به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون فارس این مجموعه که به کارگردانی «سیروس مقدم» در حال ساخته شدن است، از جمله مجموعههای تلویزیونی سالهای اخیر سیما است که به مدد ویژگیهایش توانسته است در بین مردم جایی باز کند و هر شب آنها را پای تلویزیون بنشاند تا به نتایج تازهای برسند.
تصویربرداری این مجموعه تلویزیونی هنوز تمام شده است و تا روزهای پایانی ماه مبارک رمضان ادامه خواهد داشت. بد نیست بدانید این گروه، هفته گذشته را لوکیشنهای متفاوتی گذراندند.
* یکشنبه/ پارک جمشیدیه
ظهر یکشنبه اول مهر، گروه تصویربرداری «اغماء» به پارک جمشیدیه آمدهاند و قرار است پلانهای خارجی با اولین گریم جدید «حامد کمیلی» جلوی دوربین برود. از پلههای پرپیچ و خم پارک بالا میروم و نفسزنان خود را به کنار استخر میرسانم. سر ظهر است. گروه «اغماء» مستقر شدهاند، سیروس مقدم مشغول گپ زدن با یکی از عوامل است و «مرتضی جودی» مشاور تولید و «افشین سنگچاپ» دستیار اول کارگردان و سایر عوامل، هرکدام مشغول راست و ریست کردن کاری هستند.
با مرتضی جودی احوالپرسی و از او درباره روند تولید کار پرسیدم. با وسواس خاصی در انتخاب جملاتش، گفت: کار به دلیل محتوایی که دارد به کندی پیش می رود. دوست نداریم سرعت به کیفیت کار لطمه بزند. در حال حاضر هم به لطف خداوند مراحل تصویربرداری به خوبی طی شده و امروز بناست «حامدکمیلی» بازیگر نقش الیاس برای اولین بار با گریم جدیدش جلوی دوربین برود.
«جودی» در حین اشاره به این مطلب، با دست به آن طرفتر اشاره میکند. سرم را میچرخانم اما حامد کمیلی آنجا نیست. با خودم فکر میکنم قرار است از این مسیر بیاید. پس به گفت و گویم ادامه میدهم. مشاور تولید مجموعه با تأکید خاصی از عکاس میخواهد که تا زمانی که قسمت مربوط به چهرهپردازی جدید کمیلی نرسیده، عکسها را روی خروجی خبرگزاری فارس نگذارد، چون معتقد است تعلیق حاکم بر داستان از بین میرود. او در ادامه صحبتهایش دوباره به همان مسیر قبلی اشاره میکند. این بار کنجکاو میشوم و از او میپرسم حامد کمیلی کجاست؟ و او فردی را که با عینک آفتابی روی یک صندلی نشسته و مشغول حفظ کردن دیالوگهایش است به ما نشان میدهد. تازه متوجه میشوم تغییر بسیار در چهرهپردازی باعث شده که او را نشناسم.
به همراه عکاس به سمت حامد کمیلی میرویم و از او درباره نقشش در «اغما» میپرسم. آرام و شمرده میگوید: اجازه بدهید درباره نقشم حرفی نزنم. این نقش پیچیدگیهایی دارد که اگر بخواهیم دربارهاش حرفی بزنیم باید تعلیق داستان را بشکنیم. ترجیح میدهم دربارهاش حرفی نزنم.
و در این میان عکاس از او میخواهد عینک آفتابیاش را بردارد تا بتواند بهتر از او عکس بگیرد. چهرهای کاملا متفاوت با الیاس.... موهایی صاف، چشمانی آبی و صورتی صاف....
کمیلی در ادامه حرفهایش گله بسیاری از مطبوعات دارد و میگوید: تا به حال با نشریات زیادی مصاحبه نکردهام. اما چند هفته نامه اقدام به چاپ عکس من روی جلد مجلهشان کردهاند و مصاحبههایی تفضیلی با استفاده از تخیلات خود با من انجام دادهاند که به طور جدی پیگیر آن هستم و از طریق قضایی با آنها برخورد خواهم کرد.
از مسیر کنار استخر که پر از مرغابی و ماهی است عبور میکنم. مقدم همچنان در حال گفت وگوست و عوامل در حال استراحت. امروز حامد کمیلی به همراه «غزاله جزایری» بازیگر نقش رز بازی دارند. سراغ او را میگیرم. در گوشهای از پارک خلوت کرده و مشغول خواندن نماز است. صبر میکنم، نمازخواندنش تمام شود و او با خوشرویی و البته پر از انرژی با ما برخورد میکند. درست خلاف آنچه که در سریال از او می بینیم. با او هم سر صحبت را باز می کنم. زیر بار مصاحبه نمیرود. او هم میگوید: هرچه از نقشم بگویم گوشهای از داستان لو رفته. ترجیح میدهم بعد از پایان سریال صحبت کنم. البته بعد از خاموش کردن ضبط صوتم بیشتر راضی به صحبت کردن میشود اما باز هم چیزی از نقش خود نمیگوید.
بچه های گروه با اعلام افشین سنگ چاپ دستیار کارگردان برای شروع مجدد کار میآیند. همه سر جای خود قرار میگیرند. سیروس مقدم کار را شروع میکند. حامد کمیلی روی یکی از تخت های کنار استخر مینشیند. قرار است در این صحنه «رز» از دور بیاید دستی برای حامد کمیلی -که در این نقش اسم او فرزاد است- تکان دهد، کنار او بنشیند و دیالوگ کوتاهی بین آنها رد و بدل شود. در همین هنگام چند نفر با چوبهایی بلند کنار استخر ایستادهاند و با تکان دادن آنها در آب، مرغابیها و ماهیها را به داخل استخر و در نمایی که مقدم به آنها احتیاج دارد، میکشانند.
برداشت اول شروع شد...
یک...دو...سه... حرکت...
رز خوشحال و خندان از دور شروع به دویدن میکن.نزدیک که شد مقدم اعلام کات میکند:اینجوری نه...اینقدر خوشحال نباش...کمی استرس بد نیست...
برداشت دوم...سوم...چهارم...وسواسهای سیروس مقدم برداشت این سکانش را کمی طولانی میکند. از آنجایی که او کارگردان خوش اخلاقی است با روی باز میگوید: «کار امروز عقب افتاده، میترسم نور بره و عقب تر بیافتیم.»
*سه شنبه/ بیمارستان
سه شنبه سوم مهر، به لوکیشن بیمارستان میرویم. این لوکیشن که در واقع یکی از مراکز نگهداری از معلولان جسمی و ذهنی است در یکی از خیابانهای خلوت زعفرانیه قرار دارد.بخشی از این مرکز در اختیار سیروس مقدم و گروهش است.
امروز امین تارخ، ایرج نوذری و نفیسه روشن به همراه چند بازیگر فرعی حضور دارند. عدهای از این بازیگران فرعی به شکل روستاییانی درآمدهاند که به امید شفای پیر ده خود به دکتر پژوهان قصه پناه آوردهاند. گوشهای دیگر دکتر پژوهان مشغول حفظ کردن دیالوگهای خود است و در حیاط بیمارستان قدم میزند و شمرده شمرده متنها رابه ذهن میسپارد.
تا گروه کار خود را آغاز کنند چرخی داخل ساختمان میزنم. از پله ها بالا رفته و به طبقه دوم میرسم. ایرج نوذری آنجاست. هر کس به او می رسد سلامی میکند و او البته با انرژی و رویی گشاده به سلامها پاسخ میدهد. یکی از مربیان مرکز به نوذری میگوید: اگر برایتان مقدور است به کلاس ما هم سری بزنید. بچهها دوست دارند از شما امضا بگیرند. نوذری با خوشرویی میپذیرد و به کلاس خیاطی که برخی معلولان در آنجا فعالیت میکنند، میرود. پشت یکی از میزها مینشیند، به فاصله چند دقیقه، کلاس پر میشود از دخترانی با سنهای نزدیک به 10 تا 35سال و با مقنعههای رنگی. مربی از آنها میخواهد به صف بایستند و این صف طویل به بیرون از کلاس و تا راهرو کشیده میشود. هرکدام، دفتر یا برگه کاغذی در دست دارند. نوذری پس از پرسیدن اسمشان، برای هرکدام یادگاری مینویسد و با صبر و حوصله و لبی پرخنده به آنها روحیه میدهد.
صبر میکنم تا امضاهای نوذری تمام شود. او همچنان با روحیه و انرژی بسیار از کلاس بیرون میآید و میگوید: در اغما، برای رسیدن به نقش دکتر فیروز جودت، تحقیق کردهام. در اتاق عمل حضور داشتهام و فیلمهای بسیاری دیدهام. او که هنوز گریم روی صورتش اجرا نشدهبود به اتاق گریم رفت.
به حیاط ساختمان برمیگردم. بازیگران فرعی که قرار است نقش روستائیان را بازی کنند، به صف شدهاند تا هنگام ورود دکتر پژوهان، جلوی او را بگیرند و برای درمان بیمار خود، از او کمک بخواهند. تصویربرداری این بخش هم مانند بخش های دیگر با وسواسهای بسیار سیروس مقدم و جابهجاییهای بسیار افشین سنگ چاپ دستیارش به بار مینشیند.
افشین سنگ چاپ درباره ویژگیهای کار با سیروس مقدم میگوید: نزدیک به یک دهه است که با او کار میکنم و از این همکاری لذت بردهام. در مورد «اغماء» باید بگویم که این مجموعه از آن نوع کارهای پرهنرپیشه، پر لوکیشن و پر فکر است و با این ویژگیها جذابیتهای بیشتری برای کار کردن ایجاد میکند.
وی ادامه میدهد: هرچه کار کردن در این حیطه سختتر باشد، برای عوامل جذابتر است، کار را با معنیتر میکند و شما در هر سمتی که باشید، در آن بیشتر احساس هویت میکنید.
زمانی میان تصویربرداریها، دست میدهد که بتوانم با سیروس مقدم به صحبت بنشینم. از کاری که انجام داده راضی است. با همان اخلاق خوب و تبسم همیشگیاش میگوید: تا به حال بازتابها خوب بوده و مردم عکسالعملهای خوبی نسبت به مجموعه از خود نشان دادهاند. فقط امیدوارم کسانی که میخواهند مجموعه را نقد کنند، صبر کنند تا پخش مجموعه تمام شود. آن وقت به پاسخهای خود خواهند رسید و من نیز به تمام سئوالات پاسخ میدهم.
در این میان کار امین تارخ از سایر بازیگران سختتر است. قهرمان داستان شدن بیدردسر نیست. از هر فرصتی استفاده میکند تا متنها را حفظ کند، حس بگیرد و نقش را بهگونهای ایفا کند که در ذهن مخاطب ماندگار شود.
او نیز در فاصلههای تصویربرداری درباره نقشش میگوید: دکتر پژوهان شخصیتی چند بعدی دارد که به ورطه شک و تردید کشیده شده است در حالی که هر شک و تردیدی نشانه کفر نیست. شاید او در این راه به یقین برسد.
آفتاب رو به افول گذاشته...نزدیک افطار است... در این ساختمان همه مشغول کارند...گروه فیلمبرداری مجموعه اغماء، مربیان و پرستاران بیماران ناتوان جسمی و ذهنی و حتی معلولانی که به سختی توان حرکت دارند...
«اغما» در 30 قسمت 30 دقیقهای در گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما ساخته شده است. این سریال را «سیروس مقدم» بر اساس نوشتهایی از «داریوش مختاری» کارگردانی میکند و «علیرضا افخمی» به عنوان ناظر کیفی آنها را همراهی میکند.
در این سریال علاوه بر امین تارخ و شیرین بینا بازیگرانی چون لعیا زنگنه، ایرج نوذری، ناصر ممدوح، عبدالرضا اکبری، حامد کمیلی، لادن طباطبائی و....به ایفای نقش میپردازند.
بهاره - ایران - شیراز |
سلام.مطالب جالبی بود.اما مقدار عکسها کم بود. |
جمعه 11 آبان 1386 |
|