بادامچیان : وقتی فله ای ثبت نام می کنید فله ای هم رد می شوید

بادامچیان : وقتی فله ای ثبت نام می کنید فله ای هم رد می شوید

اسدالله بادامچیان قائم مقام موتلفه  با اشاره به " تایید صلاحیت اصولگرایان برای انتخابات مجلس هشتم" گفت: ما افرادی را معرفی می‌کنیم که صددرصد به آن‌ها اطمینان داریم و از این طریق کار شورای نگهبان را آسان‌تر می‌کنیم. اسدالله بادامچیان در عین حال خاطرنشان کرد: البته برخی از افراد که جزو اکثریت مجلس هفتم بوده‌اند در فهرست عدم احراز صلاحیت‌ها حضور داشته‌اند. وی هم‌چنین با بیان این‌که " اصولگرایان هم به راحتی تایید نمی‌شوند" ادامه داد: ما در کل در مورد رد صلاحیت ها دخالتی نمی کنیم چرا که این وظیفه هیات های اجرایی و مسوولان دست اندر کاراست. وی از سوی دیگر اظهار کرد: آن‌طور که شنیده شده برخی برای انتخابات فله‌ای ثبت نام کرده‌اند تا رد شوند در این خصوص می‌توان به شوخی هم گفت کسانی هم که فله‌ای ثبت نام کرده‌اند باید تشکر هم کنند که فله‌ای هم رد شده‌اند.

babaktoronto - کانادا - تورنتو
اسدالله خان فکر کنم همان بچسبی به بازار و فعالیتهای اقتصادی کنی خدا بیشتر خوشش میاد چون در اون صورت فقط پولهای مردم بینواست که به جیب شما میره اما وقتی تو سیاست دخالت میکنید اونوقت اون پولی که ذکرش را اوردم به خون مردم هم اغشته میشه . در حالت اول شاید بتونی یک جوری اون دنیا سرو تهشو هم بیاری اما وقتی پای خون مردم وسط میاد حسابتون با کراملکاتبینه.وانگهی این مردم مدتهاست که با برخوردهای فله ای اشنا هستند چه در زمینه بستن مطبوعات و چه در انتخابات و رد صلاحیتها از سوی شماها که مراکز قدرت را دو دستی چسبیدید و حاضر به دادن اون به نسلی دیگر هم نیستید شاید در ظاهر چهره هارو جدید کنید اما این فقط عوض شدن پالونه و ... همون ..ره
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

pluie - کانادا - مونترال
یه کلمه هم از مادر عروس
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

parviz1 - انگلستان - کترینگ
منظور آقای بادامچیان از معرفی کسانی که 100٪اطمیانان دارند همان ته لیوان خورها و پاچه خوارن و مزدوران و مفت خوران که یاید در مافیای جیب بری اسلامی بنحو احسن خدمات بالا را انجام داده باشند تاءید میشوند و نمایندگان اصلی هم فله ای رد صلاحیت میشوند!!اگر قانون است که برای تمام ملت است و اصلا شما چه کاره اید؟!ضمنا سالی که نکوست از بهارش پیداست.و در آخر کلام کدام ملت اصلا شما را تائیدمیکند با 28سال حکومت ننگین خفقان چه رسد به مجاس مفت خواران و دذدان وطن فروش. مجلسی که بدون اجازه ملاها نمیتواند هیچ قانونی را بگذارد چه معنی دارد.
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

paddy_power - سوید - بورلنگه
اقا جان مشکل اینه که بزرک تا کوچیکتون فله ای هستین .از ارازل و اوباشی مثل شماها تو سر ..........گ بزنی همه جا پیدا میشه.اخوند جماعت با دورو بریاش همون دوزاری که گفته بودن میارزید. میگید نه پس بخونید.

گل واژه های هفته

سردار رادان : «قرار گرفتن چکمه بر روی شلوار به دلیل نشان دادن بخشی از برجستگی بدن از مصادیق شرع است و تبرج به حساب میآید.»

آیت الله جوادی آملی : «دانشمندان فیزیک، شیمی، بارانشناسی و زمین شناسی بدون پسوند اسلامی نفهمند.»
شکوفه گلخو، رییس دانشگاه الزهرا : «بدحجابی زنان موجب فعال شدن غده هیپوفیز مردان در تولید مثل میشود.»
امام جمعه شیراز : «گرانی خانه باعث شد جوان پاک ما به جای مسکن، دوست دختر و دوست پسر بگیرند.»
حسنی، امام جمعه ارومیه : «اگر فرد مشرکی را وقتی فهمیدیم که واقعاً مشرک شده، باید او را بسوزانیم؛ اگر با گلوله هم بود اشکالی ندارد.»
قرائتی : «ما آخوندها همیشه مثل گاز اشک آور عمل می کنیم؛ فقط بلدیم گریه مردم را در آوریم.»
احمدی نژاد : «ما یک کشور آزاد هستیم.»
سید حسین مرعشی : «احمدی نژاد نه فقط معجزه هزاره سوم، که معجزه هزاره چهارم هم هست.»
امام جمعه تبریز : «علت زلزله اخیر تبریز، اظهارات اعلمی نماینده تبریز در مورد سیدالشهدا بود.»
آیت الله خزعلی : «حجاب موجب بالا رفتن معدل دانشجویان میشود.»
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

alireza.ch - سوییس - نوشاتل
به به. آقا برای خودش دستک و بساط نوین باز کرده است. به فرمایش حضرت آقا توجه کنید: «...از این طریق کار شورای نگهبان را آسان‌تر می‌کنیم» هزار رحمت به دیکتاتوری محمد رضا شاه فقید و سعوی و پاکستان که لا اقل فقط یک نفر حرف می زد(می زند) و نظر می داد (می دهد).
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

آویه ر - استرالیا - سیدنی
دلیل شرکت بیش از حد انتظار مردم در انتخابات با وجود مخالفت اکثریت مردم با نظام جمهوری اسلامی.
دلایل بسیار پیچیده بوده و نیاز به بحث فراوان دارد. من در اینجا به چند دلیل عمده اشاره می کنم ولی قطعاً دلایل بسیار بیشتر از اینها خواهد بود. یک دلیل مهم وجود مهر انتخابات در شناسنامه بعنوان یک پوینت مثبت در آینده شغلی و یا حتی تحصیلی است که این خود دلایلی در زیر مجموعه دارد که بعداً ذکر می نمایم. در بحثی که در این باره بین اینجانب و یکی از دوستان در این سایت صورت گرفت بنده به این نکته اشاره کردم ولی ایشان نپذیرفت. و اکنون مثال عینی از زندگی خودم را برایتان بیان می کنم که احتمالاً در زندگی بسیاری از شما هم پیش آمده.
بنده از ابتدای دبیرستان که سن قانونی رای دادن شروع میشود تا سال دوم دانشگاه در تمام انتخابات در جمهوری اسلامی شرکت کردم. چرا؟ چون به نظام علاقه مند بودم و آن را نظام را قابل توجیه می دانستم؟ یا چونکه پدر و مادرم و اطرافیانم عاشق نظام جمهوری اسلامی بودند؟ نه عزیزان اینطور نبود. بعد از رسیدن به سن رای دادن که در جمهوری اسلامی 16 سال بود به اسرار پدر و مادرم و حتی در یک مورد با گریه مادرم من را به زور بپای صندوق رای بردند. می گفتند که حیف است تو که همیشه شاگرد اول بوده ای به خاطر عدم وجود مهر شناسنامه مانع از ورودت به دانشگاه شوند. آنچنان ترسی از نظام داشتند که این امر را بعید نمی دانستند. اگرچه در حقیقت عدم وجود مهر درشناسنامه ام مانع از ورودم به دانشگاه نمی شد ولی خود این ترس از احتمال چنین اتفاقی باعث شد که من را بپای صندوق رای ببرند. و اما بعد از دانشگاه. چرا باز هم رای دادم؟ برای اینکه بعد ها هنگام کار پیدا کردن دچار مشکل نشوم؟ نه دوستان. من دیگر آنقدر قلدر شده بودم که محال بود به زور رای بدهم. این بار آگاهانه و با اشتیاق رای دادم. تا جایی هم که توانستم دوستان و خانواده و خویشان دور و نزدیک را نیز با خود همراه کردم. شاید من به تنهایی بیش از 100 یا 150 رای برای آقای خاتمی جمع کردم. احساس می کردم که با این کار به ملتم خدمت میکنم و آنها را بسوی روزهای خوب و روشن پیش میبرم. آقای خاتمی شعارهای قشنگی سر داده بود. خیلی نزدیک به همانهایی بود که در رویا داشتم. یعنی این ملت رنجدیده میشود روزهای خوش را به چشم خود ببیند. یعنی ما داریم به آزادی و دموکراسی و برابری نزدیک میشویم. وقتی در سالن دانشگاه ما از یک سو طرفداران خاتمی و دانشجویان بسیجی از سوی دیگر طرفدار ناطق نوری منتظر شنیدن نتیجه انتخابات بودیم با شنیدن پیام رادیو که آقای خاتمی برنده انتخابات و ریس جمهور آینده شده با افتخار با خود گفتم توانستم ستون های این نظام را به لرزه در آورم و ظلم را بشکنم. همدیگر را در آغوش کشیدیم و با شادمانی این موفقیت را به هم تبریک می گفتیم و در دل خود به دانشجویان بسیجی می خندیدیم. و چه ساده لوح بودیم.چه کوته بینانه به قضیه نظام نگاه می کردیم. بعد از یکی دو سال پس از ریلست جمهوری آقای خاتمی به حقیقتی تلخ دست یافتم. و آن این بود که امید بستن به ایجاد اصلاحات واقعی در این نظام بسیار ساده انگارانه است. اگرچه بسیاری از دوستان در دور دوم انتخابات آقای خاتمی باز هم شرکت کردند بلکه فرصت بیشتری به ایشان بدهند ولی آن مهر آخرین مهر در شناسنامه من بود که بعد ها هم همین نبود مهر شناسنامه برای من باعث مشکلاتی گردید.زمانی که در یک سازمان دولتی کار پیدا کردم ابتدا گزینش نمی کردند. چند ماه تحت نظر کار می کردی و سپس گزینش میشدی. بعد از چند ماه من را از گزینش خواستند به گزینش رفتم گفتند حتماً باید با شناسنامه بیایی. بار دوم مسؤل گزینش شناسنامه را ورق زد و گفت چرا در انتخابات شرکت نکرده ای . از روی ناچار گفتم که در زمان انتخابات شهرستان بودم و شناسنامه همراهم نبود. البته این یک دروغ واضح بود چونکه بمدت چند دوره اصلاً مهر نخورده بود و جناب حاج آقا هم به دروغ من بخوبی واقف بودند. سپس شروع به پرسیدن سوالات مذهبی کرد و من به همه جواب دادم در آخر نیش خود را زد. از من پرسید نظرت راجع به رهبری و ولایت فقیه چیست؟ با وجود اینکه میدانست که من سنی هستم و به ولایت فقیه اعتقاد ندارم. در پاسخ گفتم خب رهبر چیز خوبی است و باعث هدایت رهروان میشود. خلاصه انقدر وارد جزییات شد که آخر سر دستش آمد که من اصلاً به ولی فقیه اعتقاد ندارم. بعد از یک هفته دوباره من را از گزینش خواستند ولی اینبار وقتی رفتم از دیدن اینهمه حاج آقا وحشت کردم. خلاصه 5 نفر حاج آفای گردن کلفت ما را به زیر باران سوالات مذهبی گرفتند اگرچه اینبار نامی از ولی فقیه نبردند. بعد از دو هفته حکم رد گزینش اینجانب را در کف دستم گزاشتند تا دیگر من باشم و از شرکت در انتخابات سر باز نزنم و جایگاه ولی فقیه را در ایران درک کنم. دوستان اگرچه این خاطره زندگی من بود ولی خواستم با این خاطره قسمتی از علل شرکت مردم ایران در انتخابات را توزضح داده باشم. به علت طولانی شدن کامنت و احتمال حذف آن توسط مسؤلین محترم سایت بقیه علل را به بعد موکول میکنم.
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

آویه ر - استرالیا - سیدنی
من در اینجا قصد دارم 2 دست آویز عمده نظام و طرفدارانش را زیر سوال ببرم.
یکی رای 98 درصدی مردم به جمهوری اسلامی در اول انقلاب
دوم درصد بالای مشارکت مردم در انتخابات جاری نظام. از تمام طرفداران نظام می خواهم که به دفاع از نظام خود بیایند. پس تا فردا قسمت اول آماده خواهد شد.
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

آویه ر - استرالیا - سیدنی
رای 98 درصدی مردم به جمهوری اسلامی در اول انقلاب
اولاً اون انتخاباتی که می گویید 98 درصد رای مثبت به جمهوری اسلامی دادند اولین انتخابات فرمایشی نظام مبارک بود. در آن زمان مردم در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند....انتخابات فرمایشی را در ایران باب کرد. چرا فرمایشی؟!
مگر در ان زمان چند گزینه جلوی مردم قرار داشت که از میان آنها یکی را انتخاب کنند؟ جواب: دو گزینه: 1- جمهوری اسلامی 2- هیچی! وگزینه سومی وجود نداشت. یعنی یا مردم باید جمهوری اسلامی رو انتخاب می کردند یا دوباره به رژیم دیکتاتوری قبلی برمی گشتند. که برگشتن به رژیم قبلی هیچ معنایی نداشت چون در اینصورت پس برای چه انقلاب کرده بودند و این همه خسارت و کشته بیهوده مینمود.
دوماً قبل از هر انتخاباتی زمینه ای لازم است. مردم باید فرصت داشته باشند که کاندیدا یا کاندیداها را خوب بشناسند تا بر اساس آن تصمیم به انتخاب بهترین گزینه بگیرند. در آن زمان که اننخابات شد آیا به مردم فرصت شناخت جمهوری اسلامی داده شده بود؟ آیا سابقه ای از عملکرد جمهوری اسلامی در حافظه مردم وجود داشت؟ آیا قبلاً حزب یا گروه سیاسی از جمهوری اسلامی در ایران وجود داشت تا مردم به شخصیت جمهوری اسلامی آگاه می شدند؟ پس از روی چه اطلاعاتی مردم باید به جمهوری اسلامی رای می دادند؟ در واقع به نظر من خمینی با این انتخابات فرمایشی زودهنگام مردم را سردرگم کرده بود.
ثالثاً ... به ملت ایران دروغ گفت. او بنا به گفته خودش قرار نبود که بصورت رهبری سیاسی باقی بماند و قرار بود امور سیاسی را به اهلش واگزارد. ولی... وای که طمع انسان را تا کجاها میبرد. بله طمع قدرت بناگاه بر وی مستولی گردید و دست به ابداعی نو زد. ولایت فقیه. با بدعت ولایت فقیه سلطنتی نو را در ایران شکل داد.سلطنتی که دین و دنیای ایرانی را بر باد داد. و مزه قدرت به دهن ایشان ساخت. چنان کاخ و تشکیلاتی برای خود ساخت که هرگز به آسانی فرو نریزد. ایشان تشنه قدرت شده بود و با ابداع ولایت فقیه چنان خدایی از خود ساخت که فرعون و فرعونیان در مقابلش چیزی جز بتی ساده نبودند. خدای مقدسی که کسی حق اعتراض به او را نداشته باشد. و با این خدعه مردم را به بند و بندگی کشید. در واقع اگر هم مردم ایران به جمهوری اسلامی رای داده بودند ولی هیچگاه به جمهوری ولایت فقیه رای ندادند.
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

parviz1 - انگلستان - کترینگ
آویه ر-استرالیا-سیدنی.سلام.من این مشکلی که برایت پیش آمده بود برای خیلیها پیش آمده. و مخصوصا اگر مسلمان نباشد و یا شیعه نباشند بیشتر. حال که کمر همت برای احقاق حق ملتی بسته ای بیشتر تمرکزت را بر روی وعده های این مفسدان که از اول انقلاب بر پایه دروغ و ریا بوده و بعد هم چپاولگریهای کشور و از بین برن فرهنگ ملی و حقوق سیاسی و مدنی و تهیه مدارک مستند که دال بر خیانتهای این دولت خود فروخته به عرب خود را تجهیز کن و با اطاعات و اخبار روز اقدام به اطلاع رسانی واقعیتهائی که رخ داده و این رژیم جنایتکار سعی بر پوشاندن و یا با بلعکس نشان دادن به آحاد مردم است اقدام فرماید.مستحضر هستید چنانچه اشتباهی عمدی و یا سهوا انجام گیرد تمام کوشش شما به حدر خواهد رفت البته نیازی نیست رژیم به اندزه کافی همه جور فسخ و فجور و جنایت دارد.سعی و معرفی این سایت به دوستان چون از آزادی کامل و بدون هیچ وابستگی جناهی از هر گروهی است. همگی موفق باشیم.به امید آزادی ایرانی آزاد و ملتی سربلند
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

alireza.ch - سوییس - نوشاتل
آقا یا خانم آویه ر:
مورد دومی که عنوان کردید( انتخابات جاری) داستان تکراری سوء استفاده های ابزاری از سرمایه های ملی در جهت دار کردن حرکت های سیاسی و اجتماعی کشور از راه شبکه های خبر رسانی دولتی است. شبیه این ماجراها را سالهای سال در کشور های کمونیست زده اروپای شرقی مشاهده کرده و هم اکنون در کوبا مشاهده می کنیم. سامانه های خنده داری نظیر رسانه ملی ( انگار که ما به جز رادیو و تلویزیون دولتی رسانه غیر ملی دیگری نیز داریم!!!) چاه ویلی نظیر موسسه کیهان که با سرمایه های میلیاردی نفت نیز پر نمی شوند؛ بطور سیستماتیک و بدون اشتباه سناریو هزار بار خوانده شده ی مشارکت چندین ده هزار نفری در انتخابات و پس از آن فصل آخر تشکر رهبر بزرگ انقلاب از مردم را چنان اجرا می کنند که می تواند هر انسان آگاهی را خواب نما کند. اگر عمق دموکراسی در ایران فقط به اندازه وجود یک استودیو؛ یک میکروفون و یک دوربین به جز رسانه ملی بود؛ می دیدیم که در هجو انتخابات نمایشی آقایان؛ صدور برگه های رای برای متوفیان؛ رسانش صندوق های پر شده با هلی کوپترهای سپاه؛ و دیگر خبط های انتخاباتی چه شو دراماتیکی می توان ساخت.
در مورد موضوع اول نیز؛ داستان بسیار روشن است. یکی از فاجعه بار ترین انتخابات دنیا که همواره وسائل خنده اساتید دروس علوم سیاسی را در دانشگاه های دنیا فراهم می کند؛ همین داستان رای گیری برای جمهوری اسلامی می باشد. واقعا به جز این یک مورد اگر کسی توانست یک انتخابات دموکراتیک در دنیا معرفی کند که؛ در آن جواب رای گیری در انتخاب نوع سازمان سیاسی بلی/خیر باشد حقیقتا باید جایزه نوبل دریافت کند. واقعا در عجبم از این به اصطلاح روشن فکران. کسی پیدا نشد که بپرسد؛ اگر کسی جمهوری اسلامی را انتخاب نکند دیگرکدام گزینه؟ به زبان ساده یا جمهوری اسلامی بله ویا دیگر هیچ. و آن دیگر هیچ انگار که هیچگاه وجود ندارد. پس وقتی گزینه های یک انتخابات یا جمهوری اسلامی است یا خلاء؛ خنده دار است که این گزینه اول نتوانسته است صد در صد آراء ریخته شده را کسب کند. :-)
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

alpar_aslan - فنلاند - واسا
اقایان عزیز منم مثل شما میگم که همه مسولین کشور فله ای هستند ولی بیان یه چیز هم در نظر بگیریم که اقا مردم ایران نیز موقع انتخابات همه فله ای رای میدن پس مشکل ما ایرانیان با گفتن حل نمی شه باید عمل کرد برای مثال کسی که رد صلاحیت میشه روز رای گیری ساعت 5 صبح اولین نفر سر صندوق برای رای دادنه پس با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شه باید فکر چاره بود اونم به موقعش و سر وقت بدون دخالت عجنبی که اونا هیچ کدام به فکر مردم نیستن فقط دنبال چپاول و مقام هستن و این هم در کشور هایی که اشغال کردن ثابت کردن
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

darya_tanha - ایران - ایران
من به شما قول میدم اکثریت مجلس بعدی و همچنین ریس جمهور از اصلاح طلب ها خواهد بود سیاست پدر مادر نداره. هر چندسالی یکی میشه تو مملکت همه کاره که روزه مردم رو با سخت گیری های زیاد سیاه میکنه همین که ملت به مرحله انفجار برسن یکی میاد مثل خاتمی که تو مجالسش همه اجازه داران کف بزنن سوت بزن و شعاره یار دبستانی سر بدن. اینجوری مردمی که تحت فشار بودن با کمی ازادی دوباره ساکت میشن و انفجارشون یادشون میره چند سال این جناب اصلاح طلب میمونه بعدش یه سختگیره دیگه میاد . همینجوری میشه مردم رو قرنها اروم نگه داشت. زت زیاد.
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

آویه ر - استرالیا - سیدنی
دوستان هدف من بیان مشکلات زندگی خودم یا مسایل قومی نیست. من می خواهم دلایل شرکت مردم در انتخابات را با مثال های قابل لمس تر بیان کنم.
یکی دیگراز علل شرکت مردم در انتخابات نا آگاهی و ترس بیخودی است در واقع به دلیل ماهیت خشن نظام ملت بشدت از امنیت اقتصادی و جانی و هر نوع امنیت قابل تصور خود در هراسند. این هراس باعث میشود که از نظام غولی برای خود بسازند که بجز تسلیم شدن در برابر آن راهی نیست. که این ترس ناخودآگاه ناشی از تجربه سه دهه خشونت نظام است. مثلاً عموی من شخصی است مسن که استوار باز نشسته ارتش است و در زمان شاه خدمت کرده. ایشان را هر بار که میدیدم جز بد و بیراه گفتن به نظام حرفی نمی زد. زمان یکی از انتخابات بود که به خانه ایشان رفتیم. از من پرسید به چه کسی رای دادی؟ گفتم هیچکس. از او سوال کردم شما رای دادید؟! گفت بله. به فلانی. گفتم شما که مخالف نظام هستید چرا؟ که سکوت کرد و جوابم را نداد. بعدها فهمیدم که بخاطر ترس از امکان قطع مستمری بازنشستگی بوده است. از زن عمویم پرسیدم شما چی؟ گفتند که از لج عمویت به کاندیدای مخالف او رای دادم. ادامه دارد...
جمعه 5 بهمن 1386

babaktoronto - کانادا - تورنتو
الپان جان این عجنبی که من بهش میگم اجنبی از خیلی از ایرانیها امروز دلش برای ایرانی میسوزه به همین بیانیه های پی در پی در حمایت از زندانیان سیاسی و حقوق بشر در ایران توجه کن. الپار جان دمت گرم با این کامنتت در عین حال بسیار دردمندانه. حکایت انتخابات در ایران دقیقا همینه که میگی برادر جانا سخن از دل ما گفتی قابل توجه اینهایی که میگن انتخابات در ایران ازاده و کسی اجباری نداره
جمعه 5 بهمن 1386

آویه ر - استرالیا - سیدنی
این را که آقای الپار می فرمایند اجانب بفکر مردم ایران نیستند و فقط بفکر چپاول هستند کاملاْ صحت دارد. اگرچه گاهی این منافع آنها در خلاف جهت منافع ملت ایران است مانند موقعیت کنونی روسیه ولی همیشه هم این منافع در تضاد نیستند مانند موردی که بابک خان میفرمایند که از حقوق بشر در ایران دفاع میکنند. اگر چه دفاع از حقوق بشر توسط آنها فقط در راستای تامین امنیت خودشان است ولی با منافع مردم ایران نه تنها متضاد نیست بلکه هم جهت هستند.
جمعه 5 بهمن 1386

آویه ر - استرالیا - سیدنی
با تشکر از دوستان با فرمایش آقای الپار موافقم.
یکی دیگر از علل مشارکت مردم در انتخابات این جمله معروف است که متاسفانه با وجود غیر منطقی بودن آن الان رایج است: (( باید میان بد و بدتر بد را انتخاب کرد)) این توجیه هیچ اساس منطقی ندارد. توجیه این افراد که متاسفانه درصد بالایی از جامعه را تشکیل می دهند این است که با انتخاب بد نباید به بدتر اجازه بدهیم که انتخاب شود. آخر این چه منطقی است! با این کار ما در حقیقت بد را توجیه نموده ایم. و همین توجیه کردن هاست که این عده را هر روز جری تر میکند. و باعث شده است که حکومت خود را مشروع بدانند. باید توجه داشت که بین بد و بدتر در دراز مدت هیچ تفاوتی در پیاده شدن اصول کلی نظام ایجاد نخواهد شد. حتی اگر ما بد و بدتر را مجبور نبودیم انتخاب کنیم بلکه دموکرات ترین و عادل ترین فرد را انتخاب میکردیم باز هم تغییر قابل توجهی اتفاق نمی افتاد چون ما با انتخابات به آن بالاترها (ولی فقیه) دسترسی نخواهیم داشت. رییس جمهور یا نمایندگان مجلس چه کاره اند؟! آیا می توانند بر خلاف عقیده والا مقام تصمیم بگیرند؟ تصور کنید خود شما ریس جمهور میشدید و می خواستید با قوانین ناعادلانه و عهد بوقی نظام مبارزه کنید و یا نماینده مجلس بودید و سعی در تغییر قوانین داشتید آیا میتوانستید کاری از پیش ببرید؟ نه دوستان اینها خیال باطل است این عمل شما بر خلاف ولی فقیه و شرع مقدس خواهد بود نتیجه اینکه رد صلاحیت میشدید و گرفتار هزار تهمت و مرتد بودن و اقدام علیه امنیت ملی میشدید. پس در کل فرقی نمیکند که بد انتخاب شود یا بدتر.

انتخابات فرمایشی! این اصطلاح که توسط مخالفان نظام مکرراً تکرار میشود. وقتی که نظام از بین خیل افراد توانا در امور سیاسی فقط موافقان و نوکران بی چون و چرای خود را برمی گزیند و به شما اجازه میدهد که از میان این افراد از قبل انتخاب شده یک نفر را برگزینید (یا برای مجلس چندین نفر را) در واقع نظام با این کار شعور شما را زیر سوال برده و در واقع شما در صورت رای دادن به این افراد جز تایید نظام و تمسخر عقل و منطق خود کار دیگری نکرده اید.
یکی از متهمان اصلی در قضیه انتخابات افراد نخبه کشور هستند. یکی از دوستان پزشکی را مثال میزد که با وجود مخالفت با نظام به وی توصیه کرده بود حتماً به احمدی نژاد رای بدهید نکند که رفسنجانی دوباره سر کار بیاید. باز هم شد قضیه بد و بدتر ولی آخر چرا یک پزشک باید تا این حد سطحی نگر باشد. مردم مصلماً چشم به نخبگان جامعه دوخته اند. پزشکان مهندسان اساتید دانشگاه ها معلمان و غیره. اینها هستند که میتوانند تاثیر گزار باشند. ولی متاسفانه بسیاری از نخبگان جامعه ما سطحی به قضیه نگاه می کنند.
---------------------------
کاربر گرامی
خواهشمندیم نظرات خود را حتی الامکان کوتاهتر بیان بفرمائید تا امکان درج آن در سایت میسر باشد.
با تشکر از نظرات شما
سایت ایرانیان انگلستان
جمعه 5 بهمن 1386

babaktoronto - کانادا - تورنتو
اویرجان اونجا میخواستم اسم شما را بگم اشتباهی گفتن الپار . در هر صورت دمت گرم اویر استرالیا حرفت حرف همه ماست
جمعه 5 بهمن 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.