رادان : ابهت اوباش را در محلشان بشکنید، اینرا از پدرم یاد گرفتم

سردار رادان :  ابهت اوباش را در محلشان بشکنید، بعد آنها را بیاورید، این را هم از مرحوم پدرم یاد گرفتم

فرمانده انتظامی خراسان رضوی همزمان با هفته ناجا در یک گفتگوی اختصاصی به پرسشهای صریح خبرنگار روزنامه قدس در خصوص مسایل اجتماعی، تعامل با مطبوعات، برخوردهای انتظامی، پارادوکس موجود در کلانتری ها و راهنمایی و رانندگی، تغییرات احتمالی در فرماندهی انتظامی مشهد مقدس و دلایل عدم ترفیع تعدادی از افسران عالی رتبه استان پاسخ داد.

سردار احمدرضا رادان در این گفتگوی یک ساعته، مطبوعات را عامل اصلی ایجاد امنیت روانی جامعه برشمرد، اما در خصوص راه ها و شیوه های همکاری نهاد مسؤول ایجاد امنیت و رسانه ها راهکار مشخصی ارایه نکرد.

نظر شما را به خواندن این گفتگو جلب می کنیم:

* جناب رادان! در کشور ما پلیس هر روز اعلام می کند که برابر آمار و ارقام، میزان کشف جرم افزایش یافته و به تبع آن امنیت در جامعه بیشتر شده است، این در حالی است که مردم معتقدند که جرم روز به روز در حال گسترش است و ناامنی هر روز بیشتر آنان را تهدید می کند، چگونه است که این احساس بر مردم ما حاکم شده، در حالی که مسؤولان انتظامی از گسترش امنیت خبر می دهند؟
** در کشور ما احساس ناامنی به مراتب بیشتر از خود ناامنی است، در حالی که در برخی از کشورها مثل آمریکا که ناامنی بسیار بیشتر از کشور ماست، مردم احساس امنیت بیشتری دارند.
فکر می کنید چرا این گونه است؟ پاسخ این پرسش را خود من دارم. پاسخ این است که بسترهای انضباط اجتماعی در آن کشورها فراهم تر است، یک بخش از این انضباط اجتماعی همین بحثهای بیمه است، اما خود مردم دنبال بیمه هستند که بیمه خسارت آنها را بدهد، اما در کشور ما خیلی ها حاضر نیستند. بیمه بشوند تا جایی که بیمه اجباری برقرار کرده ایم. اگر مردم دنبال بیمه باشند به میزان زیادی به احساس امنیت دسترسی پیدا می کنند.
من شعارم این است که انضباط بستر نظم است و نظم هم بستری برای احساس امنیت است. هر کس به یک کشور خارجی می رود در برگشت مثلاً از رعایت اصول رانندگی در آن کشورها می گوید، ولی حتی خود این افراد بعضاً در کشور، این مسایل را که به نظرشان خیلی خوب و زیبا آمده، رعایت نمی کنند. حرف من این است که مردم باید تلاش کنند و کمک کنند، انضباط اجتماعی در کشور حاکم شود که اگر این حاکم شود، احساس امنیت خیلی بیشتر می شود.
دومین عامل رسانه ها هستند. که بلد نیستند احساس امنیت را در مردم افزایش دهند، نمی دانیم خبری که منتشر می شود چند درصد احساس امنیت می کند، چند درصد احساس ناامنی، اعتقادم این است که همه روزنامه نگارها و خبرنگارها باید یک دوره جدی عملیات روانی دیده باشند که خیلی ها این دوره ها را ندیده اند.
* فرض کنیم همه اینها درست باشد، اما عملکرد نیروهای انتظامی چه میزان تأثیر دارد؟
** آن هم بسیار اثرگذار است، اما این باز خودش یک حلقه متصله است، بعضی وقتها حتی برخورد با یک سری معضلات می تواند احساس امنیت را افزایش دهد و یک جایی می تواند به احساس ناامنی کمک کند. اما همه اینها باز برمی گردد به قلم. من خودم دستور داده ام که ابهت اوباش را در محلشان بشکنید، بعد آنها را بیاورید، این را هم از مرحوم پدرم یاد گرفتم، که می گفت لاتها در محل عربده کشی می کنند. وقتی پلیس می آید هوار می کشند، زمانی که می روند در راه التماس و گریه می کنند، وقتی برمی گردند سینه را سپرتر می گیرند و می گویند دیدید آنها هم کاری نکردند.
بخاطر همین گفتم این را در محل بزنید بعد بیاورید که اگر بعد هم برگشت مردم بگویند این را زدند و خجالت بکشد که کتک مفصلی خورده است.
اما شما تصور کنید در حال شکستن ابهت یک اوباش در محله هستیم، یکی می رسد و می بیند که پلیس با باتوم و مشت و لگد یکی را می زند، من خودم این صحنه را دیده ام، چون با لباس شخصی یا موتورسیکلت هندا هفتادم در شهر می گردم، خودم داشتم لذت می بردم، دیدم یک نفر گفت دستشان درد نکند، حس کردم این فرد احساس امنیتش دارد بیشتر می شود، اما یکی دیگر گفت اینها چه بی رحم هستند انگار با حیوان برخورد می  کنند، آیا این پلیس جامعه محور است، این فرد احساس ناامنی کرد.
اصل واقعی جامعه محوری پلیس همین است؛ زیرا جامعه مال این اوباش نیست، او یک نفر است در محل، هزار نفر دیگر هم هستند، جامعه مال آن 999 نفر است، پس جامعه محور است.
اصلاً مگر می شود عملکرد پلیس در احساس امنیت تأثیر نداشته باشد، اما پردازش به عملکرد پلیس خیلی اثرگذارتر است. من در خراسان رضوی از پردازشها راضی نیستم.
* شما از تعامل با رسانه ها حرف زدید، حتماً می دانید که طی یک سال گذشته، بیشترین شکایت از مطبوعات مربوط به نیروی انتظامی در استان بود، در این حال آنچه که به نظر می رسد این است که شما صرفاً از مطبوعات می خواهید برای بالا بردن احساس امنیت، فقط خبرهای تبلیغی از نیروی انتظامی را به مردم عرضه کنند، آیا نقد ضعفها از نظر شما تزریق احساس ناامنی در جامعه است؟
** اصلاً چنین منظوری ندارم، اگر این اتفاق بیفتد، مردم اقبالی به روزنامه ها و اخبار آن نخواهند داشت، یک زمانی در کشور ما هیچکس روزنامه نمی خرید، این همان زمانی بود که همه سعی داشتند مشکلات را بتونه کشی کنند.
من می گویم که چگونه حتی یک خبر نقد را بنویسیم، اگر یک روز به این رسیدید که هر اتفاقی در ناجا افتاد، یک جوری توجیه کنید، مردم می گویند اینها همه شان از یک سفره نان می خورند.
اصلاً در ناجا برای چه معاونت اجتماعی دایر شده؟ ما یک معاونت داشتیم به نام مبارزه با مفاسد اجتماعی، فرمانده وقت نیرو آمد گفت من این را نمی خواهم، این برود در دل معاونت اطلاعات و تبدیل به مدیریت بشود، آن چیزی که نیاز دارم معاونت اجتماعی است، سازمان با اجتماع سر و کار دارد، اطلاع رسانی، مشاوره و مددکاری و... . رویکرد ناجا به این بحث حداقل مقداری تخصصی بوده است. حرف این است که شما به عنوان خبرنگار باید یک همایش برای نقد، بررسی و چگونگی رسیدن به احساس امنیت برگزار کنید و افراد مختلف بیایند. آن وقت می بینید که چقدر حرف برای گفتن وجود دارد و من حاضرم شما ما را نقد کنید، هزینه های آن را هم بدهم.
* سردار بحث از ارتباط با اجتماع شد، شما معتقد به برخورد اجتماعی با مشکلات اجتماعی هستید یا اینکه معتقد به برخورد انتظامی با این معضلات و اصلاً آیا باید مسأله هر تجمعی را با یگان ویژه و ضرب و شتم حل کرد؟
** در سال 84 از مجموع بیش از 300 تجمع و اعتراض و اعتصاب که شده فقط با 4 مورد برخورد انتظامی شده است، یکی در نیشابور که جاده اصلی را بستند. یکی در جاده قوچان که باز هم جاده را بستند، یکی با شرکت ثامن بود که 15 روز اداره تعاون را اشغال کرده بودند که ما بعد از مدتها بحث این کار را کردیم.
به اعتقاد من تا وارد خطوط قرمز نشده اند باید اجتماعی برخورد کرد، مگر اینکه وارد خطوط قرمز شوند. اگر این گونه نباشیم که اصلاً پلیس جامعه محور نیستیم، هر چیزی را با باتوم و تفنگ و آب پاش بخواهیم درست کنیم.
* جناب رادان! یکی از مسایلی که مردم همواره با آن دچار مشکل هستند، کلانتری ها و راهنمایی و رانندگی است که گلایه های فراوانی دارند، از آن طرف مسؤولان انتظامی و از جمله خود شما اعلام می کنید که بیشترین شکایتها از این دو بخش است، اما در مقابل می گویید که بیشترین تقدیر و تشکر هم از این بخشها می باشد، این پارادوکس یک نوعی سر در گمی ایجاد می کند، چطور آن را توجیه می کنید؟
** البته موازنه در بعضی شاخصها به نفع جامعه و مردم به هم خورده، مثلاً در رشوه و رد رشوه بشدت به هم خورده و عدد رشوه قابل قیاس با رد رشوه نیست. ببینید یک سری حقایق تلخ در نیروی انتظامی داشتیم که قانونی هم بود، مثلاً زمانی درجه دار وقتی استخدام می شد باید حتماً سیکل می بود، اگر می گفت دیپلم دارم، نمی توانستیم او را استخدام کنیم، خوشبختانه اکنون قانون استخدامی می گوید درجه دار را با کمتر از دیپلم نمی توانید استخدام کنید، این خودش خیلی اثر دارد.
مثلاً یک وقت در سیستان و بلوچستان بودم، دوستی به دفترم آمد و کلی خندید، گفت چند شب پیش در خلال ایست و بازرسی یک مأمور شما آمد از من کارت ماشین خواست، گواهینامه را به او دادم، آن را وارونه گرفت، رفت با پلاک ماشین مطابقت کرد و آمد. این مأمور پلیس بود که با آدمهای مختلف و فرهنگهای مختلف برخورد داشت.
حالا داریم به این سمت می رویم که سطح سواد و آموزش افراد مستقر در کلانتری ها را بالاتر ببریم.
یک نکته هست که هر چه قدر یک نهاد و سازمان مراودات دو طرفه آن هم از نوع موضوعاتی که یک قسمت آن طلبکاری است، زیادتر داشته باشد، طبیعی است که شکایت و انتقاد هم بیشتر است، اما این را هم باید بدانیم که بیشترین شکایت در زمانی از کلانتری ها مطرح می شود که بیشترین مراجعات هم به این اماکن می باشد. در واقع این بیشترین نسبت به مراجعان نیست، از سویی وقتی مطرح می کنیم بیشترین شکایت، نمی گوییم که تمام شکایتها وارد بود یا نبود.
از سوی دیگر خیلی ها حاضر نیستند تقدیر و تشکر کنند؛ چرا که آن را انجام وظیفه می دانند، اما اگر مشکلی باشد بلافاصله اعتراض می کنند، چون آن را حقشان می دانند.
* قطعاً شما هم قبول دارید که کلانتری ها و راهنمایی و رانندگی نماد ناجا هستند، پس مردم در واقع کلیت پلیس را در رفتار آنها می بینند، و این امر غیرقابل انکار است که بهبود رفتار این بخشها درارتباط مردم و ناجا بسیار مؤثر است.
** به طور حتم این گونه است، ما در صف نمادعینی داریم نه در ستاد، و بیشترین تنشها هم در دو طرف صف است، نه در ستاد، در آنجا درگیری های ذهنی زیاد است و البته به همین خاطر نظارت ما روی این قشر خیلی زیادتر است.
اما باید دقت داشت که آستانه تحمل یک نفر تا چه حد است؟ یک دوستی می گفت داشتیم می رفتیم که این بنز پلیس به گونه ای گفت کمربند ایمنی را ببند که حالمان به هم خورد، من کار آنها را قبول ندارم، ولی به دوستم گفتم شما بیا یک صبح تا شب در بنز پلیس بشین و به کسانی که کمربند نمی بندند تذکره بده، ببین تذکر اول با دهم چقدر فرق می کند. من خودم هم وقتی با ماشین می روم و تذکر می دهم، اندک اندک ادبیاتم تغییر می کند. البته این مسأله به انضباط اجتماعی هم برمی گردد، اگر کاری شود که انضباط اجتماعی یک واحد بالا برود به اندازه 5 هزار واحد مشکلات کم می شود.
* البته نباید منکر شد که این مسأله دو طرفه است، یعنی اگر پلیس اصلاح شود، در انضباط اجتماعی تأثیر بسیار زیادی دارد، اما مسأله ای دیگری که قابل بحث و بررسی است و قطعاً ناجا یکی از کسانی است که دارای نظر است، مسأله مرخصی به زندانیان، بویژه زندانیان خطرناک است، نظر قطعی ناجا در این خصوص چیست؟ آیا به این نظر اهمیتی داده شده است؟
** مرخصی دادن به یک تعداد زندانیان عین صواب است، مثلاً کسی که تصادف کرده، قادر به تأمین دیه نیست، اگر چه باید برای کارش مجازات شود که دقت کند، اما با مرخصی دادن به یک سری زندانیان بشدت مخالفم، مثل موادمخدر، سارق، مزاحمان نوامیس، اوباش و گمان می کنم مشکلات آن بیشتر از محاسن آن است و البته بعضی ها برخلاف میل پلیس در مرخصی هستند.
* بحث از تغییر سازمان فرماندهی انتظامی مشهد مطرح است، می شود بیشتر توضیح دهید؟
** در حال حاضر هیچ تغییری نداریم، اما یک نکته هست، پویایی یک مدیر در جا به جایی آن است، پویایی یک سازمان دراصلاح روشهاست. بنابراین هر سازمان برای پویا ماندن باید اصلاح شود.
* مأموران انتظامی هم بخشی از مردم هستند و اگر آنان را فراموش کنیم، کارها به سامان نخواهید رسید، اخیراً تعدادی از مأموران انتظامی که ساعتهای اضافه کاری خود را در مراکزی، مانند بانکها و... می گذرانند و برخی بخشهای دیگر، گلایه ای داشتند مبنی بر اینکه شرکت حافظ ثامن با رانت حضور مدیران آن در فرماندهی انتظامی خراسان درصدی از حقوق آنها را دریافت می کند شما چه توضیحی دارید، آیا این رانت را می پذیرید؟
** من رانت را قبول ندارم، اما از شما می خواهم در مورد این شرکت از مدیرانش تحقیق کنید ما هم دوست داریم خبرنگاران سراغ آنها بروند و ماجرا را دنبال کنند.
* گویا تعدادی - 60 تا 70  نفر- از افسران عالی رتبه انتظامی در استان هستند که ترفیع آنها با مشکل روبه رو شده و دلایل آن را می فرمایید؟
** اصولاً ترفیع قبل از موعد به شخص ابلاغ می شود. مگر اینکه آن شخص با شاخصها مطابقت نداشته باشد.
البته بیش از 90 درصد کارکنان ما به موقع ترفیع می گیرند. چند درصدی می ماند که مشکل دارند. بحث پست سازمانی هم هست، نمی شود سرهنگی در جایگاه سرگرد خدمت کند، خلاف آیین نامه است، بعد هم اگر حال داشته باشند به شهری بروند که آن پست سازمان را ما داریم، مشکلشان حل می شود. بعضی هم می گویند ما بی درجه ای را تحمل می کنیم، اما به فلان شهرستان نمی رویم. که البته مشکل دارها این تعداد که شما می گویید نیستند.
* از اینکه به پرسشهای ما پاسخ دادید، متشکرم.

babaktoronto - کانادا - تورونتو
اقای رادان پدرتون باید خیلی چیزهای دیگه هم یادتون داده باشه مثل رسم مردونگی و اینکه یک مرد دست رو یک زن بلند نمیکنه و مامور تحت امرتون نباید به یک زن اردنگی بزنه و با باتوم سر یک زنو نشکونه(البته اگر پدرتون از اون سینه سوخته های قدیم باشه). ضمنا اقای رادان وظیفه یک روزنامه نگار گزارش اوضاع و احوال جامعه است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد حالا اگر شما میخواهید تو اون دوره هایی که می خواهید به اونها اموزش چگونگی دروغ گفتن به مردم رو تحت لوای عملیات روانی اموزش بدید باید به عرض برسونم 28 ساله که رو روان و اعصاب این ملت با این دروغگویی هاتون دارید راه میرید و هیچ خبرنگار ازاد مردی حاضر نیست که در این دوره های مردم فریب شرکت کنه. دیگه تو عصر ارتباطات سخن از این حرفا ( سانسور و چرخوندن اخبار هرطور که به میل اقایان است)به یک جوک بیشتر شبیه نیست . و البته شما هم با بستن روزنامه های اونها سزاشونو کف دستشون گذاشتید. در یک نکته خیلی جالب شما اشاره کردید که در سال 84 بیش از 300 تجمع و اعتراض اجتماعی و اعتصاب داشتید(البته این گفته خودتونه و امار واقعی حتما بالا تر از اینها باید باشه چون در ارایه این امار حتما از حربه روانی خودتون استفاده و امار واقعی رو اعلام نکرده اید) و این یعنی در هر روز تقریبا یک مورد اعتراض و تجمع و اعتصاب که این امار در یک کشور بی مانند است و شما در هیچ کجای دنیا نمیتوانید روزی یک اعتراض مردمی ببینید(قابل توجه این سینه چاکان نظام این امار من نیست امار رفیق خودتونه) خوب اقای ژنرال رادان این جامعه که هر روز یک اعتراض داره حتما یک حرفی داره دیگه خوب کی باید به این حرفا گوش کنه و این مردمی که به محض این تجمعات با وحشیانه ترین شکل ممکن سرکوب میشوند باید حرف دل به کجا ببرند؟ و چرا به دروغ میگویید فقط با چهار تاشون برخورد شده؟ پس اون برخورد با سندیکای اتوبوسرانی چه بود که هنوز تعدادیشون معلوم نیست کجا هستند؟ شاید هم ریاضی شما ضعیفه و عدد 4 رو با یک عدد دیگه اشتباه گرفتی. در خاتمه ای سردار بزرگ یادت باشه نیروی انتظامی وظیفه اش اجرای قانونه نه تصویب قانون . و این قانون چکمه را بردار تا بیشتر ابروتون نرفته که این اش داداش دیگه خیلی شوره
جمعه 23 آذر 1386

iranppp - آآلمان - دوسلدورف
اونور دنیا نشستین می گین لنگش کن. برید امنیت لندن و بارسلون و روتردام و مارسی و... ان وای و ال ای! و... رو ببنید تا دست نیروی انتظامی رو با همه تند روی ها و بی منطقی هاشون ببوسید.
جمعه 23 آذر 1386

rozi - هلند - امستردام
من هم ٪100با نظر بابک تورونتو موافقم اقای رادان هم مثل احمدی نزاد خودش رو منجی بشر میدونه متاسفانه اینها در لباس خدمت به جان و مال مردم میتازند و خدمت را با خشونت وسرکوب و خفقان اشتباه گرفته اند وایشان برنامه زندگی خانوادگی خودشان را الگوی جامعه میداند و از نظر ایشان جوانان اراذل و اوباش هستند که به دلیل انتخاب بوشش خود و ازادی خواهی و ... باید مورد تهاجم و ضرب و شتم قرار گیرند .
جمعه 23 آذر 1386

soren - ایران - لرستان
بابک - تورنتو - همه چیو شما زحمت می کشید میگید . ممنونم و کاملن موافق حرفاتون
جمعه 23 آذر 1386

آندرلاین - ایران - قزوین
امنیت از همینجا معلوم میشه که داخلی ها جرات نوشتن نظر رو ندارند.
جمعه 23 آذر 1386

hasti40 - ایران - تهران
جناب آقای رادان پدر شما به شما یاد ندادند که نباید مردم بی گناه رو اذیت کرد آقای رادان بهتر نیست یک ترتیب اثری در رفتار خودتون و افرادتون بدید که هم خدا از شما راضی باشه هم بندگان خدا .و تن پدرتون هم تو آن دنیا اینقدر نلرزه .
شنبه 24 آذر 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.