اتوبوس شب قصه سرراست و ساده ای دارد، نوجوانی بسیجی با راننده ای میان سال و با اتوبوسی استتار شده (گل مالی شده) به خط مقدم می روند تا ۳۸ اسیر عراقی را تحویل بگیرند و پشت خط بیاورند.
هنگام بازگشت رزمنده دیگری نیز همراهشان می شود. ۳۸ اسیر، دو رزمنده و یک راننده در اتوبوس شب.
بیش تر ماجراهای فیلم داخل همین اتوبوس اتفاق می افتد. قصه پرکشش و تمهیدات کارگردانی باعث شده است که علیرغم فضای تکراری داخل اتوبوس مخاطب دنبال موضوع کشیده شده و هر لحظه منتظر اتفاق غیر منتظره ای باشد.
سرباز عراقی داخل اتوبوس غش می کند و یکی از سربازان عراقی را که یک کرد است، رزمنده ای که همراه آنها شده است می شناسد؛ در اینجا نقبی زده می شود به زندگی دو نفر، یکی ایرانی و یکی عراقی.
کرد عراقی به عراق بازگشته بود تا خانواده اش را به جای امنی ببرد و خود سر از میدان جنگ در آورده بود و ایرانی به ایران برگشته بود و داوطلبانه راهی میدان جنگ شده بود. وقتی او زخمی می شود و چشمانش آسیب می بیند، همان کرد عراقی به دادش می رسد.
از همین جا سرنوشت مشترک این دو که یکی ناخواسته و دیگری به میل خود، قربانی جنگ شده بودند، مورد تاکید قرار می گیرد و از آن پس تاکید بر این سرنوشت مشترک ادامه می یابد.
در این فیلم برعکس خیلی از فیلم های جنگی ساخته شده در ایران، تصویری که از عراقی ها ارائه می شود، تصویری است که نشان می دهد سرنوشت و سرگذشتشان چقدر شبیه ماست.
ما در راه در می یابیم که راننده نیز اسیری در عراق دارد و هرگاه که نوجوان بسیجی به مقتضای نوجوانی یا ترس، برخورد تندی با اسیران عراقی می کند، او معترض است که گویی با عزیز او در عراق بدرفتاری می شود.
در فیلم شخصیتی به نام فاروق دیده می شود که مادرش ایرانی و پدرش عراقی است و قصد و آرزو داشته بین دو طرف پلی بکشد تا رفت و آمد را آسان تر کند، اما جنگ همه پل ها را شکسته است و او قربانی خشونت جنگ است.
هر کدام از آدم های اتوبوس قصه ای دارند، اما پوراحمد فقط فرصت پرداختن به قصه چند نفر را در دل قصه اصلی فیلمش دارد، اما قصه اصلی چیست؟
قرار است اسرای عراقی به قرارگاه منتقل شوند و در راه اتفاق هایی می افتد، چندباری راه را عوضی می روند و به بن بست می رسند، اما بالاخره به قرارگاه می رسند.
شخصیت اصلی فیلم نوجوان رزمنده است که زبانی طنز آمیز و دلنشین دارد و شخصیت ساده ای است که بدون کوچک ترین پیچیدگی معرفی می شود. بازی خوب مهرداد صدیقیان در این نقش و دیالوگ های جاندار با راننده اتوبوس این شخصیت را جذاب تر کرده است.
بازی متفاوت محمدرضا فروتن نیز به جذابیت فیلم افزوده است. فیلم علیرغم این که موضوعی تلخ را مدنظر قرار داده است، با بهره گیری از زبان طنز توانسته است مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
نکته جالب این است که فیلم به صورت سیاه و سفید به نمایش در آمده و اغلب مخاطبان توجهی به رنگی یا سیاه و سفید بودن فیلم نداشتند و کشش فیلم چنان است که به زودی رنگ فیلم در حاشیه توجه مخاطب قرار می گیرد.
بازی بازیگران نیز به این موضوع کمک می کند، بازیگرانی چون خسرو شکیبایی، محمدرضا فروتن، کوروش سلیمانی، امیر زند، مهرداد صدیقیان و احمد کاوری.
اتوبوس شب یکی از تاثیرگذارترین فیلم های ساخته شده در ژانر سینمای جنگ است، اما برخلاف اغلب فیلم های جنگی، فیلمی است که با ذکر مصایب جنگ، به صلح و مهربانی دعوت می کند.
در این فیلم از چهره های کلیشه ای جنگ و تیپ های جنگی فیلم ها خبری نیست و پوراحمد تلاش کرده است با آوردن چهره های تازه به سینمای جنگ، راه و رسم تازه ای در سینمای جنگ بنیان گذارد.
|