دوشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۶ - ۲۳ جولای ۲۰۰۷
دفترچه خاطرات، زن محکوم به مرگ را به زندگی بازگرداند
اولیای دم پرونده فاطمه زن محکوم به مرگی که پیش از این یک بار پای چوبه دار رفته بود، اعلام کردند در صورت عملی شدن شروطشان از قصاص خواهند گذشت. با این گذشت اولیای دم، فاطمه که از 7 سال قبل در زندان به سر می برد یک گام از مرگ فاصله گرفت و اشک شوق روی گونه های دو دختر وی نشست. به گزارش خبرنگار ما در جلسه یی که روز گذشته با تلاش واحد صلح و سازش دایره اجرای احکام دادسرای جنایی تهران برگزار شد، خواهر مسعود (مقتول) به وکالت از مادرش عنوان کرد در صورت پس گرفتن لوازم شخصی برادرش حاضر به گذشت از قصاص فاطمه خواهد شد. فاطمه که طی سال های گذشته سایه دار را بر سر خود احساس کرده است نیز در جلسه صلح و سازش اعلام کرد، مسعود دو دفترچه پیش او دارد که در زندان است. وی گفت؛ من هفت سال از خانه ام دور بودم و نمی دانم وسایل شخصی مسعود آیا هنوز هم در خانه است یا نه، اما از خانواده ام می خواهم در صورتی که وسیله یی از مسعود در خانه ما است به خانواده مسعود تحویل بدهند.
فاطمه که هم اکنون 42 ساله است هفت سال پیش به اتهام قتل همسر صیغه یی اش دستگیر شد. پرونده فاطمه زمانی در دادگاه عمومی جزایی تهران گشوده شد که خانواده مسعود طی شکایتی اعلام کردند پسرشان به طور مرموزی گم شده است. به این ترتیب پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و بعد از مدتی جسد مثله شده مردی را یافت که هویت او مشخص نبود. در آزمایش های انجام شده از سوی پزشکی قانونی مشخص شد جسد متعلق به مسعود است. در تحقیقات مشخص شد مقتول 30 ساله مدتی قبل با زنی به نام فاطمه به صورت صیغه یی ازدواج کرده بود و آنها با هم زندگی می کردند. با شکایت مادر مسعود فاطمه برای تحقیقات بیشتر دستگیر شد. وی سرانجام به قتل شوهر صیغه یی اش اعتراف کرد و گفت؛ من بعد از اینکه از شوهرم جدا شدم با مسعود ازدواج کردم. من دو دختر نوجوان دارم که آنها با من زندگی می کردند و مسعود هم به ما پیوست اما بعد از مدتی به خاطر برخی مسائل با مسعود دچار مشکل شدیم. وی افزود؛ شب حادثه من و مسعود با هم به خاطر پاره یی مسائل درگیر شدیم و با ضربات چاقو او را به قتل رساندم. سپس برای اینکه بتوانم جسد را از خانه خارج کنم آن را مثله و هر تکه اش را در نزدیکی یک قسمت از رودخانه بلوار ابوذر رها کردم. هرچند فاطمه مدعی بود چاره یی به جز قتل نداشته است اما قضات ادعای او را نپذیرفتند و فاطمه به قصاص محکوم شد. به رغم تلاش عبدالصمد خرمشاهی وکیل مدافع فاطمه حکم صادره در دیوان عالی کشور نیز به تایید رسید و همه چیز برای اجرای حکم آماده شد و اوایل سال 83 قضات شعبه اجرای احکام نیز اعلام کردند فاطمه در لیست اعدامیان قرار دارد. با انتشار این خبر در روزنامه ها تلاش ها برای نجات فاطمه آغاز شد و دو روز قبل از اجرای حکم دختر فاطمه نامه یی به رئیس قوه قضائیه نوشت و از او درخواست کرد از آنجایی که مادرش تنها سرپرست او و خواهرش است دستور توقف اجرای حکم را صادر کند. درست صبح روز اعدام و زمانی که طناب دار دور گردن فاطمه انداخته شده بود و او عمر خود را پایان یافته می دید، نامه یی به زندان اوین فرستاده شد که مطابق آن رئیس قوه قضائیه دستور توقف اجرای حکم را صادر کرده بود و قلب به تپش افتاده دختران نوجوان فاطمه دوباره آرام گرفت. پس از توقف اجرای حکم تلاش های عبدالصمد خرمشاهی، خانواده فاطمه و مسوولان قوه قضائیه برای جلب رضایت مادر مسعود از سر گرفته شد و سرانجام روز گذشته با تلاش عصمت الله جابری رئیس واحد صلح و سازش دایره اجرای احکام خواهر مسعود به عنوان وکیل مادرش اعلام کرد به شرط پس گرفتن وسایل شخصی برادرش از قصاص گذشت خواهد کرد.
خواهر مقتول گفت؛ تنها چیزی که می تواند یاد برادرم را برای ما زنده نگه دارد یادگاری های اوست و مادرم فقط به آنها دل خوش کرده است.
فاطمه نیز از خانواده اش خواست تمام وسایل شخصی مسعود را که در خانه باقی مانده به خانواده مقتول بازگردانند و قرار شد دو دفترچه که مسعود حساب های مالی و خاطرات شخصی اش را در آن ثبت می کرده است نیز توسط فاطمه به خانواده اش داده شود.
عبدالصمد خرمشاهی وکیل مدافع فاطمه روز گذشته ضمن تشکر از خانواده مسعود و قضات دایره صلح و سازش به خبرنگار ما گفت؛ در اسرع وقت آنچه را که نزد فاطمه و خانواده اش باقی مانده است به خانواده مسعود بازمی گردانیم. وی ادامه داد؛ من به خاطر این گذشت از اولیای دم متشکرم و دوباره به آنها تسلیت می گویم. ماهیت این پرونده نیز یکی از مظاهر دفاع مشروع است که در سیستم حقوق جزایی ما در نظر گرفته شده و به هر حال به نظر می رسد آنچه قابل توجه است تمایل اولیای دم به ادامه زندگی فاطمه است. موضوع هرچه بوده گذشته و من اکنون خوشحالم که آینده دو دختر فاطمه در صورت بقای زندگی مادرشان بحرانی نخواهد شد. این در حالی است که دختران جوان فاطمه که هفت سال را به سختی گذرانده اند روز گذشته اشک شوق ریختند و زندگی دوباره در خانه بی روح آنها به جریان افتاد. یکی از دختران فاطمه در این باره به خبرنگار ما گفت؛ با تمام وجودم خوشحالم و از خانواده مسعود بابت این گذشت بزرگ تشکر می کنم.
وی افزود؛ من و خواهرم در این مدت با مادربزرگ پیرمان زندگی می کردیم و روزها به سختی برایمان می گذشت. من و خواهرم سبزی پاک می کردیم و می فروختیم. مادرم هم در زندان بافتنی می بافت و با فروش آن پولی به دست می آورد و به ما می داد. هرگز آن لحظه تلخ که مادرم را بالای چوبه دار دیدم از ذهنم پاک نمی شود و نمی دانم اگر او نباشد من و خواهرم باید چه کنیم. این بخشش بزرگ نه تنها مادرم بلکه من و خواهرم را هم به زندگی بازگرداند و هیچ گاه این بخشش و بزرگی را فراموش نخواهیم کرد.
| سارا - ایران - تهران |
این زن بدبخت واسه این داشته اعدام می شده که شوهرش می خواسته به دخترش تجاوز کنه . اونم مجبور می شه که بکشتش . در هر صورت گذشت خانواده مقتول در خور احترام است . |
سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| بهاره - ایران - اهواز |
من اصلاْ از ای نبخشش خوشحال نشدم جون یه آدم بیگناه رو می گیرن بعد راه میفتند رضایت بگیرن اگه فاطمه مادر 2 تا دختر بی گناه بود مادر مسعود هم تمام دلخوشیش پسرش بود و فکر نکنم مسپله اینقدر حاد بوده باشه که یک نفر رو تکه تکه کرد و بندازن تو رودخونه . خواهش میکنم احساسی جواب ندین |
سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| سارا - سوید - سوید |
چه چیزی ضمانت میکند که این زن قصی القلب دیگر قتل نکند؟ ایا شقه کردن یک انسان از یه فرد طبیعی برمیاید؟ قانونی که از چنین چیزی به حکم یک مادر دلسوز میگذرد چطور امنیت رو برای جامعه تامین میکند؟؟؟ |
سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| سارا - انگلستان - اسلو |
خداوند بخشندگان را دوست دارد.اگر روزی از خداوند طلب بخشش کنیم و او بپرسد تو بخشیدی که من هم از حق خود ببخشم؟ راستی چه جوابی داریم.
هر که کند بخود کنه گر چه که نیک و بد کند.افرین به این عمل نیکو. |
سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| آرش - انگیلیس - لندن |
اگر مسئله تجاوز بود میتوانیت بعد از کشتن مسعود پلیس را خبر کند.نیازی به مثله کردن نبود.در اظهاراتش هم نگفته میخواسته تجاوز کند. من با اعدام مخالفم ولی باید در زندان بماند. یک قاتل سنگدل نمیتواند مادر خوبی برای بچه هایش و یک شهروند خوب برای مردم باشد. |
سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| حانیه - ایران - تهران |
آخه یکی نیست به این خانم بگه تو که دو دختر نوجوان داشتی چرا از شوهر اولت طلاق گرفتی هر چی هم بود بالاخره سایه اش که بالا سر بچه هات بود.
|
چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| مریم - تهران - ایران |
به نظر من مثله کردن یک حیوان خانگی اونقدر دلخراش و وحشیانه است که حتی نمی شه تصورش رو کرد چه برسه جون کسی که با اون زندگی می کردی . یک همچنی زن بیمار و خطرناکی برای جامعه و دخترانش مشکل سازاست . ازکجا معلوم مسعود های دیگری با دام سرکارخانم همچین سرنوشتی پیدا نکنن |
چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| گویا - ایران - تهران |
به هر حال هر کاری کرده یا نکرده خدا خواسته که اون زنده بمونه . از این به بعدش خودش میدونه چون یکبار مرگو با چشم خودش دیده . |
چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|