اختلافات عجیب، دو تازه عروس را به دادگاه کشاند

اختلافات عجیب، دو تازه عروس را به دادگاه کشاند
اختلافات عجیب دو زوج جوان که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده بودند آنها را به دادگاه خانواده کشاند.به گزارش خبرنگار ما چند روز پیش زن و شوهر جوانی که فقط یک هفته از ازدواج شان می گذشت برای جدایی به شعبه 268 دادگاه خانواده مراجعه کردند و به تشریح علت اختلاف های خود پرداختند. میثم جوان تازه داماد که بر جدایی اصرار داشت درباره علت این تصمیم خود گفت؛ من از زمانی که به خواستگاری سمیه رفتم همه رسم و رسوم را انجام دادم و هرگاه هدیه یی برای وی خریدم سعی کردم هدیه ام از تولیدی های معتبر و مارک دار باشد. طبیعی بود که انتظار داشته باشم سمیه و خانواده اش نیز به همین شیوه رفتار کنند.اما متاسفانه این انتظارم در هیچ یک از مراسم پیش از ازدواج برآورده نشد و این مساله باعث شد نزد خانواده ام سرافکنده شوم چون من خانواده سمیه را خانواده یی باکلاس معرفی کرده بودم. به این ترتیب نخستین اختلافات میان ما آغاز شد و درنهایت سمیه قول داد برای مراسم عروسی کت و شلوار دامادی مرا از یک تولیدی معتبر پوشاک بخرد. من نیز به این امید به بحث هایی که در این رابطه شروع شده بود پایان دادم اما چند ساعت پیش از آغاز مراسم عروسی هنگامی که کت و شلوار را تحویل گرفتم متوجه شدم هیچ مارکی روی آن دوخته نشده است. در آن لحظات با وجود عصبانیت شدید چاره یی نداشتم اما پس از ازدواج اختلافات من و سمیه بر سر مارک کت و شلوار بالا گرفت و به این نتیجه رسیدم که با چنین زنی نمی توانم ازدواج کنم.در ادامه جلسه دادگاه سمیه اظهارات شوهرش را بهانه جویی عنوان کرد .در دومین پرونده زن و شوهری 22 و 24 ساله به نام های فرید و مریم که آنها نیز به تازگی زندگی خود را آغاز کرده اند با مراجعه به دادگاه خانواده شماره دو خواستار صدور حکم طلاق شدند. مریم درباره علت این تصمیم گفت؛ «ماجرا از زمانی شروع شد که من هم در دانشگاه آزاد و هم در دانشگاه پیام نور قبول شدم و تصمیم گرفتم دانشگاه آزاد را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم اما فرید با این تصمیم من مخالفت و تلاش کرد مرا مجاب کند به تحصیل در پیام نور بپردازم. این اختلاف تا آنجا بالا گرفت که روزهای آغازین زندگی ما سیاه و تلخ شد و بالاخره به این نتیجه رسیدیم که نمی توانیم با هم زندگی کنیم.»در ادامه جلسه دادگاه فرید خطاب به قاضی محمودزاری رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده گفت؛ من دوست ندارم همسرم به دانشگاه آزاد برود و او باید از تصمیم من اطاعت کند اما مریم با اصرار بی مورد فقط می خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و بدون آنکه دلیلی برای مخالفت با ادامه تحصیل در پیام نور وجود داشته باشد در برابر من مقاومت می کند و من نمی توانم با چنین همسری زندگی کنم.بنا بر این گزارش قاضی دادگاه تصمیم گیری در مورد این پرونده را نیز به آینده موکول کرد.
بتول - امریکا - نشویل
اگر عشقی در کار باشه مارک کت و شلوار یا انتخاب دانشگاه باعث جدایی نمیشه اینها معنای واقعی زندگی رو درک نکردن زندگی ارزشش خیلی بالاتر از این حرفهاست براشون متاسفم با این افکار پوچشون.
جمعه 25 آبان 1386

رضا - ایران - اصفهان
چه افکار بیهوده ایی. حیف از این زندگی که به خاطر این افکار سطحی بخواد از هم بپاشه.من برام جالبه بدونم اینا چه فکری در مورد خودشون می کنن؟
جمعه 25 آبان 1386

زهرا - انگلیس - لندن
شنئدم این نوع ازدواج تو ایران رسم شده. یک نوع کلاهبرداری از طرف عروس خانمها که بتونند مهریه را از داماد بگیرند.
جمعه 25 آبان 1386

محمد - ایران - قزوین
خداوند انسان را آفرید و انسان بهانه را اینها همه بهانه های واهی هستند
جمعه 25 آبان 1386

سعید - ایسلند - ایسلند
همه ملزومات زندگی ساده اند.آنهایی که پیچیده هستند هیچ ضرورتی ندارند.دل خوش سیری چند.
جمعه 25 آبان 1386

بهاره - ایران - تهران
همون بهتر که از هم جدا بشن سالی که نکوست از بهارش پیداست
جمعه 25 آبان 1386

رناک - آلمان - فرانکفورت
یکی میمرد ز درد بی نوایی یکی میگفت خانم زردک میخواهی? اینا همه نشونه ی رشد عقلی این اقایونه و البته خود شناسی خانمها...
جمعه 25 آبان 1386

سنم - دانمارک - کپنهاک
من فکر میکنم که این اقا و خانوما فقط رشد جسمی کردن و عقلشون در حد حد یه ادم 7-8 ساله .
جمعه 25 آبان 1386

سنم - دانمارگ - کپنهاک
یکی نالد ز درد بی دوایی ..ما ادما گاهی چقدر ناشکریم.
جمعه 25 آبان 1386

حسین - ایران - تهران
خیلی جالبه نصف شما هائی که نظر دادین وقتش که برسه خودتون صد برابر بدتر از اینا میشین البته من اصلا با کاره اینها موافق نیستم ولی .....
جمعه 25 آبان 1386

ساناز - کانادا - تورنتو
دو انسان وارد شرکتی به نام زندگی میشوند برای تداوم بخشیدن به این امر معنوی باید خود را از هوای نفسانی و خواستهای نا بجا خالی کرد در یک جمله انسان باید در برابر معبود زمینیش خالص باشد
شنبه 26 آبان 1386

بهرام - ایران - تبریز
زهرا خانوم از لندن
به این میگن تکرار تاریخ
یه عمر آقایون تو زندگی از دخترا بهره کشی کردن و به خاطر قانونهای مسخره زنای بیچاره سوختند و ساختند حالا داره از این قوانین به ضرر خودشون استفاده میشه. البته نگران نباش دولت کاری می کنه همه چی باز به نفع مردا تموم بشه. با گذاشتن سقف برای مهریه یعنی تنها تکیه گاه زن در ازدواج
شنبه 26 آبان 1386

تارا - ایران - تهران
آخی الهی بمیرم . من و نامزد بیچاره ام داریم از عشقولانه می میریم اما جایی برای زندگی کردن نداریم من حتی حاضر شدم برم خونشون و با هم توی اتاق شریکی که با برادر و خواهرش داره زندگی کنم - اما الان می خوایم یه اتاق با چوب تو پشت بوم خونشون درست کنیم و زندگی مون رو شروع کنیم . البته داداش کوچولوش فکر خوبی داشت می گفت یه چادر مسافرتی بخرید بزارید تو حیاط شبها اونجا بخوابید .
شنبه 26 آبان 1386

ارسلان - ایران - تهران
اگه موقع ازدواج هم آقا پسر و هم دختر خانم یهی دو ساعتی را با خودشان خلوت کنند و بسنجند که آیا برای یک زندگی متاهلی آماده هستند یا نه هیچوقت این مشکلات پیش نمی آید متاسفانه تا یک دختری حس عاشقیش گل میکنه و پسری هم دوبار تلفن مشکوک به گوشیش میشه پدر و مادرها به فکر بیرون کردن دو تابچه آن هم به بهانه آماده بودن اونها واسه ازدواج و چرخوندن یک زندگی تاهلی می افتند . چرخاندن چرخ یک زندگی خیلی خیلی سخته بخدا با همه زرنگی که مثلا من داشتم و کارمند ارشد شرکت نفتم و دو سه جا هم کار میکنم بعد از 11 سال اجاره نشینی و گرفتاری توانستم واسه زن و بچه هام خانه بخرم تحمل و سازگاری و ارامشی که خانمم در خانه ایجاد کرد تازه این زمان را کوتاه کرده وگرنه .... !‌تو را به خدا اگه مرد شدی و خواهرم اگه تو هم واسه یک زندگی به اندازه کافی خانم شدی به فکر ازدواج بیافتید وگرنه همه ازدواج به اون 2-3 ماه اول که به نامزدبازی و مهمونی میگذره نیست ها ...... !‌یا علی مدد
شنبه 26 آبان 1386

مسعود - ایران - تهران
زندگى که در ‌اون‌‌ مارک‌ کت و شلوار و انتخاب‌دانشگاه نقش‌ تعیین‌ کننده‌ ای‌ داشته‌ باشه همون بهتر‌ که از‌ هم‌ بپاشه‌
شنبه 26 آبان 1386

ج.و - ایران - تهران
من و همسرم 6.5 تلاش کردیم تا با هم ازدواج کنیم.الان هم راضی هستیم.مهریه همسرم هم فقط یک جلد قرآن و 14 سکه هست.آیا زندگی ما با این حالت نمی شد؟دیدیم که شد.با هم فکر کنید.با هم تصمیم بگیرید.همسرتون رو محترم بدارید.خانواده های پدری رو ( زن و شوهر ) رو احترام کنید.باید برای زندگی تلاش کرد.از تو حرکت ...
ازدواج به رشد و تعالی فکری نیاز داره.به خوبی فکر کنید تا به خوبی برسید.
شنبه 26 آبان 1386

بهرام - کانادا - اوتاوا
خدا وکیلی این بتول خانم از نشویل آمریکا بر هر خبری حاشیه مزنه ها !‌دستش درد نکنه وقت و حوصله خوندن این همه خبر رو داره......موفق باشی
شنبه 26 آبان 1386

سپیده - ایران - تهران
واقعا با نظر خانم بتول موافقم
اینها خیلی خام هستند
از شرایط ازدواج تکامل عقلی هم شرط هست نه فقط سن
اینها یا نمی دونند چرا ازدواج کردند یا معنای واقعی زندگی رو درک نکرده اند
شنبه 26 آبان 1386

بتول - امریکا - نشویل
اره بهرام جون از کانادا ازاینکه نظرهای من رو میخونی ممنون و معلومه که که شما هم خیلی اهمیت میدین که میدونید کیا همیشه نظر میدن. خسته نباشی
یکشنبه 27 آبان 1386

فرشته - ایران - تهران
پسره بی شخصیت گداصفت
سه‌شنبه 29 آبان 1386

ایرانی - ایران - اصفهان
همون بهتر که این زندگیهای اینجوری از هم بپشه. مثل زندگی سابق من که همسرم ادعای با فرهنگی داشت اما از من در خواستهای مادی زیادی داشت و برای هدایای من و خانواده ام ارزشی قایل نمیشد. زندگی که بر پایه مادیات بنا بشه ناپایدار است.
چهار‌شنبه 30 آبان 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.