قتل و قصاص، فرجام تلخ دعوای دو دوست
+0
رأی دهید
-0
قتل و قصاص، فرجام تلخ دعوای دو دوست
مرد جوانی که در پی اختلاف با دوستش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود، از سوی قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه این متهم که روز گذشته برگزار شد، آرش سیفی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ مجتبی 26 ساله متهم است دوم آبان ماه سال 84 دوستش مجید را با ضربه چاقو کشته و پس از قتل متواری شده است. او بعد از یک سال و نیم فرار توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد و اکنون من به عنوان نماینده دادستان و با توجه به تقاضای اولیای دم درخواست صدور حکم قانونی را دارم. سپس پدر مجید - مقتول - در جایگاه قرار گرفت و برای متهم تقاضای قصاص کرد، وی گفت؛ مجتبی خون پسرم را ریخته و باید مجازات شود.
در ادامه جلسه دادگاه مادر مقتول با قرار گرفتن در جایگاه برخلاف شوهرش گفت؛ من از حق قصاص می گذرم و دیه هم نمی خواهم. برای بزرگ کردن پسرم زحمت زیادی کشیدم و همه می دانند وقتی فرزندی از دست می رود بیشترین ناراحتی و عذاب را مادرش تحمل می کند، همان طور که هیچ مرده یی زنده نشد، پسر من هم حتی با قصاص قاتلش زنده نمی شود و من برای اینکه مادر مجتبی عذابی را که من تحمل می کنم نداشته باشد از خون این پسر می گذرم چرا که مادرش بی گناه است.
در ادامه مجتبی برای دفاع از خود در برابر قضات ایستاد و گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم. ماجرا این طور شروع شد که چند روز قبل از حادثه من و مجید که از دوستان قدیمی بودیم و مدتی هم با هم زندگی می کردیم با هم درگیر شدیم. مجید 5/1 میلیون تومان به من پول قرض داده بود، فردای روز دعوا تماس گرفت و 200 هزار تومان از من پول خواست. من در آن لحظه پول نداشتم و به وی گفتم اگر چند روزی به من فرصت بدهد همه پولش را می دهم. در این میان برادر مجید برای پایان دادن به این مساله به درخواست من به مجید گفت پولی که از من طلب داری دست او است اما مجید به برادرش گفته بود پول را نمی خواهد و قصدش اذیت کردن من است.
متهم ادامه داد؛ آن روز گذشت و من به خانه رفتم. حدود دو نیمه شب بود که مجید با تلفن خانه من تماس گرفت و گفت؛ مغازه ات را آتش زدم، می توانی بروی و ببینی. من که می دانستم این کار از دست مجید بر می آید بلافاصله خودم را مقابل مغازه ام رساندم و دیدم ماشین آتش نشانی و خودروی پلیس مقابل مغازه هستند ولی مشکل خاصی پیش نیامده بود، با این وجود از آنجایی که مجید تهدید کرده بود خانه ام را به آتش می کشد علیه وی به دادسرا شکایت کردم.
مجتبی در ادامه دفاعیاتش گفت؛ مجید مرتب به تلفن همراهم زنگ می زد، اما برای اینکه درگیری ما شدیدتر نشود جواب تلفن را نمی دادم. او یک روز چندین بار زنگ زد و تهدید کرد که قصد دارد خانه ام را آتش بزند. برادرم را به خانه فرستادم تا اگر اتفاقی افتاد آنجا باشد، خودم هم به کلانتری رفتم و برای حفاظت از خانه و دستگیری مجید مامور خواستم اما کلانتری به من مامور نداد. وقتی گفتم چه کنم، گفتند یا خودت دستگیرش کن یا هر وقت که خانه ات را به آتش کشید به 110 زنگ بزن. در نهایت به خانه بازگشتم و دیدم مجید با سنگ شیشه خانه ام را شکسته و وقتی برادرم را دیده فرار کرده است. دقایقی بعد به سمت مغازه خودم رفتم، چاقویی هم همراه داشتم و می دانستم اگر مجید را ببینم حتماً درگیری پیش می آید. جلوی مغازه که رسیدم مجید را دیدم. هر دوی ما چاقو کشیدیم، 10 دقیقه یی با هم گلاویز شدیم. مردم زیادی جمع شده بودند، یکی از تماشاچیان گفت یا همدیگر را بزنید یا تمامش کنید. من دست مجید را هدف گرفتم و به سمتش رفتم، اما مجید یکدفعه خم شد و گردنش را جلو آورد و گفت بزن. متاسفانه چاقو به جای دستش به گردن وی برخورد کرد. من واقعاً ترسیده بودم و به همین خاطر هم فرار کردم، در این مدت که در خانه ام مخفی شده بودم برایم خبر می آوردند که پدر مجید می خواهد مرا بکشد و من از ترسم نمی توانستم خودم را معرفی کنم.
متهم به قتل ادامه داد؛ من هیچ توجیهی برای کارم ندارم و از مادر مجید خیلی ممنونم که از قصاص من گذشت کرده است و امیدوارم مرا حلال بکند، اما باید بگویم مجید بر اثر یک اتفاق جان باخت و من مقصر اصلی نبودم.
سپس 5 قاضی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران (تردست، معتمدی، شکربیگی، باقری و کوه کمره یی) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند و مجتبی را با توجه به درخواست پدرش و در صورتی که این مرد تفاضل دیه را به همسرش بپردازد به قصاص محکوم کردند.

به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه این متهم که روز گذشته برگزار شد، آرش سیفی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ مجتبی 26 ساله متهم است دوم آبان ماه سال 84 دوستش مجید را با ضربه چاقو کشته و پس از قتل متواری شده است. او بعد از یک سال و نیم فرار توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد و اکنون من به عنوان نماینده دادستان و با توجه به تقاضای اولیای دم درخواست صدور حکم قانونی را دارم. سپس پدر مجید - مقتول - در جایگاه قرار گرفت و برای متهم تقاضای قصاص کرد، وی گفت؛ مجتبی خون پسرم را ریخته و باید مجازات شود.
در ادامه جلسه دادگاه مادر مقتول با قرار گرفتن در جایگاه برخلاف شوهرش گفت؛ من از حق قصاص می گذرم و دیه هم نمی خواهم. برای بزرگ کردن پسرم زحمت زیادی کشیدم و همه می دانند وقتی فرزندی از دست می رود بیشترین ناراحتی و عذاب را مادرش تحمل می کند، همان طور که هیچ مرده یی زنده نشد، پسر من هم حتی با قصاص قاتلش زنده نمی شود و من برای اینکه مادر مجتبی عذابی را که من تحمل می کنم نداشته باشد از خون این پسر می گذرم چرا که مادرش بی گناه است.
در ادامه مجتبی برای دفاع از خود در برابر قضات ایستاد و گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم. ماجرا این طور شروع شد که چند روز قبل از حادثه من و مجید که از دوستان قدیمی بودیم و مدتی هم با هم زندگی می کردیم با هم درگیر شدیم. مجید 5/1 میلیون تومان به من پول قرض داده بود، فردای روز دعوا تماس گرفت و 200 هزار تومان از من پول خواست. من در آن لحظه پول نداشتم و به وی گفتم اگر چند روزی به من فرصت بدهد همه پولش را می دهم. در این میان برادر مجید برای پایان دادن به این مساله به درخواست من به مجید گفت پولی که از من طلب داری دست او است اما مجید به برادرش گفته بود پول را نمی خواهد و قصدش اذیت کردن من است.
متهم ادامه داد؛ آن روز گذشت و من به خانه رفتم. حدود دو نیمه شب بود که مجید با تلفن خانه من تماس گرفت و گفت؛ مغازه ات را آتش زدم، می توانی بروی و ببینی. من که می دانستم این کار از دست مجید بر می آید بلافاصله خودم را مقابل مغازه ام رساندم و دیدم ماشین آتش نشانی و خودروی پلیس مقابل مغازه هستند ولی مشکل خاصی پیش نیامده بود، با این وجود از آنجایی که مجید تهدید کرده بود خانه ام را به آتش می کشد علیه وی به دادسرا شکایت کردم.
مجتبی در ادامه دفاعیاتش گفت؛ مجید مرتب به تلفن همراهم زنگ می زد، اما برای اینکه درگیری ما شدیدتر نشود جواب تلفن را نمی دادم. او یک روز چندین بار زنگ زد و تهدید کرد که قصد دارد خانه ام را آتش بزند. برادرم را به خانه فرستادم تا اگر اتفاقی افتاد آنجا باشد، خودم هم به کلانتری رفتم و برای حفاظت از خانه و دستگیری مجید مامور خواستم اما کلانتری به من مامور نداد. وقتی گفتم چه کنم، گفتند یا خودت دستگیرش کن یا هر وقت که خانه ات را به آتش کشید به 110 زنگ بزن. در نهایت به خانه بازگشتم و دیدم مجید با سنگ شیشه خانه ام را شکسته و وقتی برادرم را دیده فرار کرده است. دقایقی بعد به سمت مغازه خودم رفتم، چاقویی هم همراه داشتم و می دانستم اگر مجید را ببینم حتماً درگیری پیش می آید. جلوی مغازه که رسیدم مجید را دیدم. هر دوی ما چاقو کشیدیم، 10 دقیقه یی با هم گلاویز شدیم. مردم زیادی جمع شده بودند، یکی از تماشاچیان گفت یا همدیگر را بزنید یا تمامش کنید. من دست مجید را هدف گرفتم و به سمتش رفتم، اما مجید یکدفعه خم شد و گردنش را جلو آورد و گفت بزن. متاسفانه چاقو به جای دستش به گردن وی برخورد کرد. من واقعاً ترسیده بودم و به همین خاطر هم فرار کردم، در این مدت که در خانه ام مخفی شده بودم برایم خبر می آوردند که پدر مجید می خواهد مرا بکشد و من از ترسم نمی توانستم خودم را معرفی کنم.
متهم به قتل ادامه داد؛ من هیچ توجیهی برای کارم ندارم و از مادر مجید خیلی ممنونم که از قصاص من گذشت کرده است و امیدوارم مرا حلال بکند، اما باید بگویم مجید بر اثر یک اتفاق جان باخت و من مقصر اصلی نبودم.
سپس 5 قاضی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران (تردست، معتمدی، شکربیگی، باقری و کوه کمره یی) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند و مجتبی را با توجه به درخواست پدرش و در صورتی که این مرد تفاضل دیه را به همسرش بپردازد به قصاص محکوم کردند.