حکایت مصلی بندرعباس و صاحب ناراضی آن

حکایت مصلی بندرعباس و صاحب ناراضی آن

پس از آن که دولت جمهوری اسلامی اعلام کرد که هم میهنان خارج از کشور می توانند بدون دغدغه به کشور مراجعه کنند و اگر ملکی دارند با ارائه ی سند و مدرک آن را تحویل بگیرند، عده ی بسیاری به کشور مراجعت کردند و با ارائه ی مدرک و سند خواستار بازپس گیری املاک خود شدند که در اوایل انقلاب از ترس جان آن را رها کرده و به خارج از کشور گریخته بودند.

در بندرعباس مصلی ای هست به نام قدس که شیعیان نماز جماعت خود را در آن جا برگزار می کنند.
محوطه ی این مصلی بسیار بزرگ است و ارزش آن این روزها سر به میلیاردها تومان می گذارد.

این محوطه متعلق به شخصی بود که در سال 57 از ترس جان به خارج از کشور گریخته بود و پس از اطلاعیه ی دولت این شخص برای بازپس گیری زمین خود به بندرعباس آمده بود.

تا مدت ها مسئولین به درخواست این شخص ترتیب اثر نمی دادند و البته به مردم هم نمی گفتند که صاحب مصلی پیدا شده است.

صاحب ملک پس از این که نتوانست زمین خود را از مسئولین امر پس بگیرد برای شکایت به تهران مراجعه نمود.
این شخص بارها به مصلی آمده و با امام جمعه ی بندرعباس(نعیم آبادی) گفتگو کرد اما نتیجه ای حاصل نشد.
مسئولین نه حاضر بودند زمین را پس بدهند و نه حاضر بودند پولی بابت زمین پرداخت کنند.

صاحب ملک در یکی از دفعاتی که به مصلی آمده بود اعلام کرده بود که از نماز خواندن مردم در ملکش راضی نیست، با این گفته ی صاحب ملک جمعیت نمازگزاران در روزهای جمعه به یک جمع دویست نفری رسید.

نعیم آبادی و برخی دیگر از مسئولین رژیم برای این که صاحب ملک را در معذورات قرار دهند دستور دادند که جنازه ی چند شهید!(حالا معلوم نیست از کجا ) را در محوطه ی مصلی دفن کنند و بعد هم اعلام کردند که این جا محل دفن شهداست و ما نمی توانیم زمین را به شما برگردانیم.

صاحب ملک اعلام کرد که اشکالی ندارد و محوطه ای را که شهدا در آن دفن هستند را بسیار زیبا و باشکوه خواهد ساخت مانند یک زیارتگاه و دخل و تصرفی در این قسمت نخواهد کرد، اما از آن جا که هدف نعیم آبادی عدم برگشت زمین به صاحبش بود با این کار نیز مخالفت شد.

حدود چند ماهیست که دیگر کسی در این مصلی نماز نمی خواند، فعلا مصلی را به پیمانکاران واگذار کرده اند تا از نو و بسیار باشکوه تر بسازند.

مشخص نشد که بر سر صاحب ملک چه آمد و دیگر خبری هم از ایشان نیست.

منبع : وبلاگ گامرون

امیر - ایران - تهران
قبول باشد انشااله
یکشنبه 18 آذر 1386

اشکان - ایران - تهران
احتمالا صاحب بیچارشم همونجا چال کردن!
یکشنبه 18 آذر 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.