روزی زودتر از معمول به شرکت رسیدم و از دیدن آن همه جای پارک خالی ذوق زده شدم و در نزدیک ترین جا پارک کردم. البته در راه یکی از همکاران اسکاندیناویایی ام را هم دیدم که ظاهرا زودتر از من رسیده بود و ماشینش را خیلی دور پارک کرده بود و داشت فاصله ی دور میان ماشین و شرکت را پیاده می آمد. وقتی در شرکت دیدمش پرسیدم: «حتما به پیاده روی علاقه مندی که آنقدر دور پارک کرده بودی وگرنه جای خالی پارک نزدیک شرکت زیاد بود.» و او گفت:« نه اتفاقا چون زود آمده بودم و فرصت برای قدم زدن داشتم دور پارک کردم تا جا برای کسانی که دیر می آیند باشد و نگران جای پارک نباشند. جای پارک نزدیک برای کسانی که دیر می آیند خیلی بیشتر اهمیت دارد.ء
یه جوکی هست که می گه : داریوش و ابی رو گرفته بودند و می بردند ، کسی این وسط خودشو انداخت وسط و
گفت : مارو کجا می برید؟؟؟
اینو گفتم که بگم ادمها به دنبال کسب هویتند برای خودشون.. و چون این هویت در خیلی از فرهنگ ها -شرافت و انسانیت رو شامل نمی شه یعنی شرافت انسانی به خودی خود ارزشی براش قائل نیستند، شروع می کنند چیزایی رو برای خودشون ساختن ، مثلا من مسلمونم (گروه منتخب خداوند در این دنیا و ان دنیا) این اتفاق هم فقط خاص مسلمونا نیست ، مربوط به همه تاریخ بوده . اما در طول تاریخ بیشتر از اونکه مذاهب رو انسانها اثر بذارند ، انسانها بودند که مذاهب رو که هویتشون رو توی اون می جستند ، تاثیر گذاشتند ، منظورم اینه که تقریبا در اکثر مواقع کارهای بشر ناشی از شرافت یا بی شرافتی خودش بوده ، اما به خاطر همون کسب هویت به نام مذهبش در اومده ، مثال: هیتلر کاستی های انسانیش ادم کشش کرده نه اعتقادش... چون اگه دقت کنی ادمهای مختلف دیدگاههای مختلفی نسبت به دینشون دارن ، یکی به نام مسیح کشته و دیگری به نام مسیح بخشیده ، گروهی به نام علی سر بریده شدندو گروهی به نام علی از مرگ نجات پیدا کردند. این به این خاطره که اگرچه ذات و انسانیت ما اعمالمون رو شکل می ده اما با چسبوندن خودمون به کسانی که بزرگ می دونیمشون می خوایم برا خودمون اعتباری دو چندان کسب کنیم. اینجاست که انسان داستان تو ، شرافت انسانی داره و این اصل ِ ، اعتقادات مذهبیش چیزی دست دوم حساب می شه. خیلی حرف زدم ببخشید
منبع :