ورزش کردن زنان و مردان در کنار هم در باشگاههای آلمان چیز غریبی نیست. اما به تازگی در شهر کلن باشگاهی راه اندازی شده است که درنوع خود کمنظیر است، باشگاهی که ورود مردان در آن اکیداً ممنوع است.
باشگاه ورزشی حیات در نگاه اول مثل تمام سالنهای ورزشی دیگری است که نمونه آنها را در شهر کلن میتوان به وفور پیدا کرد؛ یک باشگاه ورزشی معمولی درطبقه دوم یک ساختمان کاملاً معمولی. اما اگر یک مقدار دقیقتر شوید و سرتان را اندکی بالاتر ببرید، نگاهتان به پنجرههای قدی این باشگاه ورزشی میافتد که کمی با بقیه باشگاههای ورزشی شهر کلن تفاوت دارد.
پشت تمام پنجرهها کرکرههای ضخیم سفید رنگی نصب شدهاند که فضای داخل باشگاه را تماماً از تیررس نگاههای کنجکاو دیگران یا بهتر است بگوییم "مردان" میپوشانند. تنها کافی است چند قدم دیگر بردارید تا به در ورودی باشگاه برسید. درست همانجاست که میشود دلیل اصلی تمام سر و صداهای به پا شده در زمان راهاندازی این باشگاه را فهمید. دم در ورودی، زنگ سفید رنگی قرار دارد که روی آن با خط درشت و خوانا نوشتهاند: "مخصوص مردان!"
برای اینکه مراجعه کنندگان متوجه شوند که قضیه از چه قرار است، تابلویی سفید رنگ در کنار زنگ مردانه، به دیوار آویخته شده است: "ورود مردان به این سالن ورزشی ممنوع است. برای تحویل هر گونه بسته پستی یا پرسیدن سؤال لطفاً زنگ بزنید و منتظر بمانید." این قانون برای تمام آقایان صادق است. زیرا که قلمرو این باشگاه ورزشی تماماً در اختیار زنهاست.
ضمانتنامه معتبر
بیشتر کسانی که عضو باشگاه حیات هستند، خانمهای مسلمان و محجبهاند. برای این دسته از خانمها اینجا نخستین جایی است که میتوانند در هنگام ورزش کردن، روسریهایشان را از سر بردارند، گرمکن بپوشند و با خیال راحت ورزش کنند.
یکی از همین ورزشکاران حلیمه دوگان است، خانمی مسلمان و ترک که از زمان افتتاح این باشگاه تاکنون، یک پای ثابت کلاسهای ورزشی حیات بوده است. البته حلیمه قبلاً هم ورزش میکرده، با این تفاوت که در یک باشگاه ورزشی آلمانی: "چیزی که من را اذیت میکرد، این بود که مدام یک پستچی یا یک مرد داخل باشگاه میآمد. همه حواس آدم میبایست دائم به این بود که الانه که یک مرد بیاید. اینجا در عوض خیال آدم راحت است. واقعاً همه ما از اینجا خوشمان میآید. یا بهتر است که بگویم اینجا تضمین شده است!"
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: کرکرهها وقتی به کنار میروند که موها پوشیده شده باشند
دو خانم حدوداً سی ساله وارد ورزشگاه میشوند. مانتوی مشکی بلند به تن دارند و موهایشان را هم با روسری کاملاً پوشاندهاند. تا چند دقیقه دیگر قرار است تا کلاس "تمرینات ویژه شکم!" شروع شود. فرصت زیادی نیست، مانتوها به سرعت جای خود را با لباسهای ورزشی رنگی عوض میکنند، اما موها همچنان با یک دستمال سرکوچک پوشیده میمانند، البته این پوشیدگی این بار به خاطر آقایان نیست بلکه برای جلوگیری از سرازیر شدن قطرههای عرق در حین تمرین است!
نخستین جرقه
مدیر باشگاه ورزشی حیات خانمی ترک به نام اِمینه آیدمیر است که از نه ماه پیش تاکنون این باشگاه ورزشی را اداره میکند. امینه شخصاً چند سالی است که مرتب ورزش میکند. او بعد از بارداریش، به خاطر بازگشت دوباره به وزن قبلیش عضو یک باشگاه ورزشی آلمانی میشود: "چون من مسلمان هستم و روسری سر میکنم، در آن باشگاه متأسفانه نمیتوانستم بدون روسری باشم چون مربی ورزش آنجا خودش یک مرد بود. بعد پیش خودم فکر کردم که چرا یک باشگاه ورزشی مخصوص خانمها وجود ندارد، جایی که آقایان نباشند. همانجا بود که به خودم گفتم حالا که هیچ باشگاهی نیست، پس تو خودت باید یک چنین باشگاهی را تأسیس کنی."
البته امینه از حرف تا عمل راهی طولانی را طی کرده است: "خیلی سخت بود، چون که هزینهها بسیار بالا بودند. شوهرم در ابتدا من را جدی نگرفت. اما بعد که قضیه واقعاً جدی شد، هردویمان خیلی فکر کردیم. چه شبهایی که اصلاً خواب به چشمانمان نیامد."
دری باز به روی همه
در حال حاضر ۲۸۰ نفر عضو این باشگاه هستند. از دختران جوان گرفته تا خانمهای مسنی که برای نخستین بار است که روی به ورزش آوردهاند.
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: چه مسلمان و چه غیر مسلمان، درهای "حیات" به روی همه باز است
البته اینجا در بین ورزشکاران، تنها زنان مسلمان ترک دیده نمی شوند، غیر مسلمانها هم به گرمی پذیرفته میشوند. ایزابلا کوربیس به همین دسته اخیر تعلق دارد، خانمی آلمانی و کاتولیک که مدتی است مشتری باشگاه حیات شده است!: "اینجا آدم احساس راحتی میکند. همهامان زن هستیم و بیشترمان هم مشکل اضافه وزن داریم. اما در یک باشگاه آلمانی دردسر اول از لباس شروع می شود. همه لباسهای مارکدار به تن دارند. آدم باید شیک باشد و آرایش کند، اما حالا من وقتی صبحها از خواب بلند میشوم میدانم که راحت و بدون زرق و برق میتوانم به اینجا بیایم. اما در یک باشگاه آلمانی به آدم چپ چپ نگاه می کنند."
درون قلمرو زنانه چه میگذرد؟
در این باشگاه ورزشی همه چیز با هیجان پیش میرود و موسیقی ریتم دار ترکی هم بهانهای میشود تا خانمها با انرژی و شور و هیجان بیشتری بر روی دوچرخه رکاب بزنند یا وزنههای سنگین را با پا بالا و پایین ببرند.
صحبتها کاملاً متنوعند و موضوعات بحث هم تمام آن چیزهایی است که در بین بیشتر خانمها پرطرفدار است؛ رژیمهای غذایی، بچهها و پرسیدن ازهم دیگر برای دانستن این که هر کسی چه میزان وزن کم کرده است.
البته در این بین مسایل دیگری هم هستند که برای غیر مسلمانها کاملاً جدیدند، مثلاً جشنهای مذهبی اسلامی برای آناستازیا آزارف یک زن جوان روسی: " آدم در جریان تمام جشنها قرار میگیرد. مثلاً چند وقت پیش ماه رمضان بود. دربارهاش با هم حرف زدیم. البته اینجا کمی خلوت بود، چون اکثراً روزه بودند. اما آخر ماه رمضان اینجا جشن گرفتند و همه به هم تبریک گفتند."
برای آناستازیا آزاروف قانون منع ورود مردان آن چنان هم آزار دهنده نیست، چون که به این نکته اعتراف میکند که کمی خجالتی است و باشگاه حیات حداقل برای او جای مناسبی است. البته این بیشترهم به این خاطر است که رییس باشگاه، امینه آیدمیر قوانین خاص خودش را دارد: "ما اینجا دوشهای دسته جمعی نداریم. کابینها همه از هم جدا شدهاند و بخش جداگانهای هم برای تعویض لباس داریم. در سونا هم نمیشود برهنه بود، حتماً باید از حولههای مخصوص سونا استفاده کرد."
یک تیر، دو نشان
با این باشگاه ورزشی، امینه آیدمیر توانسته است با یک تیر دو نشان بزند. از طرفی خانمها را خوش اندام نگه دارد و از طرف دیگر رضایت مردهای سختگیر را جلب کند:
"عدهای از مردهای حساس هم هستند که شخصاً تلفن کردند تا مطمئن شوند که اینجا مردی نمیآید. وقتی که مطمئن شدند آن وقت به همسرانشان اجازه دادند تا برای تمرین به اینجا بیایند."
کلاسها کم کم به پایان میرسند و اکثراً آماده میشوند تا به خانه باز گردند. گرمکنهای ورزشی دوباره تبدیل به مانتوهای پوشیده و بلند می شوند.
بازگشتی دوباره به دنیای زنانه و مردانه. اما کاملاً مجهز، همراه با روسری.
|
|