اعتراف جنایتکار سریالی به قتل چهار پسر نوجوان
+0
رأی دهید
-0
اعتراف جنایتکار سریالی به قتل چهار پسر نوجوان
یک جنایتکار سریالی که چهار نوجوان تفتی را به قتل رسانده است، پس از انتقال به پلیس آگاهی تهران به جرم خود اعتراف و نحوه ارتکاب این جنایت ها را تشریح کرد. به گزارش خبرنگار ما, قاتل چهار پسربچه مردی 31ساله به نام عبدالزهرا، متاهل و صاحب فرزند است که تحصیلات ابتدایی دارد. او که از یک ماه پیش در بازداشت به سر می برد تمامی اتهام های خود را انکار می کرد تا اینکه بالاخره بعد از انتقال به تهران در مدت 24 ساعت به قتل های سریالی خود اقرار کرد.
نخستین پرونده
اسفندماه سال 84 مردی نگران و سراسیمه به پلیس آگاهی شهرستان تفت مراجعه کرد و از ناپدید شدن فرزندش خبر داد. این مرد گفت؛ پسر 14 ساله ام به نام میلاد برای انجام کاری از منزل خارج شد اما دیگر بازنگشت و هیچ کدام از دوستان و آشنایان نیز از وی خبری ندارند. پس از طرح این شکایت تحقیقات برای یافتن نوجوان گمشده آغاز شد و عکس میلاد در اختیار تمامی واحدهای گشتی قرار گرفت تا به محض مشاهده این پسر 14ساله وی را به مقر انتظامی منتقل کنند و خانواده اش را در جریان قرار دهند. به رغم انجام تحقیقات وسیع برای یافتن میلاد هیچ سرنخی که افشاکننده سرنوشت وی باشد به دست نیامد و پس از مدتی در حالی که والدین این نوجوان همچنان در جست وجوی فرزند ناپدید شده خود بودند این پرونده به پرونده یی راکد مبدل شد.
شهریورماه سال 85 در حالی که هنوز پرونده ناپدید شدن میلاد به هیچ نتیجه یی نرسیده بود خانواده پسر 12 ساله یی به پلیس آگاهی تفت مراجعه و اعلام کردند فرزندشان گم شده است. احمد زمانی که برای بازی از خانه خارج شده بود، به طرز مرموزی گم شده بود. تحقیقات اولیه حکایت از آن داشت که احمد هیچ اختلافی با والدین خود نداشته و به همین خاطر انگیزه یی برای فرار از منزل نداشته است. پس از کشیده شدن خط بطلان بر فرضیه فرار نوجوان 12ساله، کارآگاهان به بررسی میزان صحت احتمال ربوده شدن وی پرداختند، اما هنگامی که پس از گذشت چند روز از تشکیل پرونده هیچ فردی تحت عنوان گروگانگیر با خانواده پسر مفقودشده تماس نگرفت این فرضیه نیز به احتمالی باطل تبدیل شد.
کارآگاهان پلیس آگاهی تفت که دیگر گزینه یی پیش رو نداشتند، ترجیح دادند در انتظار بمانند تا شاید گذشت زمان سرنخی از راز ناپدید شدن احمد در اختیارشان قرار دهد اما این انتظار نیز بی ثمر ماند تا اینکه بالاخره فروردین ماه سال جاری پلیس در برابر سومین پرونده مشابه قرار گرفت. این بار والدین پسر بچه یی 14ساله به نام مهدی از گم شدن فرزندشان خبر دادند و انجام تحقیقات برای یافتن وی نیز بی نتیجه باقی ماند.
بعد از گذشت 6 ماه از اعلام فقدان مهدی در حالی که ذهن کارآگاهان همچنان به این پرونده مشغول بود، خانواده چهارمین پسربچه نیز با مراجعه به پلیس آگاهی تفت برای پیدا کردن فرزندشان درخواست کمک کردند.
این بار کودک 12ساله یی به نام آرش مفقود شده بود و همانند سه پرونده پیشین هیچ ردپایی از وی وجود نداشت. به بن بست رسیدن کاوش های صورت گرفته برای یافتن آرش کارآگاهان را بر آن داشت تا با مراجعه به بایگانی پلیس آگاهی به بررسی دقیق پرونده های مربوط به میلاد، احمد و مهدی بپردازند. محدوده سنی چهار نوجوان و نحوه ناپدید شدن آنها مهمترین نکاتی بود که مورد توجه پلیس قرار گرفت و کارآگاهان با فرضیه یی تکان دهنده مواجه شدند. به احتمال بسیار زیاد گم شدن این نوجوانان با یکدیگر در ارتباط بود و فرد یا باندی تبهکار در پشت پرده این حوادث پنهان شده و هر چه زمان پیش می رفت امکان افزایش تعداد پرونده ها نیز بیشتر می شد.
دستگیری یک مظنون
پس از طرح فرضیه سریالی بودن ماجرای گم شدن پسربچه های تفتی احتمال کشته شدن آنها نیز قوت گرفت. به همین خاطر کارآگاهان دایره تحقیقات شان را گسترش بخشیدند و با پرس وجو از اقوام، آشنایان و همسایه های آخرین ناپدید شده، سرانجام با اظهارات چند شاهد مواجه شدند که می توانست راهگشای آنان باشد. تمامی این شاهدان عینی اعلام کردند آخرین بار آرش را همراه مردی به نام عبدالزهرا مشاهده کرده اند. پلیس زمانی که نام نخستین مظنون را در این پرونده معماگونه به ثبت رساند به تحقیق نامحسوس درباره این مرد 31 ساله پرداخت و متوجه شد عبدالزهرا علاوه بر اینکه با آرش رابطه فامیلی دوری دارد با هر سه نوجوان دیگر نیز آشنایی قبلی داشته است. به دست آمدن این سرنخ کارآگاهان را بر آن داشت تا بدون اتلاف وقت مرد جوان را بازداشت کنند. عبدالزهرا که حدود یک ماه پیش دستگیر شد هنگامی که تحت بازجویی قرار گرفت خود را از تمامی اتهام هایی که به وی نسبت داده می شد مبری دانست و گفت هیچ ارتباطی با ماجرای ناپدید شدن آرش و سه پسربچه دیگر ندارد.
اعترافات تکان دهنده
بازجویی های ویژه از عبدالزهرا یک ماه به طول انجامید و این مرد در شرایطی همچنان مهر سکوت بر لب زده بود که اوضاع تفت به خاطر ناپدید شدن پسربچه ها به هم ریخته و مردم مضطرب و نگران شده بودند. پلیس که می دانست اگر عبدالزهرا را تا زمان جمع آوری مدارک بیشتر آزاد کند، وی به آسانی فرار خواهد کرد، ترجیح داد او را به پلیس آگاهی ناجا تحویل دهد. به این ترتیب مرد 31 ساله از طریق ناجا به تهران انتقال یافت و کارآگاهان اداره پلیس آگاهی پایتخت از روز پنجشنبه گذشته ماموریت یافتند گناهکار بودن یا بی گناهی این مظنون را فاش کنند. 24 ساعت بازجویی از عبدالزهرا در پلیس آگاهی تهران کافی بود تا این مرد جنایتکار به قتل های سریالی خود اعتراف کند. مرد 31 ساله در اعترافات تکان دهنده خود گفت؛ من به واسطه آشنایی که با هر چهار قربانی داشتم توانستم آنها را با خودم همراه کنم و پس از اینکه آنان را به مکانی خلوت در اطراف تفت کشاندم با استفاده از یک طناب خفه کردم و اجسادشان را در چاه های مختلف انداختم و روی آنها خاک ریختم تا پیدا نشوند. وی درباره انگیزه خود از قتل های سریالی ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت؛ هر چهار قربانی پسرهای نادرستی بودند و من وظیفه داشتم دنیا را از لوث وجود آنها پاک کنم و به همین خاطر نیز آنان را به قتل رساندم. در حالی که مرد 31 ساله انگیزه عجیبی را از قتل این نوجوانان مطرح کرده است پلیس احتمال می دهد آزار قربانیان انگیزه اصلی او از این جنایت باشد. بنا به این گزارش هم اکنون عبدالزهرا به تفت منتقل و عملیات یافتن اجساد آغاز شده است.

نخستین پرونده
اسفندماه سال 84 مردی نگران و سراسیمه به پلیس آگاهی شهرستان تفت مراجعه کرد و از ناپدید شدن فرزندش خبر داد. این مرد گفت؛ پسر 14 ساله ام به نام میلاد برای انجام کاری از منزل خارج شد اما دیگر بازنگشت و هیچ کدام از دوستان و آشنایان نیز از وی خبری ندارند. پس از طرح این شکایت تحقیقات برای یافتن نوجوان گمشده آغاز شد و عکس میلاد در اختیار تمامی واحدهای گشتی قرار گرفت تا به محض مشاهده این پسر 14ساله وی را به مقر انتظامی منتقل کنند و خانواده اش را در جریان قرار دهند. به رغم انجام تحقیقات وسیع برای یافتن میلاد هیچ سرنخی که افشاکننده سرنوشت وی باشد به دست نیامد و پس از مدتی در حالی که والدین این نوجوان همچنان در جست وجوی فرزند ناپدید شده خود بودند این پرونده به پرونده یی راکد مبدل شد.
شهریورماه سال 85 در حالی که هنوز پرونده ناپدید شدن میلاد به هیچ نتیجه یی نرسیده بود خانواده پسر 12 ساله یی به پلیس آگاهی تفت مراجعه و اعلام کردند فرزندشان گم شده است. احمد زمانی که برای بازی از خانه خارج شده بود، به طرز مرموزی گم شده بود. تحقیقات اولیه حکایت از آن داشت که احمد هیچ اختلافی با والدین خود نداشته و به همین خاطر انگیزه یی برای فرار از منزل نداشته است. پس از کشیده شدن خط بطلان بر فرضیه فرار نوجوان 12ساله، کارآگاهان به بررسی میزان صحت احتمال ربوده شدن وی پرداختند، اما هنگامی که پس از گذشت چند روز از تشکیل پرونده هیچ فردی تحت عنوان گروگانگیر با خانواده پسر مفقودشده تماس نگرفت این فرضیه نیز به احتمالی باطل تبدیل شد.
کارآگاهان پلیس آگاهی تفت که دیگر گزینه یی پیش رو نداشتند، ترجیح دادند در انتظار بمانند تا شاید گذشت زمان سرنخی از راز ناپدید شدن احمد در اختیارشان قرار دهد اما این انتظار نیز بی ثمر ماند تا اینکه بالاخره فروردین ماه سال جاری پلیس در برابر سومین پرونده مشابه قرار گرفت. این بار والدین پسر بچه یی 14ساله به نام مهدی از گم شدن فرزندشان خبر دادند و انجام تحقیقات برای یافتن وی نیز بی نتیجه باقی ماند.
بعد از گذشت 6 ماه از اعلام فقدان مهدی در حالی که ذهن کارآگاهان همچنان به این پرونده مشغول بود، خانواده چهارمین پسربچه نیز با مراجعه به پلیس آگاهی تفت برای پیدا کردن فرزندشان درخواست کمک کردند.
این بار کودک 12ساله یی به نام آرش مفقود شده بود و همانند سه پرونده پیشین هیچ ردپایی از وی وجود نداشت. به بن بست رسیدن کاوش های صورت گرفته برای یافتن آرش کارآگاهان را بر آن داشت تا با مراجعه به بایگانی پلیس آگاهی به بررسی دقیق پرونده های مربوط به میلاد، احمد و مهدی بپردازند. محدوده سنی چهار نوجوان و نحوه ناپدید شدن آنها مهمترین نکاتی بود که مورد توجه پلیس قرار گرفت و کارآگاهان با فرضیه یی تکان دهنده مواجه شدند. به احتمال بسیار زیاد گم شدن این نوجوانان با یکدیگر در ارتباط بود و فرد یا باندی تبهکار در پشت پرده این حوادث پنهان شده و هر چه زمان پیش می رفت امکان افزایش تعداد پرونده ها نیز بیشتر می شد.
دستگیری یک مظنون
پس از طرح فرضیه سریالی بودن ماجرای گم شدن پسربچه های تفتی احتمال کشته شدن آنها نیز قوت گرفت. به همین خاطر کارآگاهان دایره تحقیقات شان را گسترش بخشیدند و با پرس وجو از اقوام، آشنایان و همسایه های آخرین ناپدید شده، سرانجام با اظهارات چند شاهد مواجه شدند که می توانست راهگشای آنان باشد. تمامی این شاهدان عینی اعلام کردند آخرین بار آرش را همراه مردی به نام عبدالزهرا مشاهده کرده اند. پلیس زمانی که نام نخستین مظنون را در این پرونده معماگونه به ثبت رساند به تحقیق نامحسوس درباره این مرد 31 ساله پرداخت و متوجه شد عبدالزهرا علاوه بر اینکه با آرش رابطه فامیلی دوری دارد با هر سه نوجوان دیگر نیز آشنایی قبلی داشته است. به دست آمدن این سرنخ کارآگاهان را بر آن داشت تا بدون اتلاف وقت مرد جوان را بازداشت کنند. عبدالزهرا که حدود یک ماه پیش دستگیر شد هنگامی که تحت بازجویی قرار گرفت خود را از تمامی اتهام هایی که به وی نسبت داده می شد مبری دانست و گفت هیچ ارتباطی با ماجرای ناپدید شدن آرش و سه پسربچه دیگر ندارد.
اعترافات تکان دهنده
بازجویی های ویژه از عبدالزهرا یک ماه به طول انجامید و این مرد در شرایطی همچنان مهر سکوت بر لب زده بود که اوضاع تفت به خاطر ناپدید شدن پسربچه ها به هم ریخته و مردم مضطرب و نگران شده بودند. پلیس که می دانست اگر عبدالزهرا را تا زمان جمع آوری مدارک بیشتر آزاد کند، وی به آسانی فرار خواهد کرد، ترجیح داد او را به پلیس آگاهی ناجا تحویل دهد. به این ترتیب مرد 31 ساله از طریق ناجا به تهران انتقال یافت و کارآگاهان اداره پلیس آگاهی پایتخت از روز پنجشنبه گذشته ماموریت یافتند گناهکار بودن یا بی گناهی این مظنون را فاش کنند. 24 ساعت بازجویی از عبدالزهرا در پلیس آگاهی تهران کافی بود تا این مرد جنایتکار به قتل های سریالی خود اعتراف کند. مرد 31 ساله در اعترافات تکان دهنده خود گفت؛ من به واسطه آشنایی که با هر چهار قربانی داشتم توانستم آنها را با خودم همراه کنم و پس از اینکه آنان را به مکانی خلوت در اطراف تفت کشاندم با استفاده از یک طناب خفه کردم و اجسادشان را در چاه های مختلف انداختم و روی آنها خاک ریختم تا پیدا نشوند. وی درباره انگیزه خود از قتل های سریالی ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت؛ هر چهار قربانی پسرهای نادرستی بودند و من وظیفه داشتم دنیا را از لوث وجود آنها پاک کنم و به همین خاطر نیز آنان را به قتل رساندم. در حالی که مرد 31 ساله انگیزه عجیبی را از قتل این نوجوانان مطرح کرده است پلیس احتمال می دهد آزار قربانیان انگیزه اصلی او از این جنایت باشد. بنا به این گزارش هم اکنون عبدالزهرا به تفت منتقل و عملیات یافتن اجساد آغاز شده است.
|
|