داستان زندگی اشرف پهلوی۹

داستان زندگی اشرف پهلوی9

در این میان دربار ایران، در جهت سرپوش نهادن بر این رسوایی بزرگ، به سیاق ماضی، چند نویسنده چرخ پنجم در جراید غیر معتبر خارجی را اجیر نمود، تا درباره این حادثه بنویسند:
«اروپا از نظر ناامنی به قرون وسطی بر می گردد زیرا تروریست ها، آدم رباها و دیگر عناصر ضد اجتماعی در همه جا پراکنده اند. . . در شبکه تروریستی کسانی که مدعی داشتن نظرات سیاسی هستند با آنهایی که برای پول آدم می کشند یا افراد را گروگان می گیرند متحد شده اند، این یک نسخه تازه از «مافیا» به شمار می رود که از ترور و آدم ربایی به عنوان وسیله ای برای
جمع آوری پول استفاده می کنند». (49)
نویسنده در ادامه در جهت عادی جلوه دادن این حادثه یادآور می شود:
«شخصیت های معروف را نباید تنها هدف های حمله تروریست ها دانست، در هلند صدها کودک و زن نیز گروگان گرفته شده اند، در ایتالیا دو کارگر که حاضر نبودند در یک اعتصاب غیر قانونی شرکت کنند، از خانه خود ربوده شدند و بعداً اجساد آنها در یک کانال فاضلاب پیدا شد. در آلمان فدرال، کشیش یک روستای کوچک جزو قربانیان تروریست ها بوده است. . . در حال حاضر بسیاری از شخصیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اروپا از بیم گروگان گرفته شدن زیر پوشش ارتش های کوچک خصوصی رفت و آمد می کنند. . . ». (50)
جالب اینکه اشرف پهلوی سه روز پس از این حادثه به ایران باز می گردد و مثل برادرش «محمدرضا» با وقاحت ادعا می کند که دست خداوند حافظ او بوده و هست:
«والاحضرت اشرف: قدرتی مافوق قدرت گلوله، حافظ ماست». (51)
بدین ترتیب برای مدتی شکرگذاری به درگاه خدا و نگارش مقاله های تملق آمیز در دستور کار کارگزاران و نشریات وابسته قرار گرفت، اما علیرغم این صحنه سازی ها داستان واقعی این ماجرا در میان مردم کوچه و خیابان دهان به دهان می گشت تا این نکته به اثبات برسد که هجوم این همه تبلیغ دروغ در برابر حقیقت رنگ می بازد.
حقیقت ماجرا چه بود؟
واقعیت این بود که «اشرف پهلوی» در زمانی که تازه دستش در کار قاچاق باز شده بود، به دلیل موقعیت متزلزل برادرش «محمدرضا» در دوران اوایل سلطنتش، با مافیای بین المللی تهیه و توزیع مواد مخدر بر سر یک سفره نشسته بودند، در آن روزگار اشرف «حق دلالی» محموله های مواد مخدر خود را به خاطر پشتیبانی و توزیع آنها، به پدرخوانده های مافیا می پرداخت. آنها نیز سهم وی را به خاطر تأمین مواد و ترانزیت آن از خاک ایران و حمل آنها با کامیون های دربار شاهنشاهی تا قلب اروپا، محفوظ می داشتند، اما در اواخر سلطنت «محمدرضا پهلوی» اشرف که برادر خود را قدرت بلامنازع و ژاندارم منطقه می پنداشت به توافق های خود با مافیای مواد مخدر، پشت پا زد و از پرداخت حق حساب آنها امتناع ورزید، بدین خاطر پدرخوانده های مافیای جهانی مواد مخدر با ترتیب دادن نقشه گلوله باران خودروی حامل اشرف به او
ضرب شست نشان داده و در عمل ثابت نمودند که حتی در قلب اروپای سرشار از آرامش هم می توانند او را بکشند. البته پس از این حادثه «اشرف» حساب کار دستش آمد و همکاری خود را با مافیا از سر گرفت، ورنه در سایه بلند پروازی های خود می خواست مافیا را از معادله خود حذف کند.
شب حادثه
در اولین ساعات روز 21 شهریور ماه سال 1356، اشرف پهلوی به همراه ندیمه اش «فروغ خواجه نوری» و معشوق هایش «نادر بیجارچی» و «امیر اعتمادیان» و «روبن گلسرخیان» پس از مدتی ولگردی در قمارخانه های «کان» واقع در جنوب فرانسه، هنگامی که از فرط استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی روی پا بند نبودند، تصمیم گرفتند جهت استراحت به ویلای اشرف بروند.
خودروی اشرافی آنها - «رولزرویس» - به آرامی در جاده کنار دریا به سمت «خوان له په» در حال حرکت بود. اشرف و همپالگی هایش نیز مدهوش و لایعقل بودند. ناگهان یک پژوی 504 آبی رنگ از آنها سبقت گرفت، وقتی مانور سبقت گیری به پایان رسید، خودروی حامل اعضای مافیا، «رولزرویس» حامل اشرف را وادار به توقف نمود و پس از آن، دو تن از سرنشینان پژو، اشرف و همراهانش را به گلوله بستند. در این حادثه «فروغ خواجه نوری» به دلیل اصابت دو گلوله به مغزش در جا مرد. یکی از معشوق های اشرف نیز که رانندگی خودرو را برعهده داشت، زخمی شد.
اصولاً اشرف اکثر ایام سال را از کیسه بیت المال در خارج از کشور، بویژه در اروپا می گذراند و به کازینوها و قمارخانه های اشرافی می رفت. در یکی از همین شب ها و در راه بازگشت از یک کازینو بود که اتومبیل وی مورد هجوم یک گروه مافیایی مسلح قرار گرفت.
به گفته شاهدان اشرف که در این زمان در صندلی جلوی اتومبیل و در کنار یکی از معشوق هایش به نام روبن گلسرخیان نشسته بود، جان سالم به در برد و ندیمه اش فروغ خواجه نوری - که در صندلی عقب قرارداشت - کشته شد. خبر این حادثه همان روز به تهران رسید و روزنامه های خبری کشور، از جمله روزنامه کیهان همانگونه که ذکر شد به این مناسبت شماره فوق العاده منتشر کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
49- ترجمه متن در روزنامه کیهان، مورخه 23/6/1356 درج شده است.
50- ترجمه متن در روزنامه کیهان، مورخه 23/6/1356، درج شده است.
51 -روزنامه کیهان، مورخه 26/6/.1356

سارا - انگلستان - اسلو
خداوند روح بزرگ اعلحضرت محمد رضا شاه پهلوئ را شاد کند .اعلحضرت در زمان حیات خویش از دست اشرف و تنئ چند از خانواده رنج میبرد .اما اکنون با اینگونه اخبار میخواهید از وجهه ان بزرگ مرد تاریخ بکاهید؟انقلاب سفید که موجب شد ارباب و رعیتی را از بین برود و هر کشاورزئ بر سر هر زمینئ که کار میکرد انان را صاحب زمین کرد و سند مالکیت زمینهائ اربابان را خریدارئ کرده و به کشاورزان سراسر ایران پهناور داده کم خدمتئ بوده؟سپاه دانش.سپاه بهداشت سپاه ترویج و ابادانئ.مردم را این پدر و پسر از جهل و بیسوادی نجات دادند.جاده سازیهائ ان زمان و راه اهن با ان امکانات. هزارن خدمات هست.مثل فرودگاها و هوایپیماهائ ان زمان که هنوز بعداز سی سال موجب افتخار نیروئ هوایست.دانشگاه هائ ایران و ازادئ زنان و قوانین دیگر.امنیت اجتماعئ ووو.اشرف را خود اعلحضرت قبول نداشت و چارهائ هم نداشت..
دوشنبه 28 آبان 1386

طوطی - ایران - تهران
الحمدالله که مردند و به درک واصل شدند اگر کسی هم توی این مملکت کاری کرد رضا شاه بود محمدرضا که یک عیاش به تمام معنی بود و ایران را کرده بود یک مصرف کننده صرف و هیچ‌چیزی جز بدبختی به بار نیاورد تا باعث انقلاب شد واگرنه مردم را چه به انقلاب از بس کثافت کاری کرد
سه‌شنبه 29 آبان 1386

داود غنی زاده - ایران - بادرود
گذشت زمان درباره عملکرد حاکمان فعلی و اطرافیانشان داوری خواهد کرد.چنانچه روزنامه ها رامرور نمایید هر روز از فساد- بی بندو باریی - اختلاس و صدها عمل زشت مطلب وجود دارد ولی هیچ کس مواخذه نمی شود.آیا این جوانانی که معتاد- دزد وقاتل هستند را دیگران تربیت کرده اند و یا در همین محیط پروش یافته اند.
سه‌شنبه 29 آبان 1386

کامران - انگلیس - انگلیس
خدا داند و دیگر هیچ...
سه‌شنبه 29 آبان 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.