این بیمارى اختصاص به یک طبقه معین اجتماع یا کشور بخصوصى ندارد. علائم زجر دهنده آن را در میان مردم از ثروتمند و فقیر گرفته تا دانشمند و بیسواد و شاه و گدا، زن و مرد و در هر گوشهاى از عالم مىتوان یافت.
افسردگی از شناخت تا درمان
1- یک ناراحتى افسردگى سندرمى (گروهى از علائم) است که نشان دهنده یک روان غمگین، بیش از یک غمگینى و غصه ساده مىباشد. به طور ویژهتر، غمگینى در افسردگى با وسعت و قدرت بیشترى اتفاق مىافتد و با علائم شدیدتر و ناتوانیهاى زیادترى از غمگینى معمولى و ساده همراه است.
2- علائم افسردگى نه تنها با افکار و رفتار منفى، همچنین با تغییرات مشخصى در اعمال بدنى مثل خوردن و خوابیدن و اعمال جنسى مشخص مىشوند، این تغییرات عملکردى، نشانههاى عصبى - نباتى (نوروژتاتیو) نامیده مىشوند.
3- به نظر مىآید افراد معینى با ناراحتى افسردگى بویژه افسردگى مانیک (اختلال دو قطبى) یک استعداد ژنتیکى براى ابتلا به این بیمارى دارند.
4- اختلالات افسردگى یک شکل بزرگ و غول آسا در بهداشت عمومى هستند.
در یک مطالعه پزشکى گسترده نشان داده شد که افسردگى به طور مشخصى مشکلات بیشترى نسبت به التهاب مفاصل، فشار خون، بیماریهاى مزمن ریوى و دیابت در عملکرد و کارایى افراد مبتلا ایجاد مىکند و هزینههاى مستقیم و غیرمستقیم افسردگى با بیمارى شریان کرونر برابرى مىکند.
5- افسردگى معمولاً ابتدا در یک درمانگاه معمولى، یا مطب پزشک عمومى شناسایى مىشود نه در مطب پزشکان متخصص روانپزشکى. به علاوه اغلب داراى چهرههاى متفاوتى مىباشد، که سبب مىشوند افسردگى در فرد ناشناخته بماند و تشخیص داده نشود.
6- على رغم مدارک مبتنى بر تحقیقات انجام شده روشن و واضح و خط مشىهاى کلینیکى در درمان، درمان افسردگى اغلب موفقیتآمیز نیست؛ ولى امیدهایى هست که این شرایط بهتر شود.
7- براى بهبود کامل یک ناراحتى روانى، بدون توجه به اینکه فاکتور پیشبرنده وجود دارد و یا اینکه علت ناشناخته باعث آن شده، درمان با دارو یا شوک الکتریکى (ECT) و روان رمانى ضرورى مىباشد.
خصوصیات افراد مبتلا به افسردگی
یک فرد افسرده رفتار و ظاهرى کند یا تحریک روانى - حرکتى دارند، که با تماس چشمى ضعیف، اشکبارى غمگینى پژمردگى و بىتوجهى به ظاهر شخص همراه است.
تکلم او خود انگیخته نیست در صحبت کردن مکشهاى طولانى دارد و آهسته و یکنواخت حرف مىزند.
60 درصد بیماران افسرده افکار خودکشى دارند و 15 درصد آنها خودکشى مىکنند، داراى احساس نافذ نومیدى، وسواس،بىارزشى و گناه، بلاتصمیمى، فقر محتوى، توهمات و هذیانها هستند.خواب فرد مختل است. الگوى خواب متفاوت اما غالباً به این شکل است که بیمار به سختى به خواب مىرود، خواب ناآرام و دورههایى از بیدارى شبانه دارد و معمولاً چند ساعت قبل از بیدار شدن خواب راحتترى را تجربه مىکند.
علل ابتلا به افسردگى
بعضى از شکلهاى افسردگى که در بعضى خانوادهها بیشتر دیده مىشوند و این موضوع حاکى از آن است که یک استعداد بیولوژیکى در افسردگى مىتواند به ارث برسد، مخصوصاً در مورد اختلال دو قطبى.
مطالعات نشان داده است که افراد مبتلا داراى یک ژنتیک متفاوت در مقایسه با افراد غیر مبتلا هستند.
زنان دو برابر مردان افسرده مىشوند اما دانشمندان علت این تفاوت را پیدا نکردهاند.
فاکتورهاى روانى نیز در استعداد فرد در ابتلا به افسردگى دخیلند. با توجه به این موضوع، محرومیت دائمى در بچگى سوء استفاده فیزیکى و یا جنسى، مجموعهاى از صفات شخصیتى مشخص، همه و همه مىتوانند میزان و شدت ناراحتىهاى افسردگى را، بایا بدون وجود استعداد ارثى، افزایش دهند.
خطر ابتلا افسردگى با بالا رفتن سن افزایش مىیابد و این بیمارى از 40 سالگى به بالا شیوع بیشترى دارد به طوریکه 15 درصد افراد بالاى 65 سال مبتلا به افسردگى هستند. افرادى که قبلاً به افسردگى مبتلا بودهاند در سنین بالا به احتمال بیشترى دوباره مبتلا به این بیمارى مىشوند.
تست ابتلا به افسردگى یکسرى سوالات کوتاه مىباشد که براى تشخیص افسردگى در افراد مسن به کار مىرود. این تست بطور بسیار سریع و آسان قابل انجام است:
1- آیا به طور کلى از زندگى خود راضى هستید؟
2- آیا تعداد زیادى از فعالیتها و علاقههاى خود را از دست دادهاید؟
3- احساس مىکنید که زندگیتان پوچ و تهى گشته است؟
4- اغلب بىحوصله مىگردید؟
5- آیا نسبت به آینده امید دارید؟
6- آیا افکارى شما را رنج مىدهند و شما نمىتوانید آنها را از ذهن خود خارج سازید؟
7- اغلب اوقات روحیه خوبى دارید؟
8- از وقوع یک حادثه به نگران هستید؟
9- اکثراً خوشحال مىباشید؟
10- اغلب احساس درماندگى مىنمائید؟
11- آیا بیشتر وقتها احساس بىقرارى و ناآرامى مىکنید؟
12- ترجیح مىدهید به جاى بیرون رفتن و انجام کارهاى جدید، در خانه بمانید؟
13- آیا در مورد آینده نگرانید؟
14- آیا احساس مىکنید مشکلات حافظه بیشترى نسبت به همیشه پیدا کردهاید؟
15- آیا احساس بسیار خوبى از اینکه اکنون زندهاید دارید؟
16- آیا اغلب احساس غم و یاس دارید؟
17- آیا در واقعیت کنونى خود احساس بىارزشى مىکنید؟
18- آیا از گذشته خود ناراضى هستید؟
19- آیا زندگى را بسیار جالب و ارزشمند ارزیابى مىنمایید؟
20- شروع پروژههاى جدید براى شما مشکل مىباشد؟
21- احساس مىکنید پر انرژى و سرحال مىباشید؟
22- آیا فکر مىکنید که موقعیت کنونى شما ناامید کننده مىباشد؟
23- آیا فکر مىکنید که اغلب مردم از شما بهتر هستند؟
24- آیا اغلب در مورد اتفاقات کوچک زود ناراحت مىشوید؟
25- مکرراً احساس مىکنید که نیاز به گریه کردن دارید؟
26- در تمرکز مشکل دارید؟
27- آیا صبحها از خواب بیدار شدن براى شما لذت بخش است؟
28- آیا از گردهمایىهاى اجتماعى دورى مىگزینید؟
29- آیا تصمیمگیرى براى شما کار راحتى است؟
30- آیا همچون گذشته ذهن شما روشن و فعال است؟
هر پاسخ منفى به سوالات 1 و 5 و 7 و 9 و 10 و19 و 21 و 27 و 29 و 30 یک امتیاز و هر پاسخ مثبت به بقیه سوالات نیز یک امتیاز دارد مجموع امتیازات:
بین 1 تا 9: طبیعى
بین 9 تا 21: افسردگى خفیف
بین 18 تا 28: افسردگى شدید
اگر در فردى یک دوره افسردگى عمده اتفاق افتد تا 50% شانس اتفاق افتادن دومین دوره وجود دارد. و اگر از دو دوره افسردگى عمده رنج ببرد، شانس سومین دوره 75 تا 80 درصد است و براى سه دوره، احتمال چهارمین دوره 90 تا 95 درصد مىباشد. بنابراین بعد از اولین دوره افسردگى امکان دارد بیماران این طور برداشت کند که به تدریج دارو را قطع کند. اما این طور نیست و بعد از دومین و مطمئناً بعد از سومین دوره، بیشتر پزشکان بیمار را در یک دوز مشخصى از دارو براى مدت طولانى یا دائمى نگه مىدارند.
تاثیرات افسردگی
اختلالات افسردگى باعث مىشوند فرد مبتلا احساس خستگى، بیچارگى و بىکسى و ناامیدى نماید. این طور تفکرات و احساسات منفى در بعضى افراد ایجاد احساس یأس و تسلیم شدن در برابر زندگى مىنمایند.
دانستن این موضوع که این نظرات منفى قسمتى از افسردگى هستند نه اینکه بازتابى از شرایط واقعى زندگى، بسیار اهمیت دارد.
چگونه به یک افسرده کمک کنیم؟
مهمترین چیزى که هر فردى مىتواند براى بیمار افسرده انجام دهد این است که به او در به دست آوردن تشخیص و درمان مناسب کمک نماید. این کمک مىتواند شامل تشویق فرد براى ادامه دادن درمان تا زمانى که علائم شروع به رفع شدن مىنمایند (معمولاً در عرض چندین هفته)، یا براى جستجو کردن درمانى دیگر در صورتى که بهبودى حاصل نشود، باشد.
بعضى اوقات ممکن است نیاز به وقت گرفتن و آماده کردن فرد بیمار براى ملاقات با پزشک باشد و ممکن است این معنى را نیز بدهد که اگر بیمار دارو مصرف مىنماید توسط پزشک بررسى گردد. یک افسردگى رو به وخامت را همیشه به پزشک بیمار گزارش دهید.
دومین راه مهم براى کمک این است که پشتیبانى عاطفى بیمار را عهدهدار شوید این پشتیبانى شامل درک نمودن، صبر، مهربانى و تشویق فرد است.
فرد افسرده را به صحبت بگیرید و به حرفهاى او خوب گوش دهید. احساساتى را که از فرد افسرده بروز داده مىشود کوچک نشمارید ولى واقعیتها را گوشزد کرده و به او امید دهید.
به نشانههاى تمایل به خودکشى دقت نموده و به آنها بىتوجهى نکنید و آنها را به پزشک فرد گزارش کنید.
فرد بیمار را به قدم زدن، گردش و تفرج و دیدن فیلم و غیره دعوت کنید. اگر دعوت شما را رد کرد، به ملایمت اصرار نمایید.
فرد را به شرکت در فعالیتهایى که او را خشنود مىسازند مانند کارهاى تفننى، ورزش و یا فعالیتهاى فرهنگى یا مذهبى تشویق فرمایید. اما فرد افسرده را مجبور به انجام کار بسیار زیاد در مدت کوتاهى نکنید. فرد مبتلا به افسردگى احتیاج به همنشینى و سرگرمى دارد اما مطالبات زیاد مىتوانند احساس شکست را در او افزایش دهند.
|