دوشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۶ - ۲۳ جولای ۲۰۰۷
مامور زن زندان به دختر عمادالدین باقی : لباس زیرت را هم در بیاور
خبرنگار نوروز در گفتوگویی با خانم «فاطمه کمالی احمدسرایی» همسر باقی، از این ملاقات و آخرین وضعیت این زندانی سیاسی جویا شده است.
- خانم کمالی! ملاقات شما با آقای باقی در چه شرایطی انجام شد؟
وکیل آقای باقی بسیار زحمت کشید و تقاضای ملاقات حضوری داد و دختران من بعد از 45 روز توانستند پدرشان را در آغوش بگیرند اما بغضهایشان را از تکیده شدن پدرشان در گلو شکستند.آقای باقی به شدت لاغر شده بود، او با دو مأمور وارد سالن ملاقات شد. ما گمان میکردیم که او را تا سالن همراهی میکنند و کنار میایستند، اما با کمال تعجب به همه خانواده گفتند که دور میز بنشینید و بعد یکی از آنها بالای سر آقای باقی ایستاد و دیگری بالای سر خانواده.
آقای باقی از این رقتار شدیدا دلخور شده بود وگفت:«ما مثل تمامی زندگیمان شفاف هستیم و این رفتار شما توهینآمیز است». اما با تقاضای خانواده، آقای باقی حضور آنها را نادیده گرفت. اما با اینکه این دو مامور یکسره بالای سر ما بودند، متاسفانه هنگام خروج از سالن ملاقات، من و دخترانم را به سمت اتاقی هدایت کردند تا بازدید بدنی کنند.
این کار بسیار مورد تعجب و سؤال ما بود؛ زیرا اگر قبل از رفتن به ملاقات بازدید بدنی میکردند، شاید کمی قابل توجیه بود مثلا اینکه آنها با نگاه منفی و توهم توطئهای که نسبت به ما دارند، بخواهند جلوی خبررسانی مکتوب به آقای باقی را بگیرند اما گشتن به هنگام خروج چه منطقی به جز این میتواند داشته باشد که مبادا ما مکتوبی از باقی به بیرون زندان منتقل کنیم، آن هم در شرایطی که باقی کاغذ و قلم در اختیار ندارد؟
وضع طوری بود که دختر کوچکم به من گفت: «مادر! با این ملاقات من بیشتر نگران شدم. ببین چه فشارو شکنجه روانی به بابا تحمیل میکنند که با آن همه مراقبت هراس دارند از این که بابا به ما گزارش مکتوبی از وضعیت خود را بدهد».
ما درباره این بازرسی از مسؤولان زندان توضیح خواستیم اما خانمی که ما را به سمت اتاق راهنمایی کرده بود، با تحکم از ما خواست به صف شویم رفتار تند او با مادر باقی برای به صف شدن موجب رنجش دخترانم شد و بعد از آنکه کیف دخترم را گشت و بازرسی بدنی کرد، دستکش به دست کرد و از او خواست که لباس زیرش را هم در بیاورد. دخترم که باور نمیکرد، با تعجب به من نگاه کرد و به آن مامور گفت:«تو گفتی چه کار کنم؟» و وقتی مامور با جسارت و خشونت تکرار کرد، دخترم ناگاه به هم ریخت و شروع به گریه و اعتراض کرد. او بهشدت اعتراض میکرد و میگفت:«من اجازه این کار شنیع را به شما نمیدهم. مگر شما قاچاقچی را ملاقات دادهاید؟ شما از چه میترسید که حتی چند سانتیمتر کاغذ را از پدرم دریغ کردهاید؟ مدام با لای سر ما چشم به دهان ما دوخته بودید و دست و پای ما را میپاییدید. ما با حضور دو مأمور مرد چه طور میتوانستیم چیزی را آن هم این چنین، جاسازی کنیم؟ من هرگز به شما اجازه نمیدهم به من این همه توهین کنید. چرا در شأن افراد با آنها رفتار نمیکنید؟ آیا اینکه بنا را بر آزار روحی پدر من گذاشتهاید، کافی نیست؟».
گریه و بغض دخترم به گونهای بود که خواهرانش و همه را متأثر کرد. فضا به گونهای بود که من بهسختی توانستم آرامشم را حفظ کنم؛ بهخصوص اینکه برادر باقی به تازگی دچار سکته مغزی شده و عصبیت و هیجان برایشان خوب نیست. ایشان چون نگران حال آقای باقی بودند به سختی به ملاقات آمده بودند تا شاید با دیدن برادر خود، آرامش بگیرند اما متاسفانه دیدن باقی و منقلب شدن برادرزادههایش وضعیت او را به گونهای دگرگون کرد ه بود که من فکر میکنم خدا او را برای ما نگه داشت.
من بسیار متأسفم از این همه ظلمی که در یک ملاقات 20 دقیقهای به بچهها و خانواده او روا داشتند. من نمیفهمم چرا اینقدر حرمتشکنی میکنند؟ کاش یکی بود و به این سوال پاسخ میداد. با توجه به اینکه باقی قلم و کاغذ ندارد و حتی چند سانتیمتر کاغذ را برای نوشتن شمارههای آیات قرآنی که تلاوت میکند، از او دریغ کردهاند، چگونه میتواند به ما چیزی بدهد؟ این بازرسی چه به وسیله وزارت اطلاعات و چه به وسیله زندان صورت گرفته باشد، چه معنایی جز اذیت روانی خانواده میتواند داشته باشد.
- وضعیت روحی و جسمی آقای باقی چگونه بود؟
وضعیت روحی باقی خیلی عالی بود. فکر میکردیم وقتی ایشان را میبینیم، با توجه به اینکه 45 روز در سلول بسته بوده است باید به ایشان روحیه دهیم اما جالب بود که بعد از ملاقات با تمام مسائل ناخوشایندی که بود، روحیه گرفتیم اما این منجر به نادیده گرفتن اجحافی که در حق ایشان میشود، نیست. ایشان 45 روز است که در سلول بسته هستند. باقی آنقدر از اخبار دور بود که تازه دیروز یک روزنامه قدیمی به دست آورده بود و از درگذشت مرحوم قیصرامینپور باخبر شده بود. بسیار متاثر بود و میگفت که کاش زودتر میفهمید و میتوانست برای خانوادهاش پیام تسلیت بفرستد. از قیصر در روزهای قبل از زندانی شدنش یاد میکرد و اینکه بنا بود شعری در مورد «حق حیات» بگوید. به آقای باقی گفتهاند که از فردا روزنامه در اختیارش قرار میدهند، اما ما نمیدانیم چه روزنامهای خواهند داد.
مساله مهم دیگری که در ملاقات مطرح شد، این بود که ایشان گفت درخواست قلم و کاغذ کرده است تا به مسئولان نامه بنویسد. اول گفتهاند خودکار ممنوع است. اما بعد از اعتراض باقی به غیرقانونی بودن این رفتار، تنها برای نوشتن نامه قلم و کاغذ دادهاند و بعد از نوشتن، از باقی گرفتهاند. باقی پنج نامه به برخی از مسئولان نوشته است که عبارتند از رییس قوه قضاییه، رییس دادگستری استان تهران، وزیر اطلاعات، رییس مجلس و قاضی پرونده. در این نامهها با توضیح سیر پرونده و نقض حقوق خود به روش بازداشت و نگهداری اعتراض و اعلام کرده است که به دنبال جنجال و هیاهو نیست؛ اما اگر این بی قانونیها و شکنجههای روحی و روانی که در موردش اعمال میشود ادامه یابد، برای او راهی جز اعتصاب غذا باقی نمیماند.
- آیا در این ملاقات توانستید کتاب یا وسیلهای به آقای باقی بدهید؟
خیر از دادن لباسها و مقداری خوراکی که برده بودیم، خودداری کردند و دو سه کتابی که برای ایشان برده بودیم را تحویل نگرفتند. البته اگر به فرض تمام امکانات را هم در اختیار ایشان قرار دهند، باز هم سلول ایشان از حالت سلول بسته خارج نمیشود. ما نمیدانیم این همه اصرار برای بلاتکلیف نگه داشتن باقی در چنین وضعیتی بعد از اتمام بازجوییها برای چیست؟
| بهاره - ایران - اهواز | کاشکی یکی دو تا از این خانم مچاله های بسیجی گیر من بیفته اون وقت داغ دل همتون رو ازشون در میارم | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| مجهول - امریکا - اتلانتا | حالا این باقی کیه و چه متن بی محتوایی | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| افشین - استرالیا - سنندج | این همه اقدامات محتاطانه تنها یک دلیل واضح دارد و آن ترس ... از ملت است می ترسند همه چیز برملا شود. هر چند برملا شده و همه ملت بجز یکسری ساده لوح دست آنها را خوانده اند. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| وحید - ایران - تهران | زندگی به سبک خوک همینه دیگه. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| فریبرز - ایران - ساری | واقعا برای تمام ایرانیها متاسفم | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| زینب - ایران - قم | اون قسمت که گفت حتی برای نوشتن شماره های آیات قران ورق بهش ندادن خیلی مردم فریب بود میخوان بگن که اونا با ساواکی ها تو یه قماشن خانم محترم تو کجا بودی وقتی ساواکی ها زنده زنده زبون همین بسیجی ها رو با چاقو میبریدند و با آب جوش ریختن روی سرشون ازشون پذیرایی میکردند و با کابل اینقدر میزدنشون تا بیهوش بشن از شلاق و ناخون کش و بقیه که دیگه نگو .لابد انتظار داری شوهرت رو بزارن لای پر قو و بهش تو نگن کجای دنیا با این نوع زندانیا به خوبی اینجا برخورد میکنن. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| پیمان - ایران - تهران | دارن فکر میکنن با این کارا میتونن چن سال دیگه سایه منحوسشون سرما باشه ولی اشتبا میکنند چرا که صبح ظفر نزدیک است | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| شقایق - ایران - تهران | واقعاْتاسف آوره!!!! امیدوارم برای ناموس و عزیزان همین افراد که گریه مردم رو در می آرن و فقط استرس و عذاب اضافه می کنند همین اتفاقا بیافته! مطمپن باشین این نفرت ها یه روز خودشو نشون میده!!!! انشاالله باشیم و ببینیم | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| آرزو - آمریکا - نیویورک | مجهول فکر کنم بی محتوی تر از اسم تو نباشه | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| حمید - ایران - گرگان | بهاره زیاد جوش نزن راستی تو کار وکاسبی نداری یا دوست داری مثل فاطمه رجبی هر روز اسمت تو سایت بیاد یک جور ابراز موجودیت | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| کاوه - المان - ویسبادن | اقای محترم مجهول ازامریکا شما که هنوز اقای باقی را نمی شناسی .همان بهتر که مجهول بمانی و نظر هم ننویس. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| سارا - انگلستان - لندن | اقا/خانم مجهول از کانادا.باقی همون کسی هست که به خاطر من و شمای ترسو که جرات اعتراض نداریم از همه چیزش گذشته برای ازادی ایران............... | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| رضا - ایران - تهران | افشین خان از کی تا حالا استرالیا شهری بنام سنندج دارد ؟ ضمنا از هر خبری که صحت آن زیر سوال است نباید سریعا اظهار نظر تند نمود. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| علی - انگلیس - لندن | این است برکت حکومت دینی | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| محمد علی - ایران - تهران | متاسفانه قدرت بیان من انچنان قوی نیست فکر نمی کنم بیشتر از دو سه هزار کلمه بیاد داشته باشم من اقا باقی را نمی شناسم هرکس که باشه حق ندارن بهش توهین کنن وسعی کنن شستشوی مغزیش کنن | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| کریم - انگلیس - منچستر | حکومتی که دم از اقتدار میزند ومقدمه سخنرانیها از آزادی بیان دفاع میکنند.از یک خانم پیر 75ساله میترسد اینکه آقای باقی است ومیتواند موثر باشد ..... ولی وای به حال آنها که شناخته شده نیستند وکسی نیست که حتی اسمشون رو اعلام کند .مثل سیاسیونی که به اسم اشرار گرفتند ومعلوم نیست کجایند .....وا اسفا که تاریخ چقدر زود تکرار میشود (هرکه ازمانیست برماست | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| یه بابایی - ایران - تهران | گرچه اقای باقی توبه کرده اند ولی رفتار بسیار زشتی با دخترشان شده .از همان نوعی که روزی آقای باقی از آن دفاع می کرد . ضمنا زینب خانم از قم هم بدونن که گیر یکی مثل خودت توی جایی به اسم زندون نیفتی آبجی که کارت با کرام الکاتبینه . اینقدر جوش نزن آبجی . | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| امیر - ایران - تهران | زینب جون عزیزم انشاالله اگه خدا بخواد و ایران ازاد بشه ما هم سراغ تک تک شما میایئم و لباس ..... حالا که این کارها رو بد نمیدونید منتظر ان روز باشید | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| سارا - انگلستان - اسلو | زینب- ایزان-قم من بدکنمو تو بد مجازات کنی .پس فرق میان من و تو چیست بگو. در زمان شاه اصلا بسیجی نبود!!!اگر منظورت مجاهدین و یا کمنیستهاست و یا هر کروه دیگر جمهوری اسلامی که نمیتواند انتقام انها بگیرد چون خود با انها مخالف است .ظمنا زینب چاقو کش شما هم مواظب خودت باش چون دنیا خیلی میچرخه بهش میگن چرخش زمانه.خوب...این نیز بگذرد. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| امین - ایران - تهران | زینب خانووم این جور که معلومه تو هم از اوون خواهر بسیجی ها هستی که زیر چادر همه کاری میکنه یادت بخیر ایرج میرزا واسه شعر چادرت | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| امیر - ایران - تهران | از دوستان تقاضا دارم اگر کسی را نمی شناسند نظر ندهند.مجبور که نیستید! شخصی با شهامت در کنار خیلی های دیگه خواسته از حقوقتون دفاع کنه.از حقوق کسایی که نه تنها زحمت مطالعه به خودشون نمی دن تا این افرادو بشناسن بلکه از حقوق خودشون هم بی اطلاع هستن. هرکس فقط پای رسانه های جمهوری اسلامی بشینه و دلش خوش باشه اخبار می بینه و می شنوه بدونه که اینجا مملکتیه که همه حسن نصرالله و محمود عباس و ... یک مشت تروریسته دیگه رو می شناسن اما نه تنها از وضعیت باقی و گنجی و... بی خبرند حتی اونها رو نمی شناسن! ای مردم خواب زده! آگاه باشید اگر به رسانه های جمهوری اسلامی که همه اخبار اون کذب محضه بسنده کنید آخرش مثل همین زینب خانم از قم می شوید | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| ساسان - ایران - لرستان | به همه توصیه میکنم که کتاب (قلعه حیوانات ) نوشته ....را مطالعه کنید . | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| بهار - فنلاند - فنلاند | زینب ایران قم تو ساکت باش حتماخودت یکی از اونهای .اگر شاه هم مثل اینا ظا لم بود حتما هنوز رو تختش بود.ساواک حداقل تجاوز نمی کرد.اگر تجاوز می کرد تو هم الان زبون درازی نمی کردی.. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| خانم بزرگ - ایران - تهران | زینب از قم . مطمپنی تو خواب نیستی ؟! مگه فقط تو بابا و مامانت بودن که انقلاب کردن ؟ من نبودم ؟ دیگران نبودن ؟ خسته شدم از بس اسم بسیجی ها رو شنیدم . خسته شدم از بس هر جا که میخوام برم سر کار میگن اولویت اول بسیجی ها و فرزندان شهدا . بابا جنگ بیست ساله تموم شده . نمیخوام زحمات اونا رو بی پاسخ بذارم . ولی خدا وکیلی من چه گناهی کردم که خونوادم تو جنگ نمردن ؟ شهید نشدن ؟ جانباز نشدن ؟ بسیجی واقعی اونه که نخواد بخاطر مال و شهرت و ثروت بیاد پست بگیره . تو میخوای بگی الان همه مطهر و پاکن ؟ متاسفم . هیچکه نمی تونه ما رو شستشوی مغزی بده . ما خودمون عقل و شعور و منطق داریم . | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| حسین - ایران - یزد | سلام.خسته نباشید.بچه های عزیز اقای باقی واقا مردی هست که باید به مقام برسه. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| علی - ایران - قم | زینب - ایران - قم شعور هم خوب چیزیه. اخه اون زمان که ساواک سر کار بود اصلا بسیج وبسیجی وجود داشت. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| ناشناس - ناشناس - ناشناس | خواهر زینب - ایران - قم باید خدمت شما عرض کنم که در زمان شاه و ساواک بسیجی نبودبسیج بعد از انقلاب به دستور امام خمینی بوجود امد .خانم بهاره - ایران - اهواز شما چرا جو زده میشید این وسط بسیجیها چه گنایی مرتکب شدنداون خانما ماموران {زن} بازرسی زندان نیروی انتظامی بودند نه بسیجی چرا تو مثل فاطمه رجبی {شپز باشی} بیخود میپرین برو اشپزیتو یاد بگیر که فردا شوهر بیچارت مثل الهام بیرون غذا نخوره | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| سهیل - ایران - تهران | حتمایک چیزی اون توداشته که بهش گفتن دربیار | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| حسین - ایران - مشهد | کسانیکه باقی ها را زندانی میکنند نزدیک 30سال است که تحت لوای اسلام حکومت میکنند.وبه اسلام اعتقادی ندارند. | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| مسعود - ایران - کردستان | زینب خانوم اگه دستم بهت میرسد میدونستم چه جوری نشونت بدم ... | سهشنبه 13 آذر 1386 |
|
| زینب - ایران - قم | خانما و آقایون چرا اینقدر همه ی واکنشاتون تنده ؟من یه دختر مانتویی هستم قابل توجه کسی که گفت لابد ازون چادری های ... آره داداش من من هنوز لیاقت چادر رو ندارم بعدشم وقتی گفتم بسیجی فکر کردم میدونید منظورم چیه نمی دونستم این رو هم باید توضیح بدم که همین افراد بودن که اولین بار جزو نیروهای بسیجی شدن و موقع جنگم خودشون رو سپر کردن .من خودم بارها کسایی رو دیدم که واسه ی سهمیه و ازین چیزا رفتن تو بسیج ولی من منظورم از بسیجی همون کساییه که تو همین دوره هم تو قالب طرح های حجرت راه میوفتن میرن مناطق محروم واسه ی کمک که من هیچوقت جز اونا نبودم ولی دلیل نمیشه ازونا حمایت نکنم. آخه یه زن یه زن دیگه رو با یه دلیل منطقی گشته این کجاش بده چرا اینقدر بزرگش میکنید؟ | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| احسان - ایران - ارومیه | عرض شود که : جهت اطلاع همه دوستانی که نظرات خودشون رو اعلام کردند. توی اون سالهایی که آقای خاتمی اقدام به اصلاحات سیاسی و اجتماعی کردند ( و الحق هم خلاف نظر برخی که مخالف ایشان هستند بنده معتقدم که روحیه جامعه در آن روز چنان رفتاری را می پسندید) آقایان باقی مسعود بهنود اکبر گنجی قوچانی و آقای نوری و... به اعتبار اجرایی رییس جمهور وقت و البته کمی تند اقدام به انتقاداتی از سران و نظام کردند در آن روزگار و پس از بسته شدن روزنامه سلام و طوفان دانشجویی متاسفانه بسیاری از مردم که هنوز هم نمی دانم به چه دلیل سکوت مطلق کردند و رژیم هم از این فرصت برای قلع و قم کردن به بهانه های واهی اقدام نمود و آقای خاتمی هم هیچگونه اقدامی در جهت آزادی آنها انجام نداد چو فکر می کنم پروسه ای در جریان بود که مخالفان ناشناخته و پنهان آشکار شوند و چنین شد البته آقای خاتمی هم بر اساس این تئوری بخشی از این بازی بود و نمی دانم بیچاره دانسته یا ندانسته بسیاری از متفکران بالقوه را یا در انحصار قرار داد و یا به دست زندانبانان سپرد و یا آنها را به سکوت وادار نمود. همزمان با انتخاب آقای خاتمی در نشریات آن زمان فراموش نمی کنم که از قول آقای رحیم صفوی فرمانده وقت سپاه خوانده که : ما مارها را از سوراخهایشان بیرون می کشیم . و این به این معنا بود که پروسه اصلاحات در واقع می توانست دامی برای این افراد باشد که بخشی اعظمی از آنها درگیر شدند و تقریبا تمامی آنها از مناصب خود نه تنها محروم و بلکه به نوعی زندانی هم شدند و فقط بهنود بود که مهاجرت کرد. طراح اصلاحات فردی به نام حجاریان بود که به ضرب گلوله خانه نشین شد و باز هم نمی دانم که دانسته یا ندانسته خاتمی و حجاریان ( حجاریان رییس سعید امامی (فرد مربوط به قتلهای زنجیره ای) در سازمان اطلاعات بود ) دست به این اقدامات زدند. سابقه هردو نشان از اصلاح طلبی داشت اما عدم اقدام قاطع خاتمی جای بحث داشته و دارد. اما عمادالدین باقی در این بین به دلیل انتقادات بسیار منطقی و قاطع و عدم وابستگی به غیر و علیرغم همه تواناییهایش در زندان باقی مانده است و البته اگر شاید دیگری هم به جای این رژیم فاسد بود اجازه به این فرد دانشمندی نمی داد تا حقایق را بیان کند. این از باقی و اما بعد از اصلاحات چون مردم امیدی به اصلاحات سیاسی اجتماعی پیدا نکردند روی به شارهای اقتصادی آوردند که از بین کاندیداهای مطرح مصطفی معین تنها امید جوانان بود که به دلیل عدم احراز حد اکثر محمود احمدی نژاد ( دیوانه قرن ) به همراه رفسنجانی ( عالیجناب سرخ پوش - قاتل قرن ) به دور دوم و از آنجا مردم ترجیه دادند تا دیوانه انتخاب شود نه قاتل نویسندگان و روشنفکران ( به استناد اکبر گنجی ) و این شد که تیم محمود احمدی نژاد که از دسته فاطمیون هستند بر سر کار آمده و بر اساس روش خلف خود چنین می کند که می بینیم. درود بر آزاد اندیشان جهان خصوصا ایرانیان . حقیر - احسان - ایران - ارومیه | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| رضا - ایران - اصفهان | شما فکر میکنید امثال اقای باقی چه کسانی بوده و هستند. انها همان کسانی هستند که این حکومت را ساخته و پرداخته کردند و حالا خود به دام تفکرات خود افتادند.اگر شاه فقید ادم کش بود که امثال باقی وگنجی و...زنده نبودند.پس بخورید از همان اشی که 29 سال پیش برای مردم زیاده طلب ایران پختید. | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| دامین - آذرباجان - باکو | گرصبرکنی زغوره حلوا سازی...صبر ملت ما زیاده ولی وای به روزی که ....... | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| دامین - آذرباجان - باکو | باغبان گر چند روزی صحبت گل بایدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| نگار - ایران - تهران | متاسفانه این انقلاب را همین مردم انجام داده اند اما چنان از همین مردم می ترسند که گویی با دشمنان خونی خود طرف هستند اینها ایران را ارث پدری خود می دانند و مردم را برده هایی که باید سر سپرده آنها باشند امثال زینب درایران کم نیستند کسانی که بدون فکر و کورکورانه تسلیم عوام فریبیهای رجال می شوند و گوش و چشم بسته و بدون تحقیق تمام گفته های آنان را می پذیرند مردم باید کمی دقیق تر به مساپل نگاه کنند اما ما مردمی هستیم احساساتی و خیلی زود فریب می خوریم نمونه آن را می توانیم در رای گیری های ریاست جمهوری و یا مجلس ببینیم | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| حسن - ایران - تهران | زینب خانم از قم ایرادی به شما وارد نیست چون در قم زندگی میکنید وشستشوی مغزی که روی شما انجام میشود باعث میشود که از هیچ جای دنیا وهمچنین از حقوق خودتان هم خبری نداشته باشید امیدوارم روزی خود شمارا هم اینچنین (زیر لباس )تفتیش کنند تا بفهمی چه حالی دارد. تا شما وامثال شما هستند ایران همچنان در خفقان خواهد ماند | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| مسافر - ایران - تهران | دم از عدالت زدن با نام اسلام و قرآن چیزیست که دایما میبینیم. و اینکه چیزی را برای خود بپسند که برای دیگران می پسندی. مسلمان واقعی ظلم و جنایت نمی کند. خداوند ناظر تمام اعمال است و بزودی همه جوابگوی اعمالمان خواهیم بود | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| حمید - ایران - بندرعباس | اینا همشون دروغ میگن ببینید من خودم تو زندان اوین تهران بودم 3ماه زتدون بودم برخورداشون عالی بود با همه خوب بودن این خانواده باقی فقط می خوان شایعه پراکنی کنند | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| مسعود - ایران - بندرعباس | من نه بسیجی نه حزب اللهی هستم ولی کشورم رو خیلی دوست دارم ومی دونم هر نظامی تو این کشور باشه نمی تونه ایران رو اینطور مقتدر کنه | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| سام - ایران - کرج | زینب خانم مثل اینکه خیلی از آنها ( شکنجه گران ) جدا نیستی .... درهرصورت امیداوارم سر خودت هم بیاید | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| کامبیز - کانادا - تورنتو | این هم یه گوشه دیگه از توطئه تفرقه بینداز حکومت کن از نوع انگلیسیش بسر جون(رضا از کانادا)مگه تو ...!!!! | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| دانیال - ایران - تهران | خب بذارین ببینم دقیقن چه اتفاقی افتاده اینجا باقی رو گرفتن..زندانی کردن... خونوادش میرن ملاقاتش... اونا رو میگردن.اونی که میخواسته بازرسی بدنی کنه واقعا چرا همچین تقاضایی داشته؟اصلن این زینب قمی انگار تا حالا بیرون از خونشون نبوده یا اطلاعاتش بیش تراز بلندگوی تبلیغاتی صدا و سیما نبوده... اصلن خوشم نمیاد ادما رو مخاطبم کنم به طور خاص.چیزی که همیشه اعصابم رو بهم میریزه اینه که احساس کنم به شعورم توهین شده... اینه که یه چیز اون قد وقیح و عریان باشه که نتونی حتی داد بزنی... اینه که ازت سو استفاده بشه...گردش زمونه رو قبول دارم در ضمن اونی که میخواستی بگی زینب هجرت بوده احتمالا نه حجرت...درسته؟ این طور که پیداست سواد و دانش تو در حد همونهاییه که الان سنگشونو به سینه میزنی
| چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| مسعود - امارات - بندرعباس | من نه بسیجی نه حزب اللهی هستم ولی کشورم رو خیلی دوست دارم ومی دونم هر نظامی تو این کشور باشه نمی تونه ایران رو اینطور مقتدر کنه | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| شاهین - ایران - بروحرد | این پایان ازادیخواهی نیست تازه باید منتظر ازاین بدترهم بود اقای باقی یک روزنامه نگار یا یک نویسنه است که چنین برخوردئ با او شده یک روشنفکر وای به حال دیگران | چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| مهدی - ایران - زاهدان | فکر نکنم توی زندان های کشورهای دیگه نقل و نبات پخش کنن.یه طرفدار فوتبال واسه طرفداری تیم مورد علاقش گاهی وقتها حاضره جونش رو هم بده حالا آقای باقی با حکومت در میوفته و میخواد نازش کونن؟؟آقای باقی ارزش دفاع از آزادی خیلی بیشتر از اینهاست.اگه تو و خوانوادت تحمل سختیهاش رو نداشتین چرا ادعای دفاع از آزادی کردی؟؟
| چهارشنبه 14 آذر 1386 |
|
| رویا - ایران - مشهد | من فکر کنم این زینب یه نسبتی با فاطمه رجبی داره افکارشون خیلی شبیه همه | پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| ایمان - کانادا - تورنتو | آقا نظر سهیل ایران و بچسب زینب و بیخیال شین ...... | پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| مبین - ایران - نامشخص | آقا امیر ،مسعود و خانم سارا،بهار شما بهتر از کنج خونه در بیاید ایران و ایرانی آزاد است هرچند در قفس باشد بعد هم به چادر توهین نکنید خیلی مقدس هست درون صدف مروارید است . آقا رضا -کاتادا- ترونتو ما بچه های ایران هرجا باشیم و هرچه باشیم مسلمانیم بهتره شما به سایت سلمان رشدی مراجعه فرمائید . | پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| نیما - ایران - خرمشهر | من خودم از خانواده شهدا و جانبازان این مرزو بوم هستم. ولی حیف اون جونی را که برای اینها جانش را فدا کرد. اگر یکی از این ها گیر من می افتاد خوب می دونستم چه بلائی به سرش بیارم . اما بی فایداست چونکه اونها پرو تراز این حرفا هستند. | پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| سهیل - ایران - تهران | بچه هاخیلی جوش نزنیداگه توزندان یک خانم برحسب وظیفه این کاروکرده بریدخداروشکرکنیدکه اقانبوده شماهاوقتی شنیدیداین موضوع وخیلی ناراحت شدیدامامگردرخیابان یادربولوتوثهاواخبارازاین چیزهانشنیده اید | پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| نگین - انگلیس - لندن | مبین ـ ایران ـ نامشخص خواهش میکنم عزیزم شما برای چادر و صدف و مروارید تبلیغات نفرمایید که دخترای ایرانی گوشششون پره از بس معلمهای پرورشی تو مدرسه تبلیغات میکنن. | پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| اشکان - ایران - کرج |
یه سری نشستن پشت کامپیوتر وهی ازنظام ایران بدمیگن به جای بدگوپی والفاظ توهین امیز انتقادسازنده کنین نه مثل پیرزنهای(کافر)غرغرکنین غرغروها |
پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| امیر - ایران - تهران |
مبین جان منضور از ایران یعنی جیب خودتو میگی دیگه نه?چون اقتداری من نمیبینم مملکتی که تو هر کچش 10تا معتاد داره و لیسانسه هاشونم که تو پارکا میگردن مرمم برائ تامین معاش کلیه میفروشن اینه اقتدار برای تو ? یا تو ایران نیستی یا خونتون خیلی بالا یشهره |
پنجشنبه 15 آذر 1386 |
|
| علی - ایران - تهران |
سلام خواهشا این دورغ ها را ننویسید ما میدانیم که اینطوری نبوده و نیست. این خانم وکیل هم اگه گفته باشه دروغ محض است و دوما آقای باقی مجرم است وباعث اخلال کشور شده وبا اجنبی ها هم کاسه شده بود و برعلیه ملت خویش اقدام میکرد پس حق کسی که در حق ملت و کشورش خیانت کند همین است |
جمعه 16 آذر 1386 |
|