جشـن تولـد پاییـزی نیکــی‌کریمـی

جشـن تولـد پاییـزی نیکــی‌کریمـی

نامش نیکی است، نام خانوادگی‌اش کریمی… کمتر بازیگری در بین زنان را می‌شناسید که سال‌های متمادی، به مانند او سالی چند فیلم بازی کرده و همیشه در حیطه هنر
    
    این‌چنین بدرخشد، از کودکی علاقه وافری به هنر داشته تا جایی که هرگاه «رمان» می‌خواند، خود را به جای شخصیت‌های داستان می‌گذاشت، آن هم در نقش‌های اصلی...
    
    شاید یکی از دلایلی که این چنین روان بازی می‌کند، همان تمرینات تک نفره‌اش در دوران کودکی بود. «نیکی» سینمای ایران از کودکی دوست داشت، فقط بیاموزد، 
    
    بیاموزد و بیاموزد... و به همین خاطر زمانی که در 19 سالگی به سال 1369، در فیلم «عروس» بهروز افخمی بازی کرد، برایش تا حدی عادی بود که در این سن و سال کم،
    
    به او لقب اولین سوپراستار زن سینمای ایران پس از انقلاب را داده‌اند، چرا که در دنیای کودکی‌اش و در کودک درون خود چنین روزی را پیش‌بینی می‌‌کرد و دقیقا هم،
    
    اوضاع به همین شکل رقم خورد، او سوپراستار زن سینمای ایران شد، خیلی‌ها پیش از او بودند و خیلی‌ها هم پس از او آمدند، اما «نیکی کریمی»، همیشه طی این سال‌ها،
    
    نامش بر سر زبان‌ها بود، سال‌ها آموختن و علاقه‌اش به هنر تنها در بازیگری خلاصه نشد، بلکه یک «مترجم» حرفه‌ای هم است، کتاب‌هایش در بازار کتاب دیده می‌‌شود،
    
    که شاهکار او خاطرات مارلون براندو با نام «آوازهایی که مادرم به من یاد داد» و «به نزدیکی» می‌باشد، اما این تنها هنر او نیست، چند سالی است که در مقام کارگردان و
    
    نویسنده هم فعالیت می‌کند و همچنین در سال‌های اخیر یک پای همیشه ثابت جشنواره‌های خارجی به عنوان داور است که افتخاری برای سینمای ایران می‌باشد. او یک
    
    انسان بااراده است و سعی می‌کند کارهایش را به نحو احسن انجام دهد. بانوی سینمای ایران گاهی اوقات هم نقاشی می‌کشد و با بوم و رنگ روغن هم آشنااست، می‌گوید:
    
    فعالیت در بخش‌های مختلف هنری، باعث می‌شود بتوانم هر روز یاد بگیرم و بتوانم مفید واقع شوم. گفتگوی هنری این شماره اختصاص دارد به بانوی سینمای ایران، نیکی
    
    کریمی که نزدیک به 20 سال است از او به عنوان ستاره سینما یاد می‌‌کنند.گفتگویی که مصادف شد با ماه تولد او، آبان ماه و یک تولد پاییزی دیگر...
    
    
    از سال گذشته با تلفن همراه نیکی کریمی تماس می‌گرفتیم، تا قرار یک گفتگوی اختصاصی را با وی بگذاریم و همچنین تصاویری اختصاصی از او بگیریم، اما هر بار به زمان دیگری موکول شد، تا این‌که سرانجام «نیکی کریمی»، راضی شد مقابل دوربین خانواده‌سبز قرار بگیرد، مکان این ملاقات محله بهار جنوبی تهران، روبه‌روی «خانه سینما» بود نیکی کریمی با رویی گشاده از ما استقبال کرد، با این‌که گرفتاری‌های زیادی داشت و به عنوان داور در جشن خانه سینما شرکت داشت، اما از آنجا که انسانی بسیار مبادی آداب و به زمان و قول و قرار بسیار پایبند است، چند لحظه‌ای از سالن خانه‌سینما، خارج شد و در کوچه‌ای باریک، مقابل دیواری قدیمی که مختص بافت قدیمی تهران است، روبه‌روی دوربین ایستاد. او انسان بسیار رک، راحت و البته جدی است، اگر کاری راکه دوست نداشته باشد، انجام نمی‌دهد و اگر هم تصمیم به انجام کاری بگیرد آن را انجام می‌دهد. هنرپیشه فیلم‌های عروس، پری، سارا، دوزن، نسل سوخته، دیوانه‌ای از قفس پرید و... خاطرات زیادی را در ذهن علاقه‌مندان به سینما نشانده است، او را می‌شناسید؟با او به گفتگو نشستیم...
    
     کودکی و نوجوانی 
    اصلیت خانواده‌اش ، بر می‌گردد به شهرستان تفرش در استان مرکزی ، پدرومادرش مثل همه والدین ایرانی به فرزندانشان عشق می‌ورزد، نام پدر همایون و مادر توران است، ثمره ازدواج این دو، سه فرزند می‌‌باشد، دو دختر و یک پسر... در یک روز پاییزی برابر با نوزدهم آبان‌ماه سال 1350 (دهم نوامبر 1971) نیکی کریمی در تهران دیده به جهان گشود... می گوید: فرزند بزرگ خانواده‌ام و پس از من، سه سال بعد خواهری در خانواده کریمی متولد شد که نامش را نازنین گذاشتند، که حالا برای خودش یک خانم وکیل است و پس از او پسری در خانواده‌مان به دنیا آمد که نامش خشایار است، او در رشته روان‌شناسی تحصیل می‌کند.
    نیکی کریمی از دوران گذشته می‌گوید: مدرسه‌های رازی در دبستان، جهان کودک در مقطع راهنمایی و همچنین دبیرستان هدف، مکان‌های تحصیلی من بود... پس از اخذ دیپلم تجربی، به آمریکا رفتم و یک سال در آنجا، طراحی لباس خواندم، اما عشق به ایران باعث بازگشت من شد، آن زمان تصمیم من قطعی بود، می‌خواستم بازیگر شوم...
     کریمی از آن دوران یاد می‌‌کند: «راستش را بخواهید در دوران بچگی، زیاد درسخوان نبودم. البته تجدید هم می‌آوردم، یادم می‌آید یک‌بار در کلاس اول دبیرستان در درس عربی، نمره بدی آوردم، در ریاضی هم تجدید آوردم، اما شیمی و زبان انگلیسی‌ام، بسیار خوب بود، به خصوص زبان که به هم‌کلاسی‌هایم،درس یاد می‌‌دادم. اما هیچ‌گاه در کلاسی مردود نشدم. ولی هر سال یک تجدید را در دبیرستان می‌آوردم. حال و حوصله کلاس‌های جغرافی و ریاضی را اصلا نداشتم، بیشتر اوقات هم به بهانه بیماری سر این کلاس‌ها حاضر نمی‌شدم، یاد آن روزها بخیر.»
    هر بچه‌ای در این سنین آرزو دارد که بزرگ شد، شغلی آبرومند برای خودش انتخاب کند، آقا پسرها معمولا می‌گویند می‌خواهیم، خلبان، مهندس، دکتر و دختر خانم‌ها هم می‌‌گویند می‌خواهیم پرستار، خانم دکتر، دندانپزشک و... شویم.
     اما نیکی کریمی؛ «بیشتر به نویسندگی فکر می‌کردم، کریمی مثل خیلی دیگر از بچه‌ها در این کره خاکی، در دوران کودکی‌اش علاقه وافری به کارتون داشت «تن‌تن، سندباد و علی‌بابا، خانواده دکتر ارنست و... کارتون‌های مورد علاقه‌ام بود. ضمن اینکه از کودکی علاقه شدیدی به ترجمه داشتم.»
    
    تشویق‌های پدر
    تمام فرزندان، زمانی که بزرگ می‌شوند، مشوقی دارند و این مشوق‌ها از اعضای خانواده هستند و البته گاهی اوقات هم معلم‌ها، اما مشوق نیکی کریمی چه کسی بود؟ «مادر اوایل مخالف بازیگر شدن من بود، اما پدر از من حمایت می‌کرد و سرانجام مادر هم موافقت خود را با بازیگری اعلام کرد.»
    کریمی خاطرات دیگری را به یاد می‌آورد «در دوران دبیرستان، یک تئاتر مدرسه‌ای داشتیم که در خود مدرسه بارها آن را اجرا کردیم و مورد استقبال قرار گرفت، یادم می‌‌آید آن زمان تئاتری اجرا می‌کردیم که نامش «فروغ» بود، این تئاتر آن چنان مورد استقبال قرار گرفت که به دبیرستان‌های مختلف می‌رفتیم و آن را به نمایش می‌گذاشتیم.» اما چه شد که او به بازیگری رو آورد؟
    «علاقه به بازیگری از کودکی در وجود من بود، کتاب‌های زیادی می‌خواندم که بیشترشان رمان بود، خودم را جای شخصیت اصلی داستان می‌گذاشتم و از همان زمان بود که علاقه به بازیگری در وجود من رشد کرد و من هم سعی کردم آن را پرورش دهم و این‌گونه شد که به بازیگری رو آوردم.»
    
    ورزش 
    نیکی کریمی در دوران دبیرستان، تنها به بازیگری علاقه نداشت، او به ورزش هم می‌پرداخت. «فوتبال را دوست دارم، طرفدار تیم خاصی نیستم، اما تیم ملی را خیلی دوست دارم و سعی می‌کنم که بازی‌های تیم ملی را ببینم، دوست دارم، ایران، همیشه برنده شود، در سطح باشگاهی باید بگویم، سایپا را به خاطر علی دایی دوست دارم. او شخصیت جالبی دارد و فعل خواستن را به درستی صرف کرده است، دایی مربی بسیار باشعوری است و تجربیات زیادی از سال‌ها بازی در تیم ملی و آلمان به همراه دارد.»
    نیکی کریمی به تنیس و شنا هم علاقه زیادی دارد و هنوز هم به این دو ورزش می‌پردازد.
    «تنیس را به صورت اختصاصی بازی می‌کنم و به پیشرفت‌های قابل توجهی هم رسیده‌ام، در رشته کرال سینه شنا هم در 15 سالگی در آموزشگاه‌های تهران اول شدم، هنوز آن کاپ قهرمانی را دارم.» کریمی هم مثل هر ایرانی دیگر، گل خداداد عزیزی به استرالیا با پاس علی دایی را هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد.
    
     درست آموختن
    نیکی کریمی در فیلم‌های زیادی ایفای نقش کرده است، اولین فیلم او بازی در «وسوسه» بود و سپس «عروس»، همان فیلمی که او و ابوالفضل پورعرب را به اوج شهرت در سینمای پس از انقلاب رساند. او در بین فیلم‌هایش بازی در سارا را خیلی دوست دارد، می‌گوید: «فکر کنم بهترین فیلم داریوش مهرجویی هم بود، البته باید به پری هم اشاره کنم.»
    کریمی بازیگری را با دل و جان دوست دارد. «به نظر من هر بازیگری باید از خود شناخت داشته باشد، چرا که هر بازیگری می‌تواند نقشی را به خودش نزدیک و سپس به همان اندازه آن را از خود دور کند که این امر بسیار پیچیده است. بازیگر می‌تواند، یک موجود جدید را پرورش دهد و آن را به وجود بیاورد. این قانون بازیگری است و اگر کسی چنین حسی نداشته باشد، نمی‌تواند به موفقیتی برسد.»
    نیکی کریمی می‌گوید: «من بازیگری را با علاقه‌ای که به ادبیات و هنر سینما دارم، به طور آگاهانه انتخاب کردم، فکر نمی‌کنم، من چیزی را طی مدت بازیگری‌ام از دست داده باشم، در هر فیلمی که بازی و یا کارگردانی می‌کنم، به دنبال آموختن هستم، هر نقشی برای من تجربه جدیدی دارد، هر نقشی برای من لذت جدیدی دارد.انسان‌هایی به موفقیت می‌رسند که سعی می‌کنند درست بیاموزند و از توانایی‌های خود نهایت استفاده را ببرند.»
     اما نیکی سینمای ایران، اعتقادهای جالب دیگری هم در زمینه بازیگری دارد «من در انتخاب نقش‌هایم همیشه از خود وسواس به خرج می‌دهم، اما چند فیلمی هستند که انتخاب برای بازی در آنها اشتباه بود، اعتراف می‌کنم به خاطر پول در آنها بازی کردم. گرچه باید بگویم طی سال‌ها بازیگری،برای من نقش و کارگردان مهم‌تر از پول بوده است.»
    
    اعتماد به زنان ایرانی
    باید به زنان ایرانی اعتماد کرد، آنها باید خودشان باشند و برای خود تصمیم بگیرند. آنها باید خودشان را نشان دهند تا دیگران به آنها اعتماد کنند، پدر و مادر من همیشه به من اجازه دادند که خودم برای کارهایم تصمیم بگیرم، می‌دانید چرا؟ به این خاطر که اگر آنها به من اعتماد نداشتند، مرا آزاد نمی‌گذاشتند تا برای آینده‌ام تصمیم بگیرم. از زمانی که وارد جامعه شدم، هیچ وقت تفکرم این نبود که والدینم باید هوای مرا داشته باشند، اعتقاد من این بود که باید روی پای خودم بایستم... همیشه به دنبال جستجو بودم، دلم می‌خواست، خودم پول در بیاورم و هنر بهترین راه بود. یادم می‌آید، زمانی که در عروس بازی کردم، برای یک سال به آمریکا رفتم، آنجا تصمیم گرفتم که بازیگری را کنار بگذارم و به رشته تحصیلی‌ام طراحی لباس بیشتر فکر کنم. پس از عروس، پیشنهادهای زیادی به من شد، پیشنهادهای سینمایی که در زمان خودش از لحاظ مادی عالی بود، اما من نپذیرفتم، می‌دانید چرا؟ چون ابتدا برایم یادگیری مهم بود، نه پول در آوردن و این رویه را ادامه دادم.
    همان زمان اعتقاد داشتم تصمیمی بگیرم که بعدها پشیمان نشوم و به آن افتخار کنم. دلم نمی‌خواست تنها یک بازیگر باشم و از آن‌جا ‌که دورنمای نگاهم فراتر از یک بازیگر بود، باید هزینه آن را می‌پرداختم، باید می‌خواندم، باید فیلم می‌دیدم و روی خودم بیشتر کار می‌کردم، از این بابت که بیشتر یاد بگیرم و این یادگیری‌ها را در زندگی هنری به کار برم.
    
     ستاره ماندگار
    خیلی از اصحاب سینما چنین باوری دارند، «نیکی کریمی جزو معدود بازیگرانی است که توانسته بیش از یک دهه، یک ستاره ماندگار در سینمای ایران بماند و در این عرصه در زمینه‌های مختلف هنری فعالیت مستمر داشته باشد» اما نیکی کریمی چه اعتقادی دارد؟ «به نظر من هیچ آدمی نباید تنها روی یک کار متمرکز بماند، هر آدمی باید شخصیت درونی خودش را کشف کند، به نظر من، انسان‌ها، رنگ‌های مختلفی دارند که باید روی هر کدام از این رنگ‌ها کار کنند.»
    
    فیلمسازی
    او در سال‌های اخیر سه فیلم ساخت، «داشتن یا نداشتن»، که یک فیلم کوتاه بود و دو فیلم بلند به نام‌های «یک شب» و «چند روز بعد»... تمامی فیلم‌های این فیلمساز جوان، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، او در آینده می‌خواهد فیلمسازی را به شکل جدی‌تری ادامه دهد.«باید از جایی آغاز می‌شد، زمانی که بازیگری را آغاز کردم، چیزی نمی‌دانستم، اما رفته رفته شروع به یاد گرفتن کردم، در زمینه کارگردانی هم، اوضاع به همین شکل است، باید رفته‌رفته یاد بگیری، تمام سعی‌ام را کرده‌ام که توانم را به طور تمام و کمال ارائه دهم. تا جایی که در توان دارم، تلاش کنم، برای هر چه بهتر شدن... من در فیلم‌هایی که ساختم روی فیلمنامه‌ها، خیلی کار کردم، برای مثال در فیلم «داشتن یا نداشتن» که موضوع آن ارتباط داشت با زوجی که بچه‌دار نمی‌شدند، به خاطر نوشتن فیلمنامه، خیلی مصاحبه و تحقیق کردم، به خصوص با آنهایی که به خاطر بچه‌دار نشدن از یکدیگر جدا شدند، تحقیق کردم و در پایان به نظرم فیلم خوبی از آب در آمد، در داستان «یک شب» هم سعی کردم واقعیت‌ها را مقابل دوربین ببرم. در داستان «یک شب»، موضوع عشق در بیشتر فیلم دیده می‌‌شود، نقش دکتر در این فیلم به خود من بسیار نزدیک بود، به خصوص از لحاظ کلامی...» بحث به عشق کشیده شد، عشق از نظر نیکی کریمی چیست؟ «یعنی انسان‌ها از عشق‌های زمینی جدا شوند و به عشق واقعی که خداوند است، نزدیک‌تر شوند، ما باید ابتدا عاشق خودمان باشیم، عاشق استعدادهایمان، ما باید وجود خداوند را در خودمان پیدا کنیم و عشق واقعی یعنی همین...»
    نیکی کریمی از زندگی‌اش راضی است؟ «خدا را شکر، به هر چه می‌خواستم رسیدم، او تلاش‌های مرا بی‌جواب نگذاشت و از خدا سپاسگزارم.»
    
     جشنواره‌های خارجی 
    نیکی کریمی از معدود بازیگران زنی است که به عنوان داور در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کند و همچنین فیلم‌هایش را هم در جشنواره‌های خارجی به نمایش گذاشته است. ضمن این‌که جوایزی به عنوان بهترین بازیگر زن از جشنواره‌های سن‌سباستین، سه قاره نانت، قاهره مصر و «تائورمینا»ی ایتالیا را از آن خود کرد و این جوایز برایش افتخار است، گرچه در جشنواره‌های فجر، او تنها توانست یک‌بار سیمرغ بلورین را از آن خود کند. او شش بار کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین در جشنواره‌های فجر شد، می‌گوید: «از این موضوع ناراحت نیستم، معمولا در مراسم پایانی شرکت نمی‌کردم، چون می‌دانستم جایزه به من نمی‌رسد، به این خاطر که در آن سال‌ها، بازی من با سلیقه‌های داوری متفاوت بود. جایزه نگرفتنم موضوع خاصی نبود و برنده نشدنم را جدی نمی‌گیرم و به آن فکر نمی‌کنم. به روزهای آینده فکر می‌کنم، به کارگردانی که باید روز به روز بهتر شود، به کتاب جدیدم فکر می‌کنم که ترجمه اشعار ژاپنی است، به نوشته‌هایم برای ساخت فیلم‌های جدید فکر می‌کنم، به پیشنهادهای جدید در عرصه بازیگری فکر می‌کنم. اینها مشغولیات ذهنی من است. باید سعی کنم روز به روز بهتر شوم، هرچقدر هم که بیاموزی باز هم کم است، هر چقدر که بدانی ، باز هم انگار که نمی‌دانی، هر که فکر کند می‌داند در واقع نمی‌داند... باید سعی و تلاش کرد و آموزش دید.»
    
     به نظر من سینما آموختنی‌های فراوانی دارد، شخصا به یادگیری در عرصه‌های مختلف علاقه‌مند هستم و همیشه عطش یادگیری دارم.
     تلفن همراهش را همیشه پاسخ می‌دهد، برخلاف خیلی از بازیگران که یا روی پیامگیر است و یا خاموش می‌کنند.
     به وقت و زمان اهمیت زیادی می‌دهد، اصولا فرد با برنامه‌ای در زندگی است. از بدقولی همیشه فاصله می‌گیرد.
     مطالب پس از صفحه‌بندی به‌منزل نیکی کریمی فرستاده شده، تا او به مطالعه آن بپردازد و نظرات خود را اعمال کند.
     فیلم جدید نیکی کریمی به نام «چند روز بعد» روانه بخش مسابقه آسیایی جشنواره توکیو شد. این جشنواره از 28 مهر تا 6 آبان به طول می‌انجامد. گرچه آخرین فیلم او در جشنواره‌های موزه هنرهای زیبای آتلانتا، جشنواره هنگ‌کنگ و شیکاگو به نمایش در آمد. چند روز بعد براساس طرحی از خود نیکی کریمی و به قلم شادمهر راستین است. این فیلم داستان زنی به نام شهرزاد با بازی خودش را به تصویر می‌کشد که باید یک تصمیم مهم در زندگی‌اش بگیرد. در چنین زمانی او می‌خواهد زندگی در تهران را تجربه کند... از دیگر بازیگران این فیلم باید به نیلوفر خوش‌خلق همسر امین حیایی در نقش غزاله، احسان امانی در نقش تابش، بهزاد دورانی در نقش حجتی، علیرضا انوش‌فر در نقش رضا و حسام نورانی در نقش محمود اشاره داشت.
     آخرین فیلمی که نیکی کریمی مقابل دوربین آن رفته، نامش سپیده‌دم می‌باشد که به احتمال زیاد نام آن تغییر خواهد کرد. کارگردانی این فیلم برعهده شهرام شاه‌حسینی است.
     نیکی کریمی دو فیلم در نوبت اکران دارد؛ جعبه موسیقی و سه زن.
     معیارهایم برای انتخاب نقش، تاثیرگذاری آن بر روی بیننده است، نقشی که برای تماشاچی باورکردنی باشد. ضمن این‌که خودم به آن نقش اعتقاد داشته باشیم.
     بازی در فیلم عروس را خیلی دوست داشتم. دوست دارم دوباره آن نقش را بازی کنم.
    
     می‌گویند در بچگی، بسیار گوشه‌گیر بود، حتی اگر مهمانی خانوادگی هم می‌رفت، خودش را با کتاب‌هایش سرگرم می‌کرد.
     اعتقاد دارد که هنرمندان باید از زندگی شخصی‌شان مراقبت کنند و هر انسانی که مشهور می‌شود باید حواسش جمع باشد و به این رفتار نباید گفت: غرور... غرور با بی‌ادبی تفاوت دارد. او به همه انسان‌ها احترام می‌گذارد و محال است که به کسی بی‌احترامی کند.
     برای انتقاد، ارزش قائل است، به این شرط که چه کسی از او انتقاد ‌کند. اما اگر انسانی سواد انتقاد نداشته باشد، به آن توجه نمی‌کند.
     در دنیای هنر، از بازی آل‌پاچینو و مریل استریب خوشش می‌آید و در دنیای کارگردانی، به کارهای استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی علاقه وافری دارد.
     از ناعدالتی‌ها، دلش می‌گیرد و از انسان‌هایی هم که حق افراد را می‌‌خورند، خوشش نمی‌آید.
     اعتقادش این است: همه هنرها، وابسته به هم هستند، هنرمند باید به همه علاقه‌هایش در زمینه‌های مختلف بپردازد و پیش برود.
     کسی که کار هنری می‌کند، هیچ‌گاه زندگی عادی ندارد.می‌گوید: به همین خاطر هیچ چیزی کهنه و تکراری نمی‌شود، زمانی که در پشت دوربین و جلوی آن هستیم، در حال یاد گرفتن هستیم و هیچ‌گاه دچار کسالت و بیهودگی نمی‌‌شویم.
     کریمی همیشه سعی می‌کند مسئولیت‌هایش را به درستی انجام دهد، انسان باوفا و با اراده‌ای است، گرچه خیلی‌ها می‌گویند او بسیار زود عصبانی می‌شود، اما نمی‌شود از مهربانی او به سادگی گذشت. باید اشاره داشت که نیکی کریمی یک انسان کاملا جدی است.
    
     بــازی‌هــای او
    
     وسوسه (جمشیدحیدری، 1368) عروس (بهروز افخمی،1369)، رد پای گرگ (مسعود کیمیایی، 71-1370)، سارا (داریوش مهرجویی، 1371)، پری (داریوش مهرجویی، 1373)، بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمی‌کیا، 1374)، سایه به سایه (علی ژکان، 1374)، برج مینو (ابراهیم حاتمی‌کیا، 1374)، روانی (داریوش فرهنگ، 1376)، جهان پهلوان تختی (بهروز افخمی، 1376)، بازیگر (محمدعلی سجادی، 1377)، دو زن (تهمینه میلانی، 1377)، سیب سرخ حوا (سعید اسدی‌، 78-1377)، دختران انتظار (رحمان رضایی،1378)، نسل سوخته (رسول ملاقلی‌پور، 1378)، هزاران زن مثل من (رضا کریمی،1379)، نیمه پنهان (تهمینه میلانی، 1379)،دیوانه‌ای از قفس پرید (احمدرضا معتمدی، 81-1380)، بر باد رفته (صدرا عبداللهی، 1381)، واکنش پنجم (تهمینه میلانی، 1381)، باج خور (فرزاد موتمن،1382)، نوک برج (کیومرث پوراحمد، 1384)، پرونده هاوانا (علیرضا رئیسیان، 1384)، ستاره‌ها ( فریدون جیرانی، 1384)، شام عروسی (ابراهیم وحید‌زاده، 1385)
    

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.