سرقت خونین در بازار میوه و تره بار چگونه اتفاق افتاد

سرقت خونین در بازار میوه و تره بار چگونه اتفاق افتاد
اولین جلسه محاکمه دو پسر جوان که با انگیزه سرقت صاحب یک حجره و نگهبان بازار میوه و تره بار را به قتل رسانده بودند، صبح دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ما در ابتدای جلسه محاکمه صفر خاکی نماینده دادستان تهران پس از حضور در جایگاه خطاب به هیات قضات گفت؛ متهمان حاضر در دادگاه حسب محتویات پرونده متهم به دو فقره قتل در میدان میوه و تره بار تهران هستند. قتل ها در تاریخ 14 اسفندماه سال 83 در یکی از حجره های میدان میوه و تره بار اتفاق افتاده است. روز حادثه به ماموران پلیس اطلاع داده شد که سارقان صاحب یک حجره به نام عباس و نگهبان بازار را به نام کریم به قتل رسیده اند. با توجه به اینکه کارگر حجره که علی نام دارد در محل قتل حضور داشت پلیس برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر وی را بازداشت کرد. جوان کارگر که در ابتدا به دلیل ترس از گفتن حقیقت امتناع می کرد سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت؛ عاملان این قتل ها مجید کارگر سابق میوه و تره بار و پسر جوان دیگری به نام حمزه هستند که روز حادثه وارد حجره شدند و بعد از کشتن عباس و کریم پول های داخل حجره را به سرقت بردند و فرار کردند. خاکی ادامه داد؛ علی بهترین سرنخ را در اختیار پلیس قرار داد و ماموران با شناسایی دو متهم دو روز بعد از قتل آنها را بازداشت کردند و به اداره آگاهی انتقال دادند. حمزه و مجید سپس در بازجویی ها به قتل عباس و کریم اعتراف کردند و مشخص شد ابتدا حمزه وارد محل حادثه شده و عباس صاحب حجره را به قتل رسانده و سپس مجید به قصد سرقت وارد مغازه شده و هنگامی که با کریم مرد نگهبان درگیر شده او را با چوب و چاقو مجروح کرده و در این هنگام حمزه نیز با طناب به مرد نگهبان حمله کرده است. نماینده دادستان تهران در ادامه گفت؛ جدا از اینکه عمل حمزه کشنده بود یا خیر با توجه به اینکه حمزه و مجید هر دو با قصد قبلی اقدام به قتل کرده و لوازم ارتکاب جرم را نیز از پیش تهیه کرده و حتی علی تنها شاهد پرونده را تهدید به قتل کرده بودند، به عنوان نماینده دادستان اعلام می کنم که از نظر دادسرا دو متهم مجرم هستند و با توجه به اینکه اولیای دم عباس صاحب حجره اعلام رضایت کرده اند، به لحاظ جنبه عمومی جرم از ناحیه قتل عباس و مشارکت هر دو متهم درخصوص قتل کریم تقاضای صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه جلسه محاکمه دادرس تردست، اولیای دم کریم را به جایگاه دعوت کرد و آنها برای هر دو متهم تقاضای قصاص کردند. این بار مجید متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد و گفت؛ اتهام قتل کریم را قبول دارم. من و حمزه در کرج نقشه سرقت را کشیده بودیم. من به حمزه گفتم کسی را می شناسم که در حجره اش مبلغ زیادی پول نگهداری می کند و به این ترتیب نقشه سرقت را طراحی کردیم. البته قصد کشتن کسی را نداشتیم حمزه فقط طناب و چسب همراه داشت و من هم چیزی نداشتم. وقتی به حجره رسیدیم متوجه شدم عباس در مغازه است. چون مرا می شناخت ابتدا از حمزه خواستم وارد حجره شود و پشت سر او خودم داخل شدم، وقتی وارد شدم دیدم عباس روی زمین افتاده است. از حمزه پرسیدم چه شده، گفت؛ مرد حجره دار را هل دادم و او به زمین افتاد. متهم ردیف اول ادامه داد؛ در همین حین که قصد داشتیم پول ها را برداریم، کریم نگهبان حجره با داد و فریاد به طرف مان آمد. او یک چوب دستش بود، من چوب را از او گرفتم و ضربه یی به سرش زدم، کریم روی زمین افتاد، اما دوباره بلند شد و به طرف من حمله کرد. یک جسم نوک تیز که روی قفس کبوترها همان نزدیکی بود برداشتم و دو ضربه به گردن کریم زدم و وی نقش بر زمین شد، سپس حمزه به طرف مان آمد و با طناب او را خفه کرد. متهم ادامه داد؛ وقتی من با کریم درگیر شده بودم، علی شاگرد مغازه از اتاقش بیرون آمد و ما را دید. بعد از زدن ضربه به گردن کریم من علی را دیدم. یکدفعه حمزه به طرفش رفت و علی را به طبقه بالا به اتاقش برد و دست و پای او را بست. او می خواست علی را هم بکشد که من جلوی وی را گرفتم، بعد هم برای اینکه علی ما را به پلیس لو ندهد، 200 هزار تومان پول از پول های مسروقه به او دادم.

سپس حمزه متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت و اتهام مباشرت در قتل عباس و مشارکت در قتل حمزه را رد کرد. وی گفت؛ مجید به من گفته بود در محل کار سابقش در میدان میوه و تره بار، حجره داری به نام عباس را می شناسد که پول هایش را همیشه در گاوصندوق نگهداری می کند و به من پیشنهاد کرد که با هم به سرقت برویم. مجید گفته بود روز جمعه هیچ کس در حجره نیست، من هم به حرفش اعتماد کردم و با هم به آنجا رفتیم. وقتی به حجره رسیدم اول من وارد شدم، عباس در مغازه سمت کبوترها ایستاده بود، به محض اینکه به او نزدیک شدم به سمت من برگشت و من هلش دادم، عباس بدون اینکه سرش به جایی برخورد کند روی زمین افتاد و از حال رفت و من در مرگ او هیچ نقشی نداشتم.

وی ادامه داد؛ بلافاصله مجید وارد حجره شد و کلید را از داخل جیب عباس بیرون آورد تا گاوصندوق را باز کند، در همین حین کریم مرد نگهبان با چوب به مجید حمله کرد. مجید چوب را از دستش گرفت و چندین ضربه به او زد، کریم به شدت زخمی شده بود و مجید چند ضربه دیگر به او زد. من کریم را کشان کشان به اتاقی بردم در را بستم و متوجه شدم با سر و صدای ایجاد شده علی کارگر حجره هم از اتاقش بیرون آمده و ما را نگاه می کند. مجید سراسیمه کیسه یی آورد که پول ها را جمع کند تا فرار کنیم من علی را به اتاقش بردم. می خواستم دست و پایش را ببندم که مجید مانع شد و گفت، باید او را با خود ببریم. سپس مجید که دید کریم هنوز زنده است، چاقو را در آورد و قبل از اینکه ضربات را وارد کند، کریم گفت؛اگر به خودم رحم نمی کنی به بچه هایم رحم کن، اما مجید با چاقو دو ضربه به گردن وی زد. او غرق خون در اتاق افتاد، من طناب را دور گردنش انداختم و در حالی که کمی فشار داده بودم یاد جمله کریم افتادم و رهایش کردم. وقتی من داشتم از اتاق بیرون می آمدم کریم زنده بود و نفس می کشید.

سپس دادرس تردست، ادامه جلسه را برای تحقیق از علی تنها شاهد ماجرا و دفاعیات وکلای متهمان و تعیین علت دقیق مرگ کریم به جلسه آینده موکول کرد.
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.