چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۶ - ۰۴ جولای ۲۰۰۷
به داد این مرزها برسید
در ماه گذشته که به دعوت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه سیستان برای ایراد سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه زاهدان و خاش به زاهدان رفته بودم، در این مدت کوتاه که در این استان میهمان بودم، اخبار غیرمنتظرهای شنیدم که باور آن برایم بسیار سخت بود اما دردناکتر آن بود که قضیه از حد این چند خبر فراتر و ریشهدارتر است و به قول معروف، «مشت نمونه خروار است»!
یکی از اهالی زاهدان که در هواپیما کنار من نشسته و در مرکز زاهدان شغل آزاد داشت، از آزادی عمل آدمربایان در مرکز استان سخن میگفت که اشرار در روز روشن در قلب زاهدان، از غفلت نیروها سوءاستفاده میکنند و دست به آدمربایی میزنند.
دیگری که از کادرهای فرهنگی دانشگاه زاهدان بود نیز از یک مورد آدمربایی اشرار میگفت که خانواده فرد ربودهشده ناچار شدند در ازای پرداخت 450 میلیون تومان ـ به حسب تعدادشان ـ به اشرار، وی را از این جنایتکاران بازپس گیرند.
آن دوست زاهدانی میگفت: شگرد اشرار این است که افراد پولدار و ثروتمند را که غالبا از قشر تاجران عمده هستند، از پیش شناسایی کرده، در فرصت مناسبی آنان را میربایند و سپس از مرز گذرانده و به داخل پاکستان منتقل میکنند و پس از دریافت پول از خانواده فرد ربودهشده، وی را آزاد میکنند.
دوست دیگری نیز از مشاهدات خود در مرز کویته پاکستان با میرجاوه سخن میگفت که مردم بدون روادید در ازای پرداخت هزار تومان به مأموران مرزی، به آسانی از مرز گذشته و به خارج از کشور میروند. وی میگفت شنیده در یک مورد، فرد آزادشده 450 میلیون تومان برای آزادی خود پرداخت کرده و با ناراحتی گفته بود، آنقدر که دیدن صحنه پرداخت هفت هزار تومان از سوی اشرار به مأموران در ازای بردن وی به داخل سیستان او را رنج میدهد پرداخت 450 میلیون تومان نگران نمیکند و افزوده بود: مأمور نیروی انتظامی حتی از آن اشرار نپرسیده بود که ماجرا چیست، نمایانگر آن بود که دیدن این امر و صحنههای مشابه آن برای آنان کاملا عادی شده است.
در اینجا قصد نگارنده آن نیست که زحمات نیروی انتظامی و مرزبانان غیوری را که در سرما و گرما به صیانت و حفاظت از مرزهای مقدس ایران میپردازند و در این راه چه خونهای مقدسی نثار امنیت مرزهای اسلام و ایران نکردهاند، نادیده بگیریم، اما به نظر میرسد، به رغم همه تدابیر امنیتی نظیر ایجاد خندق و کانال در مرزها و از سوی مسئولان امر، بیش از همه و پیش از هر تدبیر، باید به نقش چشمگیر عامل نیروی انسانی نیروی انتظامی در برقراری امنیت در مرزها توجه کرد.
از نقطه نظر فرهنگی هم نکات قابل ملاحظهای دیده میشود. روز بعد که نیم ساعت وقت داشتم، در زاهدان چرخی زدم؛ آن را درست شبیه پیشاور دیدم. مغازههای زاهدان، لباس و پارچه فروشیها و خواربار فروشیهای آن، تماما اجناس پاکستانی داشتند! حتی شکل و منارههای مساجد و رنگآمیزی آنها کاملا پاکستانی بود، تا جایی که اگر کسی از پاکستان به این شهر قدم بگذارد، هیچگونه احساس غریبی و ناآشنایی نمیکند. مانند خود ماها که در شهرهای مرز عراق و در مغازههای این شهرها، تماما اجناس ایرانی را میبینیم. بعید به نظر میرسد این همه برنج، پارچه، چای، ادویه و ... از مرز پاکستان از راه قانونی و گمرک به این کشور وارد شده باشد!
پرسش اساسی این است من در مسیر کمتر از یک روز با شنیدن اخباری از این دست، این همه نگران امنیت سیستان و بلوچستان کشور شدم و آرزو کردم، ای کاش از دست من کاری برمیآمد که همین نگرانی هم باعث قلمی شدن این سطور شد. آیا قرار است این وضعیت ادامه پیدا کند و اشرار قدرت و میدان جولان داشته باشند و حاکمیت نظام را ـ هرچند برای لحظاتی ـ به هیچ انگارند؟
آیا مسئولان فرهنگی کشور، بهتر نیست توجه بیشتری به تقویت نهادها و بنیادهای فرهنگی این استان کنند؟ امید آنکه نخبگان و چهرههای برجسته فرهنگی و علمی کشور، همانگونه که به استانهای خوش آب و هوا و آرام کشور میروند، گاه و بیگاه دعوت دانشجویان و جوانان این خطه را هم با لبیک اجابت کنند.
دکتر غلامعلی رجایی
منبع : سایت تابناک
| پروپز - انگلستان - کترینگ |
اگر قرار باشد در تهران وشیراز واصفهان وهمدان وهمه شهرهائ بزرگ وکوچک چند تار موئ رن و بچه مردم ویا حتئ پسرئ موئ خود را شانه کند امنیت ملئ زیر سئوال میرود و باید مردم را قتل و عام کرد نمونه همدان و یا زندانها.اما مرزها مهم نیستند.اقائ دکتر بفکر این باشد که مردم را چطور میشود خام نگه داشت و با دروغها سر گرم کرد. |
پنجشنبه 24 آبان 1386 |
|
| بلوچ_مظلوم - ایران - زاهدان |
من خود شخصن هر نوع ضلم وزور را محکوم میکنم در هر لباس و هر مکانی ولی گویا اقای دکتر عینک نا بصیرت بچشم داشتند که که فقر بدبختی تبعیض و هزار مشکل بلوچستان را ندیدند .دراین شهر تمام ادارات مصادره شدن توست اقلیتها اگر کسی بخواهد وامی بردارد یک کارمند بلوچ برای زمانت نایاب می شود شما میفرماید این ملت چکار کند بخاطر یک کارتن موز یا نارنگی که سود نا چیزی دارد مثل حیون بدوش میکشد و بودجها ناپدید میشود {در سیستان }دفن میشود شما توقع دارید مردم چکار کنند ایا بجز دزدی و قاچاق راهی می ماند که ان هم یک خودکشی بیش نیست تو این استان اینقدر جنایت کردین که اینگونه .مردم وحشی شدن واز جونشون میگزرند چرا ؟؟؟؟ایا میشود در زمینی نفرت کاشت واز ان گل محبت برداشت کجای این شهر مثل پاکستان است یا شما پاکستان راندید یا هواپیمای شما اشتبا در پاکستان فرود داشته در این سایت عکسها زاهدان وجود دارد بذارید دکتر ببیند خانه های قصر های کاگلی را !!!! |
پنجشنبه 24 آبان 1386 |
|
| کوروش - ایران - تهران |
دولتمردان خسته نباشید |
جمعه 25 آبان 1386 |
|
| فرهاد - ایران - بندر للنگه |
آقای بلوچ املاتو بچسب.بی خیال فقرو مملکت باباجون |
جمعه 25 آبان 1386 |
|
| هاشم - ایران - تهران |
از چه دیدی نگاه کردیآقای دکتر؟ جایی که نه صنعت هست نه کشاورزی نه کار
این کارها متاسفانه خواهدبود .البته آدم دزدها جنایکارانی بیش نیستند. |
جمعه 25 آبان 1386 |
|
| مهدی - ایران - ایران |
واقعاْ متاسفم. برای خودم. برای کشورم. ما داریم چیکار مینکنیم؟ چرا؟ چرا؟ |
جمعه 25 آبان 1386 |
|
| شن - نامعلوم - نامشخص |
اقای دکترعزیز.این مشکلات راشماتازه احساس کردید.ولی ان مردمی که هر روز شاهداین گونه مسایل هستندچه میکشند.تبعیض وحق کشی بیداد میکند.حق بلوچ فقط به خاطر سنی بودنش ضایع میشود.انوقت شعار عدالت میدهیم.نیروی انتظامی یکمشت ادم عقده ای هستند که تا تن فردی لباس محلی میبیند انواع بیاحترامی را با او میکنند.در صورتی که وظیفه اصلی شان که حفظ امنیت است را انجام نمیدهند.در ضمن شما زاهدان را با پاکستان مقایسه نکنید که یقینا پاکستان را ندیده اید. |
جمعه 25 آبان 1386 |
|
| طناز - ایران - تهران |
با آقای پرویز و فرهاد موافقم. ممنون |
شنبه 26 آبان 1386 |
|
| آرش - ایران - تهران |
آدم رباهای ما هم بی عرضه هستند آقا. وقتی این آقای احمدی نژاد اومده بود بیرجند میگفتید میبردیدش. ما هم کلی حاضر بودیم بدیم که دیگه برش نگردونید. |
شنبه 26 آبان 1386 |
|