاه ۲۰۰ و چند میلیون دلاری برای نیکاراگوئه و وام هزار میلیون دلاری به عراق چقدر میتوان به امور جادههای کشور سر و سامان داد؟ حالا پول توی جوب ریختنمان برای حماس و حزبالله بخورد توی سر رهبرانشان.
آی آدمها، دارم میترکم از فشار این همه حماقت محض که در خون بسیاری از ما مردم جاری است. خدمت خانوادههای این دانشجویان قربانی تسلیت عرض میکنم. خیر سرم میخواستم از امروز شروع کنم و به تک تک دوستان وبلاگنویس سر بزنم و عید نوروز را پیشاپیش تبریک عرض کنم که این حادثه پیش آمد. انگار عیدمان هم باید حتما با عزا همراه باشد. خداوند همه مان را بیامرزد.
منبع : وبلاگ نگاهی دیگر نگاه ما
------------------------------------------------------
برای دانشجویانی که در آستانه عید زنده سوختند
وقتی که ۲۴ دانشجو در یک تصادف زنده زنده می سوزند و ۳۰ دقیقه بعد از حادثه تازه ماشینهای آتش نشانی به محل حادثه می رسند و خبری از هلی کوپتر اورژانس برای رساندن بقیه افراد نیمه سوخته به بیمارستان نیست، وقتی به یاد می آوری که سال گذشته وزیر دادگستری همین دولت در یکی از همین جاده ها تصادف کرد و پیکر نیمه جانش را به دلیل نبودن آمبولانس با تریلی به بیمارستان انتقال دادند تا در میانه راه فوت کند و وقتی به هزاران جان از دست رفته دیگر که با کمی درایت و هزینه قابل نجات دادن بودند فکر میکنی، وقتی معاونت راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی اذعان میکند که هزاران کیلومتر از جاده های ارتباطی کشور وضعیت بحرانی دارند، و به نظر نمیرسد همتی برای اصلاح آنها وجود داشته باشد از حرفهایی مثل اینکه «مامویت ما انتقال حیات طیبه به دیگر کشورها است» فقط چندشت می شود. کرامت انسانی، خدمات اورژانس، ایمن سازی جاده ای و ده ها خواسته بدیهی و ساده از این جنس حق مسلم ماست. این ۲۴ دانشجو نبودند که سوختند، ۲۴ خانواده تا ابد در این داغ خواهند سوخت.
منبع : وبلاگ هویجوری
-----------------------------------------------------------
به بهانه دهمین سالگرد سانحه درگذشت نخبگان ریاضی کشور
در آن هنگام که برگهای رقصان
درختان را وداع می گویند، برایم گودالی بکنید!
در آن هنگام که بستری از برگ برای خفتن ابدی ام آماده می شود
کلاغها را به آسمان خون گرفته دعوت کنید
و آنگاه که در بستر آرام می گیرم
چادر پر ستاره شب را بر آسمان بگسترانید
و سکوت را با من تنها بگذارید (بخشی از سروده رضا صادقی در 19/12/1376)
کمر خمیده «زال» آن پل خسته از بارش سنگین اشکهای آسمان با تلنگری خاموش درآن سه شنبه سیاه، به یکباره شکست.
عقربه های نحیف ساعت روی شماره 3 مچاله شده بود که مرگ، معادله زندگی هفت تن از نخبگان جوان کشور را بی پاسخ گذاشت...و چه آسان ! ده سال درمیان غوغای سکوت و ناباوری مان بی پروا و عجولانه سپری شد.
* سه شنبه 26 اسفندماه 1376
بیست کیلومتر پس از اندیمشک، اتوبوس حامل 29 نفر از نخبگان دانشگاه صنعتی شریف پس از بازگشت از نخستین همایش ریاضی دانشجویان کشور و بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی در اهواز، به علت لغزندگی جاده، منحرف شده و از ارتفاع سه یا چهار متری به پایین سقوط می کند.با فقدان آرمان بهرامیان، رضا صادقی، علیرضا سایه بان، علی حیدری، فرید کابلی، دکتر مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی، تا مدتها فضایی از بهت و ناباوری بر جامعه علمی کشور سایه افکند و دهها پرسش بی پاسخ ذهن افکار عمومی را به خود مشغول ساخت.
* آن هفت تن
مجتبی لطفعلی زاده مهرآبادی آن روزها دانشجوی دوره دکتری و در شرف فارغ التحصیلی بود. از او که در سفرها به عنوان سرپرست گروه ریاضی دانشجویان را همراهی می کرد، هشت مقاله تحقیقاتی در نشریه های خارجی به چاپ رسیده است.
آرمان بهرامیان دانشجوی سال دوم بود.آرمان از مدرسه تیزهوشان اصفهان فارغ التحصیل شده و به زبانهای انگلیسی، فرانسه، اوستا و پهلوی آشنایی داشت.رضا صادقی دانشجوی برجسته دانشگاه صنعتی شریف و نام آور تیم المپیاد ریاضی کشورمان در هنگ کنگ و تورنتو کانادا بود.
کسب چندین مدال طلا و نقره، تنها بخشی از افتخارات اوست. رضا صادقی از ذوق ادبی بالایی برخوردار بود و اشعاری چند نیز از وی به یادگار مانده است. علی حیدری اهل سنندج بود. دوستانش از او با سختکوشی مثال زدنی اش یاد می کنند.
فرید کابلی دانشجوی سال اول کارشناسی ارشد، اهل یکی از روستاهای گرگان. مدرک کارشناسی اش را از دانشگاه شیراز گرفته بود و در دانشگاه صنعتی شریف از مدرسان مجرب حل تمرین دانشجویان به شمار می رفت.
علیرضا سایه بان هم که حالا خانه ریاضیات انزلی به نام وی نامگذاری شده، کاندیدای دکترای ریاضیات و دانشجوی سال سوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف بود. مرتضی رضایی؛ دانشجوی برتر دانشگاه تهران نیز از جمله افتخارآفرینانی است که دوستانش را در این سفر همراهی کرد.
* آنها که ماندند اما رفتند و نماندند!
امروز بازماندگان آن شب تلخ هم، هر یک سرنوشتی تازه را تجربه می کنند؛ مریم میرزاخانی؛ استادیار جوان ایرانی دانشگاه «پرینستون» درشمار10 مغز برتر آمریکا و کاناداست؛ بردیا حسام و آزاده فرجی زندگی مشترک را با یکدیگر سپری می کنند، رویا بهشتی مدرک دکترایش را از هاروارد و MIT اخذ کرده، پریسا باباعلی دانشجوی دکترا دانشگاه استونز نیویورک است، مستوره موسوی دانشجوی فوق لیسانس آمار دانشگاه اسکس و دکتر تویسرکانی، استاد دانشکده کامپیوتر دانشگاه شریف است و...
* فرهنگ مقصر است
نشان کبود حادثه آن قدر بر شانه دلواپس افکارعمومی پیداست که به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت.دکتر محمد ملکی یکی از استادان دانشگاه با اظهار تاسف عمیق خویش از این حادثه می گوید: آخر چگونه ممکن است عده ای از دانشجویان نخبه کشور را پس از پایان نشست، ساعت 10 شب، خسته و کوفته با راننده ای خسته تر در جاده ای تاریک و لغزنده روانه تهران کنند و به همین سادگی عده ای از جوانان نخبه خود را از دست بدهیم؟ آیا این حادثه را باید یک جریان معمولی به شمار آورد؟ آیا استادان و مقامات وزارت علوم و دیگر شرکت کنندگان هم همان شب با اتوبوس عازم تهران شدند؟ بودجه رفت و آمد امیدهای آینده کشور با هواپیما یا اقامت یک شب آنها در اهواز چقدر تمام می شد؟ و...
ساعت 14عصر روز حادثه وقتی «حیاتی» خبر آن رخداد تکان دهنده را از استودیو پخش خبر تلویزیون می خواند تقریبا هیچ یک از والدین دانشجویان از آنچه بر سر فرزندانشان آمده بود مطلع نبودند. مادر زنده یاد رضا صادقی می گوید :«...باور کنید اگر در لحظه اعلام خبر توسل من به حضرت زینب(س) نمی بود همان جا سکته می کردم. حتی المقدور دانشگاه می توانست قبل از اعلام عمومی از سوی صدا و سیما، خانواده ها را در جریان بگذارد.همان روز پدر رضا خسته از محل کار به منزل آمده و کنار سفره نشسته بود که تلویزیون خبر را پخش کرد.هر دو ناباورانه به صفحه تلویزیون خیره شده بودیم...»جواد، برادر رضا صادقی که در خارج از کشور تحصیل می کند، با اشاره به این حادثه می گوید: مقصر اصلی یک فرهنگ است. مادرم می گویند که من شکایتم را به خدا و امام رضا کرده ام. ایشان مسببان حادثه را نفرین نمی کنند، بلکه از خدا خواسته اند تا به آنها وجدان بدهد تا ببینند چه کرده اند. رضا متعلق به مردم ایران و جزو سرمایه های ملی بود و خودشان باید جواب مردم ایران و خانواده های داغدار را بدهند. هیچ یک از ما راضی نیستیم این مسأله به راحتی فراموش شود.»یادمان هست آن روزها را که از قول او تیتر زده بودیم: دانشگاه صنعتی شریف باید پاسخ دهد، اما یادمان نیست کدام مقام دانشگاهی از آنچه رخ داده بود به خود لرزید، استعفا کرد و یا در ازدحام کشمکشهای سیاسی دانشگاه ها در سالی از همین سالها اشکی ریخت و یادی از آن هفت تن را در ذهنها زنده کرد.
*سالروز فقدان 7 نخبه ریاضی
26 اسفند سالروز فقدان 7 نخبه ریاضی کشور است. «آمیتیس» یکی از همراهان دانشجویان فقید در این خصوص می گوید: «چطور می توان شوق آرمان را به دنیای ستاره ها و درک گسترده اش از روح جهان را(با ریاضیات جاری در آن) به دنیای واژه ها برد؟ صفای خلوت دنیای نقاشی اش و شهود روشن شعرهایش را؟ و بس بزرگتر، مهربانی ناب و آسمانی وجودش را... که مهربانی مطلقش کرده بود؟ یا از روشنی اهورایی ذهن و دلش نوشت؟
یا چطور می توان گرمی صدای سه تار علی حیدری را به واژه کشید که شور درونش را به ساز می سپرد؟ پویایی ذهنش را در جستجوی حل نشده های ریاضی؟ و خوبی مطلق او را؟
از مرتضی رضایی نوشت با تمام صفای وجودش؟
از علیرضا سایبان و تشنگی اش به دانستن تازه ها؟
از رضا صادقی و ذهن فعال و پر تکاپویش؟ ادراک عمیق و شعرهایش و میل والایش به یاد دادن آنچه می داند؟
یا فرید کابلی و آن همه لحظه که به خواندن گذرانده و بزرگواری روح بلندش؟
یا دکتر مهرآبادی، چطور می شود آن همه عظمت روح و بزرگواری را به حرف کشید؟ انگار که بخواهی هفت عطر گسترده در پهنای زمین را در شیشه ای جا بدهی.
من با آرمان زندگی کرده ام... و زندگی می کنم. حضور بی انتهایش در تمامی لحظه ها با من و تمام کسانی بوده است که این 10 سال را به شوق باز دیدنش حتی به دنیای خوابها گذرانده اند. درد ابدی تمام کسانی که رنج ندیدن این هفت نفر، این سالها همراه همیشگی شان بوده، از دنیای واژه ها بیرون است. که در ذهنهامان، ما همه، زمان پر و کوتاه زندگی شان را این سالها ادامه داده ایم... و هنوز چقدر بعد ناشناخته بوده در انتظار کشف و شهود ذهنهای پویاشان... و چقدر زمان برای انتقال این همه دانستن...».
راستی! آرمان بهرامیان آن سفر کرده از این جمع چه زیبا می سراید :
ما هفت تن بریده زپستی؛ فریب و آز
ببریده از دروغ،
ره می سپاریم
در جست و جوی مهر
تا مهر پر فروغ
منبع : روزنامه قدس
payamak - انگلستان - منچستر |
خاک بر فرق سران جمهوری ضد اسلامیواسلام بر باد ده ایران و مرد خشمگین |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
babaktoronto - کانادا - تورنتو |
من حوصله ندارم در این رابطه جامع بنویسم دیگه ادم حالی براش باقی نمیمونه وقتی این متون رو میخونه اما همینقدر بگم ضمن تایید مطالب بالا اونایی که میگن حمله امریکا ایران رو مثل عراق میکنه و ادمهای زیادی کشته میشن خوب مگه مرگ ادمها چه شکلیه؟ مگه مرگ در جبهه جنگ با دشمن فقط اسمش مرگه؟ خوب ما تو مملکتمون هم به انواع و اقسام مختلف جنگ داریم دیگه تو جاده هامون به یک شکل تو جامعه و در بین حوادث جنایی به یک شکل هر روز خبر قتل و اعدام و .... صد هزار نفر در 5 سال گذسته تو جاده های غیر استاندارد ایران کشته شدند اگه میزان کشته شده های ایران و عراق رو تو این 5 سال گذشته مقایسه کنید ایران که بیشتر کشته داده. پس اگر یک دشمن فرضی هم به ما حمله کرده بود و شر این اخوند ها رو از سر مملکت ما کم کرده بود شاید به همین میزان کشته میدادیم اما حد اقل دلمون خوش بود که دیگه این اخوندها هم گورشونو گم کرده بودند. البته من شخصا با دخالت بیگانه در امور کشورمون مخالفم و معتقدم که خودمون باید کارو تموم کنیم اما کلا میخواهم در جواب اونایی که تا حمله بیگانه به ایران مطرح میشه از مرگ و میر صحبت میکنند بگم که مگه الان تو کشور خودمون کم مرگ و میر داریم؟ |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
khasteh - فرانسه - استراسبورگ |
مثل سینما رکس ابادان ! |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
Parvin ariya - ایران - اصفهان |
این اتفاقات تنها در کشورهای فارس زبان اتفاق می افتد |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
shekamo - نورو/ - اوسلو |
چقدر دردناک بود این خبر واقعا متاسف شدم |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
javadremix - ایران - تهران |
سوختند که سوختند مردم تو هند و پاکستان فله ای تو تصادفات میمیرن که چی اصلا چه ربطی به غزه داره اصلا این دولت بدبخت کاری برا غزه کرده که الان داره زیر ذره بین میره نصف اون اتفاقات هم توی دوران خاتمی افتاده اون برا چی هیچ کاری نکرده همش تو توهم دوستی تمدن ها و ...بود اصلا اون قطارلندن چی بود یا اون کشت و کشتار های دانشگاه های آمریکا |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
dandy - امارات - امارات |
روحشان شاد.... دیگه نگییییید بغض عجیبی دارم.... |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
غلوووو - انگلستان - ابادان |
javadremix - ایران - تهران عقب افتاده تر از تو توی این سایت ندیدم. بابا تو نوبری والله...چشم نخوری انشالله |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
arashk_fara - انگلستان - لندن |
Parvin ariya - ایران - اصفهان تو چی میگی این وسط دوستان این جور افراد از خود رژیم هستند با این حرفا میخوان اتحاد را از بین ببرند و موضوع فارس ترک و کرد و ... را وسط بکشانند گول نخورید ما همه ایرانی هستیم |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
arashk_fara - انگلستان - لندن |
خانواده های سه دانشجوی دربند ، احسان منصوری ، مجید توکلی و احمد قصابان در پی تداوم بازداشت غیرقانونی ، اعمال سلیقه و اقدامات فراقانونی دستگاه امنیتی اعلام نمودند که پس از ماهها چشم انتظاری فرزندان خود و نظر به نقض صریح وعده مسئولان نسبت به آزادی عزیزان زندانی خود قصد دارند در صورت تداوم روند موجود ، سال نو را در راستای اعتراض به وضعیت عزیزان دربند خود و اعلام همبستگی و همدردی با این دانشجویان زندانی در پشت دیوارهای زندان اوین تحویل نمایند.از همه اونایی که ایران هستند خواهش میکنم به این خونواده ها وملحق شوند وطن پرستی حرف زدن نیست بخدا اگر میتونستم بیام ایران لحظه ای دریغ نمیکردم |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
jesus_christ - ایران - تهران |
javadremix - ایران - تهران
کاشکی تو هم بسوزی |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
zpirooz - آلمان - آخن |
javadremix - ایران - تهران تو رو خدا حرف نزن آدم باید قبل از اینکه کلامی ازش صادر بشه یک کم فکر کنه بسه دیگه لطفا
babaktoronto - کانادا - تورنتو گاهی آدم فکر میکنه اون نظریه دخالت خارجی آخرین راه حله ولی یادتون باشه توی مملکت ما بیشتر از صد سال پیش یعنی کمی بعد از تحولات مشروطه خواهی در اروپا انقلاب مشروطه اتفاق افتاد واقعا حق ما نبود که به این بلای خودساخته دچار بشیم و حالا مثل کشورهای عقب افتاده ای مثل عراق و افغانستان انتظار کمک خارجیها رو داشته باشیم آخه بابا ملت داشتند زندگیشونو میکردند بخدا مسلمونیشون هم سر جای خودش بود من نمیدونم چی تو کله نسل قبل از ما افتاد
|
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
parand2008 - فرانسه - نانسی |
javadremix - ایران - تهران تو خیلی احمقی اصلا فهمیدی چی نوشتی یا مسخره ای یا این قدر دستمال گردان رژیم ی تا از شما هالو هفت شنبه ها تو ایران باشه اوضاع همینه .........متاسفم برات خیلی پرتی.. جواد هالو |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
Dariush.uk - انگلستان - شفیلد |
جناب جواد ریمیکس چرندیاتت رو برای خودت نگهدار. اولا در هر کشور اروپایی این افاق افتاده بود تمامی مسئولین مرتبط با فاجعه رو به دادگاه میکشیدند.
ثانیا فجایعی که نام بردی رو هم یکسری هم کیشان عزیز یعنی چندتا سوپر مسلمون! به بار اوردن. ثالثا عوض چرند نوشتن متن مقاله رو بخوون شاید وجدان یخ زدت یک تکانی بخووره نه فقط تیتر. و در آخر هم واقعا باید گفت از ماست که بر ماست!!!!!! |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
amir_iran - اتریش - وین |
javadremix - ایران - تهران
دوست عزیز ایران را با هند و پاکستان مقایسه نکن درآمد نفتی کشور ما را ندارند .
ما کشور ثروتمندی داریم اما سران حکومت آخوندی فقط بفکر جیب خود دیگر
دوستان فقیر خود (فلسطین و.....) هستند .
مرگ بر رژیم آخوندی و حامیانشان
یاد و خاطره تمام این عزیزان گرامی و روحشان شاد
|
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
roger_waters - امریکا - ویرجینیا |
حالا توی هر کشور دیگری بود وزیر راه و تمام همکاراشو از کار بر کنار می کردن اما در کشور ما اب از اب تکان نخواهد خورد.خداوند به خانوادهاشون صبر بده.امین |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
sourena2008 - ایران - تهران |
خداوند بیامزردشان اشکمان را به جای خنده در سال نو در اورد راستش را بخواهید مردم مان مزمحل شده اند ان عده کمهم کارینمی توانند بکنند امیدوارم خداوند ما را از دست این نوچه های شیطان نجات دهد |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
jimbo - ایران - ناکجااباد |
javadremix - ایران - تهران
سوختند که سوختند مردم تو هند و پاکستان فله ای تو تصادفات میمیرن
واقعا برات متاسفم چطور می تونی این حرف رو بزنی هنوز نفهمیدی که میلیلرد میلیارد به عراق کمک می کنن نفهمیدی که با کمال پررویی تو اخبار اعلام می کنن که فلان تومان به مردم غزه کمک شد اگه این پولها رو بدن اتوبان بسازن این اتفاقها نمی افته من از داشتن هموطنی مثل تو خجالت می کشم ازت متنفرم امیدوارم تو هم بسوزی و از صفحه روزگار محو بشی |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
شیراز+دوحه+لندن - انگلستان - لندن |
متاسفم......:(( |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
hoormazd - امریکا - تگزاس |
javadremix - ایران - تهران
اگه تو خانواده شما تعداد ادما رو گله ای و فله ای حساب میکنن اون یه حرف دیگه است.اگه تو جوری بزرگ شدی که مدام تو سری خوردی و عقده حقارت داری و فکر می کنی بقیه انسانها مثل تو بی ارزش هستند اون یه حرف دیگه است.اگه زنده بودن یا نبودن یا جزغاله شدن هموطن هات به ..هم نیست ننگ ابدی بر تو .....از کدوم سینه شیر خوردی که اینقدر با انسانیت فاصله داری... |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
Dariush.uk - انگلستان - شفیلد |
جناب جواد ریمیکس چرندیاتت رو برای خودت نگهدار. اولا در هر کشور اروپایی این افاق افتاده بود تمامی مسئولین مرتبط با فاجعه رو به دادگاه میکشیدند.
ثانیا فجایعی که نام بردی رو هم یکسری هم کیشان عزیز یعنی چندتا سوپر مسلمون! به بار اوردن. ثالثا عوض چرند نوشتن متن مقاله رو بخوون شاید وجدان یخ زدت یک تکانی بخووره نه فقط تیتر. و در آخر هم واقعا باید گفت از ماست که بر ماست!!!!!! |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
(1) سعید - ایران - تهران |
javadremix - ایران - تهران
دیگه داره حالم ازت بهم میخوره هههههههههههههههههههههههههههههه |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
dandy - امارات - امارات |
javadremix - ایران - تهران به تو چه کجا سوخت هند و نمیدونم غزه..... داریم در مورد جوانهای خودمون ایرانیها صحبت میکنیم ...عقل که نیست جان در عذاب است....سوخت که سوخت چطور دلت اومد این حرف و بزنی شرم بر تو باد...سنگ که سنگه خورد میشه از سوختن عزیزانمان..اینها نابغه های ما بودند اینها جوانهای ما بودند ...بگو روحشون شاد .....استغفرلله...بگو انا لله و انا الیه راجعون...نه سوختن که سوختن |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
kaveieahangar - کانادا - تورونتو |
جواد ریمیکس عزیز ٬ وجودت رو بعنوان یکی از نادرترین نمونه های ناطق حیوانی به خانواده محترم ٬ تبریک و به جهان انسانیت تسلیت میگم . |
چهارشنبه 29 اسفند 1386 |
|
khasteh - فرانسه - استراسبورگ |
با با منکه گفتم قبلااین بابا موجیه تو و خونوادت اگر گله ای هم بسوزین غیر از سرافرازی و شادمانی چیزی بدنبال نخواهد داشت برای همه. ولی حیف برا این دانشجویان که یک دونشون با یک گله ازتو نمیشه تاخت زد . |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
PRANSES - ایران - تبریز |
چراجلوی اینبیاحترمیا که دوستان عزیز واسه همتقدیممیکنن گرفتهنمیشه ؟؟؟؟؟؟ |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
omidezendegy - مشهد - ایران |
این اتفاقیه که افتاده باید جلوی این اتفاقارو بگیرن.درد اینجاس که اگه چهارنفر توی فلان جای دنیا بمیرن تلویزیون و همه داد و بیاد میکنن مردن کشتند. ولی هیچکس از این 22 گلهایی که پر پر شدند هیچکس حرفی نزد حتی یه کوچولو اشاره نکردند و رفتند.باورتون نمیشه دانشگاه خیام مشهد بودن حتی توی سایت خیام یه تسلیت هم نگفته بود تا اینکه امروز که اول عید هستش دو روز پیش عنوان کردن |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
javadremix - ایران - تهران |
PRANSES - ایران - تبریز تو راست میگی هر چی به من میگن تو سایت قرار میگیره |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
sama128 - ایران - شیراز |
یکی نیست به این آقایان بگوید در این انتخاباتی که همه ساله از ابتدای انقلاب انجام شده در کدام یک از آنها ملت رای به کمک های انساندوستان دولت کریمه جمهوری اسلامی به فلسطین - لبنان - سوریه - اتیوپی و گدا گشنه های دیگه دادند تمام نمایندگان چه مجلس - چه ریاست جمهوری وعده و وعید ساختن ایران و آبادی ایران و پاک کردن بدبختی و بیچارگی از ایران را می دهند وقتی رای می آورند می شوند پرچمدار این گداگشنه ها ای خاک برسر شما ای خاک بر سرشما - این وضع آتش نشانی شما است اون وضع بیمارستان ها - اون وضع اقتصادی - آخه به چی شما باید نازید ریش و پشم تا نافتان . |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
ealia - ایران - تهران |
واقعا متاسفم که به اون اتوبوس رسیدم و اون فاجعه رو از نزدیک دیدم و متاسفم که به خاطر شرایط کاری و ماموریت کاری که داشتم مجبور شدم به اون سفر خیلی خیلی تلخ برم.واقعا هنوز بعد از یه بار سفر به اون ناحیه هنوز نمی فهمم واسه چی این همه آدم رو دم دمای سال نو می برن اونجا تا همه اندوه کشته شدن اون همه آدم رو یکجا به دوش بکشن و بعد هم خودشون داغ سنگین تری بشن روی سینه همه اونهایی که آدمیت رو دوست دارن.من عضو این سابت نبودم ولی وقتی این مطلب رو دیدم عضو شدم تا حداقل یکمی حرف دلمو بزنم.من فقط به یه نتیجه توی این سفر رسیدم و اونهم اینکه ادامه جنگ ما بعد از پیشنهاد صلح فقط حماقت محض بود و همه اونهایی که بعد اون اتفاق کشته شدن در نهایت در تقابل بین شور و شعور به شور بدون شعور رسیدن و حالا هم یه سری آدم بی سواد یا با سواد که خودشونو به نفهمی می زدن دارن شعور اجتماعی جامعه رو با احساساتی کردن آدمها زیر صفر بکشن
|
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
tnt20 - لهستان - ورشو |
بابا این دولت ما خیرش به خودش نمی رسه به غزه چی فرستاده.
ما و شما رو سیا کردند والا قضیه جای دیگه است.
بابت دانشجوهای ازدست رفته هم خیلی متاسف شدم.خدارحمتشون کنه.
ولی این دولت کارش از یه جای دیگه می لنگه. |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
sarami - ایران - خرم آباد |
khasteh - فرانسه - استراسبورگ
عزیزم فاجعه ی سینما رکس آبادان یک کار فرهنگی بود که جمهوری اسلامی انجام داد
(البته من بعد ها فهمیدم که کار کار گروه شهید حقانی بوده است)
می بوسمت یک لر یک لر !!!!!!!!!!!! |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
babaktoronto - کانادا - تورنتو |
جواد جان اخه حرفت خیلی زشت بود میدونستم که منظوری نداشتی حد اقل از بچه ها یه عذر خواهی بکن.ادم چطوری میتونه در برابر هم وطناش اینجوری حرف بزنه؟ اصلا هم وطن هم نه یه مشت انسان تو اینجوری حساب کن.
در این سال نو از خدا بخواهیم که در دلمان بذر مهر بکارد. |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
mojtaba177 - انگلستان - لندن |
اخه چرا من برام غیر قابل تصوره نمیدونم چی بگم |
پنجشنبه 1 فروردین 1387 |
|
hesam007 - ایران - شیراز |
متاسفم . اه و وای بر جواد و امثال جواد که هیچی نمیفهمن.
----------------
کاربر گرامی
لطفا نام کشور و شهر محل زندگی خود را به فارسی درج نمائید.
با تشکر |
جمعه 2 فروردین 1387 |
|
babakj - ایران - تبریز |
javadremix - ایران - تهران
اونئ که به درک مرد که مرد تویئ و اون حاکمهای خنگ و کثیف. اگه یکی از خونواده خودت تو اون ماشین بود همین حرفو می زدی .... |
جمعه 2 فروردین 1387 |
|
babakj - ایران - تبریز |
ادامه قبلی:
حاکمهای خنگ و کثیف هم که گفتم اونهایین که مستقیم مربوط به این ماجران (وزیرای راه که کرور کرور پول می گیرن و حیف میل میکنن) . با دیگرا کاری ندارم . چون واقعا از سیاست و اینکه کی خوبه و کی نیست سر در نمیارم ... |
جمعه 2 فروردین 1387 |
|
khasteh - فرانسه - استراسبورگ |
سارمی عزیزبا تشکر از اطلاعاتی که دادی اگر اشاره ای به سینما رکس ابادان کردم به این دلیل بود که هرگز فراموشمون نشه که این رژیم ضد مردمی از بدو ورود چه ها که نکرده ! هرجا که جاش باشه باید این فجایع یاد اوری بشه تا همه چیز زنده باقی بمونه . |
جمعه 2 فروردین 1387 |
|
bahram1 - ایران - تبریز |
جواتی! تو چون مستحق ناسزایی این حرفارو چاپ می کنن. امیدوارم سر خودت این بلا بیاد اونوقت ما همه اینجا کامنت میذاریم که : سوخت که سوخت |
دوشنبه 5 فروردین 1387 |
|