ابهام در انگیزه مهمان جنایتکار

ابهام در انگیزه مهمان جنایتکار
جوان ایرانی که متهم است پس از ارتباط با یک زن افغان، شوهر او را به قتل رسانده و جسدش را در خانه رها کرده بود، روز گذشته در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

به گزارش خبرنگار ما، آرش سیفی نماینده دادستان تهران، روز گذشته هنگامی که در برابر قضات ایستاد، گفت؛ 19 آبان ماه سال 84 زنی با پلیس چهاردانگه اسلامشهر تماس گرفت و اعلام کرد شوهرش به نام احمد در خانه به قتل رسیده است. وقتی ماموران در محل حاضر شدند این زن که نجیبه نام دارد، به پلیس گفت؛ شوهرش مردی معتاد بوده که ظاهراً دوستانش بر سر اختلافی که با وی داشتند او را به قتل رسانده اند. هرچند نجیبه مدعی شد هنگام قتل در خانه نبوده اما پس از بازداشت این زن و انجام تحقیقات مشخص شد وی از مدتی قبل با مردی به نام عیسی ارتباط داشته و عامل قتل احمد همین مرد بوده است.

سیفی ادامه داد؛ تحقیقات نشان داد نجیبه و عیسی پس از طراحی نقشه قتل احمد، آن را به اجرا گذاشته اند و پس از خروج نجیبه و فرزندانش از خانه، عیسی با نانچیکو احمد را به قتل رسانده و چندین ضربه چاقو نیز به او زده است و اکنون من به عنوان نماینده دادستان تهران با توجه به مدارک موجود در پرونده شکایت اولیای دم و درخواست رئیس قوه قضائیه و با استناد به قانون تقاضای صدور حکم قانونی قصاص برای عیسی دارم.

سپس به دستور قاضی عزیزمحمدی - رئیس دادگاه- عیسی متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت تا در برابر اتهام قتل از خود دفاع کند. وی با پذیرفتن اتهام خود گفت؛ من در کمال صحت و سلامت جسمی و روحی در برابر قضات می گویم که احمد را من به قتل رساندم و همسرش هیچ نقشی در کشتن او نداشت. احمد دوست من بود، اما به ماده مخدر شیشه اعتیاد داشت. بارها او را سرزنش کرده و به او گفته بودم که از این کارش خوشم نمی آید. من چندین بار به احمد کمک کردم اعتیادش را ترک کند اما بعد از مدتی دوباره به سراغ مواد مخدر می رفت. روز حادثه چندین بار با من تماس گرفت و خواست به خانه اش بروم. وقتی رفتم دیدم باز مواد مصرف کرده و در توهم است. احمد به محض دیدن من به سمتم حمله کرد. او چاقویی به سمتم پرتاب کرد و من با لگد احمد را به زمین انداختم. دوباره بلند شد و با چاقو به من حمله کرد. یک بار دیگر به او لگد زدم. خواستم فرار کنم که دوباره بلند شد. در این لحظه نانچیکویی که روی زمین بود برداشتم و دور گردنش پیچیدم. عیسی ادامه داد؛ نمی دانستم احمد خفه شده است. به همین دلیل از ترس اینکه مبادا دوباره به من حمله کند، با چاقو چند ضربه به او زدم اما چون خونریزی نکرد متوجه شدم او مرده است. نمی دانستم باید جسد را چه کنم، اول تصمیم گرفتم آن را از خانه خارج کنم. 500 هزار تومان پول هم به یک راننده دادم و به او گفتم ماجرا از چه قرار است اما او پول را از من گرفت و فرار کرد. دقایقی بعد نجیبه رسید. برای اینکه کاری که کردم برملا نشود، به او گفتم شوهرت و دوستانش در حال مواد کشیدن هستند و احمد از من خواسته تو را از خانه دور کنم. نجیبه آژانس گرفت و رفت، شب که شد، من صحنه سازی کردم، چند لیوان و سیخ در کنار هم قرار دادم تا نشان دهم افرادی در خانه بودند و مواد کشیدند و بعد خانه را ترک کردم. حدود ساعت یک شب بود که نجیبه با من تماس گرفت و خواست تا به خانه اش بروم و در آنجا به من گفت شوهرش فوت شده است. متهم در ادامه گفت؛ من هر آنچه در بازپرسی در مورد نجیبه گفتم دروغ بود و دیگران مرا تحریک کردند. من هیچ ارتباطی با این زن نداشتم و او هیچ اطلاعی از نقشه من نداشت. متهم در پاسخ به این سوال قاضی دادگاه که چرا احمد با او بسیار صمیمی بوده است، گفت؛ من نمی دانم احمد چرا به من علاقه مند بود. او خیلی اصرار داشت که با من رفت و آمد کند و حتی برایم از سفارت افغانستان ویزا گرفته بود که با هم به افغانستان برویم. قاضی سپس از متهم پرسید؛ علت اینکه مدتی قبل از قتل به چند نفر پول دادی تا احمد را بکشند چه بود؟

متهم جواب داد؛ من به کسی پول ندادم و آنچه در این باره در بازپرسی گفتم دروغ بود. یک بار احمد به من گفت که سفری ترتیب دهیم و مقداری مشروب بخریم و به شمال برویم. من از این پیشنهادش ناراحت شدم، اما در نهایت قبول کردم چند نفر از کسانی که مشروب می خوردند را شناسایی کردم و از آنها خواستم هنگام مصرف مشروب احمد را کتک بزنند تا او دیگر چنین خواسته یی از من نداشته باشد. البته سر همان دعوا هم احمد از من کینه به دل گرفت و شب حادثه به من حمله کرد. همه به من گفته بودند اگر بگویم نجیبه با من رابطه داشته و با هم چنین کاری انجام دادیم از مجازاتم کم می شود، به همین خاطر من هم در بازپرسی چنین ادعایی کردم. پس از این اظهارات عیسی قاضی دادگاه خطاب به وی گفت؛ تو در تمام مراحل بازپرسی ادعا کردی نجیبه در قتل شوهرش دست داشته است، چطور در آن زمان به خاطر دروغی که می گفتی عذاب وجدان نداشتی؟

متهم پاسخ داد؛ آن موقع من در شرایط عادی نبودم، تحت فشار روحی و روانی قرار داشتم.قاضی دادگاه سپس با اشاره به بخش دیگری از اعترافات قبلی عیسی گفت؛ اگر ادعا می کنی به صورت اتفاقی و ناگهانی احمد را کشتی پس چرا قبلاً یک بار هم به او سم خورانده بودی؟

متهم در جواب گفت؛ در بازجویی های اولیه من دروغ گفتم. هیچ سمی در کار نبود و در زندان به من یاد داده بودند که این طور بگویم.

سپس متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. وی اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت؛ من هیچ ارتباطی با عیسی نداشتم. روز حادثه شوهرم مرا از خواب بیدار کرد و گفت؛ از خانه بیرون برو و بچه ها را هم با خودت ببر، دوستانم می خواهند به خانه بیایند. من رفتم و حدود ساعت 14 برگشتم. قرار بود با شوهرم به خرید برویم و بعد به افغانستان برگردیم. هنگام بازگشت به منزل عیسی جلوی در خانه به من گفت؛ دوستان احمد در خانه هستند و احمد گفته تو به حرم شاه عبدالعظیم بروی و بچه ها را هم ببری. خودش بعدازظهر می آید و با هم خرید می کنید. چون شوهرم قبلاً هم چنین کاری کرده بود، من قبول کردم. آژانس گرفتم و رفتم. حدود ساعت 12 شب بود که دیگر درهای حرم را بستند و من هم مجبور شدم برگردم. البته یک بار با کارت تلفن به خانه خودمان تلفن کردم. می خواستم مطمئن شوم شوهرم در خانه است. وقتی جواب نداد با خانه یکی از اقوامم تماس گرفتم. او هم گفت احمد به آنجا نرفته است. در نهایت به منزل رفتم و متوجه شدم شوهرم کشته شده است. به همین دلیل به عیسی خبر دادم. او هم گفت از ماجرای قتل خبر ندارد.

زن متهم ادامه داد؛ من در جریان قتل نبودم و ثابت می کنم آنچه عیسی قبلاً گفته، دروغ بوده. شوهر من مرد خوبی بود و تنها ایرادش این بود که اعتیاد داشت و به خاطر اعتیادش هم چند بار مرا کتک زده بود. من هرگز در غذای شوهرم سم نریختم و برای قتلش آدمکش اجیر نکردم.

قاضی عزیزمحمدی پس از دفاعیات متهم ادامه جلسه رسیدگی به پرونده را که مربوط به رابطه نامشروع عیسی و نجیبه بود غیرعلنی اعلام کرد و پس از پایان محاکمه 5 قاضی شعبه 71 (رحیمی، معتمدی، شکربیگی، عزیزمحمدی و سالاری) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.