لبخند به زندگى پس از اعدام

لبخند به زندگى پس از اعدام

مرد ۳۲ ساله که پس از اجراى حکم اعدام، مرگ را با چشمان خود دیده بود، دقایقى پس از بالا کشیدن طناب دار با رضایت اولیاى دم از چوبه دار پائین کشیده شد سحرگاه دوشنبه ۵ آبان، مأموران زندان کازرون وارد اندرزگاه محکو مان شدند.

دو مأمور لحظاتى بعد در برابر سلول مرد اعدامى توقف کردند. در آن ساعت همه زندانیان در خواب بودند، اما محکوم در شب اعدام، ساعت هاى هولناکى را پشت سر گذاشته بود.حالا هم او به خاطر یک اشتباه و غفلت باید اعدام شود. یک تصمیم عجولانه او را پشت میله هاى سرد زندان کشانده بود.
مرد با دیدن مأموران به عقربه هاى ساعت نگاهى انداخت، فهمید که موقع وداع با زندگى نزدیک است. او باید با دوستان و هم سلولى هایش و همه تعلقات زندگى اش خداحافظى کند. فضاى دم کرده راهروى زندان همه را کلافه کرده بود، اما مرد با چشم هاى بى فروغش نگاهى به مأموران انداخت و به آرامى پرسید: بالاخره موقعش رسید.
او با گام هاى آهسته به سوى مأموران آمد. دو مأمور دستنبد آهنى به دست هایش زده و با گرفتن بازوان او به طرف اتاق افسر نگهبان زندان حرکت کردند. با هر قدم آنها عقربه هاى ساعت نیز به زمان اجراى حکم نزدیک مى شدند. زندانیان با قدم مأموران از خواب بیدار شدند و با دست هاى خود مرد اعدامى را بدرقه کردند. دقایقى بعد مرد جوان در برابر افسر نگهبان ایستاد و یکى از مأموران کاغذ و قلمى در اختیارش گذاشت تا وصیت کند. محکوم به مرگ در افکارش غرق شده و به یاد روزهاى خوش زندگى با همسر و سه دختربچه خردسالش افتاد.
در همین هنگام افسر نگهبان از او خواست که وصیت کند. خودروى مخصوص حمل اعدامى به محل اجراى حکم در یکى از میادین شهر کازرون در برابر اتاق افسر نگهبان متوقف بود. مأموران به صورت محکوم چشم بندى زده و او را سوار خودرو کردند. مرد جوان مى داند که آخرین لحظه هاى زندگى اش است.
خودرو زندان از محوطه زندان خارج مى شود و پس از عبور از چندخیابان به محل اجراى حکم اعدام مى رسد. جمعیت زیادى از نخستین ساعت هاى صبح براى تماشاى مراسم حکم در اطراف میدان تجمع کرده اند. همین موقع خانواده اولیاى دم - شاکى - خواهر و برادر مقتول و چند تن از آشنایان آنان از راه رسیده و در گوشه اى از میدان ایستادند.
خودروى زندان کنار جرثقیل مخصوص اجراى حکم توقف مى کند.
سه دختر کوچولوى مرد اعدامى که قرآن به دست دارند با مشاهده پدر به سوى خودرو زندان مى دوند. با گریه و شیون سعى مى کنند او را در آغوش بگیرند. این صحنه اشک چشمان همه را در مى آورد.مأموران از نزدیک شدن دختر بچه ها و همسر متهم ممانعت مى کنند. سپس زندانى را به سوى جرثقیل مخصوص اعدام هدایت مى کنند. پس از انجام تشریفات قانونى او را بالاى چهارپایه مى برند. طناب دار به گردنش آویخته مى شود. مسئول اجراى احکام دادگسترى از خانواده اولیاى دم اجازه اجراى حکم را مى گیرد و خواهر و برادر مقتول موافقت نهایى خود را براى اجراى حکم قصاص اعلام مى کنند. همسر و فرزندان و خانواده مرد اعدامى با شیون و فریاد التماس مى کنند. اما تلاش هاى آنها بى نتیجه است. سرانجام حکم اعدام اجرا مى شود و جرثقیل زندانى را بالا مى کشد اما ناگهان خواهر و برادر مقتول به قاضى اجراى احکام مى گویند او را پائین بکشید. ما به خاطر رضاى خدا و خانواده اش رضایت مى دهیم. با شنیدن این جمله اشک شوق در چشمان همه که به خاطر گریه هاى بچه هاى اعدامى منقلب شده بودند، جارى شد.
مأموران بلافاصله اعدامى را از بالاى دار پائین آورده و با یک آمبولانس به بیمارستان انتقال دادند. پس از چند ساعت مرد به هوش آمد و خود را در میان بچه ها و همسر و پزشکان و پرستاران دید. نمى دانست چه اتفاقى برایش رخ داده است. باور نمى کرد که زنده باشد اما دقایقى بعد وقتى بچه ها خود را به آغوش پدر انداختند او دریافت که خواب نمى بیند. در حالى که اشک مى ریخت با شکرگزارى به خداوند و تشکر از خانواده اولیاى دم، با چشمان اشکبار گفت: من مرگ را با چشمان خود دیدم. وقتى طناب را به گردنم انداخته و طناب را بالا کشیدند چشم هایم را بستم و مرگ را دیدم. در حقیقت خداوند به من عمر دوباره داد و احساس مى کنم دوباره متولد شدم.
گفت وگو با مرد نجات یافته در بیمارستان
* حالا که بخشیده شده اى چه احساسى دارى
احساس مى کنم دوباره متولد شده ام.
* هنگام انتقال به محل اجراى حکم به چه چیزى فکر مى کردى، آیا احتمال مى دادى که بخشیده شوى
با خود مى گفتم به خاطر گناهى که انجام داده ام باید مجازات شوم. تا موقعى که طناب به گردنم افتاده بود فکر بخشش نبودم. پس از این که طناب دار کشیده شد و بالا رفت دیگر چیزى متوجه نشدم. بعد از انتقال به بیمارستان پى بردم که بخشیده شده ام.
* قبل از اجراى حکم در زندان از خداوند طلب عفو کردى
در مقابل خداوند احساس شرمندگى مى کردم. به همین خاطر همواره طلب عفو مى کردم اما به درگاه خدا هم شرمنده بودم.
* نسبت به خانواده مقتول چه احساسى دارى
قصاص حق من بود. اما تا زنده ام در مقابل این خانواده اظهار شرمندگى مى کنم و تمام عمرم را مدیون لطف آنها هستم. به خاطر این که فرزند خانواده آنها را گرفته بودم اما آنها با غیرت و جوانمردى مرا عفو کردند. چیز دیگرى ندارم بگویم جز این که شاکر خداوند و دعاگوى خانواده مقتول باشم. باز هم مى گویم از عملى که انجام داده ام بشدت پشیمانم به دیگران هم توصیه مى کنم به هنگام عصبانیت، سریع و آنى تصمیم نگیرند.
* انگیزه قتل
گفتنى است این حادثه تلخ ۹ فروردین ۸۳ به خاطر مفقود شدن یک کارد رخ داد که در جریان آن مرد ۲۹ ساله اى به نام جهانگیر به قتل رسید. متهم نیز پس از دستگیرى و در جریان بازجویى ها دریافت که به دلیل یک تصمیم آنى و عجولانه مرتکب قتل شده است. سرانجام او پس از محاکمه و تأیید حکم تا مرحله اعدام نیز پیش رفت. اما با گذشت اولیاى دم از مرگ نجات یافت.

سارا - انگلستان - اسلو
افرین.در عفو لذتیست که در انتقام نیست.خداوند اجر میدهد.
من بد کنمو تو بد مجازات کنی پس فرق میان منو تو چیست بگو
جمعه 9 آذر 1386

سارش - نامشخص - نامشخص
چه گذشت زیبایی . چه حرکت بزرگی.فقط خداست که میتونه ادمو به وجودبیاره.ولی این خانواده هم با اینکارشون کار کمی نکردن. خدا فرزندشونو بیامرزه.
جمعه 9 آذر 1386

سارا - فیلیپین - مانیل
مولایمان علی فرموده اند : لذتی که در عفو است در انتقام نیست.
جمعه 9 آذر 1386

ساره - دانمارک - نامشخص
چه گذشت زیبایی . چه حرکت بزرگی.فقط خداست که میتونه ادمو به وجودبیاره.ولی این خانواده هم با اینکارشون کار کمی نکردن. خدا فرزندشونو بیامرزه.
جمعه 9 آذر 1386

احمدی - ایران - شیراز
مولا امیرالمومنین که جانم به قربانش شود چقدر زیبا فرمودند :"لذتی که در گذشت است در انتقام نیست". خانواده قربانی این لذت را درک می کنند هر چند که عزیزشان را از دست داده اند.
جمعه 9 آذر 1386

رضا شاه - ایران - اصفهان
آدم منقلب میشه...
جمعه 9 آذر 1386

عسل - ایران - تهران
خدا کنه از این تولد دوبارش کمال استفاده رو بکنه. و بیدونه که شاید دفعه دومی وجود نداشته باشه
جمعه 9 آذر 1386

محمدابراهیمی - ایران - مشهد
خانواده مقتول احتمالا قبل از اجرای حکم این تصمیم رو گرفته بودن ولی اگه بعد از بالا کشیدن متهم قطع نخاع میشدویا سنکوب میکرد! ایا باز هم کارشون همین حلاوت رو داشت ؟
جمعه 9 آذر 1386

علی - ایران - تهران
در زمان جنگ من سر نیزه حمل نمی کردم چون هر چه فکر میکردم نمی توانستم قبول کنم که حتی دشمن رابا سر نیزه یا چاقو بکشم ولی الان میبینم که خیلی ها بوسیله چاقو کشته میشوند آنهم نه دشمن !!...لذا بنده با عفو کسانی که بر اثر عصبانیت وبدون استفاده از وسیله برنده مرتکب قتل ناخواسته می شوند موافقم اما با عفو کسانی که با برنامه ریزی ویا با استفاده از سلاح گرم یا سرد کسی را می کشند مخالفم زیرا باعث نا امنی در جامعه میشودوهمین شده است که نوجوانان نیز در جیب خود چاقو حمل میکنند ...!!
جمعه 9 آذر 1386

رویا - نروژ - نروژ
گذشت خصلت بزرگان است.
جمعه 9 آذر 1386

عبدالله - پاکستان - تربت
افرین بر همچین خانواده ای.گذشت حصلت دلیران است وهرکس نمی توان گذشت کند.
جمعه 9 آذر 1386

آتیاس - ایران - تخت جمشید
درود اهورامزدا بر خانواده قربانی من که اشک تو چشمام جمع شد
جمعه 9 آذر 1386

امیر - ایران - مشهد
فکرشو میکنم خیلی وحشتناک است خدا برای کسی نیاره
جمعه 9 آذر 1386

خزان - مالزی - کوالامپور
بزرگی یعنی این.
جمعه 9 آذر 1386

شاهین آریا - انگلیس - انگلیس
بادرود
برای همین خبرهاست که من به همه توصیه میکنم برو سایت ایرانیان انگلیس رو باز کن که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد توش پیدا میشه. بابا ایوالله دستتون ببخشید کامپیوترتون درد نکنه. خوش به حال عفو کنندگان که تا پایان عمرشان شادمان خواهند بود و بدا به حال انتقام گیرندگان که همیشه درعذاب میسوزند.
جمعه 9 آذر 1386

سارا - المان - دسلدرف
خداوند هستی بخش به خانواده مقتول و قاتل صبر دهد. به خانواده ی مقتول به خاطر عزیزشان و به قاتل هم صبر در برابر خشم و نفرت که ادمو به مرگ میکشاند.
جمعه 9 آذر 1386

الهام - ایران - سمنان
با سلام چقدر شیرین قسمت در این بود که نویره خدایا شکرت
جمعه 9 آذر 1386

کوهیار - ایران - کرج
متاسفانه اولیای دم خودشونو خیلی ضایع کردن . تصور کنین بچه های قاتل که هرچقدر هم که گناهکار باشه با دیدن صحنه به دار کشیدن پدرشون چه حال و احوالی داشتن . به طور حتم این اقدام خوانواده مقتول اثر جبران ناپذیری رو به خونواده قاتل وارد کرده . ای کاش کمی قبل از این ماجرا بخشش رو انجام می دادن .
جمعه 9 آذر 1386

علیرضا - سوییس - نوشاتل
تا کی باید شاهد این رفتارهای قرون وسطایی در این کشور باشیم!!! فکر می کنید چه بلایی سر روحیه فرزندان این مرد و بقیه افرادی که برای تماشای مراسم جمع شده بودند آمده است؟ !!! فکر می کنید مساله بخشیده شدن یا نشدن این فرد مهمتر است از تاثیر روانی رفتارهای این چنینی در لایه های اجتماعی؟ حداقل اگر قوانین وحشیانه اعدام را لغو نمی کنید چرا در مورد حذف اعدام در ملا عام قدمی برداشته نمی شود؟!
جمعه 9 آذر 1386

مهسا - هندوستان - بنگلور
تمام نظرات شما قشنگ بود. ولی همیشه برام سوال بوده :این جماعت چی رو میرن تماشا میکنن. یعنی جون دادن و التماس کردن یه انسان اینقد دیدنیه؟
جمعه 9 آذر 1386

ساسان - ایران - خرم اباد
افرین بر این خانواده. امیدوارم الگو باشه واسه کسایی دیگه که زندگی کسی تو دستشونه
جمعه 9 آذر 1386

آرش - ایران زمین - ایران زمین
یک سوال از کساییکه گفتن مولا علی گفته لذتی که در عفو هست در انتقام نیست.
چرا خودشون در مورد ابن ملجم گفتن :یک ضربه به من زده است پس یک ضربه به او بزنید.!
شنبه 10 آذر 1386

اشکان - ایران - تهران
علیرضا - سوییس - نوشاتل این موضوع ربطی به دولت نداره اصلا . کسی زور که نکرده بچه های قاتل رو به اونجا بیارن تا دار زدن باباشون رو ببینن . می تونن شب قبل خداحافظی کنند . این داستان برای بدست اوردن دل خانواده مقتول بوده و بس . شما ها هم که انگار خوابید . بله اعدام در سوئیس نباید هم باشه . اونجا رسم نیست که وسط هر دعوایی - از بچه های 14-15 ساله بگیر تا مردای 40-50 ساله چاقو بکشند و آدم بکشند . الآن اعدام هست و این ملت وحشی همدیگر رو می خورند ، اعدام نباشه که دیگه هیچی . هر قانونی که توو فرانسه هست بدرد ایران نمی خوره . روشنفکر بازیتون رو جمع کنید اینجا ملت وحشی هستند باید هم قوانین قرون وسطایی براشون باشه
شنبه 10 آذر 1386

شیما - سوئ - استکهلم
علیرضا - سوییس ممنونم حرف دل من را زدی بعد هم دقت کردید که مولا امیرالمومنین که گفته "لذتی که در گذشت است در انتقام نیست" خودش از کشته بشته ساخته.
شنبه 10 آذر 1386

محمد - ایران - زاهدان
افرین بر همت و مردانگی اولیای دم لذت عفو بالاترین لذتی استکه هیچکس را یارای ان نیست
شنبه 10 آذر 1386

میترا - ایران - تهران
با نظر علیرضا سوییس نوشاتل موافقم
شنبه 10 آذر 1386

احمد - ایران - تهران
چه جوریه که دادگاه ها غیر علنی ولی اجرای احکام علنیه!!!؟
شنبه 10 آذر 1386

روژان - ایران - ایران
واقعاْ تصور اینکه سه تا دختر بچه با چشمهای خودشون مرگ پدرشون رو ببینن عذاب آوره . آفرین به بزرگیه اون خانواده که داغ از دست دادن عزیزشون رو با این کار فراموش کردن و یادش رو جاودان .خدا بیامرزتش
شنبه 10 آذر 1386

سارا - ایران - شیراز
این خانواده بزرگی کردند که او را بخشیدند اما چرا تا آخرین لحظه این همه تردید...
بعد از بالا کشیدن متهم احتمال اینکه دوباره به هوش نیاید، وحشت و شوکی که به خانواده و افراد حاضر وارد میشود...
و به قول دوستان چرا همه این رفتارهای غیر انسانی در ملا عام و پیش چشم کودکان...آنها چه گناهی کرده اند؟
شنبه 10 آذر 1386

سهند - آمریکا - واشنگتن
با درود به مهسا . هندوستان و آرش . ایران زمین . واقعاً آفرین به هر دوی شما. دمتان گرم. متأسفانه بعضی از مردم ما سنگ دل شده اند و از جان دادن همنوع خود لذت میبرند. دریغا که از ایران فقط نامی مانده است و بس..... ارادتمند م
شنبه 10 آذر 1386

فریبا - ایران - تهران
از خوندن این خبر اونقدر منقلب شدم که گریه م گرفته . بخشش بزرگی می خواد.
یکشنبه 11 آذر 1386

علیرضا - سوییس - نوشاتل
آقای اشکان من نظر شما را درک کردم. ولی فقط به سه سوال من جواب بدید:
1-نقطه شروع فرهنگ سازی از کجاست؟ متولی مرتفع ساختن این به قول شما «وحشی بازی» کیست؟ منُ؛ شما یا دولت؟
2-اگر اعدام بازدارنده است پس چرا برگزاری این همه اعدام در ملا عام نتیجه بازدارنده ای در کم کردن میزان جرم و جنایت در بر ندارد؟
3-اگر قتل عملی ناپسند است؛ پس چرا ما فکر می کنیم قتل یک انسان اگر منبعی غیر فردی (مثلا سیستماتیک و دولتی) داشته باشد (مثل مراسم اعدام که متولی آن سیستم حکومتی است)می توان آن را توجیه کرد؟
یکشنبه 11 آذر 1386

علیرضا - سوییس - نوشاتل
خانم سارا/ متاسفانه تا جاییکه من مطالعه کردم این یکی از جعل های بزرگ تاریخ هست که این سخنان را به ایشان نسبت داده اند. اگر هم منبع چنین سخنان ایشان بوده باشند؛ در عمل چنین چیزی را ثابت نکرده اند و نه دیگر اعراب مهاجم و نه در جنگ های صلیبی و نه...
یکشنبه 11 آذر 1386

احمدی - ایران - شیراز
در جواب آرش-ایران زمین باید بگم که اگر شما زندگی مولا امیرالمومنین را مطالعه کنید حتما متوجه می شدید که ایشان قبل از شهادت فرمودند : اگر زنده ماندم ابن ملجم را می بخشم ولی در غیر اینصورت با او به مهربانی برخورد کنید و در صورت مجازات فقط به ابن ملجم 1 ضربه بزنید نه بیشتر.چون او فقط به من 1 ضربه زده است.شهریار هم چه زیبا وصف می کند این صحنه را و می گوید : به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا. آقا آرش شما هم بهتره از اندیشه های سکولاریسمی خارج شوید و از اءمه به خوبی یاد کنید ... یا علی
یکشنبه 11 آذر 1386

علی - تهران - ایران
تاسر انگیز بود . وافرین به گذشت و بخشش
یکشنبه 11 آذر 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.