سه بار قصاص برای عامل قتل عام خانوادگی
+0
رأی دهید
-0
سه بار قصاص برای عامل قتل عام خانوادگی
مردی که با قتل همسر، پدرزن و مادرزنش فجیع ترین جنایت خانوادگی سال گذشته در تهران را رقم زده بود روز گذشته پس از محاکمه در دادگاه کیفری استان تهران به سه بار قصاص محکوم شد. 

به گزارش خبرنگار ما مهدی 25 ساله که حدود 5/1 سال پیش از جنایت با زینب ازدواج کرده بود همسر 21 ساله خود را به اراک برد تا در آنجا زندگی مشترک شان را آغاز کنند اما اختلافات خانوادگی بین این زن و شوهر به سرعت به اوج رسید و زن جوان به حالت قهر راهی تهران شد و در خانه پدری اش ساکن شد. چندی بعد روز 27 آذرماه سال 85 داماد خشمگین به خانه پدر همسرش مراجعه کرد و در جنایتی هولناک این مرد 55 ساله به نام امامقلی را که در منزل تنها بود به قتل رساند و سپس به انتظار همسر و مادرزنش نشست و پس از بازگشت آنها به خانه ابتدا مادر 50 ساله همسرش به نام معصومه را با ضربات کارد از پای درآورد سپس زینب را به کام مرگ کشاند. اجساد قربانیان ساعاتی بعد، در پی بازگشت دختر کوچک خانواده از مدرسه کشف و با آغاز تحقیقات مرد جنایتکار دستگیر شد.
اظهارات نماینده دادستان
روز گذشته هنگامی که قاضی عزیزمحمدی - رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران - رسمیت جلسه دادگاه را اعلام کرد محمدرضا حیدری به عنوان نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و به استناد ماده 206 قانون مجازات اسلامی برای مهدی درخواست حکم مرگ کرد. حیدری در تشریح این جنایت هولناک گفت؛ این جنایت روز 27 آذرماه سال گذشته در خیابان شهید زارع پور محلاتی به وقوع پیوست و با توجه به گزارش های اولیه از سوی بستگان مقتولان متهم در همان ابتدا دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. نماینده دادستان تهران ادامه داد؛ متهم در تشریح روز حادثه گفته است به تهران آمدم و به منزل پدر همسرم رفتم تا زینب را به اراک بازگردانم اما پدرش به دروغ گفت زینب و مادرش به خانه مادربزرگ همسرم رفته اند. من متوجه دروغگویی او شدم و به وی نیز این موضوع را گفتم. سپس به عنوان اینکه قلبم درد می کند به آشپزخانه رفتم تا قرص بخورم اما وقتی که برگشتم پدرزنم شروع به ناسزاگویی کرد و به من گفت به تو هیچ ربطی ندارد که آنها کجا هستند و بعد مرا با چاقو تهدید کرد. خواستم منزل را ترک کنم که با هم درگیر شدیم. چاقو را از دستش درآوردم بعد از زد و خورد و کشته شدن پدرزنم، زینب همراه مادرش با یک ماشین پراید به خانه بازگشت که آنها را نیز به قتل رساندم. پس از تشریح پرونده از سوی نماینده دادستان اولیای دم مقتولان از قضات دادگاه خواستند تا متهم را به سه بار قصاص در ملاء عام محکوم کنند. بعد از آن مهدی در جایگاه ایستاد و با پذیرفتن اتهام خود گفت؛ خانواده همسرم مرا تحریک می کردند و به همین دلیل دست به این اقدام زدم. من کارت قرمز دارم.
پاسخ های متهم
در ادامه قضات دادگاه پرسش هایی را مطرح کردند که مهدی با بی تفاوتی به آنها پاسخ داد.
تا یک ساعت بعد از قتل در خانه مقتولان حضور داشتی، در آنجا چه کار می کردی؟
بالای سر زنم نشسته بودم و با او حرف می زدم. من از مرگ نمی ترسم و نمی خواهم خیلی چیزها را فاش کنم.
چرا قبل از مرگ همسرت با او حرف نزدی؟
خانواده اش به ما اجازه صحبت کردن با یکدیگر نمی دادند.
چرا بعد از قتل، مقتولان را در یک ردیف کنار هم قرار دادی؟
(با طفره رفتن از پاسخ به این سوال)؛ با وجود به قتل رساندن آنها هنوز عقده ام از مادرزنم خالی نشده و کینه اش از دلم بیرون نرفته است.
نحوه سه قتل را شرح بده.
علتی برای تشریح قتل ها نمی بینم. من اینجا آمده ام که حکم قصاصم را بگیرم و بروم.
پس از پایان سوالات پنج قاضی عالی جنایی، متهم به عنوان آخرین دفاع از خود گفت؛ تمام این مرگ ومیرها از دو نخ سیگار شروع شد. من نمی توانستم تحمل کنم همسرم سیگار می کشد شاید به خاطر این است که من کم سوادم و زینب تحصیلکرده بود و شاید همین موضوع باعث شد این اتفاق رخ بدهد.
با پایان یافتن دفاعیات متهم قضات دادگاه وارد شور شدند و این مرد را به سه بار قصاص محکوم کردند
اظهارات نماینده دادستان
روز گذشته هنگامی که قاضی عزیزمحمدی - رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران - رسمیت جلسه دادگاه را اعلام کرد محمدرضا حیدری به عنوان نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و به استناد ماده 206 قانون مجازات اسلامی برای مهدی درخواست حکم مرگ کرد. حیدری در تشریح این جنایت هولناک گفت؛ این جنایت روز 27 آذرماه سال گذشته در خیابان شهید زارع پور محلاتی به وقوع پیوست و با توجه به گزارش های اولیه از سوی بستگان مقتولان متهم در همان ابتدا دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. نماینده دادستان تهران ادامه داد؛ متهم در تشریح روز حادثه گفته است به تهران آمدم و به منزل پدر همسرم رفتم تا زینب را به اراک بازگردانم اما پدرش به دروغ گفت زینب و مادرش به خانه مادربزرگ همسرم رفته اند. من متوجه دروغگویی او شدم و به وی نیز این موضوع را گفتم. سپس به عنوان اینکه قلبم درد می کند به آشپزخانه رفتم تا قرص بخورم اما وقتی که برگشتم پدرزنم شروع به ناسزاگویی کرد و به من گفت به تو هیچ ربطی ندارد که آنها کجا هستند و بعد مرا با چاقو تهدید کرد. خواستم منزل را ترک کنم که با هم درگیر شدیم. چاقو را از دستش درآوردم بعد از زد و خورد و کشته شدن پدرزنم، زینب همراه مادرش با یک ماشین پراید به خانه بازگشت که آنها را نیز به قتل رساندم. پس از تشریح پرونده از سوی نماینده دادستان اولیای دم مقتولان از قضات دادگاه خواستند تا متهم را به سه بار قصاص در ملاء عام محکوم کنند. بعد از آن مهدی در جایگاه ایستاد و با پذیرفتن اتهام خود گفت؛ خانواده همسرم مرا تحریک می کردند و به همین دلیل دست به این اقدام زدم. من کارت قرمز دارم.
پاسخ های متهم
در ادامه قضات دادگاه پرسش هایی را مطرح کردند که مهدی با بی تفاوتی به آنها پاسخ داد.
تا یک ساعت بعد از قتل در خانه مقتولان حضور داشتی، در آنجا چه کار می کردی؟
بالای سر زنم نشسته بودم و با او حرف می زدم. من از مرگ نمی ترسم و نمی خواهم خیلی چیزها را فاش کنم.
چرا قبل از مرگ همسرت با او حرف نزدی؟
خانواده اش به ما اجازه صحبت کردن با یکدیگر نمی دادند.
چرا بعد از قتل، مقتولان را در یک ردیف کنار هم قرار دادی؟
(با طفره رفتن از پاسخ به این سوال)؛ با وجود به قتل رساندن آنها هنوز عقده ام از مادرزنم خالی نشده و کینه اش از دلم بیرون نرفته است.
نحوه سه قتل را شرح بده.
علتی برای تشریح قتل ها نمی بینم. من اینجا آمده ام که حکم قصاصم را بگیرم و بروم.
پس از پایان سوالات پنج قاضی عالی جنایی، متهم به عنوان آخرین دفاع از خود گفت؛ تمام این مرگ ومیرها از دو نخ سیگار شروع شد. من نمی توانستم تحمل کنم همسرم سیگار می کشد شاید به خاطر این است که من کم سوادم و زینب تحصیلکرده بود و شاید همین موضوع باعث شد این اتفاق رخ بدهد.
با پایان یافتن دفاعیات متهم قضات دادگاه وارد شور شدند و این مرد را به سه بار قصاص محکوم کردند
|
|