چرا از سربازان بی جهت بیگاری می کشیم

چرا از سربازان بی جهت بیگاری می کشیم

قبل از این که به موضوع امشب بپردازم لازم می دونم با صراحت اعلام کنم که به هیچ وجه قصد تضعیف ارتش کشور عزیزم ایران رو نداشته بلکه برعکس عاشقانه به تمام دلاور مردان ارتش به ویژه سربازان شجاع عشق می ورزم . و حرف هایم صرفآ پیشنهادی است برای فرماندهان محترم ارتش که به لیاقت و درایت آن ها ایمان دارم . و بار دیگر تآکید می کنم به هیچ وجه کیفیت دوران آموزشی سربازان رو در پادگان ها  نفی نکرده ، بلکه سخن ام بیشتر به ایام بعد از آموزش های اولیه است . بدون تردید همه ما در خانواده خود افرادی رو داریم که به خدمت مقدس سربازی اعزام شده ، و یا قصد پیوستن به آن را دارند . و باز نیک می دانیم وضعیت کشور ما در شرایط فعلی ایجاب می کند با تقویت پادگان ها شرایط دفاع از مرز و بوم کشور خود را فراهم آوریم .

از شما چه پنهان اولش قصد داشتم با شیوه جدی به تحلیل مسئله سربازی در ایران بپردازم . و نقطه نظرات خویش رو بیان دارم . ولی از اون جایی که اغلب خوانندگان محترم از بدو راه اندازی سایت از لحن خودمونی نگارش استقبال کرده اند ، لذا سعی می کنم این مسئله خیلی جدی رو با روش همیشگی حضورتان تقدیم کنم . اما چی شد که به این فکر افتادم ؟ من یه پسری به نام آرش دارم که سمبل نسل جوون امروزی است . به عبارت ساده تر دیدگاه ، طرز تفکر و انتظارات اش با دوران نسل ما خیلی تفاوت داره . !! آرش هم مثل فرزند اکثر دوستان و همکاران ام همیشه از والدین خود طلبکاره ! یعنی هر محبتی بکنی ، می گه وظیفه تون است ! همین آقا پسر وقتی کلاس سوم راهنمایی بود و اصلآ از مفهوم خدمت چیزی نمی دونست ، کارت معافی اش رو گرفت !

نه این که خدای ناکرده فکر کنید من به دلیل ارتباطاتی که در ارتش داشتم براش پارتی بازی کرده و کارت معاف از خدمت سربازی براش گرفتم .. به هیچ وجه . بلکه بر عکس اعتقاد داشتم این دردونه باید به سربازی رفته تا قدر زندگی ، خانواده و عافیت رو بدونه . اما بدون این که خودم در جریان باشم ، در همون ایامی که در شبکه پنج فعالیت می کردم ، یکی از دوستان دوران نیروی هوایی ام پیش ام اومده و اظهار داشت ...  تمام افرادی که ساعت پرواز بالایی در ماموریت های جبهه و جنگ دارند ، به دستور مقام معظم رهبری یکی از فرزندان ذکورشون از خدمت معاف می شوند . و از اون جایی که ساعت پرواز تو بالاست بدون هیچ مشکلی آرش معاف می شه .. و خلاصه چند قطعه عکس و فتوکپی شناسنامه اش رو گرفت و بعد از مدتی کارت پسرم به در خونه اومد !

نمی خواهم از موضوع پرت بشم ولی لازمه در باره این مسئله نکاتی رو یاد آوری کنم . راستش رو بخواهید در میان بچه های خط پرواز سی - ۱۳۰ بودند افرادی که خیلی کم پرواز می رفتند . به عبارتی همیشه به طریقی از زیر آن شونه خالی می کردند .. و برای این که مزایای پروازی شون قطع نشه ، ماهی ده ساعت شون رو با رفتن به دوتا پروازی مثل جزیره کیش و چاه بهار که هیچ خطری نداشته و بر عکس در آمد هم داشت پر می کردند . و هرگز تو عمرشون یه پرواز به منطقه جنگی هم نداشتند ! خب طبیعی است فرزندان این آقایون زرنگ قانونآ شامل طرح فوق نمی شد . ولی خدا برکت بده به کیسه گشاد و ایضآ دستکاری در فرم های پروازی !!  برای همین دوستم گفت تو مشکلی نداری ! به هر حال کارت آرش اومد در خونه و روش قید شده بود ... " عنایت رهبری " به دلیل حضور پدر در جبهه های جنگ .باورتون می شه این تنها امتیازی بود که گرفتم ؟

به هر حال اون موقع آرش چون سن و سال اش کم بود ، قدر این هدیه رو ندونست ! تا این که دیشب بحثی در باره پایان خدمت پیش اومد و من بهش گفتم پسرم اگه برای تو کاری نکردم ، عوض اش کارت معافی ات فکر کنم خیلی ارزش داره .. و او در تآئید حرف ام گفت ... بابا اگه بدونی دوست هایم از سربازی چه تعریف هایی می کنند ؟ می گن بعضی از آن ها برای این که از عهده نگهبانی های طولانی بر بیایند ، به سمت خلاف رو می آورند !! باور کنید با شنیدن این سخن خیلی ناراحت شدم . بعدش به این فکر افتادم که چرا ما از استعداد و توانایی های این قشر عظیم در دوران خدمت استفاده مناسب نمی کنیم ؟ چرا پادگان ها مون رو تبدیل به دانشگاه یا مراکز آموزش حرفه و فن نمی کنیم ؟ چرا بعضی سربازان از محیط پادگان بدشون می آید ؟ و ده ها سوال دیگه .. که من رو بر آن داشت به عنوان یک نظامی بازنشسته به طرح این موضوع بپردازم .

همان گونه که در مطالب گذشته بارها اشاره کرده ام ، من از زمانی که چشم گشودم خود را در محیط های خشک پادگان های نظامی دیدم . باور کنید هیچ واژهای رو نمی یابم که بتونم از سختی ها و مشقت هایی که پرسنل ارتش مخصوصآ نیروی زمینی در گذشته های دور رو بیان کنم . تازه دست چپ و راست خودم رو شناخته بودم که متوجه شدم پدرم ارتشی است . وای گه چه دوران سختی بود . ما در یک شهر کوچک به نام " شاهپور " که الان سلماس می نامند زندگی می کردیم . کلآ شهر از چهار تا خیابان اصلی و دو تا میدان بزرگ تشکیل شده بود . همه جا خاک و گل بود . از آسفالت خبری نبود . اتوموبیل خیلی کم دیده می شد . ولی تا دلتون بخواد درشکه و گاری و حیوانات اهلی مثل گاو و گاومیش در خیابان ها تردد می کردند . هر از چند گاهی کامیون های دماغ دار ارتشی با فرمان های چوبی در شهر حرکت می کردند .

پدرم اغلب به اردوگاه خارج از شهر برای مدت های طولانی اعزام می شد . گاهی هم مرا با خود به آن جا می برد ... در همون سن کودکی طعم تلخ زورگویی و سلسله مراتب خشک نظامی رو حس می کردم . یادمه پدرم تازه گروهبان یکم شده بود . با چه اشتیاقی درجه زرد رنگ خود را با سلیقه روی بازوان لباس های خود می دوخت . و من خوب می دونستم که یک درجه بالاتر یعنی چه ! نظامی ها با برپا کردن چادر های کوچک سبزرنگ تیره در یک محوطه بزرگ ، در آن محیط خدمت می کردند . زورگویی مقامات بالا دست رو با تمام پوست و جونم حس می کردم . به همین دلیل وقتی مادر اون دختر خانم عزیز و نازنین تبریزی  فریاد می زند من دخترم رو به خلبان یا پرسنل نظامی نمی دهم ، با دل و جان درک اش می کنم . چون او هم مثل من وارث خاطرات خیلی تلخ از استبداد و زورگویی پرسنل ارتشی  قدیم  است که هنوز در اذهان قدیمی ها نقش بسته است  .

اما حالا چی ؟ آیا دیگر شاهد زورگویی در ارتش نیستیم ؟ اجازه می خواهم کم کم به این پرسش برسم . البته فراموش نکنید زورگویی با اطاعت از دستورات مافوق خیلی فرق می کند . اصولآ اساس هر ارتش  بر پایه نظم و انضباط استوار است . ولی قصد من پرداختن به مسائلی است که هیچ ربطی به آموزش و مشق نظامی ندارد . بلکه زورگویی بعضی از مقامات به افراد زیر دست خود ، مخصوصآ سربازان عزیز است . که جای کنکاش و مطالعه دارد . همین دیشب که بر حسب جستجوی تصاویری چند از چهره سربازان دلاور برای تزئین سایت ام بودم ، نا خواسته به وبلاگ هایی برخوردم که سربازان عزیز اتفاقآ با شرح خاطرات خود ، به همین زورگویی های غیر منطقی به زبان خیلی شیرین و شیوا پرداخته بودند .. وای که چقدر متآثر شدم مخصوصآ وقتی که خواندم بعضی از فرماندهان یا سرگروهبان ها علی رغم بخشنامه ممنوعیت تنبیه بدنی ، چگونه به تحقیر این جوون های عزیز پرداخته .. واقعا دلم می خواد حتمآ سری به این سایت ها بزنید .

کافی در جستجوگر گوگل خود کلمه سرباز رو درج کرده و وبلاگ هایی که سربازان از خاطرات سخت دوران سربازی خود نوشته اند مطالعه فرمایید . بله سخن من این است چرا باید چنین وضعی رو در حکومت اسلامی شاهد باشیم ؟ یه سربازی در باره تحقیری که شده بود و از تنبیهات سخت بدنی نوشته بود .. دیگری از سخت گیری های بیش از اندازه ارشد گروهان و کلآ مسایلی مطرح شده بود که واقعآ دل آدم به درد می آمد . البته در همون قدیم ها هم وضع نیروی هوایی و دریایی با نیروی زمینی از زمین تا آسمون تفاوت داشت .. تو همین خاطرات سربازان دیشب خوندم که بخشنامه های زیادی از مقامات بالا مبنی بر عدم آزار و اذیت سربازان می آید .. ولی آن ها هیچ گاه به این نامه ها و قوانین اهمیت نمی دهند ..! حتی اشاره کرده بود تا چند ماه نخست اجازه برخورد با سربازان قدیمی رو نداشتند تا احیانآ آن ها رو روشن کنند . ! واقعآ چرا ؟

یادمه وقتی در آمریکا دوره آموزشی ام رو می گذروندم ،بعد از مدتی به دلیل پیشرفت در فراگیری دروس مربوطه ، من را از سایر ایرانی ها جدا کردند . و به کلاسی رفتم که همه شاگردان آن آمریکایی بودند . بعد از مدتی متوجه شدم اغلب آن ها سرباز معمولی هستند !! وقتی ازشون پرسیدم چی شد که به سربازی آمدید  یا این که حقیقت داره خدمت سربازی اجباری نیست و هر کی دلش خواست به صورت داوطلبانه به ارتش می پیونده ..؟ جواب شون مثبت بود .. می گفتند ما خودمون دلمون خواست تا به خدمت سربازی بیائیم ..! چون هزینه آموزش فراگیری دوره های خلبانی و فنی هواپیما خیلی سرسام آوره ، لذا تصمیم گرفتیم تا با پیوستن به نیروی هوایی ، هم به مملکت مون خدمت کرده و هم به صورت رایگان دوره های مورد علاقه مون رو فرا بگیریم !! باور کنید با دل و جون درس می خواندند .. وقتی زنگ تفریح زده می شد ، ایرانی ها مثل شاگرد مدرسه ای ها با عجله و هیاهو به سمت بوفه یا کامیون حامل مواد غذایی هجوم می بردند ! ولی آن ها با خونسردی مشغول تکمیل نوشته های خود بودند .. و تا درس مربوطه رو نمی نوشتند کلاس رو ترک نمی کردند !

جالبه بدونید اون موقع به ما می گفتند هزینه هر ساعت آموزش برای هر نفر ساعتی چهل دلار آمریکاست که تمام مبلغ آن از پیش توسط دولت ایران پیش پرداخت شده است . ولی اون سرباز آمریکایی به صورت رایگان در کنار شاگردان خارجی نشسته و به فراگیری دروس مورد علاقه اش می پرداخت . تازه همون طور که گفتم اون ها با دقت تمام به حرف های اساتید توجه می کردند .. ولی ایرانی ها اغلب یا خواب بودند یا فکرشون جای دیگری بود . موقع امتحانات هم استاد سوال ها رو می داد و خودش کلاس رو ترک می کرد ! وقتی که یکی از ایرانی ها قصد داشت از روی دست شاگرد زرنگه تقلب کنه ، واقعآ با تعجب به این  اعمال می نگریستند ! و مرتب می پرسیدند شما چرا تقلب می کنید ؟ دودش به چشم خودتون می ره !! فردا خودتون در پرواز دچار مشکل می شوید !! و نتیجه آن این شد وقتی به ایران برگشتیم تازه فهمیدیم هیچی یاد نگرفته ایم ..

خب این همه مقدمه طولانی گفتم  تا به این نتیجه برسم .. آیا نمی شود چنین سیستمی رو در ایرانی پیاده کرد ؟ آیا نمی شود برنامه ای رو طرح ریزی کنیم که یک سرباز بعد از طی دوران چهار ماهه آموزشی ، روزها در کلاس های علمی کاربردی به فراگیری شغل و حرفه ای بپردازند ؟ آیا واقعآ سخت است که ترتیبی دهند سربازان روزی دو ساعت زبان انگلیسی ، فرانسوی یا آلمانی بیامورند ؟ و هر کی هم که خوب فرا گرفت تشویقی مدتی از خدمت او کسر شود ؟ خب البته نگهبانی و رژه و این اعمال هم به جای خود .. هیچ می دونید ما در ارتش چقدر فرمانده  تحصیلکرده و با سواد داریم ؟ آیا می دانید فرماندهانی که موفق به گذروندن دوره عالی " دافوس " در ارتش می شوند از چه سطح تبحر و دانشی برخوردارند ؟  آیا اصلآ به این موضوع اندیشیده اید که چه افسران و درجه داران نابغه ای در تمام سطوح ارتش خودمون داریم ؟ که واقعآ سرمایه های عظیمی هستند ؟

نمونه عرایض ام پیشرفت های فنی و اختراعات مهمی در فن آوری های دفاعی ، موشکی و هوایی است که در اخبار رسانه های کشور اغلب  شنیده و به آن افتخار می کنیم . اما هرگز به پتانسیل  قشر عظیمی  از جوون های خودمون که در مقام سرباز در ارتش خدمت می کنند ، توجه چندانی نمی کنیم ! و اغلب در مشاغل پائینی چون نظافت ، باغبانی ، بوفه داری ، رانندگی از آن ها استفاده می شود . البته در خیلی از صنایع ارتش از سربازان به عنوان نیروی کار رایگان استفاده می شود . ولی هرگز اصولی و از روی برنامه نبوده است . منظورم اینه که هیچ گاه برنامه ای برای آموزش علمی ، حرفه ای و تخصصی برای سربازامون نداشته و اگر هم در بخش های فنی هم به کار اشتغال داشته باشند ، صرفآ برای پیشبرد پروژه های خودشون است . و هیچ هدف آموزشی رو اجرا نمی کنند . یا اگر هم هست من اطلاع نداشته و از آن بی خبرم .

چرا محیط پادگان های ما طوری است که سرباز ها احساس دلتنگی می کنند ؟ یا چرا باید آن قدر به سرباز فشار بیاوریم که به اصطلاح پخته شده و تبدیل به مرد شوند ؟!! آیا هیچ طرح دیگری برای جای گزینی این گونه  روش های  قرون وسطی ای وجود ندارد ؟ من نمی دانم چرا سربازان بیگاری می کنند ؟ چرا در برنامه روزانه آن ها واژه ای به نام بیگاری وجود دارد ؟ به عقیده من با بهره گیری از همون فرماندهان باسوادی که عرض کردم می شود طرح جامع آموزشی رو تدوین کرده که طی مدت دوسالی که سرباز ها میهمان پادگان ها هستند ، علاوه بر آموزش اصول اولیه نظامی که شامل اسلحه شناسی ، حراست ، آمادگی رزمی و دفاعی  است ، دوره هایی رو هم به عنوان کار آموزی در رشته های صنعتی و مشاغل مورد نیاز ارتش و جامعه تدوین کرده که بعد از فارغ التحصیلی و ایضآ اخذ مدارک معتبر ، قادر باشند بعد از اتمام دوره سربازی در همون حرفه مشغول به کار شوند .

من خوب یادمه تنها مدرکی که اون  قدیم  ها ارتش به سربازان می داد ، گواهینامه رانندگی بود . باورتون می شه هیچ کجا برای اون گواهینامه ارزشی قائل نبودند ؟ فکر کنم بعد از انقلاب بساط این گونه مجوز های رانندگی هم ور افتاد .. یا اگر هم هست من بی اطلاع ام ! . اصلآ چه اشکالی داره در هر پادگان تیم مخصوصی از روانکاوان و روان پزشکان برای مشاوره با سربازان وجود داشته باشه تا آن ها احساس دلتنگی نکرده تا خدای ناکرده  سراغ مواد افیونی حتی سیگار هم نروند ؟ به اعتقاد من اگر آموزش های اصولی که عرض کردم وجود داشته باشه و سرباز حس کنه دو سال خدمت او به بطالت و بیگاری تلف نشده بلکه بر عکس حرفه ای هم آموخته ، نه تنها از محیط پادگان زده نمی شه ، بلکه با اشتیاق دل به خدمت داده و کم تر شاهد اتفاقاتی چون خودکشی ، افسردگی یا حتی دلتنگی خواهیم بود . شاید عده ای خرده بگیرند که مگر خونه خاله است که همه گونه وسایل رفاه و آسایش رو برای سرباز ها فراهم آورد ..؟ در این صورت دیگه نمی شه اسم اش رو پادگان گذاشت !!

شاید من نتوانسته باشم منظورم رو از طرح جامع آموزشی در دوران خدمت مقدس سربازی بیان کرده باشم . ولی کل عرض من این است به جای بیگاری های طاقت فرسا ، به آن ها چیزی یاد بدهیم که بعد از دوسال بتواند در روستا ، شهر و محله خودش مثمر ثمر باشه . نظم و انضباط جای خود .. به چپ چپ به راست راست جای خود ، رژه و مانور و نگهبانی جای خود ... ولی بیاییم فکری برای اوقات فراغت سرباز ها داشته باشیم . بیاییم شخصیت ان ها رو جدی بگیرییم . انسان شدن و یا به اصطلاح خودمون آدم شدن یک فرد با تحقیر و زور گویی و تنبیه هرگز میسر نمی شود . دیگه بلانسبت از زندانی هم کم تر هستند ؟۱ که با اموختن حرفه درآمدی هم کسب می کنند ؟ آیا برای مسئولان دانشگاها کاری دارد که شعباتی رو هم در پادگان ها راه اندازی کرده تا سربازان دیپلمه دو سال رو مجانی درس بخوانند ؟ یا در روزهایی که نگهبان نیستند و کار خاصی ندارند به ادامه تحصیل بپردازند ؟ همه این نکاتی رو که گفتم با یک عزم ملی و برنامه ای مطالعه شده در لوای قوانین و مقررات ارتش می شود پیاده و اجرا کرد . به امید روزی که دل هیچ سربازی در پادگان ها نگیرد .

در پایان به اطلاع می رسانم کلیه تصاویر استفاده شده از این سایت آرشیوی است . و از اینترنت آن ها را انتخاب کرده ام . اگر چهره و تصویر فردی مشخص است ، به بزرگی خودشون منو ببخشند .. قربون تمام سربازهای دلاور و قهرمان ایران عزیز که برای آسایش مردم کشور زحمت می کشند ..  و با مراقبت و پاسداری از مراکز نظامی ما ، امنیت رو مردم هدیه داده اند .. دست همه سربازان وطن رو می بوسم و برای همه این جوون ها آرزوی سلامتی و شادکامی دارم .

با تشکر و احترام

بهروز مدرسی

منبع : سایت یادداشت های یک خبرنگار

akbarjeni_shikar - المان - برلپن
چقدر حوصله داشتی ائینهمه نوشتی
جمعه 26 بهمن 1386

parviz1 - انگلستان - کترینگ
دوست عزیز این پیشنهادها که شما دادید بدرد حکومت دیکتاتوری نمیخوره!اینها نگرانند که چرا موفق نمیشن همه جوانها را معتاد و بیچاره کنند تا روزی جلوی اینها سینه سپر نکنند .این جوانها سالها تحصیل میکنند و متخصص مشاغل مختلفی هم میشوند ولی کو حمایت.اینها تا میتوانند در کشور های جهان یا کارخانه خریده اند و یا در حال ساخت و سرمایه گذاری در همه جا بجز ایرانند.آن زمان گذشته که شاه ساعتی 40 دلار پیشاشیش پرداخت کند تا جوانان تخصصی یاد بگیرند!یا اینکه بفرمایش خود شما در شهری که هنوز حتی اسفالت نداشت امکانات پیشرفت برای جوانانش مثل جوانانی باشد که در تهران زندگی میکردند و فقط همت خود شخص را میطلبید تا موفق شود.جوانانی که امروزه معتاد و یا خودکشی میکنند اکثریتشان تحصیلکرده و فهمیده هستند و فقط بدلیل اینکه میبینند بیسوادانی با مدارک قلابی و با پارتی بازی مدرک تحصیلی گرفته و از رئیس جمهوری گرفته تا پستهای عالی کشوری را تصاحب کرده اند و اینها دیگر حتی برای شغلی مثل (رفتگری) در شهرستانی بیش از هزار نفر کارشناس و کارشناس ارشد شرکت کرده است تازه باز هم باید یک مدیر کل بیسواد پارتی داشته باشد تا بتواند رفتگر شود آیا راه دیگری بجز خودکشی در پیش راه دارند؟(خبر استخدام رفتگر در یکی از شهرستانها را در همین سایت خوانده بودم )البته همه مخالف خودکشی هستیم و فقط کسانی که ضعیف هستند و مشکل روحی دارند متاسفانه گاهی این اعمال را راهی برای خودشان میدانند. ولی دوست عزیز تا زمانی که این دولت که مسئول این ملت و ایران است متاسفانه همچنان که در کارنامه سیاه و ننگین در 29 سال حکومت ملاها دیده میشود جز جنایت و دزدی و چپاول و حمایت از مزدوران برای سرکوب ملت بنفع خودشان کاری دیگر و خدماتی را انتظار نداشته باشید.
جمعه 26 بهمن 1386

rotana80 - ایران - تهران
اون وقت پس فردا که جنگ یا تهدیدی شد عمه بنده میره میجنگه
جمعه 26 بهمن 1386

hussain - بریتانیا - لندن
دو ماه آموزشی گرچه سخته ولی هم مفیده و هم برای اکثر جوونها خاطره است... ولی دوسال خدمت مفت واقعا زور داره... ظلمه باعث عقب افتادگی جوونها از تخصصشون ازدواجشون و خیلی مشکلات اجتماعیه دیگست... من که خودم زن و بچه داشتم رفتم خدمت دلم خیلی پره ازشون...
یکشنبه 28 بهمن 1386

arashk_fara - انگلیس - لندن
بله مفیده کسانی که میرن سربازی تا حالا 99٪ معتاد برگشتن قدیم میگفتن خر بیار آدم ببر الان میگن آدم بیار معتاد ببر.اون جوونا که رفتن جنگ بچه های شاه بودن بچه های انقلاب همه میدونیم چیکاره ایم معتاد کف دختر . و و و و و و و . . .
دوشنبه 29 بهمن 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.