مادربزرگ آن لاین‌

مادربزرگ آن لاین‌

در غیاب مردهای به جنگ رفته، برنامه‌ریزی اولین رایانه دنیا را چند دختر جوان انجام می‌دادند.

الکس کوچولو، داستان عجیب مادربزرگ را شنیده بود. یک روز دیگر طاقت نیاورد و سر کلاس تعریف کرد که مادربزرگ‌اش یکی از اولین رایانه‌کارهای دنیا بوده و در زمان جنگ جهانی دوم،‌ برنامه‌هایی ‌نوشته که از آنها برای محاسبه ی مسیر پرتاب توپ‌ها استفاده می‌کرده‌اند.

ادعا‌های الکس آن‌قدر برای معلمش باورنکردنی بود که والدین بچه را به مدرسه احضار کرد اما با کمال تعجب دید که آنها هم تقریبا همان حرف‌ها را می‌زنند. پدر و مادر برای معلم حیرت‌زده توضیح دادند که مادر پیر آنها به همراه 5زن دیگر، واقعا متصدی‌‌های یکی از اولین رایانه‌های دنیا بوده‌اند.

تا چند سال پیش، اگر از برنامه‌نویس‌ها می‌پرسیدید اولین برنامه‌نویس دنیا چه کسی بوده، اغلب آنها جواب درست را نمی‌دانستند؛ چرا که مورخان علم برای سال‌ها، 6 زنی را که اولین رایانه - به مفهوم امروزی - را برنامه‌ریزی کردند، به کل فراموش کرده بودند.

6 تفنگدار

در سال1945، جین بارتیک - که قبلا می‌خواست روزنامه‌نگار بشود - با مدرک لیسانس ریاضی از یک دانشگاه تربیت معلم در ایالت میسوری فارغ‌التحصیل شد اما دخترک روستازاده پرانرژی داستان ما اصلا درس‌دادن را دوست نداشت. برای همین، وقتی آگهی دانشگاه پنسیلوانیا برای استخدام «محاسبه‌گر»های خانم را دید، معطل نکرد و درخواست‌اش را فرستاد. دانشگاه در حال انجام یک پروژه ی محاسباتی برای ارتش آمریکا بود. جنگ جهانی داشت تمام می‌شد و ارتش از ریاضی‌دان‌های مرد خالی شده بود.

بارتیک در ابتدا همراه با حدود 70دختر دیگر، با ماشین‌حساب‌های اولیه و به‌صورت دستی، جداول پرتاب توپخانه را محاسبه می‌‌کردند. بعد از چند ماه، بدون اینکه بداند ماجرا دقیقا چیست، برای حضور در پروژه انیاک داوطلب شد. دانشگاه به 5نفر برای برنامه‌ریزی ماشین جدید نیاز داشت. وقتی بعد از مراحل مصاحبه و گزینش، اسامی افراد پذیرفته‌شده اعلام شد، بارتیک ذخیره دوم بود.

اما شانس دخترک خوب بود؛ نفر پنجم انصراف داد و ذخیره ی اول هم به مسافرت رفته بود و به این زودی‌ها برنمی‌گشت. دانشگاه عجله داشت؛  پس به بارتیک خبر دادند که خودش را برساند. او به همراه کی مک‌نولتی، بتی اسنایدر، مارلین وسکوف، روت لیکترمن و فرن بیلاس - که کمی بعد به جمع آنها اضافه شد - دوره آموزش کار با انیاک را در اوایل تابستان1945 شروع کردند.

آنها در ابتدا، نحوه ی ارتباط با دستگاه از طریق کارت‌های پانچ را یاد گرفتند و بعد به آنها دیاگرام‌هایی داده شد که کلیات برنامه‌ریزی انیاک را نشان می‌داد. دقت کنید که اینجا به‌عمد به‌جای «برنامه‌نویسی» از عبارت «برنامه‌ریزی» استفاده می‌کنیم؛ برخلاف تصور متعارف ما،‌ اولین برنامه‌نویس‌ها برای برنامه دادن به رایانه، چیزی نمی‌نوشتند.

برنامه‌ریزی انیاک عبارت بود از تنظیم چند صد سوئیچ و اتصال که هر کدام عملیات مختلفی انجام می‌دادند؛ جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، جذر گرفتن و.... بعد از چند وقت، دخترها کاملا به دستگاه مسلط شده بودند و حتی بهتر از سازندگان رایانه، می‌توانستند عیب‌های ماشین را پیدا کنند.

مادربزرگ آن‌لاین

بعد از چند سال،‌ 6 تفنگدار متفرق شدند اما بارتیک به کارش به عنوان برنامه‌‌نویس ادامه داد و برنامه‌ریزی 2رایانه مهم بعدی - باینک (BINAC) و یونیوک (UNIVAC) - را هم انجام داد. باینک اولین رایانه‌ای بود که از اول به‌عنوان یک ماشین دارای حافظه ساخته شده بود؛ یعنی لازم نبود برای هر مسئله جدید، آن را از اول مجددا برنامه‌‌ریزی کرد.

یونیوک هم اولین رایانه تجاری - و نه نظامی - در آمریکا بود و اولین نمونه آن را اداره سرشماری این کشور برای انجام محاسبات آماری خرید. جین بارتیک در سال1951، کار پردرآمدش به‌عنوان برنامه‌نویس را رها کرد تا به خانواده، شوهر و بچه‌هایش برسد. وقتی بعد از 16سال، بارتیک خواست دوباره به سر کار در عالم رایانه برگردد،‌ همه چیز عوض شده بود. حداقل تغییر، اختراع ترانزیستور بود؛ اتفاق بسیار مهمی که به کوچک‌تر شدن ابعاد و بالا رفتن قابلیت‌های محاسباتی رایانه‌ها منجر شد.

بارتیک هنوز زنده است و به‌عنوان یکی از اولین برنامه‌نویس‌های دنیا، شاید بهتر از هر کس دیگری می‌تواند شگفت‌انگیزی فناوری اطلاعات و رایانه‌های امروزی را درک کند. او الان 83سال دارد اما سرزنده و مشتری پروپا قرص اینترنت است و خیلی از کارهایش را به‌صورت آن‌لاین راه می‌اندازد.

روایتی برای دختران جوان

«من این بخت را داشتم که در یک وقت مناسب، در یک جای مناسب قرار بگیرم». جین بارتیک، این جمله را زیاد تکرار می‌‌کند. او و 5همکارش توانستند از فرصتی که در غیاب مردها به وجود آمده بود، بهترین استفاده را بکنند. امروزه، در قرن بیست‌ویکم، محیط‌‌های کاری علمی هنوز بیشتر مذکر هستند و به حضور زن‌ها، حساس؛ حتی در آمریکا.

بسیاری از شرکت‌های فناوری پیشرفته - به‌طور نامحسوس - کارکنان مرد را ترجیح می‌دهند. در این اوضاع، داستان مادربزرگ‌های برنامه‌نویس، می‌تواند محرک خوبی برای تشویق دختران به دنبال کردن رؤیاهایشان در رسیدن به افتخارات علمی باشد.

زن بودن؛ مسئله‌این نیست

خیلی‌ها از من می‌پرسند کار کردن در حوزه‌ای که مردان به آن تسلط دارند، چطوری است. من سخنران خوبی در این زمینه نیستم؛ چون اگر بخواهم صادقانه بگویم، برای من هیچ‌وقت «دانشمند زن بودن» مهم نبوده بلکه آنچه برای من جالب بوده، مبدأ دنیا، شکل فضا و ماهیت سیاه‌چاله‌هاست.

در 19سالگی، وقتی خواندن نجوم را شروع کردم، تنها شاگرد کلاس بودم که 2کروموزوم X داشت اما این موضوع اصلا من را ناراحت نمی‌کرد. در دوران دانشجویی، خودم را غرق درس خواندن کرده بودم و به جنسیت خودم یا هر کس دیگری، همان‌‌قدر فکر می‌‌کردم که به رنگ چشم اما وقتی دکترایم را از دانشگاه ام‌آی‌تی گرفتم، بحث‌های جنسیتی کم‌کم خودشان را نشان دادند. آدم‌های مختلف، هم به موفقیت‌ها و هم به شکست‌هایم با توجه به جنسیت‌ام نگاه می‌کردند؛ انگار موضوع دیگری برای حرف زدن نداشتند.

بعضی وقت‌ها، برای اینکه زیاد از همکاران‌ام دور نشوم، از روش‌های رندانه‌ای استفاده می‌کردم؛ مثلا وقتی مردی لطیفه‌ای می‌گفت که بوی تبعیض جنسیتی می‌داد، من از همه بلندتر می‌خندیدم. البته در مواقع دیگر، مثلا وقتی که درگیر بحث‌ درباره ی توانایی‌های ذاتی مردها و زن‌ها بودم، ناگهان هیجان‌زده می‌شدم و به‌عنوان نماینده ی زنان از آنها دفاع می‌کردم. این بحث‌‌های دائمی مرا خسته می‌‌کرد و از کار و زندگی می‌‌انداخت.

چند سال پیش، یک روز جمله‌ای به ذهنم رسید و از آن موقع، هر وقت از این بحث‌ها می‌شود، می‌گویم: «من دیگر در مورد این چیزها حرف نمی‌زنم». این جمله، من را به یاد 10سال پیش و اعتماد به‌نفسی که در 19سالگی داشتم، انداخت. من روی تئوری‌های جامعه‌شناسی یا سیاسی کار نمی‌کنم؛ درباره تاریخ کیهان - که بر اساس قوانین فیزیک نوشته شده - تحقیق می‌کنم و این همان چیزی است که من می‌توانم به‌خوبی در موردش اظهار نظر کنم.

می‌دانم که بعضی دخترهای دانشجو، نگران هستند که چطور تحقیقات علمی‌‌شان را با ازدواج، تشکیل خانواده و بچه‌دار شدن هماهنگ کنند. من منکر این نگرانی‌ها نیستم اما به‌جای داستان‌های مفصل درباره ی مبارزات زنان، به‌عنوان یک استاد دانشگاه به آنها می‌گویم: «استاد فیزیک‌تان را تصور کنید که ماه‌های آخر بارداری‌اش را می‌گذراند و در همان حال، مشغول محاسبه ی بار الکتریکی یک نوترون است». بعد از این حرف، روبه‌رویم دخترهایی را می‌بینم که مجذوب علم شده‌اند و با علاقه آن را دنبال می‌کنند؛ این موضوعی است که ارزش دارد درباره آن حرف بزنیم.

جانا لوین- استاد فیزیک و نجوم  دانشگاه کلمبیا

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.