پیام فضلی نژاد:صادق هدایت مثل سگی ولگرد در فاضلاب غرب، نماد سادیسم جنسی بود

پیام فضلی نژاد:صادق هدایت مثل سگی ولگرد در فاضلاب غرب، نماد سادیسم جنسی بود

پیام فضلی نژاد

موج چهارم، از واشنگتن به تهران رسید تا ننگ ها و خیانت های جاسوسان انگلیسی و آمریکایی تطهیر شود و از رسوایی های روشنفکران معاصر، به عنوان فضیلت های زندگی مدرن یاد شود. حیرت نکنید اگر کتابی را در دست گرفتید که در آن، میرزا ملکم خان ارمنی که پایه گذار شبکه صهیونیستی فراماسونری در ایران است، نمونه ناب روشنفکران نسل اول لقب گرفته، (42) از محمدعلی فروغی که چهار دوره در منصب نخست وزیری حکومت پهلوی اول و دوم حضور داشته، به عنوان آزادیخواهی مدرن از نسل دوم روشنفکران، تجلیل گشته (43) و صادق هدایت، که چون سگی ولگرد در فاضلاب غرب، نماد سادیسم و مازوخیسم جنسی بود، «تنها چهره روشنفکری مدرن ایران در صد سال گذشته» خوانده شده است. (44)
در برابر این ها، بازهم حیرت نکنید که هر جا مجالی بوده، جلال آل احمد، صاحب اثر غربزدگی که مصلحی است از مصلحان روزگار خود، به عنوان آدمی بدفهم و دگم (45) که جامعه روشنفکری ایران «هنوز از دست آدم هایی مثل او خلاص نشده»، تقبیح گشته است. (46)
همه این ها به کنار، جهانبگلو گستاخانه مدعی است که پس از پایان «دوره اول انقلاب و جنگ با عراق»،(47) نسل چهارم روشنفکران در جامعه ایران متولد شدند که دیگر از تفکر جمهوری اسلامی، به مثابه آرمان های خیالی و موهوم و «آموزه ای که جز مرگ و دروغ، ارمغانی برای کسی نداشت»، پشتیبانی کورکورانه نمی کنند. (48) او می گوید که در جامعه امروز ایران، «کذب و دروغ، خود را در چهره سیاست به مردم معرفی می کند» و در این شرایط، «اندیشیدن، هنر دفاع از حقیقت است.» (49)
اما پس از آنکه مخاطب، کتاب را ورقی می زند، نه تنها به حقیقتی در برابر این همه دروغی که جهانبگلو از آن سخن می گوید، نمی رسد، بلکه تازه می فهمد که امنیت خود را در «چارچوب جهانی خدامحور» از دست داده (50) و حالا که در مدرنیته سکولار، انسان در قامت «سوژه ای خودمختار» تعریف گشته است، دیگر نمی تواند «حقیقت مطلقی را برای همیشه بپذیرد.» (51) خواندن و فهم موج چهارم، یک روز هم طول نمی کشد و نتیجه، خیلی ساده است؛ انسان نه تنها پشت به خدا، که به جای خدا بر قله دنیا می نشیند. به جای اینکه ناز خدا را بکشد، ناز دنیا را می خرد و هستی خود را می بازد. (52)
ادله ای که در موج چهارم برای تمجید جاسوسان و ملحدان و تقبیح مصلحان و منتقدان غرب اقامه شده نیز، شگفت آور است. جهانبگلو با ستایش بی باکانه از تشکیلات فراماسونری آغاز می کند و سپس به تطهیر سلطنت سلسله پهلوی در ایران می رسد. ادله مشترک همه این ستایش ها، مبارزه با اسلام و روحانیت است. در نگاه او، «میرزا ملکم خان ارمنی»، (53) چهره شاخص اصلاحات در دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار است که بر پایه آرمان های انقلاب فرانسه در پی استقرار «مذهب انسانیت» بود و برای همین هم دست به اصلاح ساختار اسلام زد:
] ملکم خان[ حقیقتاً به پیروزی علم بر خرافه باور داشت... امیدوار بود که بتواند جوهر دینی را از طریق انجام اصلاحات در دین اسلام، حفظ کند... درصدد بود که از لژهای ماسونی به عنوان پایه ای برای ارتقاء و اجرای سیاسی فردگرایی دموکراتیک در ایران بهره گیرد.(54)
میرزاملکم خان ارمنی، که از اعضاء لژ فراماسونری «دوستی صادقانه» شهر پاریس بود، در قامت پدر روشنفکران ایرانی و پیرو آئین مسیحیت، اندیشه اصلاح دین اسلام را براساس انگاره های صهیونی، در سر داشت. او، اسلام را یک «مسیحیت تجدیدنظر شده» و قرآن را یک «انجیل تجدیدنظر شده» می دانست که شامل همه مبانی اسلامی نیست. در یک سخنرانی که سال 1891 در لندن و تحت عنوان «تمدن ایران» ایراد کرد، به صراحت گزاره استفاده ابزاری از دین اسلام را برای ساختن تمدن سکولار در ایران، پیشنهاد داد و گفت که باید شالوده تفکر اروپایی را از دل اسلام بیرون کشید، تا مردم آن را بپذیرند. از سوی دیگر، او با تحریر کتابچه غیبی (دفتر تنظیمات)، فلسفه حقوق عرفی (سکولار) و فلسفه اومانیسم و فردگرایی دموکراتیک را تئوریزه کرد. با این کتاب و آثار بعدی اش چون دفتر قانون، کوشید که ناصرالدین شاه قاجار را به سوی فرآیند اصلاحات از بالا (اصلاحات حکومتی) سوق دهد. در چنین کوشش هایی، به دلیل بدعت گذاری های فاحش در دین، موفق نبود و علمای آن عصر، حکم به کفر ملکم خان دادند. حکومت وقت نیز او را به تبعیدگاهی در بغداد فرستاد.
جهانبگلو از حیث ذهنی حتی عقب مانده تر از ناصرالدین شاه قاجار است؛ چرا که آن قجری، با موعظه علمای برجسته آن روزگار تهران، سرانجام فهمید انجمن های سری فراموشخانه مزخرفی بیش نیست و حکم به ممنوعیت آن داد، ولی این روشنفکر مخملی، با قلمداد کردن اصول انجمن سری ملکم خان در گستره اهداف فردگرایی دموکراتیک، نزدیک به یک قرن و نیم پس از پیدایش فراماسونری و فاش شدن چهره نحس و نجس آن، بازهم می نویسد:
حقیقت فراموشخانه، تبلیغ حقیقت جهانی است که به عنوان حقیقتی رمزآلود، شناخته شده است. تأکید او ] ملکم خان[ بر اصل حفظ اسرار، از آن روست که او شناخت دقیقی از تاریخچه انجمن های سری و ساز و کارهای آن در داخل و خارج از ایران داشت و به واسطه آن می توانست مفهوم فردگرایی دموکراتیک را با ساختار جامعه ایرانی پیوند دهد.(55)

پی نوشت ها:
.42جهانبگلو، رامین: «روشنفکران ایرانی و فردگرایی دموکراتیک». موج چهارم. ترجمه منصور گودرزی. چاپ چهارم، تهران: نشر نی، 1384، صص 96-.99
.43 پیشین. «عقلانیت و مدرنیته در نوشته های محمدعلی فروغی». صص112-.104
.44 پیشین. «روشنفکران و مدرنیته».ص .207
.45 پیشین. «روشنفکران ایرانی و نسل گفت وگوی تمدن ها». صص 125-.124
.46پیشین.«مدرنیته، مهاجرت بین المللی و اسکیزوفرنیا».ص .219
.47پیشین.«مقدمه». ص 10 جهانبگلو در نوشته های خود، به جای عبارت های «جنگ تحمیلی» یا «جنگ عراق با ایران»، از عبارت (جنگ با عراق» که مطلوب اردوگاه فکری غرب است، استفاده کرده است.
.48پیشین. .49پیشین.
.50پیشین.«مدرنیته و سنت گسست».ص.25
.51پیشین.«روشنفکران و مدرنیته». ص 205
.52اشاره ای است به روایتی با این مضمون که خداوند تبارک و تعالی به دنیا امر فرمود، که دنیا آن قدر ناز انسان های بی ایمان و دنیازده را بکشد، که آن ها، حتی در شدائد و گرفتاری ها، به یاد خدا نیفتند و نفهمند که باید ناز صاحب این دنیا را بکشند.
.53 میرزاملکم خان ارمنی، معروف به ناظم الدوله، پایه گذار انجمن های سری فراموشخانه و لژهای ماسونی در ایران و سیاستمدار دوره قاجار بود. برای خواندن متن کامل به کتاب «شوالیه های ناتوی فرهنگی» مراجعه فرمائید.
.54 جهانبگلو، رامین. «روشنفکران ایرانی و فردگرایی دموکراتیک». موج چهارم. ترجمه منصور گودرزی. چاپ چهارم، تهران: نشر نی، 1384، صص 99-96
.55پیشین.

korosh2001 - انگلستان - لندن
اقای فضلی نژاد بعد از اون همه گندی که توماجرای دستگیری وبلا گ نویسان زد واقعا چه رویی داره می نویسه
شنبه 15 دی 1386

samaneh rezayi - استرالیا - سیدنی
واقعا حق با شماست.فقط و فقط همیشه شما میدونید که مردم دنیا بایدچه کارهایی انجام بدند وچه کارهایی نباید. به همین ترتیب در مورد خوردن پوشیدن دیدن شنیدن خواندن نوشتن و هزاران مورد دیگه واقعا شرم اور برای بشریت که افرادی مثل شما دارن از این اکسیژن موجود درهوا تنفس میکنید.
یکشنبه 16 دی 1386

oshagh.mare - ایران - اهواز
اقای فظول نژاد ببین اون کسی که تو در باره ان داری می نویسی بزرگترین نویسنده جهان است که کتابهای ان به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده و از انها استفاده می شود شما اگه می خواید برا خودتون اسمی در کنی برو با همقد خودت و همفکرا ی خودت اگه راست می گی اظهار نظر کن بی سواد تا همونجا سر جای خودت بنشوننت ..........
دوشنبه 17 دی 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.