کراوات، خوب یا بد؟

کراوات، خوب یا بد؟

پوشش ونوع لباس، نشانه ای از نوع فرهنگ و بار محتوایی و اندیشه ای هر جامعه ای است. میراث فرهنگی هر جامعه از دو بخش تشکیل می گردد. مادی و معنوی(غیر مادی) که بخش مادی را همان میراث مادی گویند که تحت نفوذ میراث معنوی است. میراث معنوی شامل باورها، سنن، گویش ها، آیین ها و رسوم فرهنگی یک ملت است که هویت تاریخی مردم را ترسیم می کند. بر میراث مادی یعنی هر آنچه به صورت اشیای مادی باقی مانده است، تأثیر گذار بوده. از نمونه های بارز میراث مادی پوشاک و لباس است که باید از دیدگاه جامعه شناسی و روان شناسی به آن پرداخت. که جای آن در خاطره یا تجربه معلمی من نمی گنجد انشاءالله نظرات اندیشمندان را در این خصوص در آینده خواهم آورد.


اما خاطره من....

قسمتی ازمدیریت من در دبیرستان شهید دکتر بهشتی گذشت .این دبیرستان واقع در منطقه 10 تهران در خیابان نّواب بین جهار راه کمیل و سالار بود که الان ساختمان این مدرسه، با ایجاد شدن بزرگ راه نواب،تخریب ومدرسه مزبور به انتهای خیابان امام خمینی ،بین خیابان هاشمی وجیحون تغییر مکان یافته است ..

صبح یکی از روزها در دفتر دبیرستان به کارهایم رسیدگی می کردم ،صبحگاه مدرسه نزدیک می شد،می بایستی زنگ رامی زدیم،تادانش آموزان به صف شوند.ومراسم صبحگاهی اجراگردد..مدرسه ماازنظم خوبی برخورداربود،.دبیران هم واقعاً َدل می سوزاندند.ودانش آموزان که بیشتر از مناطق محروم تهران بودند،.درس خوان ومودب بودند.درصدد نواختن زنگ بودیم که یک دفعه مثل بمب صدای بچه هااز گلویشان ترکید.وفضای مدرسه واطراف آن راپرنمود.همه به هیجان آمده بودند،وداشتند خوشحالی خود رابه نوعی بروز می دادند، ازجایم برخاستم ،چه اتفاقی افتاده است؟.ما در زمان برگزاری مراسم شادی ها در مدرسه ،این گونه هیجان را نداشته ایم .آنان بدنبال دآنش آموزی رفته واو را بر روی دست های خود بالابرده و دراطراف حیاط می گرداندند. .معلمان هم که نمی دانستند چه شده ا ست ، باعجله به سوی پنجره رفته ودانش آموزان را در حیاط نظاره می کنند.،..آن روز معاون من آقای مصطفی زیدی بود _یادش بخیر،اوالان دریکی ازمدارس شهر اصفهان مشغول به خدمت می باشد_.ایشان پس از نواختن زنگ مدرسه ازپشت میکروفن، دانش آموزان رادعوت به سکوت وآرامش می نمود.بچه ها دست بردار نبودند.هم شاگردی شان رابر روی دستانشان دراطراف حیاط می گرداندند،.دانش آموزی که روی دستان دوستانش بود،ترسیده ورنگش پریده.ولباس هایش بسیار نامرتب شده بود.ابتدابه سرعت دانش آموز مزبور رابه دفتر بردیم با 10 ذقیقه تاخیر ،بچه ها، با آرامش بعدارطوفان، درصف های خود ایستادند.ومراسم انجام شدودانش آموزان به کلاس های خودرفتند.ودرس ها شروع شد..

حال من مانده بودم ومعاون ام وآن دانش آموزخاطی !!موضوع رافهمیده بودم ،امروز این دانش آموز،کراوات زده وبه مدرسه آمده است بایستی از او علت راجویاشوم ،بازخواستش کنم ، واز این که موجب تهییج افکار دانش آموزان شده ،ونظم مدسه راپریشان نموده است ،مواخذه اش نمایم.وشاید با چند روز اخراج ازکلاس واخذ تعهد کتبی از او ،مسئله رابه سلامتی فیصله دهم.. دانش آموز بسیار ترسیده بود،قبل از سوال من اوشروع به معذرت خواهی نمود،وبیان کرد نفهمیدم ،نادانسته کاری راانجام داده ام ،حتّی می گفت :مادرم هم گفت :پسرم با کراوات به مدرسه نرو،خوب نیست ،بچه ها مسخره ات می کنند.شاید تورا دست بیاندازند،امّامن حرف مادرم راگوش نکردم .علت را این گونه گفت :ما دیشب عروسی رفته بودیم ،من در عروسی کراوات زده بودم ،عده ای از میهمانان دیگرهم همین کار راکرده بودند،وقتی آن جا فامیل ها مرا با کراوات دیدند،خیلی تحسین ام کردند،احساس بزرگی کرده بودم ،خیلی دوست داشتم کراوات بزنم ،عمویم، دایی ام ،بعضی دیگر از فامیل هارا دیده بودم که کراوات می زنند،امّاهمیشه مادرم اجازه بمن نمی داد کراوت بزنم،خیلی آرزوداشتم کراوات بزنم ،بلاخره آن شب زدم ،فامیل هاخیلی تحویلم گرفتند.احساس شعف می کردم.بلاخره عروسی تمام شدوما به منزل برگشتیم.ومن که شیفته اتفاق دیشب شده بودم ،خیلی دوست داشتم فرداصبح با این لباس وکراوات به مدرسه بیایم وفکر می کردم که باز اتفاق دیشب برایم رخ دهد.واین گونه برخورد دانش آموزان را هرگز پیش بینی نمی کردم.

راستش من ته دلم از کار دانش آموز راضی بودم!.من قبل از انقلاب،نه همیشه،امّاگاه گاهی کراوات می زدم ،از کراوات بدم نمی آمد،پدرم که روحش شاد،در دانشگاه خدمت می کرد،همیشه کراوات می زد،معلمان من در زمان دانش آموزی ام در دبیرستان دارالفنون همه کراوات می زدند،استادانم دردانشگاه هم همین طور،دکتر علی شریعتی ،مهندس مهدی بازرگان ،چه می گویم ،همه اندیشمندان ودردمندان آن روزهم، همین گونه بوده اند.واکثر مسولین این روزگارکه درزمان انقلاب ،در این انقلاب نقشی داشته اند،هم.

چه می توانستم بکنم دانش آموز نبایدنظرم رابداند،ومن همیشه نظرم، نظر شورای پرورشی مدرسه بود.شورای ما هم یک شورای فهیمی بود..بلاخره با رسم عرف روزگارما، از او خواستیم دیگر درمدرسه کراوات نزند

*****

می بایستی نظام جمهوری اسلامی در اول انقلاب، تکلیف لباس پسندیده ودرخورشان فرهنگ اسلام رابه نوعی از طریق هنرمندان ،فرهیختگان ،صاحب نظران تعلیم وتربیت ومتخصصین فرهنگ عمومی مشخص می نمود.

لباسی که اکنون مورداستفاده است ،لباس غربی است واین لباس باید باکراوات باشد.وقتی این لباس رامی پوشیم وکراوات نمی زنیم ، گویا لباس را ناقص پوشیده ایم . .یادم می آیدوقتی آقای ولایتی وزیر امور خارجه بود ند،لباس یقه ایستاده می پوشید ند و یا بلوز یقه اسگی، لااقل من هرگز اورابا لباس یقه دار در مسافرت های خارجی ندیدم که فکر می کنم به همین خاطربوده است. کاش این خاطره تحلیل جامعه شناسی می شد.

30min - ایران - ایران
کراوات رسمی بودن مرد رو نشون میده.برای مناسبات و جاهای رسمی و تشریفاتی قشنگه.اما بعضیا خیلی بهشون میاد موقعی که کراوات میزنن یا دستمال گردن و حتی پاپیون
سه‌شنبه 30 بهمن 1386

farshidkhan - ایران - بوشهر
اگر بخواهیم این مسعله را تحلیل کرد به این نتیجه میرسیم که فقط و فقط خود سانسوری است که اینگونه شده والا در هیج جای قانون اساسی و حتی انتظامی چیزی در رابطه با منع کراوات ننوشته است خود سانسوری است که مثلا خانم همکار ما تو اداره با چادر می آید ولی توی کوچه و بازار با مانتو - اسم معلم شرعتی برده شده روحش شاد
سه‌شنبه 30 بهمن 1386

karlgustav - سوئد - استکهلم
با سلام. کروات مثل زن است. درسته که ادم را خوش تیپ میکنه اما همش گلوی آدم را فشار میده.... سوئد
سه‌شنبه 30 بهمن 1386

dandy - امارات - امارات
مسعله این املاء غلط است مسئله...... شریعتی ....ببخشید .....کروات فکر میکنم شیک باشه
سه‌شنبه 30 بهمن 1386

ali-vienna - اتریش - وین
گفتن کروات افسار غرب هست بر گردن ما!
خدا وکیلی، خودتون قضاوت کنید! کروات بهتره یا امامه؟ فرهنگ غرب بهتره یا عرب؟
سه‌شنبه 30 بهمن 1386

rojin. - انگلستان - لندن
karlgustav - سوئد - استکهلم
خیلی پی مزه هستی.
سه‌شنبه 30 بهمن 1386

دریا-بابایی - ایران - اهواز
کروات به ابهت خاصی به مرد میده خدا وکیلی
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

bahram1 - ایران - تبریز
شنیده ام در زمان پیامبر هم زنا یا یه چیزی شبیه این می بستن. به نظرم که شیک ترین قسمت لباس یه آقا کراواته. هر کی بخواد کراوات بزنه پیرهنشم باید تمیز و اتو خورده باشه. اینطوری همه لباسشون تمیزه. نه مثل الان که از بوی گند بدن بعضیها نه میشه تو محل کار وارد اتاقشون شد نه میشه سوار اوتوبوس شد نه میشه وارد مسجد شد
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

nirvana jon - ایران - تهران
به نظر بنده کروات عمود منصفی است که لوزتین را به بیضتین وصل مینماید.
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

amir-m - ایران - تهران
کروات ریشه در فرهنگ ما ایرانیها دارد. ایرانیان باستان از یک حلقه به دور گردن همراه دو نوار پارچه ای که نوار زیری کوتاهتر به نشانه بدیها و نوار رو بلندتر به نشانه نیکیها بوده است(چیزی شبیه کروات امروزی)
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

ehsanusa - امریکا - همون
صورت ریشو و پشمو - یقه آخوندی - کفش پاشنه خوابیده یا نعلین - تسبیح - عطر شاه عبدالعظیمی و پیراهن رپی شلوار. اینا لباس پسندیده نظام جمهوری اسلامی میباشد. یادم میاد در دبیرستان ما تا زدن آستین پیراهن تا روس مچ دست هم ممنوع بود و مدیر دیوانه مدرسه هر روز صبح دم درب مدرسه آستینها را چک میکرد! در ضمن پوشیدن شلوار جین هم از گناهان کبیره در مدرسه بود! موضوع برای سالهای 64 تا 66 ( یا 1985 تا 1987) میباشد. الآن رو نمیدونم!
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

telephone - ایران - اهواز
درخصوص کراوات زدن بعضی اعتقاد دارند که اهانت است به خون شهداست ؟!!!!.طی بخشنامه زدن کراوات در محیط اداری را ممنوع کرده اند .حتی خارجی ها هنگام ورد به مراکزه دولتی قبل از ورد کراوات در می آورند.آنها حساسیت بستن کراوات را فمیده اند وزیاد سخت نمیگیرند بعداز اتمام کارشان مجدا کراوات را میبندند .در این شرایط فقط در مراسم چه عروسی یا عزا بضی که علاقهمند هستند می پوشندومشکلی ایجاد نمیکند.
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

Sh.Motekallem - روسیه - مسکو
آخه آدم داریم تا آدم. اگه ریشو باشه کراوات که هیچی شلوارم زیادیه. دشداش(لباس عربی) خوبه و این تایر عربی ها که میاندازن دور کله!!! بعد کت و شلوارو کراوات در کار حاج خانم آدم با چادر تقریبا میشه یه چیزی تو مایه های عینک دودی با شورت و دمپایی...ها هاهاها!
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

hussain - بریتانیا - لندن
آب رفته به جوب دیگه باز نمی گردد! هویت های دود شده و لباس اصیل ایرانی که پدر پدربزرگ ما می پوشید رفت که دیگه خوابشم نمی شه دید!!! گاهی با خودم میگم خوش به حال هندیها و پاکستانیها... که برای هویت و شخصیت خودشون ارزش قائل شدن و هرگز غربزده نشدن!!!
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

ali-vienna - اتریش - وین
احسان جان، الان هم همونه و بلکه بدتر!
چقدر کتک که به این خاطر ها نخوردم و چقدر جریمه ها که نشدم!
این که میگم مال همین چهار پنج سال پیش هست، قبل از اینکه فلنگ را ببندم!
تیپ باید تیپ احمدی نژادی باشه!
چهار‌شنبه 1 اسفند 1386

(1) سعید - ایران - تهران
تصور کنید کسی کراوات می بندد خواه ناخواه مجبور است چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ اخلاق مراعات خیلی چیزها را بکند حداقل در جامعه ی ما که اینچنین است حال تصور کنید کسی چفیه می بندد با آن قیافه های پشمالو بوی عرق و کثافت و خیلی چیزهای دیگه حالا خودتون بگید کراوات خوبه یا بد؟
جمعه 3 اسفند 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.