همدستی پدر و نامادری برای آزار دختر ۷ ساله
+0
رأی دهید
-0
همدستی پدر و نامادری برای آزار دختر 7 ساله
پدر سنگدل که برای پایان دادن به اختلاف دختر 7ساله و همسر دومش ، فرزندش را بی رحمانه کتک می زد و بدنش را با سیخ داغ می سوزاند، دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار جام جم و به نقل از معاونت اجتماعی و ارشاد فرماندهی انتظامی ورامین ، چهارم بهمن ماه امسال ، زن 31 ساله ای به اداره جنایی پلیس آگاهی ورامین مراجعه کرد و از ناپدید شدن دخترخوانده 7ساله اش به نام صفیه از منزلشان در دهستان جلیل آباد خبر داد.
به دنبال این تماس ، پرونده ای تشکیل شد و تحقیقات ماموران برای یافتن دختر خردسال ادامه یافت تا این که شامگاه چهارم بهمن ، ماموران هنگام گشتزنی در سطح شهر، دختر گمشده را در حالی که در یکی از محله های ورامین پرسه می زد، شناسایی و پیدا کردند و او را برای ادامه تحقیقات به مرکز پلیس آگاهی ورامین منتقل کردند.
راز کتک های پدر و نامادری در دل دختر خردسالصفیه دختر 7ساله گریه کنان به پلیس گفت: پدر و مادرم چند سال قبل از هم جدا شدند و بعد پدرم با زنی به نام توران ازدواج کرد. فکر می کردم این زن جای خالی مادرم را پر می کند، اما این طور نشد.
او مدام مرا کتک می زد و هر وقت در کارهای منزل به او کمک نمی کردم یا با دوستانم در خیابان بازی می کردم ، سیخ داغ روی بدنم می گذاشت و تنبیهم می کرد و به محض آمدن پدرم ، از من بدگویی می کرد تا پدرم مرا کتک بزند. دخترخردسال ادامه داد: آنها مدام مرا کتک می زدند و تنم را سیاه و کبود می کردند. شب ها از شدت درد با گریه می خوابیدم و دوست داشتم هیچ وقت صبح نشود تا دوباره مجبور به تحمل کتک های پدر و نامادری ام نباشم. آن روز نامادری ام مرا کتک زد و از منزل بیرون کرد و فریاد زد دیگر حق نداری به منزل بیایی ، برو نزد مادرت. آنقدر ترسیده بودم که نمی دانستم چه کار کنم. با گریه در کوچه پس کوچه های شهر می گشتم تا این که ماموران انتظامی مرا پیدا کردند. حالا هم نمی خواهم به آن خانه برگردم چون پدر و نامادری ام دوباره مرا تنبیه می کنند. به دنبال اظهارات دختر خردسال ، پدر و نامادری وی بازداشت شدند و با انتقال به مرکز پلیس ، مورد بازجویی قرار گرفتند.
اعتراف پدر به کودک آزاری و انکار نامادری
او مدام مرا کتک می زد و هر وقت در کارهای منزل به او کمک نمی کردم یا با دوستانم در خیابان بازی می کردم ، سیخ داغ روی بدنم می گذاشت و تنبیهم می کرد و به محض آمدن پدرم ، از من بدگویی می کرد تا پدرم مرا کتک بزند. دخترخردسال ادامه داد: آنها مدام مرا کتک می زدند و تنم را سیاه و کبود می کردند. شب ها از شدت درد با گریه می خوابیدم و دوست داشتم هیچ وقت صبح نشود تا دوباره مجبور به تحمل کتک های پدر و نامادری ام نباشم. آن روز نامادری ام مرا کتک زد و از منزل بیرون کرد و فریاد زد دیگر حق نداری به منزل بیایی ، برو نزد مادرت. آنقدر ترسیده بودم که نمی دانستم چه کار کنم. با گریه در کوچه پس کوچه های شهر می گشتم تا این که ماموران انتظامی مرا پیدا کردند. حالا هم نمی خواهم به آن خانه برگردم چون پدر و نامادری ام دوباره مرا تنبیه می کنند. به دنبال اظهارات دختر خردسال ، پدر و نامادری وی بازداشت شدند و با انتقال به مرکز پلیس ، مورد بازجویی قرار گرفتند.
اعتراف پدر به کودک آزاری و انکار نامادری
پدر سنگدل در اظهاراتش به پلیس گفت: پس از ازدواج با همسر دومم ، دخترم با او سازگاری نداشت و مدام ما را اذیت می کرد. درگیری های او و همسرم با به دنیا آمدن فرزند جدیدمان بیشتر شد و من و همسرم دیگر از این وضعیت خسته شده بودیم. برای پایان دادن به رفتارهای بد دخترم باید کاری می کردیم.
به همین خاطر او را کتک می زدم ولی همسرم او را کتک نمی زد. دخترم دروغ می گوید. بنا بر این گزارش ، پدر سنگدل با قرار قانونی روانه زندان شده است تا تحقیقات تکمیلی در این زمینه صورت گیرد.
به همین خاطر او را کتک می زدم ولی همسرم او را کتک نمی زد. دخترم دروغ می گوید. بنا بر این گزارش ، پدر سنگدل با قرار قانونی روانه زندان شده است تا تحقیقات تکمیلی در این زمینه صورت گیرد.
|
|
|