امروزه انسان با توجه به پیشرفت تکنولوژی توانسته پاسخ بسیاری از سوالات خود را به دست آورد. اما یکی از مواردی که هنوز در پرده ابهام قرار دارد و سوالات بسیاری را در اذهان پیر و جوان و در واقع همه انسان ها به وجود می آورد پدیده «مرگ» است. حتما شما هم این ضرب المثل قدیمی و معروف را شنیده اید که «مرگ شتری است که در خانه همه می خوابد.» در این مطلب اصلا قرار نیست مرگ را از منظر فلسفی و یا عرفانی مورد بررسی قرار دهیم بلکه قرار است عجیب ترین و شگفت آورترین مرگ ها را که در طول تاریخ برای افراد مختلف رخ داده بیان کنیم:
آرنولد بنت: داستان نویس انگلیسی(1867،1931) وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت!
آگاتوکلس:(خودکامه سراکیوز 361، 289 ق.م) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.
آلن پینکرتون:(موسس آژانس کارآگاهی آمریکا 1819، 1884) هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.
آیزادورا دانکن:(رقاص آمریکایی 1878، 1927) هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد.
اسکندر کبیر:(پادشاه مقدونی 356 ،323 ق.م) به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.
الکساندر:(پادشاه یونان 893،1 1920) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.
تامس آت وی:(نمایشنامه نویس انگلیسی 1652، 1685) مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!
تامس می:(مورخ انگلیسی 595،1 1650) بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد.
جان وینسون:(ماجرا جوی بریتانیا 1557، 1629) وی در 72 سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.
جروم ناپلئون بناپارت:(آخرین بناپارت آمریکایی 1878، 1945) در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.
جورج دوک کلارنس:(انگلیسی 1449،1478) به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد.
جیمز داگلاس ارل مورتون:(1525،1581) بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.
رودولفونی یرو:(ژنرال مکزیکی 1880، 1917) اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.
زئوکسیس:(نقاش یونان قرن پنجم ق.م) به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!
ژراردونرال:(نویسنده فرانسوی 1808 ،1855) با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.
فرانسیس بیکن:(1561،1626) براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.
فالک فیتز وارن چهارم:(بارون انگلیسی 1230، 1264) در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.
کلادیوس اول:(امپراتور روم 54 ب م. 10 ق.م) با یک پر آغشته به سم خفه شد.
کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ:(1860، 1895) این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.
گریگوری یفیموویچ راسپوتین:(1871،1916) وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.
لایونل جانسن:(شاعر انگلیسی 1867 ،1902) از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت.
لنگی کالیر:(کلکسیونر آمریکایی 1886،1947) در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.
مارکوس لیسینیوس کراسوس:(سیاستمدار رومی 115، 53 ق.م) این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.
هنری اول:(پادشاه انگلیسی 1068،1135) در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.
یوسف اشماعیلو:(کشتی گیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند.
|
|
|
|
|
|
|