شاهد تازه برای اثبات بی گناهی دانش آموز محکوم به مرگ

شاهد تازه برای اثبات بی گناهی دانش آموز محکوم به مرگ
علی مهین ترابی که به خاطر قتل در 15 سالگی به قصاص محکوم شد، در حالی واپسین روزهای زندگی اش را در زندان سپری می کند که اظهارات جدید ناظم مدرسه او بر بی گناهی این جوان صحه می گذارد.

به گزارش خبرنگار ما علی مهین ترابی که متهم است یکی از هم مدرسه یی های خودش به نام مزدک را در 15 سالگی در جریان یک نزاع مقابل دبیرستان به قتل رسانده اکنون روزهای پراضطرابی را در زندان می گذراند و تلاش برای نجات وی از پای چوبه دار هنوز به نتیجه نرسیده است.این در حالی است که وکیل مدافع علی پیش از این از وجود ایراداتی در این پرونده خبر داده و اعلام کرده بود این ایرادها مورد تایید رئیس قوه قضائیه هم قرار گرفته است اما تاکنون مشخص نشده این ایرادات چیست و موضوع هنوز به وکیل وی گزارش نشده است.

پدر علی مهین ترابی دیروز به خبرنگار ما گفت؛ در تماسی که با دایره اجرای احکام دادگستری کرج داشتم به من اعلام کردند هنوز پرونده به اجرای احکام نرسیده است. در همین حال علی مهین ترابی روز گذشته در حالی که اضطراب در صدایش موج می زد در تماس با مددکارش خبر داد، قرار است تا 15 روز دیگر او را اعدام کنند و در زندان این مساله را به او ابلاغ کرده اند.

در حالی که افت و خیزها در پرونده این جوان محکوم به مرگ همچنان ادامه دارد شاهدی در پرونده او پیدا شده که مدعی است در صحنه قتل حضور داشته و هرگز ندیده که علی چاقو را بر شکم مزدک فرو کند.

این شاهد که ناظم مدرسه علی است در این باره به خبرنگار ما گفت؛ زمانی که درگیری اتفاق افتاد شیفت من بود و از ابتدا در جریان بودم. ماجرا از آنجا شروع شد که علی و دوستش میلاد که مسوول نظم سالن مدرسه بودند مزدک را به دفتر آوردند. مزدک دیر به مدرسه رسیده بود و به همین خاطر هم او را به دفتر آوردند. من هم به مزدک تذکر دادم و او رفت. نمی دانستم که بعد از خروج مزدک از دفتر بین او، میلاد و علی درگیری لفظی ایجاد شده است. حسن پور ادامه داد؛ زنگ تفریح اول متوجه شدم مزدک با میلاد درگیر شده است. آنها را جدا کردم و به هر دو تذکر دادم که دیگر به این رفتارشان ادامه ندهند. مزدک هم قول داد که دیگر دعوا نکند، به این ترتیب همه چیز آرام شد. زنگ آخر که به صدا درآمد من مطابق معمول هر روز بیرون دفتر ایستادم تا بچه ها سالن را ترک کنند. یکدفعه متوجه ازدحام جمعیت در مقابل در مدرسه شدم.این شاهد اضافه کرد؛ ما آن سال حدود 180 دانش آموز در مدرسه داشتیم و تقریباً همه جلوی در بودند، من از فاصله پنج متری داشتم ماجرا را می دیدم. آنقدر شلوغ بود که اصلاً مشخص نمی شد درگیری بین چه کسانی است، ضمن اینکه بچه ها از اطراف همدیگر را هل می دادند و حتی چند نفر به زمین افتادند. در این هنگام یکدفعه همه دور شدند. مزدک در حالی که خون از بدنش بیرون می زد، شروع به تهدید کرد و چند ثانیه بیشتر طول نکشید که روی زمین افتاد. زمانی که من به محل رسیدم مزدک هنوز سرپا بود اما خون زیادی از او می رفت و صورتش مثل گچ سفید شده بود.

من چندین بار فریاد زدم چه کسی مزدک را با چاقو زد. کسی جواب نداد. بچه ها بهت زده به هم نگاه می کردند. علی که خیلی ترسیده بود، گفت؛ «من زدم خواهش می کنم او را به بیمارستان برسانید.»

ناظم مدرسه در ادامه متذکر شد؛ مزدک را داخل ماشین یکی از همکاران گذاشتیم و او را به بیمارستان رساندند. من هم علی و میلاد را به دفتر بردم، اما هرچند بار که پرسیدم چه کسی مزدک را زد. میلاد هرگز نگفت که ضارب علی بود. همان موقع متوجه شدم علی احتمالاً برای اینکه مساله حل شود و مزدک را زودتر به بیمارستان برسانند چنین حرفی زده است.هر دو خیلی ترسیده بودند و فقط التماس می کردند که به مزدک کمک کنیم. حسن پور در مورد شهادت سایر شهود علیه علی گفت؛ شاهدان از دانش آموزانی بودند که از دور این ماجرا را دیدند، در حالی که من از بلندی و در فاصله یی بسیار کمتر نتوانستم ببینم دقیقاً چه اتفاقی افتاد. متاسفانه فکر نمی کردم شهادت شاهدانی که از فاصله بسیار دور شاهد ماجرا بودند، ملاک صدور رای قرار گیرد و به همین خاطر همان زمان به قاضی نگفتم این شهادت ها بنا بر دلایلی که گفته شد، درست نیست.

حتی اگر چاقو توسط علی به مزدک زده شده باشد بر اثر فشار جمعیت این حادثه رخ داد، چون من دیدم آخرین باری که بچه ها همدیگر را هل دادند و فشار زیادی به جلو وارد شد و چند نفر روی هم افتادند، مزدک زخمی شد و مطمئن هستم علی به عمد ضربه یی به او نزده است. ناظم مدرسه علی درباره شخصیت وی گفت؛ علی از دانش آموزان ممتاز مدرسه ما بود. او را به همین دلیل به عنوان مامور انتظامات سالن انتخاب کرده بودیم. هنوز هم باور نمی کنم علی مرتکب قتل شده باشد. او کوچک ترین خطایی در مدرسه انجام نداده بود. ما دانش آموزان بازیگوش که شیطنت زیادی هم می کردند، داشتیم و آنها را کنترل می کردیم اما علی جزء بهترین های مدرسه بود.

ناظم مدرسه متذکر شد؛ بعد از مرگ مزدک من بارها و بارها به دیدن خانواده او رفتم تا شاید حضورم باعث تسلی خانواده شود اما هر بار که خواستم درباره اینکه به نظر نمی رسد علی عامل قتل عمدی باشد صحبت کنم، آنها به حرف هایم گوش نکردند و در جلسه محاکمه هم از من نخواستند در مورد مشاهداتم توضیح کامل دهم اما حاضرم در هر مرجع قانونی که پذیرفته شده است مشاهداتم را شرح دهم.

هر چند به نظر می رسد پذیرش گفته های حسن پور ناظم مدرسه می تواند سرنوشت علی را دگرگون کند، اما اظهارات این شاهد در پرونده ثبت نشده و چون پرونده مراحل قانونی را طی کرده است قضات تاکنون حاضر به شنیدن آن نشده اند.
بهدین - آمریکا - نشویل
به‌ نظر من در مورد صدور حکم اعدام نباید این قدر عجله‌ به‌ خرج داد ، این یکی از نقاط ضعف نظام قضایی ایران است حرفهای ناظم مدرسه‌ در مورد شخصیت این جوان کاملا از صورتش مشخصه‌ ، براش خیلی احساس تاسف میکنم
پنج‌شنبه 4 بهمن 1386

Web_Garde_Aashegh - ایران عزیز - کرج
آخه اسم این جوونو میشه قاتل گذاشت؟
فرض بر اینکه چاقو رو همین بابا زده.هر کسی ممکنه یه لحظه نتونه درست تصمیم بگیره تازه اونم توی سن 15 سالگی.اونوقت باید به چشم یه قاتل نگاهش کرد؟پس فرق این آدم با کسی که میره دزدی و به خاطر دزدی آدم میکشه چیه؟
یکشنبه 7 بهمن 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.