اگر از نسل جوان کنونی که حالا سینما را با سوپراستارهای متعددش دنبال میکنند درباره چهره محبوب دوران کودکیشان بپرسید، بدون شک شخصیت به یاد ماندنی کلاه قرمزی و پسرخاله جزو یکی از سلسله علایق آنهاست. در اوایل دهه هفتاد، شخصیت عروسکی کلاه قرمزی هر روز از تلویزیون مهمان کودکانی بود که آن روزها تنها دغدغه فرهنگیشان تماشای تلویزیون بود. در کنار آن عروسک بامزه و خوشکلام، مردی نشسته بود که او را «آقای مجری» صدا میکردند. آقای مجری یا همان ایرج طهماسب از همان برنامه به چهرهای شناخته شده تبدیل شد.
هرچند پیش از آن بازی در حدود یازده فیلم سینمایی را تجربه کرده بود اما اقبال عمومی و حتی توجه ویژه والدین به این برنامه، طهماسب و عروسکهای دوستداشتنیاش را به اوج محبوبیت رساند تا جایی که فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله» به سانس نیمهشب هم رسید و پرفروشترین فیلم دهه هفتاد سینمای ایران را رقم زد.بعد از کلاه قرمزی، فعالیت ایرج طهماسب بیشتر به فیلمنامهنویسی و کارگردانی فیلمهای سینمایی معطوف شد. البته بازی در تعدادی از همین فیلمها، او را از حضور در جلوی دوربین محو نکرد. زوج او و حمید جبلی را یکی از موفقترین و البته پولسازترین زوجهای سینمای ایران میدانند. اغلب کارهای مشترک آنها با فروش قابل قبولی روبهرو بود و این نشان میدهد که هر دوی آنها به خوبی از ذائقه مخاطب مطلع هستند.این روزها فیلمنامه جدید ایرج طهماسب یعنی «رفیق بد» به فیلمی با همین نام تبدیل شد که همچون قبل حمید جبلی هم در آن ایفای نقش میکند. اتفاقا «رفیق بد» هم با اقبال عمومی روبهرو شد و تا اینجای کار گیشه را از آن خود کرده است. در حالی که تصور میکردیم بعد از اکران فیلم «رفیق بد» ایرج طهماسب فرصت کافی برای مصاحبه در اختیار دارد اما او این روزها به شدت مشغول کار روی فیلمنامه جدید خود است. به همین خاطر بود که برای گفتگو با او سختی زیادی را تحمل کردیم و البته در پایان هم آنطور که میخواستیم، نتوانستیم با او گپ و گفتگو کنیم. ماحصل گفتگوی ما با طهماسب آن چیزی است که اکنون پیش روی شماست با این توضیح که ترجیح دادیم به جای پرداختن به فیلم اخیر او یعنی «رفیق بد»، بیشتر در مورد زندگی خانوادگی، خصوصیات اخلاقی و کارنامه هنری او پرسش و پاسخ داشته باشیم. این گفتگو آنگونه شد که میخوانید:
_ به عنوان سوال اول، کمی از خودتان و زندگی خصوصیتان بگویید.
طهماسب: متولد 1338 در تهران هستم و سالهاست که ازدواج کردهام. دو دختر به نامهای یاسمن و گلناز دارم و شکرخدا از زندگی خوبی برخوردار هستم. رشته بازیگری و کارگردانی را در دانشگاه تهران خوانده و در آنجا تدریس هم کردهام.
_ هنوز هم نسل جوان خاطره «کلاهقرمزی و پسرخاله» را فراموش نکرده است. به نظر شما چرا پس از این مجموعه هیچ شخصیت عروسکی به محبوبیت کلاهقرمزی و پسرخاله نرسید؟
طهماسب: این نظر شماست در حالی که من این نظر را ندارم. اصلا این بچههای امروزی باید بزرگ شوند و خاطره تعریف کنند تا ما بفهمیم که کدام شخصیت در ذهنشان مانده است، بعد هم اگر شخصیتی بین مردم زیاد جذابیت ندارد، درست مثل یکی از افراد فامیلمان است که ما او را زیاد دوست نداریم زیرا یک عیب و ایرادی دارد. ممکن است بد حرف بزند یا حرکاتش جالب نباشد یا به سنش نخورد که این حرفها را بزند و خیلی چیزهای دیگر...
_ شما با مجموعهای شناخته شدید که متعلق به نسل کودکان بود. چرا دیگر برای این نسل فیلمسازی نمیکنید؟ طهماسب: انشاءا... دوباره برای کودکان کار میکنم. زیاد عجله ندارم.
_ در طی چند سال فعالیت هنریتان اغلب با حمید جبلی کار کردید. دوستی شما چگونه آغاز شد؟
طهماسب: دوستی ما مثل همه دوستیها بود. همکاری و فکر پیشرفت در کارهای هنری، ما را به هم نزدیک کرد.
_ چرا غیر از زوج شما (طهماسب– جبلی) کمتر زوج موفقی را در سینمای ایرانسراغ داریم؟
طهماسب: این تقصیر ما نیست. بهتر است از دیگران بپرسید که چرا زوج مناسبی نشدهاند!
_ در فیلمهای شما سوپراستار وجود ندارد، یعنی نه از بازیگران محبوب استفاده میکنید و نه از چهرههای جدید جوان. با این تفاسیر همواره فیلمهای پرفروشی داشتید، دلیل اصلی آن چیست؟
طهماسب: ستاره و سوپراستار، دلیل اصلی فروش یک فیلم نیستند. فیلمنامه و قصه خوب، حرف اول را میزند. بسیاری از فیلمهای تاریخ سینما اصلا ستاره ندارند و شاید دلیل فروش فیلمهای ما هم به این عوامل برگردد.
_ چه عواملی را برای فروش خوب یک فیلم ملاک میدانید؟
طهماسب: همانطور که گفتم قصه خوب و کامل، البته در کنار اجرای درخشان. فراموش نکنید که پیدا کردن قصه خوب و اجرای آن کار بسیار دشواری است.
_ مردم، کدام کار سینمایی شما را بیشتر دوست دارند؟
طهماسب: خب در محبوبیت و پرطرفداری کلاهقرمزی شکی نیست و تقریبا همه آن را دوست دارند اما در مورد سایر فیلمها عدهای میگویند «عینک دودی»، عدهای میگویند «دختر شیرینیفروش» و عدهای «یکی بود، یکی نبود» را میگویند.
_شما چی؟ شما کدام کارتان را بیشتر دوست دارید؟
طهماسب: من خودم کار جالب برایم «خوابگاه دختران» بود. این کار، تجربه عجیبی بود.
_ چرا سوژه بیشتر فیلمهایتان خانوادگی و در ژانر طنز هستند؟
طهماسب: شما چرا نشریه خانوادگی دارید، ما هم مثل شما. خانواده، عالیترین شکل کوچکشده اجتماع است. گاهی هم این خانواده کارهای بامزه انجام میدهد که میشود کمدی و طنز.
_ شما با تلویزیون بود که شناخته شدید. قصد ندارید دوباره با تلویزیون همکاری کنید؟
طهماسب: اگر شرایطی فراهم شود با تلویزیون هم همکاری خواهم کرد. البته ما الان هم در تلویزیون حضور داریم. فیلمهای ما که همیشه روی آنتن هستند. همین «زیر درخت هلو» را چند بار نشان دادهاند.
_ اغلب فیلمهایی که شما همراه آقای جبلی و خانم فاطمه معتمدآریا بودید پرفروش و پولساز بودهاند. حتی بیسابقه بوده که فیلمی سانس یک نیمه شب را داشته باشد اما برای کلاه قرمزی این اتفاق افتاد. دلیل آن را چه میدانید؟ طهماسب: نه، ما پولساز نیستیم. اینها شایعه است. پولساز یعنی چه؟ وضع زندگی ما مثل بسیاری از افراد جامعه است. اینها را برای خارجیها میگویند که تجارت بازیگر و فیلم دارند. آدمی را در سینما سراغ ندارم که وضع مالیاش مثل یک بازاری یا تاجر آهن و شکر باشد.
_ چرا برای جشنواره فیلمی نمیسازید؟
طهماسب: مگر کسی برای جشنواره فیلم میسازد؟ بعضیها فیلم خوب میسازند و میرود جشنواره. ما هنوز بلد نشدهایم فیلم خوب بسازیم!
_ ایرج طهماسب ذاتا بازیگر بوده یا به مرور زمان به این هنر دست یافته است؟
طهماسب:درسش را خواندهام امانمیدانم استعداد آن را داشتهام یا نه!
_ بازیگری، نویسندگی، کارگردانی یا مجریگری؟ کدام را بیشتر دوست دارید؟
طهماسب: همه را به یک اندازه دوست دارم اما عروسکگردانی از همه اینها بیشتر برایم جذابیت دارد.
_ بعد از «رفیق بد» کار جدیدتان چیست؟
طهماسب: چو فردا شود فکر فردا کنیم. هنوز این فیلم روی پرده هست و دارد میفروشد بگذارید اکران فیلم تمام شود بعد تصمیم میگیریم.
_ چه تفاوتی بین ایرج طهماسب اولین فیلمش (آن سوی مه) با ایرج طهماسب آخرین فیلمش (رفیق بد) وجود دارد؟ طهماسب: سینما آن روز برایم رویا بود و امروز در سینما کار کردن برایم کابوس شده است.
_ بازیگر مورد علاقه شما کیست؟
طهماسب: مرا با بازیگران در نیندازید. من همه بازیگرها را خوب میدانم. به شرطی که فیلمنامه خوب و نقش مناسب برایشان پیدا شود.
ایرج طهماسب چگونه شخصیتی دارد؟ طهماسب: شخصیتی که وقتی زیاد از او سوال میکنند حوصلهاش سر میرود. (خنده)
_ اهل ورزش هم هستید؟
طهماسب: عاشق فوتبالم. ولی خودم ورزشکار نیستم. البته خیلی سالها پیش وقتی جوان بودم عضو تیم کوهنوردی بودهام.
_ خانواده را به کار ترجیح میدهید یا کار را به خانواده؟
طهماسب: برای خانواده باید کار کرد. پس خانواده مهمتر است اما گاهی کار کردن سخت است پس کار مهمتر میشود. مثل مرغ و تخممرغ است. آدم واقعا گیج میشود.
_ چه خانوادهای را خانوادهسبز میدانید؟
طهماسب: من کمی عروسکی فکر میکنم پس خانوادهای که اعضایش گل و گیاه باشند (خنده) جدای از شوخی، خانوادهای که مهر و محبت در آن حکمفرماست، زندگی خوبی دارند و آن خانواده، سبز است که البته آرزوی همه ماست.
_ سوال آخر اینکه چه نصیحتی به فرزندانتان میکنید تا در زندگی آینده موفق باشند؟
طهماسب: دروغ نگویند، صادق باشند و تا زمانی که زندهاند هر کاری را که دوست دارند و مناسب است با جدیت انجام دهند.
فیلمشناسی ایرج طهماسب
شهر موشها (عروسکگردان- 1363)
خط پایان( بازی- 1364)
آن سوی مه ( بازی- 1364)
روزهای انتظار (بازی- 1365)
مقاومت (بازی – 5631)
جهیزیه برای رباب(بازی – 6631)
صعود (بازی- 1366)
سفر عشق (بازی -1367)
زیر بامهای شهر (بازی – 8631)
راز کوکب (بازی – 8631)
کلاه قرمزی و پسرخاله (بازی و کارگردانی- 1373)
عینک دودی (بازی- 1378)
یکی بود یکی نبود (بازی و کارگردانی – 8731)
کلاه قرمزی و سروناز (بازی و کارگردانی -1380)
دختر شیرینیفروش (بازی و کارگردانی -1380)
خوابگاه دختران (نویسنده فیلمنامه- 1383)
زیر درخت هلو(بازی و کارگردانی- 1384)
رفیق بد(بازی و نویسنده فیلمنامه- 1386)