"حبیب الله بیطرف" را دراتاقی ملاقات می کنیم که آدرس آن در راهنمای طبقات ساختمان مدیریت پژوهشکده نیرو دیده نمی شود.
اتاقی درگوشه ای از طبقه همکف ساختمان که تابلویی هم برآن آویزان نیست.وزیرنیروی دولت اصلاحات که به نظرمی رسد بیشتروقتش را صرف پژوهش دراموربرق کرده است،باهمان حرارت همیشگی از عملکردخود ودولت خاتمی دفاع می کند.به سختی اوراحاضربه صحبت می کنیم اما درطول مدت گفت وگو،اجازه ورود به خیلی از مسایل روزصنعت برق را نمی دهد.درگوشه ای ازاتاق خلوت وزیرنیروی دولت اصلاحات،تصویری از سد ونیروگاه کارون 3دیده می شود.سدی که "نگین" خوزستان نام دارد و حبیب الله بیطرف،زمانی مجری آن بوده والبته هم چنان دلبسته آن است.وزیرنیروی دولت های هفتم وهشتم،بدون اغراق، کارنامه غرورآمیزی به یادگارگذاشته است.به بهانه مرورمشکلات فعلی صنعت برق به دیداراو می رویم اماکارنامه اورنیزمرورمی کنیم.
زمانی که در وزارت نیرو، کار را تحویل گرفتید، گذشتگان چه ظرفیتی به یادگار گذاشته بودند؟
در وزارت نیرو گزارش منحصربهفردی تهیه شده است، که مشابه آن در هیچ وزارتخانه دیگری تدوین نشده است. در این گزارش به شکل کاملا شفاف، گزارش مبسوطی از وضعیت برق از ابتدای انقلاب تا پایان دولت آقای خاتمی گنجانده شده که نشان میداد گذشتگان چه کردهاند. صنعت برق ایران در سال 1384 یعنی سال پایانی دولت آقای خاتمی، صدسالگیاش را جشن گرفت. البته در کاخ ناصرالدینشاه از سال 1275 یک دستگاه دیزل خصوصی برای مصارف برقی شاه نصب شده بود اما از سال 1284، برق استفاده عمومی پیدا کرد. از آن زمان تاکنون، آمارهای تولید، انتقال، توزیع و مصرف برق در ایران به ثبت رسیده و مطالعه گزارشات آماری یکصدسال گذشته نشان می دهد که در هیچ دورهای در طول صد سال گذشته بهاندازه 8 سال دولت آقای خاتمی، برق تولید و ظرفیت جدید ایجاد نشده بود. در دوره صدساله گذشته 393 مولد نیروگاهی در کشور احداث شده است که این تعداد نیروگاه، ظرفیتی معادل 39 هزار و 704 مگاوات دارد. در همین مدت طول شبکههای انتقال و فوق توزیع 91 هزار کیلومتر مدار و ظرفیت پستها نیز 134 هزار و 210 مگاولتآمپر بوده است.
طول شبکههای توزیع برق طی صد سال گذشته، به 536 هزار و 837کیلومتر و ظرفیت ترانسفورماتورهای توزیع به 59 هزار و 676 مگاوات رسیده است. در صد سال گذشته تا پایان دولت آقای خاتمی، 19 میلیون و 294هزار مشترک درشبکه وجود داشته که سرانه مصرف برق ایران را 2 هزار و 20 کیلو وات ساعت رقم زدهاند. در جدول تنظیمی سهم انقلاب اسلامی از این آمارهای صدساله و همینطور آمارهایی در مورد وضعیت این شاخصها در دولت اصلاحات ارائه شده است. در طول صد سال گذشته برای ظرفیت 56 هزار و 203 مگاواتی تولید برق برنامهریزی شده است که تا نیمه دوم سال 1384، حدود 39 هزار و 700 مگاوات آن به بهرهبرداری رسیده است.
سهم انقلاب اسلامی از این شاخصها، در احداث نیروگاه 267 واحد و سهم آن از ظرفیت نیروگاههای بهرهبرداری شده، 32 هزار و 680 مگاوات تا سال 1384 بوده است. در این میان سهم دولت آقای خاتمی، احداث 129 واحد نیروگاهی بوده که 17 هزار و 284 مگاوات ظرفیت جدید ایجاد کرده است.
در دولت اصلاحات برای احداث 207 نیروگاه برنامهریزی شد که راهاندازی نهایی 87 نیروگاه به دولت بعدی سپرده شد. در دولت مهندس موسوی، 46 نیروگاه به بهرهبرداری رسید که این تعداد نیروگاه، 4 هزار و 53 مگاوات ظرفیت جدید به کل ظرفیت نیروگاهی کشور اضافه کرد. در دولت آقایهاشمی رفسنجانی 84 واحد نیروگاهی با ظرفیت 8 هزار و 739 واحد به بهرهبرداری رسید. در دولت آقای خاتمی، 129 واحد نیروگاهی به بهرهبرداری رسید که 17 هزار و 284 مگاوات به ظرفیت نیروگاهی ایران اضافه کرد. ظرفیتسازی برای احداث 17 هزار و 284 مگاوات برق، کار سنگینی است که در زمان آقای خاتمی به خوبی به سرانجام رسید. این درحالیست که ترکمنستان در حال حاضر 3 هزار مگاوات ظرفیت نصب شده دارد. ارمنستان 3 هزار و 500 مگاوات و عراق با درآمدهای نفتی قابل توجهی که داشته است، تنها 6 هزار مگاوات ظرفیت نصب شده دارد. اما سهم دولت اصلاحات از 39 هزار و 704 مگاوات ظرفیت ایجاد شده در 100 سال اخیر، 17 هزار و 284 مگاوات بوده است که معادل 5/43 درصد ظرفیت ایجاد شده در صدسال اخیر در ایران بوده است. این درحالیست که زمان تحویل دولت به آقای احمدینژاد ، 17500 مگاوات نیروگاه جدید در دست احداث بوده است، پروژههایی که تامین مالی و قراردادهای آنها امضا شده بودند بنحویکه 9500 مگاوات از این میزان، از پایان دوران اصلاحات در شهریور 84 تاکنون به بهرهبرداری رسید، و مابقی هنوز در دست اجرا می باشند. در مجموع بنحوی کار شد که پس از دوران اصلاحات، وزارت نیرو دچار مشکل نشود. در حالی که ظرفیت باقیمانده از دولت سازندگی برای دولت اول اصلاحات، حدود 6 هزار مگاوات بود، بیش از 17 هزار مگاوات ظرفیت برای دولت آقای احمدینژاد باقی گذاشته شد. نگاه وزارت نیرو در دولت اصلاحات کاملا ملی بود و به این نکته توجه می شد که ایجاد ظرفیت جدید باید متناسب با رشد فزاینده مصرف باشد. در این زمینه اگر ضعیف عمل میشد، دولت بعدی، با چالش جدی مواجه میشد. اما با وجود محدودیتهای جدی، چه در درون دولت اصلاحات و چه در مجلس شورای اسلامی، اجازه داده نشد که ظرفیتسازی کند و یا متوقف شود.
در درون دولت با چه مشکلاتی مواجه بودید یا در مجلسی که عمدتا در اختیار نیروهای اصلاحطلب بود؟
درحال حاضر زمان اینگونه اظهارنظرها گذشته، اما به این دلیل که در محافل دیگر هم عنوان شده است، میتوانم به محدودیتهایی اشاره کنم که در زمینه تامین سوخت نیروگاهها وجود داشت. گاهی وزارت نفت، مجوز گاز برای نیروگاهها را تصویب نمیکرد که این محدودیت، بنوبه خود موجب محدودیت توسعه نیروگاهها میشد. بعلاوه ما همیشه با محدودیتهای بودجهای، چه ریالی و چه ارزی مواجه بودیم. با وجود اینکه این احتمال وجود داشت که دولت بعدی از نظر سیاسی رقیب اصلاحات باشد، ولی اجازه ندادیم که ظرفیتسازی متوقف شود. با توجه به پروژه های در دست اجرا به میزان 17500 مگاوات، توسعه ظرفیت تولید در کشور تا سه سال بعد ادامه دارد و دولت نهم با وجود محدودیتهای سرمایهگذاری در عرصه برق میتواند همچنان میان عرضه و تقاضا تعادل برقرار کند.
از ظرفیت به جا مانده از دولت اصلاحات، چه میزان بهرهبرداری شده است؟
دو هزار مگاوات در نیمه دوم سال 1384، حدود 4 هزار و 500 مگاوات در سال 1385 و سه هزار مگاوات در سال 1386، جمعا 9500 هزار مگاوات تاکنون به بهرهبرداری رسیده است..
طرحهای بزرگی مثل گتوند و کارون 4 راکد مانده و هیچ طرح بزرگی نیز بطور جدی شروع نشده است. البته در دولت نهم دو نیروگاه حرارتی توسعه بیستون و چابهار آغاز شده و تعدادی موافقت اصولی هم برای احداث نیروگاه به بخش خصوصی داده شده است، اما به دلیل عدم حمایت از سرمایهگذاری بخش خصوصی ، این طرحها هنوز به سرانجام نرسیدهاند. واقعیت این است که دیدگاه دولت نه توسعه دولتی است و نه تقویت بخش خصوصی. در این زمینه حتی شاهد رقابت دولت با بخش خصوصی نیز هستیم. با وجود اینکه بخش خصوصی موفق به اخذ مجوز احداث نیروگاه شده است، هنوز نتوانسته گشایش اعتبار کند. البته این محدودیت به دیدگاه خاص دولت به مسائل بینالملل مربوط میشود. به طور مثال گشایش اعتبار پروژههای ایران توسط اروپاییها متوقف شده و واقعیت این است که صنایع ایران با مشکلات جدی مواجه هستند.
باز هم اجازه میخواهم که گریزی به یکی دیگر از موفقیتهای دولت اصلاحات داشته باشم. ساخت کارخانه توربینسازی هم یکی از افتخارات این دوره است. وزارت نیرو مجموعه تکنولوژی و ماشینآلات مربوط به ساخت توربینهای گازی را در دوران دولت اصلاحات وارد ایران کرد و از این طریق وزارت نیرو قادر به ساخت نیروگاه در داخل کشور شد. لازم است بدانید که فقط 12 کشور در دنیا قابلیت ساخت توربینهای گازی را دارند که البته این موفقیت در پرتو سیاست تنشزدایی دولت آقای خاتمی به وقوع پیوست و باعث شد که وزارت نیرو از این فضا، بیشترین بهرهبرداری را داشته باشد. به خاطر دارم که در یکی از سفرهای آقای خاتمی به ایتالیا، موفق شدیم همکاری مقامات ایتالیایی را برای انتقال تکنولوژی ساخت توربین گازی جلب کنیم پس از آن با آلمان و چند کشورهای دیگر قرارداد بستیم. فضا طوری بود که شرکتهای آلمانی حاضر شدند قرارداد انتقال توسعه دانش فنی و فناوریهای ساخت توربینهای نیروگاهی را با شرکتهای ایرانی منعقد کنند.
چرا انعقاد قراردادهای جدید متوقف مانده؟ دلیل فقط به خاطر تحریم علیه ایران است؟
همانور که ذکر شد در سالهای اخیر دولت به میزان کافی به توسعه توجه نکرده است. ممکن است شعار حمایت از بخش خصوصی سر داده شود، اما در عمل اتفاقی نیفتاده است. سرمایهگذاریهای جدید راکد و تامین مالی پروژهها غیرممکن شده است. با این حال بنیانهای محکم صنعت برق و انبوه سرمایهگذاریهای گذشته، تا حدودی دولت نهم را ناگزیر از تکمیل پروژههای ناتمام کرده است. من پیشبینی چالشهای جدی در صنعت برق نمیکنم به این دلیل که میراث خوبی از دوران اصلاحات در وزارت نیرو به جای مانده است. اما باز هم تاکید میکنم که ادامه رویه تثبیت قیمتها برای صنعت برق مخرب و زیانآور است و این صنعت را به مرز ورشکستگی کشانده است. فراموش نشود که صنعت برق همواره صنعتی پیشرو بوده اما در حال حاضر حتی قادر نیست بدهی طلبکاران خود را بپردازد. اما در صورت اصرار به این سیاست غلط، در آیندهای نه چندان دور، در زمینه توسعه صنعت برق با چالش جدی مواجه خواهیم شد و معتقدم در طی دوسال اخیر، از سوی دولت و مجلس هیچ لطفی به وزارت نیرو و صنعت برق نشده است.
زمانی که شما به وزارت نیرو رفتید، وضعیت عرضه و تقاضای برق چگونه بود؟
در ابتدای دولت اول اصلاحات، اوج مصرف برق 17 هزار و 500 مگاوات بود که این رقم در پایان دولت دوم اصلاحات به 32 هزار و 500 مگاوات رسید. این در حالی بود که ظرفیت تولید به 39 هزار و 700 مگاوات رسیده بود. ملاحظه می کنید که ظرفیت تولید برق، حدود 7 هزار مگاوات مازاد بر میزان مصرف رسیده بود.
اما در زمان مدیریت شما چند بار شاهد قطع برق بودیم، این قطعی چه دلیلی داشت؟
قطعی برق در آن دوران، ناشی از محدودیتهای انتقال برق بود. گاهی این نیاز به وجود میآید که برق تولید شده در شمال کشور را به جنوب شرقی منتقل کنید، اما انتقال به دلایل مختلف امکانپذیر نیست. بهطور مشخص به یکی از قطعیهای برق اشاره میکنم، در ابتدای کار، شبکههای سیستان و خراسان به شبکه سراسری متصل نشده بود. در دولت آقای خاتمی، این دو استان به شبکه سراسری پیوستند. نکته مهم در آن شرایط، افزایش مصرف در استانهای جنوبی ایران مانند هرمزگان، کرمان، یزد و فارس بود که در این محدوده نیروگاههای زیادی وجود نداشت و عمدتا اتکا به نیروگاه بندرعباس بود. به همین دلیل به محض اینکه نیروگاه بندرعباس با مشکل یا حادثه مواجه میشد، چند استان با خاموشی مواجه میشدند. بلافاصله برای جلوگیری از روند قطعی برق در استانهای فوق، نیروگاهی در کرمان با ظرفیت 1280 مگاوات احداث کردیم و بدنبال آن در چند شهر استان فارس از جمله کازرون و جهرم و سپس بندرعباس، نیروگاه جدید احداث شد. در کردستان که هیچ واحد نیروگاهی نداشت، نیروگاه ساخته و به بهرهبرداری رسید. احداث نیروگاه در سنندج، اعتماد زیادی میان دولت و جامعه کردستان ایجاد کرد.
همین طور آبادان و خرمشهر که همیشه با مشکل کمبود برق مواجه بودند. برای تامین برق این مناطق چه اقداماتی صورت گرفت؟
سیستم انتقال برق از اهواز به پایین ضعیف بود و این مناطق همیشه با مشکل کمبود برق مواجه بودند. با مجوز شورای عالی امنیت، مقدمات احداث نیروگاه در آبادان فراهم شد. در دوران اصلاحات در آبادان، نیروگاهی احداث شد که تا مرز عراق فاصله زیادی نداشت. در این نیروگاه، چهار واحد 150 مگاواتی در مدت کوتاهی به بهرهبرداری رسید و به این ترتیب مشکل برق این مناطق حل شد.
در بوشهر چطور؟
در بوشهر خط انتقالی در حاشیه شمالی خلیجفارس ایجاد شد که کار بزرگی بود. این خط انتقال، تبادل انرژی برق بین شبکههای هرمزگان، بوشهر، خوزستان را با کرمان و فارس میسر کرده بود.
سعی داشتید مشکل انتقال را حل کنید؟
مشکل انتقال انرژی برق به بوشهر به طور کامل حل شد. در مجموع کار زیادی روی خطوط انتقال صورت گرفت که به همین دلیل عمده مشکل قطعی برق از آن دوران حل شد. معضل قطعی برق میتواند سه دلیل داشته باشد؛ کمبود تولید یا مشکل در انتقال و یا مشکل در توزیع برق. در دوره اصلاحات محدودیت ها در تولید و انتقال برق برطرف شد.
بمنظور رفع مشکل در توزیع برق، سرمایهگذاری زیادی صورت گرفت. میدانید که اینگونه سرمایهگذاریها زمانبر است و بسیار دیر به بار مینشیند، با این حال تلاش زیادی شد تا همزمان با افزایش میزان تولید، ظرفیت شبکه انتقال را هم افزایش داده و به بهبود وضعیت توزیع برق توجه جدی شود.
در زمان وزارت خود چند بار با قطعی برق مواجه شدید؟
دو بار با خاموشی گسترده مواجه شدیم؛ یک بار در اردیبهشت 1380 و بار دیگر در فروردین 1382. بررسیها در آن زمان نشان داد که دلیل عمده قطعی برق در هر دو مرحله، فرسودگی تجهیزات انتقال نیرو بود. زمان مواجهه با بحران قطعی برق، بدلیل پیشبینیهایی که انجام میشد، بلافاصله ستاد بحران تشکیل میشد و نمیگذاشتیم بحران ادامه پیدا کند. البته حادثه در شبکههای برق اجتنابناپذیر است و کشورها به تناسب سرمایهگذاری، میتوانند ضریب ایمنی شبکههای برق را افزایش دهند. اما در کشور ما به طور نسبی، مبانی علمی و کارشناسی در طراحی و بهره برداری شبکه رعایت میشود.
آقای مهندس اگر اجازه بدهید برگردیم به مشکلاتی که در زمان وزارت خود با آن مواجه بودید. یکی از این مشکلات بحث گازرسانی به نیروگاهها بود که از آن به عنوان نامهربانی مهندس زنگنه یاد کردهاید.
وزارت نفت در سوخترسانی سعی در اجتهاد داشت. معتقد بودند میزان ذخیره سوخت مایع نیروگاهها نباید از یک هفته بیشتر باشد. ذخیره سوخت مایع این امکان را به نیروگاهها میدهد که در صورت قطعی گاز، تولید برق متوقف نشود و نیروگاهها بتوانند با سوخت جایگزین فعالیت کنند. این در حالی بود که برنامهریزیهای وزارت نیرو براساس ذخیره یکماهه سوخت مایع تنظیم شده بود. نکته جالب این است که درحال حاضر عقیده دارند که ذخیره سوخت نیروگاهها باید دو یا سه ماه باشد.
البته نمیدانم نیروگاههای ما در شرایط فعلی چقدر ذخیره سوخت دارند اما عقل ایجاب میکند که بمنظور مواجهه با اتفاقات پیشبینی نشده، ذخیره سوخت نیروگاهها زیاد باشد. برای وزارت نیروی دولت اصلاحات، ذخیره هفت روز غیرقابل قبول بود و همین موضوع دلیل اختلاف با وزارت نفت بود.
این نکته را اضافه میکنم که در مجموع، گازرسانی در فصل زمستان به نیروگاهها کار بسیار دشواری است که وزارت نفت در دوران اصلاحات هم ناچار به ایجاد محدودیت برای نیروگاهها میشد. در شرایط فعلی همچنین معضلی وجود دارد، به همین دلیل است که گفته میشود سرمایهگذاری در «نیروگاههای برقآبی» بهترین نوع سرمایهگذاری در صنعت برق است. در دولتهای قبلی هم با تکیه بر چنین استدلالی، برای سرمایهگذاری و راهاندازی چند نیروگاه برقآبی بزرگ اهتمام شد.
در گوشهای از اظهارات خود به مشکلاتی اشاره کردید که مربوط به تامین مالی نیروگاهها بود. واقعا چه مشکلاتی در این زمینه وجود داشت؟
برنامهریزی برنامههای توسعه در وزارت نیرو در دولت قبلی، همیشه دوبرابر بودجه دریافتی بود. بعبارتی همیشه با چالش مالی مواجه بودیم. در دولت اول آقای خاتمی، قیمت جهانی نفت خیلی پایین بود و کشور با مشکلات زیادی مواجه شد. در آن دوره هنوز حساب ذخیره ارزی طراحی نشده بود. اگرچه بعد از بهبود درآمدهای ارزی کشور، سهم وزارت نیرو هم اضافه شد، اما باز هم با مشکل مواجه بودیم. اوراق مشارکت منتشر میشد و در مجموع همراهی خوبی با وزارت نیرو میشد، اما اگر بودجه بیشتری در اختیار گذاشته میشد، قطعا طرحهای مهم زیربنایی آب و برق با سرعت بیشتری انجام می شد. در همین زمینه باید یاد کنم از دکتر ستاریفر که دید بسیار خوبی به توسعه زیرساختهای کشور بویژه آب و برق داشت و به خوبی از فعالیتهای گسترده وزارت نیرو حمایت کرد. در فاصله سالهای 1380 تا 1382 همکاری خوبی میان سازمان مدیریت و برنامهریزی و وزارت نیرو صورت گرفت که نتایج خوبی برای اقتصاد کشور در برداشت.
گفتید که از سیاست تنشزدایی دولت آقای خاتمی بهرهبرداری خوبی کردید، اما وجود تلاشهایی که داشتید، در زمینه BOT موفق نبودید.
قرارداد BOT مقوله جدیدی بود که فرهنگسازی آن، وقت زیادی از وزارت نیرو گرفت؛ سازوکار جدیدی که هنوز هم معتقدم بهترین روش برای جلب مشارکت سرمایههای خارجی میتواند باشد.
یکی از دلایل طولانی شدن تحقق این شیوه جدید، این بود که در ابتدا کمتر کسی به مزایای آن پی برده بود. از زمانی که این موضوع از طرف وزارت نیروی دولت اصلاحات طرح شد، سازمان مدیریت با تاخیر با این سازوکار هماهنگ شد. وزارت اقتصاد حتی تا روزهای آخر، با ما همراهی نکرد. این مورد هم یکی از مشکلاتی بود که با آن مواجه بودیم و برنامههای توسعه ما به چالش کشیده شده بود.
عمده این اختلافها به جریان راهاندازی نیروگاه پرهسر برمیگشت که هیچگاه توسط ایتالیاییها به بهرهبرداری نرسید. تثبیت قیمتها باعث انصراف آنها شد یا سختگیریهای وزارت اقتصاد؟
مجموعهای از عوامل مختلف بود. معتقدم وزارت اقتصاد همکاری لازم را نداشت.
پس چرا با تغییر وزیر اقتصاد، باز هم این نیروگاه به بهرهبرداری نرسید؟
رویکرد حقوقی وزارت اقتصاد و دارایی با این قرارداد، منفی تنظیم شده بود فلذا در وزارت اقتصاد موافقت با آن غیرممکن بود. دیدگاه منفی در مورد BOT در وزارت اقتصاد نهادینه شد و به مراکز دیگر هم تسری یافت. بعد از آن به قراردادهای BOO ، با سرمایهگذاری داخلی متوسل شدیم. در مجموع اگر با وزارت نیرو همکاری لازم صورت میگرفت، امکان ایجاد ظرفیتهای جدید وجود داشت، اما بحث BOT به طور کامل قفل شد.
در مجموع مسایلی در مورد اینگونه قراردادها عنوان شد که منطقی و منصفانه نبود. وزارت اقتصاد مجموعهای از عوامل مختلف نظیر بحث بیمه را مطرح کرد. به ظاهر مشکل خاصی وجود نداشت اما در عمل هم اتفاقی نمیافتاد. اگر با نگاه مثبت ارزیابی کنیم، میتوان این استدلال را پذیرفت که بحث BOT جدید بود و پذیرش آن برای سیستم سنتی کشور سخت به نظر میرسید، به خصوص در سیستم قدیمی و کهنه وزارت امور اقتصادی و دارایی که انعطاف لازم را نداشت.
پس چرا دولت نهم پس از بنزین، ناخواسته گاز و برق را هم سهمیهبندی کرد؟
در مورد گاز و بنزین اگر دیگران اظهارنظر کنند بهتر است اما در مورد برق فکر میکنم محدودیتهای فعلی ناشی از مشکل سوخترسانی به نیروگاههاست. آمار دقیقی ندارم اما به عقیده من در حال حاضر مشکل ظرفیت تولید برق در میان نیست. اما راهحل این بحران چه برای حال و چه آینده، افزایش میزان ذخایر سوخت نیروگاههاست.
این مشکلات نمیتواند به دلیل توقف سرمایهگذاری در صنایعی مثل نفت و گاز و برق باشد؟
ظرفیت نیروگاههای موجود میتواند کاملا تقاضای برق در زمستان را پاسخگو باشد. اما مشکل تقاضای برق ممکن است در تابستان نمود پیدا کند. در تابستان میزان مصرف برق حداقل 20 درصد افزایش پیدا میکند. با این حال فکر نمیکنم در سالهای آتی فاصله زیادی میان عرضه و تقاضا وجود داشته باشد.
همه چیز نیاز به برنامهریزی دارد. سوخت مایع نیروگاهها نباید تمام شود. باید با تعامل و برنامهریزی، میزان ذخیره سوخت، بیش از دوره سرما پیشبینی میشد و یا با تعامل برای سوخترسانی به نیروگاهها، اولویتبندی در تامین سوخت نیروگاهها صورت میگرفت.
خاموشیهای نیمهشب براساس چه استدلالی صورت میگیرد؟
علت را نمیدانم. اما فکر میکنم خاموشی دادن در دو یا سه ساعت پس از نیمهشب، چندان موجب صرفهجویی نشود. مصرف برق در آن ساعات بسیار پایین است و کسی استفاده زیادی از آن ندارد با این حال نمیدانم معنی صرفهجویی در این زمان یعنی چه. موضوع این است که در خاموشیهای بامدادی، سیستمهای حرارتی و گرمایشی از کار میافتد. یخچال هم همینطور. در مدت خاموشی شاید صرفهجویی صورت گیرد اما زمانی که برق وصل شد، یخچال و شوفاژ منزل شما آنقدر کار میکند که به دمای مورد نظر برسد. آنقدر گاز و برق مصرف میشود تا دمای اولیه شکل بگیرد. اگر نگوییم با این سیاست گاز و برق بیشتری مصرف نخواهد شد، نمیتوانیم ادعا کنیم که صرفهجویی چندانی صورت گرفته است.
برق قابلیت ذخیره کردن ندارد، فقط در یک صورت میشود صرفهجویی کرد: آن هم قطع برق در اوج مصرف مردم یعنی از ساعت 7 تا 10 شب. که در واقع می توان مصرف واقعی را حذف کرد ولی اینکار صحیح نیست.
میانه شما با سیاست سهمیهبندی چیست؟ شما هم زمانی آب را سهمیهبندی کردید.
هر زمان که عدم سهمیهبندی موجب بینظمی در توزیع عادلانه شود، باید سهمیهبندی کرد. در دوران اصلاحات، دو سال خشکسالی پیاپی باعث شد که آب را سهمیهبندی کنیم.
|
|
|
|
|
|