مصاحبه با فرانتس بکن بائر : وقت ندارم رئیس فیفا شوم

مصاحبه با فرانتس بکن بائر : وقت ندارم رئیس فیفا شوم

  فرانتس بکن باوئر بی نیاز از معرفی است. مدافع و هافبک سابق تیم ملی فوتبال آلمان غربی که جام جهانی را در هیات یک بازیکن (سال 1974) و به صورت یک مربی (1990) برد ، چند سالی است که ریاست باشگاه ایام بازیگری اش (بایرن مونیخ) را به عهده دارد و نایب رئیس فدراسیون فوتبال آلمان نیز هست و سال گذشته ، ریاست کمیته سازماندهی جام جهانی را در خاک کشورش به عهده داشت و مدتی است که به عضویت هیات اجرایی فیفا هم درآمده است و این البته بجز ارتباطات کاری متعدد وی با شرکتها و سازمان های مختلف تجاری ورزشی است.
مهمتر این که مردی که به خاطر استیلایش بر میدان ، بدرستی قیصر نامیده شده و در ایام اوجش 2 بار توپ طلای اروپا را برد و با بایرن 3 بار جام قهرمانی باشگاه های اروپا را تصاحب کرد و طی 19 سال فوتبال حرفه ای ، گذارش به هامبورگ و کاسموس امریکا هم افتاد ، اینک یک کارشناس برجسته هم در امر فوتبال به حساب می آید و در 62 سالگی می تواند بوضوح بگوید که چه چیزهایی در فوتبال سر جای درستش نشسته است و کدامین خیر...


از چندی پیش ، به عضویت هیات اجرایی فیفا درآمده اید. آیا این مقدمه انتخاب تان به عنوان جانشین سپ بلاتر سوئیسی و رئیس شدن در این نهاد نیست؟
نه ، چنین خیالی ندارم. اضافه بر دهها کار و شغل باید به خانواده و 2 فرزند کوچکم (با 6 و 3 سال سن) نیز رسیدگی کنم. نظارت بر رشد آنها ، وقت زیادی می گیرد. وظیفه من در فیفا ، صرفا این است که نماینده یوفا در هیات اجرایی باشم و هدفی درازمدت تر و اصلی تر ندارم و اصولا نمی دانم چه اتفاقاتی خواهد افتاد. اضافه بر این ، بلاتر تازه برای یک دوره 4 ساله دیگر به ریاست فیفا برگزیده شده است و فکر می کنم انتخاب بدی نبوده باشد زیرا تا به حال خوب کار کرده و در پست و مسوولیتی سخت ، درخشیده است.

این حرف یعنی فقط برای 4سال بعدی به ریاست فیفا فکر نمی کنید.
بله ، من درباره بعد از آن حرف نمی زنم !

میشل پلاتینی فرانسوی را در پست ریاست یوفا طی 9 ماهی که از انتخاب وی می گذرد ، چگونه دیده اید؟
لنارت یوهان سون ، رئیس سابق یوفا در پست خود، خوب کار کرده بود و این مساله سبب شد این سازمان در بهترین شرایط شغلی و مالی تقدیم پلاتینی شود. یوهان سون پیر شده بود و باید جایش را به نفری جوانتر می داد که آن فرد پلاتینی بود.

اما آلمان و شخص شما ، موافق با انتخاب پلاتینی نبودید و رسما علیه وی و به نفع یوهان سون فعالیت می کردید.
همین طور است اما حالا که پیش آمده ، باید او را پذیرفت و با وی همکاری کرد و این کاری است که ما در حال انجام آن هستیم و اینک مبارزه ای با او نداریم. او فوتبالیست برجسته ای بوده و پرشور و پرتحرک است و محسنات زیادی دارد.

آیا اصولا خوب است که یک ستاره پیشین فوتبال و مربی پیشین ، قوی ترین مرد در تشکیلات یوفا باشد؟
پیشتر هم گفتم که این حسن پلاتینی است که از دل فوتبال و از بالاترین درجات آن می آید و هر چیز مرتبط با آن را بلد است.
او طی ماههای اخیر در حال سازماندهی مجدد یوفا بوده ، به گونه ای که قدرت دوباره به هیات اجرایی یوفا باز گردد بنابراین قدرت موجود در آنجا فقط به خود او منحصر نمی شود. ما عین این روال را در فیفا داریم.

شما در برگزاری جام جهانی 2006 فوق العاده موفق بودید ولی لابد مثل خیلی های دیگر بر این باورید که تکرار آن کار به وسیله آفریقای جنوبی ، میزبان جام 2010غیرممکن خواهد بود.
نمی دانم. فکر می کنم حضور آدمهای پرتجربه ای مثل دنی جوردن ، اروین خوسا و مولفی اولیفانت در آفریقای جنوبی سبب شود شمار زیادی از کاستی های آنها رفع شود. دانش آنها را دست کم نگیرید زیرا تا یک قدمی کسب میزبانی جام 2006 نیز که در نهایت به ما آلمانی ها رسید ، پیش رفته بودند. آنها از حمایت کامل فیفا هم برخوردارند. من هم معتقدم که آنها از نظر میزان موفقیت به ما نخواهند رسید اما در مجموع جام خوبی خواهند داشت و حاصل کارشان موفق خواهد بود.

شما چه؟ بلاتر مدعی است که شما (ژرمن ها) قول داده اید در امر میزبانی به آفریقای جنوبی کمکهای لازم را برسانید.
من شخصا کاری انجام نداده ام اما هورست آر.اشمیت که پرتجربه ترین مرد ما درخصوص کارهای اجرایی و میزبانی جام های بزرگ است و هم در برپایی جام 2006 و هم 1974 دست داشته ، به دستور فیفا به کمک آفریقای جنوبی رفته است و قرار است هر ماه یک هفته را در ژوهانسبورگ بگذراند و به آنها توصیه های لازم را ارائه کند.

تیم ملی آلمان در 2 سال اخیر خوب کار کرده و چه با کلینزمن در جام جهانی 2006 و چه با جانشین او ، یواخیم لو در ایام پس از آن نتایج مثبتی گرفته است اما شما به ما بگویید که چرا نتایج باشگاه های آلمانی در جام باشگاه های اروپا به همان اندازه مساعد نیست و به پیروزی ها و توفیق هایی از همان دست نمی رسد؟
شاید مساله ای که می گویید و نتایج مثبت مان در جام جهانی تا حدی هم مرتبط با این بوده باشد که میزبان آن جام بودیم ، حال آن که جام قهرمانان باشگاه های اروپا چنین نیست.
در زمان برگزاری آن جام بیشتر نفرات تیم ملی ما ساکن آلمان بودند و فقط ینس لمن در انگلیس (آرسنال) بازی می کرد و بالاک هنوز به انگلیس نرفته بود. این مساله خیلی به ما کمک می کرد زیرا باعث می شد ملی پوشان دائما در اردوی ملی یا حداقل در مقابل چشمهای مربیان ملی و در بوندس لیگا شاغل باشند البته عکس این مساله نیز صادق است زیرا وقتی لژیونر زیاد دارید به این معناست که آنها پخته اند و می توانند جام جهانی را برای کشورتان فتح کنند. جام 1990 نمونه خوبی است ، خودم مربی آن تیم بودم و در آن زمان 7 - 6 بازیکن شاخص ما فوتبال باشگاهی خود را در کشور دیگری تعقیب می کردند.

تعدادی ثروتمند خارجی ، باشگاه های بزرگ انگلیسی را خریده اند و این باعث شده بودجه و قدرت خرید و کارایی آن تیمها و به تبع آن میزان موفقیتشان بیشتر شود. آیا امکان دارد آن قضیه در آلمان هم روی بدهد؟
ما مخالفتی نداریم.

بگذارید همه چیز به شکل فعلی باقی بماند


داوران در شرایط سختی کار می کنند. من و شما راحت در خانه مان می نشینیم و با اسلوموشن دهها بار می بینیم که یک توپ آفساید بوده است یا خیر و گاهی با ادوات هم سر در نمی آوریم زیرا فاصله به یکی دو سانتی متر می رسد.
پس چطور انتظار داریم کمک داوران و داوران در همان لحظه و بلافاصله پس از واقعه تشخیص دهند که آن توپها آفساید یا خطا بوده است یا نه؟
همین حالا از 90 دقیقه فوتبال فقط 60 دقیقه آن فعال است و بقیه آن با حواشی و یا در لحظاتی می گذرد که بازی جریان ندارد.
حال اگر یک نفر را کنار زمین بگذاریم و یک ویدئو را به دستش بدهیم و بگوییم هر موقع از این اتفاقات بیفتد ، صحنه را دوباره ببیند و بگوید که مثلا خطا بوده است یا درست ، وقت بیشتری در بازی سپری می شود و تعداد دفعات و شمار دقایق متوقف بودن بازی و تعداد لحظات غیر فعال به طرز خیره کننده ای بیشتر می شود و هر بازی 120 دقیقه طول خواهد کشید.
بگذارید همه چیز به شکل فعلی باقی بماند و خطای داوران جزیی از آن است ، مردم هم به آن عادت کرده اند و صبحها ، در حین رفتن به سر کار ، کلی حرف برای گفتن به یکدیگر درباره اشتباهات داوران دارند!
با طرح استفاده از 4 کمک داور چندان مخالف نیستم و حتی فیفا چندی پیش طرح استفاده از دو داور را به طوری که هر کدام فقط در یک نیمه زمین فعال باشند ، آزمایش کرد.
با این حال این موارد بسیار ظریف و حساس هستند و باید رویشان بسیار کار کرد.

اگر آدمهایی مثل مالکان چلسی (رومن آبراموویچ) و لیورپول (جورج ژیلت) سروکله شان اینجا پیدا شود و بخواهند مثلا بایرن را خریداری کنند ، چرا به آنها نه بگوییم؟ بعکس باید به آنها خوشامد بگوییم و از سرمایه و علاقه شان برای ارتقای باشگاه سود جوییم.

میشل پلاتینی در مقام رئیس یوفا اقداماتش را برای کاستن از شمار تیمها و نمایندگان کشورهای بزرگ در جام قهرمانان اروپا و سپردن آن سهمیه ها به کشورهای کوچکتر شروع کرده است و بزودی دیگر کشوری نخواهیم داشت که در جام قهرمانان 4 نماینده داشته باشد. شما در این خصوص چه می گویید؟
بر خلاف آنچه انگلیس همچنین ایتالیا و اسپانیا می گویند و شلوغش هم کرده اند ، تفاوت ها با زمان فعلی کم خواهد بود زیرا اکنون نیز فقط همین 3 کشور هستند که درجام قهرمانان 4 سهمیه دارند و برخی مثل ما 3 سهمیه ای هستند و بقیه هم 2 یا یک سهمیه ای. یک مشکل بزرگ این مسابقات نام آن است. جامی که سرشار از تیمهای «غیرقهرمان» است ، چگونه جام یا لیگ قهرمانان نامگذاری شده است؟ وقتی تعداد زیادی از حاضران تیمهایی هستند که در لیگ کشور متبوع خود دوم تا چهارم شده اند، چرا باید نام فوق برایش انتخاب شود؟ آیا بهتر نیست آن را «لیگ اروپایی» بنامیم؟ در غیر این صورت باید متذکر شوم که این مسابقات در شرایط بسیار خوبی قرار دارد و از نظر اقتصادی و امکانات مختلف واقعا به سطحی متعالی رسیده است.

مساله تعدد بازیکنان خارجی در باشگاه ها چه؟ گاهی در ترکیب آرسنال حتی یک بازیکن انگلیسی هم یافت نمی شود و در اینترمیلان هم بازیکن ایتالیایی بندرت مشاهده می شود.
ببینید برای هواداران فرقی نمی کند که تیمشان چند خارجی و چند بازیکن بومی دارد و فقط دلشان می خواهد تیم ببرد و تا موقعی که برنده است ، بقیه مسائل برایشان حل شده است.
به هر حال وقتی «جامعه اروپا» قانون می گذارد و می گوید که تردد اعضای این جامعه در کشورهای عضو آزاد است و یک باشگاه مربوط به این کشورها می تواند تمامی نفرات خود را از دیگر کشورهای عضو بگیرد و در این زمینه هیچ محدودیتی ندارد ، بدیهی است که باشگاه های بزرگ اروپایی دست به فعالیت های اخیر بزنند و سرشار از مهره های خارجی شوند اما اگر نظر شخصی مرا می خواهید ، می گویم که باید یک سقف بر این قضیه قائل بود و مثلا بیشتر از 5 یا 6 خارجی نتوانند برای یک تیم به طور همزمان به میدان بیایند و بقیه پستها و نقاط تیم به نیروهای بومی سپرده شود. این امر باعث می شود که لاجرم به نیروها و نفرات داخلی نیز بهای بیشتری داده شود و آنها از این طریق پرورش بهتری خواهند یافت و بدیهی است که بهره های این قضیه به تیمهای ملی کشورها هم برسد زیرا فوتبالیست های بومی تواناتر و با تجربه تری به اردوهای ملی گسیل خواهند شد.

امسال کدام بازیکنان بیشتر شما را تحت تاثیر قرار داده اند؟
کاکا ، او در قهرمانی فصل گذشته میلان در جام باشگاه های اروپا بیشترین سهم را داشت و منچستریونایتد را یک تنه ساقط کرد. من او را بهترین فوتبالیست دنیا در همین لحظه و در شرایط حاضر می دانم.

و سرانجام بگویید شرکت نکردن بایرن مونیخ در فصل جاری جام قهرمانان باشگاه های اروپا و ارجاع آن به جام یوفا چقدر برای باشگاه شما مضر بوده است؟
بی نهایت مضر بود. پول هنگفتی را از دست داده ایم و اعتبارمان نیز مخدوش شده است. برایمان کسب مجوز حضور مجدد در جام قهرمانان اروپا در 2 ماه آخر فصل گذشته آنقدرها هم سخت نبود اما خودمان تنبلی کردیم.
پس از شکستمان در برابر اشتوتگارت در ماه آوریل گذشته آنقدر عصبانی بودم که گفتم تمام این بازیکنان را بیرون بریزید چون مفت هم نمی ارزند، اما خب در آن لحظات بسیار عصبانی بودم و از طرف دیگر ما تعدادی بازیکن خوب هم داشتیم که باید حفظشان می کردیم.
کاری که ما کردیم ، خریدن تعدادی بازیکن قوی و موثر مثل ریبری ، تونی ، کلوزه و آلتین تاپ و اضافه کردن آنها به بازیگران باقیمانده از فصل قبلی بود و حالا داریم بهره های آن قضیه را می گیریم و بایرن دوباره شبیه خودش شده ، هر چند پس از 11سال حضور پیوسته در جام قهرمانان باشگاه های اروپا جایش در آن میدان بسیار خالی است.

مترجم : وصال روحانی
منبع : Sports Illustrated
اول اکتبر
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.