راز استعفای لاریجانی در کویت برملا شد
راز استعفای لاریجانی در کویت برملا شد
سرانجام پرده از راز استعفای مرد اول پرونده هسته ای ایران برداشته شد اما نه در داخل ایران، بلکه کمی دورتر از مردم محرمی که در این سالها عادت کرده اند تا راز مگوی مردان سیاست کشور خویش را از تریبون کشورهای دیگر بشنوند.
خبرگزاری فارس، یکی از رسانه های همسو با اصولگرایان، روز شنبه دوازده آبان متن مصاحبه یک روزنامه کویتی با علی لاریجانی را منتشر کرد که بر اساس این گزارش، دلایل اصلی استعفای لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی، اختلاف میان وی و رئیس دولت نهم اعلام شده بود و بدین ترتیب، دبیر مستعفی شورای عالی امنیت ملی نیز به سبک یاران همسوی خویش، مهرورزی با همسایه را ارجح تر از صاحب خانه پنداشت و قبای پاسخگویی را برای یک هفته نامه کویتی به نام "المشاهده السیاسی" به تن کرد تا در مصاحبه با یک رسانه خارجی پرده از یک اختلاف داخلی بردارد.
اگر چه پیش از این از زبان همین مرد مستعفی پرونده هسته ای ایران، دلیل چنین شنیدیم که میدان را به "جلیلی" که چند سالی از او جوان تر است، واگذار کرده تا احتمالا با انرژی بیشتری میدان داری کند، اما اینک ترجیح داده تا واقعیت این کنار رفتن را با یک رسانه خارجی اینگونه در میان بگذارد: "کنار رفتن من ناشی از اختلاف دیدگاه بود... تمامی اختلافات، ناشی از شیوه ها و راههای تعامل با دیگران بود که همین مسئله جلوی نزدیک شدن واقعی من و احمدی نژاد را می گرفت."
اما ساعاتی بعد، هم این راز گشایی در کویت و هم آن اختلاف یاد شده دوباره خود تبدیل به رازی دیگر شد. یعنی دبیر شورای عالی امنیت ملی تنها چند ساعت پس از انتشار این مصاحبه توسط خبرگزاری فارس، کل مصاحبه را داستان سرایی و کاری غیر اخلاقی توصیف می کند.
و حالا ماجرای یک اختلاف علنی شده در سطح جهانی روی دست رسانه ها مانده و یک تکذیبه که به رسم رسانه ای قابل اتکا است. بدین ترتیب پس از یک بخشنامه هیچ یک روزنامه ها هم متن این گفتگو را در روزنامه منتشر نمی کنند و از سوی دیگر خبرگزاری فارس نیز متن این گفتگو را از سایت خود حذف می کند.
بدین ترتیب اگر چه رسانه های داخلی ظاهرا با تکذیب صریح اقای لاریحانی متقاعد می شوند که این مصاحبه را منتشر نکنند اما کماکان این پرسش وجود دارد که آیا همچنان می توان به این تکذیبیه اتکا کرد و افکار عمومی را متقاعد کرد که هیچ اتفاقی میان دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس دولت نهم نیافتاده و همه جا امن و امان است؟
اگر چه در یک صورت این اتکا ممکن بود و آن هم در صورتی که مردان سیاست ایران پیش از این به رسومات دیگر رسانه ای در داخل پایبند بودند تا اینک می توانستند همراهی رسانه های داخلی را برای ایستادن در برابر رسانه ای خارجی با خود داشته باشند.
رسم رسانه ای نیز این است که به گاه رخدادهای مهم، تصمیم گیرندگان عرصه های کلان و دارندگان قدرت عیان، خود را در منظر عام قرار می دهند و آنچه شرط عقل بود و بنای مصلحت با صاحب رسانه های داخلی در میان می گذارند، نامش را نیز کنفرانس خبری گذارده اند. یعنی درست در روزهایی که یک رخداد مهم یا یک تصمیم آنی ممکن است بازار ترویج اخبار غیر رسمی و غیر واقعی را داغ کند، رسانه ها به عنوان بازوی قدرتمند اطلاع رسانی دقیق و علمی در کنار تصمیم سازان و مسئولان قرار می گیرند تا به جای شایعه های حاشیه ای و گشوده شدن پیچ رسانه های خارجی، نسبت به رخداد و تصمیم ناگهانی خود به صورت شفاف و بی حاشیه اطلاع رسانی کند.
در همه جای دنیا چنین است و کمتر پیش می آید که مهمترین و کلیدی ترین اخبار داخلی بدون برگزاری یک کنفرانس خبری یا حداقل یک گفتگوی رسانه ای از شبکه رسمی تلویزیونی، سر از رسانه های خارجی در بیاورد. حالا این رسم هم به کنار، به لحاظ عرفی نیز چنین است که سیستم های تصمیم ساز در نظام های دموکراتیک به همان اندازه که به شعور مخاطبان خارجی احترام می گذارد و غالبا در برابر پرسش های بوجود آمده در افکار عمومی بین المللی واکنش نشان می دهند و پاسخگویی می کنند، همین احترام را برای افکار عمومی داخلی نیز قائل اند و در برابر اذهان پرسشگر داخلی نیز به جای خنده و کنایه و شوخی و به رخ کشیدن انرژی و سن و سال و طنز های پیش و پا افتاده، زوایای مهمترین اتفاق در سطح کلان کشور را برایشان شفاف می کنند.
اما این اتفاق پس از استعفای اقای لاریجانی رخ نداد و هیچ کنفرانس خبری در داخل برای پرسش های بوجود آمده برگزار نشد.
مدتی است که مردان سیاست ایران، لبخندهای دست و دلبازانه خویش را تقدیم رسانه ها و افکار عمومی خارجی می کنند که این در نوع خود گام موثر و پسندیده ایست اما در مقابل رسانه های داخلی و افکار عمومی داخل، خم ابرویی است و گاه چین پیشانی و بدین ترتیب نشان می دهند که "غریب نوازی" ریشه در تفکر سنتی اصولگرایانی دارد که به عنوان مثال ترجیح می دهند در مواجهه با اسرای نظامی انگلیس با گل و شیرینی و عروسک و البته تمام اعضای یک کابینه ظاهر شوند اما در برابر زندانیان داخلی تا مدت ها خبری نمی رسد. یا آنکه خبرنگاران حاضر شده در کنفرانس های خارجی تا مدت ها به عنوان جاسوس، مراحل بازداشت و بازجویی را طی می کنند اما برای خبرنگار "سی، ان، ان" در مواجهه با یک اشتباه مشهود، شخص دوم مملکت وارد میدان می شود و بزرگوارانه بخشش پیشه می کند. نمونه دیگر، آن روزی است که مردم ایران محتوای نامه رئیس جمهور کشورشان به رئیس جمهور ایالات متحده را اولین بار از طریق رسانه های خارجی مطلع می شوند.
اینک بار دیگر قصه تکرار شده است و این بار بر اساس اخبار اولیه رسانه های همسو با حاکمیت یکپارچه اصولگرایی، کسانی که هم آمدن و هم کنار رفتن خود از سیستم تصمیم گیری کشور را خدمت به ملت تلقی می کنند، حاضر نیستند ابعاد این نوع خدمت رسانی را با خدمت شوندگان در میان بگذارند و ناگهان بر اساس گزارش اولیه رسانه های خودشان، مردم کویت پیشتر و بیشتر از مردم ایران، در جریان اختلافی که در راستای شیوه و نحوه این خدمت رسانی میان احمدی نژاد و لاریجانی در گرفته بود، قرار می گیرند.
حال در کنار تکذیب این ماجرا، چه بازوی قدرتمندی می تواند مردان سیاست ایران را یاری کند تا افکار عمومی جهان، میان مصاحبه ای که اختلافات داخلی ایران را افشا می کند و تکذیبیه ای که مصاحبه را از اساس کذب می داند، دومی را بپذیرد و با توجه به پیشینه غریب نوازی این جریان، اینک باور کند که اساسا در شرایط حساسی که ایران در روند پرونده هسته ای طی می کند، اختلافات مردان هسته ای ایران آنقدر بزرگ و حاد نبوده که مرد مستعفی شورای عالی امنیت ملی ایران برای درددل به رسانه های غریبه پناه آورده باشد.
در همین هفته گذشته بود که آقای جنتی رسانه های داخلی را متهم به بزرگنمایی ماجرای استیضاح دبیر شورای عالی امنیت ملی کرد و برای نمازگزاران چمعه تشریح کرد که این یک کناره گیری دوستانه بود و در اثبات سخنانش نیز چنین گفت: "با احمدی نژاد و لاریجانی به صورت خصوصی که حرف می زدم هر دو در غیاب هم بسیار از همدیگر تعریف می کنند، لذا همگان مواظب باشیم فضا را آلوده نکنیم." (خبرگزاری ایسنا. 4 آبان 1386)
به هر تقدیر همچنان از ماجرای استعفای دبیر شورای عالی امنیت ملی، هزار حدیث و حکایت از هزارتوی سیاست پیچیده ایران بیرون می آید و در نهایت قضاوت با افکار عمومی است تا انتخاب کنند آیا آنچه به صورت "درگوشی" و "خصوصی" به آقای جنتی گفته می شود قابل اتکاست یا آنچه در یک کنفرانس معتبر خبری بیان شود می تواند بازوی قدرتمندتری برای متقاعد ساختن افکار عمومی باشد.
|
|
|