اشاره آقای احمدی نژاد به گزارش تازه محمد البرادعی است که وی در آن به پیشرفت همکاری ایران با آژانس و رفع پاره ای از ابهامات اذعان کرده و در عین حال تایید صلح آمیز بودن (یا نبودن) فعالیت های اتمی این کشور را با اطلاعات کنونی ناممکن دانسته است.
فارغ از میزان انطباق تصویر ارائه شده از گزارش آقای البرادعی در داخل ایران با واقعیت موجود در متن این گزارش، مقایسه آن با واقعه تاریخی ملی شدن صنعت نفت جای تأمل فراوان دارد.
ربط دادن فعالیت های اتمی ایران با ملی شدن صنعت نفت این کشور از سوی برخی شخصیت ها و محافل سیاسی جمهوری اسلامی چیز تازه ای نیست. پیش از این نیز در مقاطع مختلف مناقشه هسته ای ایران، بهره گرفتن از آثار همنوایی با آهنگ ملی گرایی ایرانیان در رفتار سیاستمردان جمهوری اسلامی دیده شده است.
این در حالی است که ملی گرایی در ایدئولوژی جمهوری اسلامی به ویژه در میان مذهبیونی که دین را -- و نه خاک را -- منشاء جوشش جامعه می دانند، به راحتی جای نمی گیرد. رویکرد دوگانه دولتمردان جمهوری اسلامی به محمد مصدق، که برای بسیاری از ایرانیان نماد ملی گرایی انگاشته می شود، شاهد گویایی است بر این مدعا.
بزرگنمایی تاریخی
در کشاکش مناقشات برنامه اتمی ایران، اشارات گاه و بی گاه این دولتمردان به جنبش ملی شدن صنعت نفت نه تنها پرده از اهمیت انکار ناپذیر این رخداد در تاریخ معاصر ایران برمی دارد، که خواه ناخواه حکایت از پذیرش ناگزیر جریانی می کند که پیش از هر چیز "ملی" است و سرکرده آن تا اندک زمانی پیش هنوز مغضوب انقلابیون "اسلامی" بوده است.
حتی به فرض پذیرش مشابهت هایی کلی بین پافشاری دولتمردان ایرانی برای ملی کردن نفت و تکمیل چرخه سوخت اتمی، به نظر نمی رسد بزرگنمایی اهمیت یک گزارش که با لحنی دوگانه تنظیم شده و گامی از یک رویه از پیش تعیین شده به شمار می رود، سودی جز تهی کردن وقایع این دو برهه از تاریخ معاصر ایران از هرگونه معنی داشته باشد |
واقعیت آن است که یافتن نقاط مشترک بین رویارویی ایران با قدرت های جهانی در وضعیت کنونی و نیم قرن پیش -- چه به لحاظ زمینه های تاریخی و بازیگران اصلی آن، چه از منظر سیاست داخلی ایران و شرایط بین المللی -- کار چندان ساده ای نیست.
اما حتی به فرض پذیرش مشابهت هایی کلی بین پافشاری دولتمردان ایرانی برای ملی کردن نفت و تکمیل چرخه سوخت اتمی، به نظر نمی رسد بزرگنمایی اهمیت یک گزارش که با لحنی دوگانه تنظیم شده و گامی از یک رویه از پیش تعیین شده به شمار می رود، سودی جز تهی کردن وقایع این دو برهه از تاریخ معاصر ایران از هرگونه معنی داشته باشد.
لفظ 'پیروزی عظیم' در حالی به گزارش مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاق شده که سی و پنج عضو شورای حکام همین نهاد بین المللی اصلی ترین خواسته قطعنامه های شورای امنیت و محل اصلی اختلاف ایران و کشورهای غربی، یعنی تعلیق فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم، را تکرار کرده اند.
رد اتهام صلح آمیز نبودن این فعالیت ها از سوی مقام های جمهوری اسلامی با توجه به قرار گرفتن ایالات متحده آمریکا در طرف یک مناقشه -- با ریشه های تاریخی متعدد آن -- تعجب چندانی برنمی انگیزد؛ حتی سر باز زدن از خواست شورای امنیت به عنوان نهادی که در سال های اخیر، به ویژه پس از حمله به عراق، با پرسش هایی در مورد کارکرد و میزان کاراییش روبرو شده، را قابل درک (گرچه غیرقابل قبول) می کند.
قضاوت تاریخ نانوشته
اما رد درخواست آژانس بین المللی انرژی اتمی که رئیس جمهور ایران گزارش مدیرکل آن را 'پیروزی عظیم' برای مردم کشورش و ارزش آن را 'صدها برابر' یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران نامیده، گویای تناقض آشکاری در موضع آقای احمدی نژاد است که درک آن چندان آسان به نظر نمی رسد.
از نگاه تاریخی، ملی شدن نفت فرایندی پایان یافته و ریشه ها و تبعاتش قابل تحلیل تاریخی است، اما برنامه اتمی پدیده ای در حال وقوع است که تا پیوستنش به دفتر تاریخ، راهی پرپیچ و خم مانده و ایرانیان را برای ارزشگذاری آن و قضاوت نقش آفرینانش وقت بسیار است |
پنج دهه قبل، جنبش ملی گرایانه در ایران برای ملی کردن صنعت نفت این کشور زمانی ابعادی درخور واژه ای چون 'پیروزی عظیم' یافت که حقانیت آن در برابر آخرین بقایای سیاست های کهنه استعماری در قرن بیستم هم در مراجع بین المللی و هم در نگاه جهانیان به اثبات رسید.
مهمتر از این همه، آن که، رئیس جمهور ایران جایگاهی چنین رشک برانگیز را در حالی به گزارش مدیرکل آژانس از فعالیت های اتمی کشورش می بخشد، که اساسا قیاس ملی شدن نفت ایران با خود برنامه اتمی نیز -- دستکم به یک دلیل بنیادی -- چندان معتبر به نظر نمی رسد.
از دیدگاه تاریخی، ملی شدن صنعت نفت ایران فرایندی پایان یافته تلقی می شود و از همین رو مورخان و کارشناسان قادرند ریشه ها و پیامدهای آن را به عنوان یک رخداد تاریخی بررسی کرده و احیانا بازیگران اصلی این ماجرا و رفتار آنها را تحلیل کنند.
برنامه اتمی ایران، اما، پدیده ای در حال وقوع است که هنوز تا پیوستنش به دفتر وقایع تاریخی، راهی دراز و پرپیچ و خم باقی مانده و ایرانیان را برای ارزشگذاری آن و قضاوت نقش آفرینانش وقت بسیار است.
|
|
|
|
|
|