خشم لحظه یی، جرقه یی برای یک جنایت خانوادگی
+0
رأی دهید
-0
خشم لحظه یی، جرقه یی برای یک جنایت خانوادگی
مردی که به خاطر مشکلات خانوادگی همسرش را خفه کرده بود روز گذشته در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، علی دلداری نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه محاکمه این متهم در جایگاه قرار گرفت و در توضیح کیفرخواست گفت؛ علی متهم است همسرش به نام فریبا را خفه کرده و کشته است.
مطابق گزارش پلیس جسد فریبا در خانه مسکونی اش پیدا شد و پس از دستگیری شوهرش وی به قتل اعتراف کرد.
دادسرا با استناد به مدارک موجود در پرونده، از جمله اقرار صریح و منطبق با واقعیت متهم، نظریه پزشکی قانونی که علت تامه مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن عنوان کرده و سایر مدارک، علی را مجرم شناخته و اکنون من به عنوان نماینده دادستان تهران تقاضای صدور حکم قانونی دارم. سپس پدر و مادر فریبا در برابر قضات دادگاه ایستادند و برای قاتل فرزندشان تقاضای قصاص کردند. پدر فریبا گفت؛ علی دختر مرا در حالی که روزه بود به قتل رساند. فریبا زنی بود که در طول زندگی مشترکش فقط زحمت کشید و به شوهرش وفادار ماند و من حاضرم تفاضل دیه و سهم دیه فرزندانش را بپردازم، اما دامادم قصاص شود.
فرزندان فریبا نیز از دادگاه تقاضای دیه کردند و گفتند؛ مادرمان به قتل رسیده و ما نمی خواهیم پدرمان هم کشته شود و از او تقاضای دیه داریم، البته این تقاضا برای این نیست که از پدرمان پولی بگیریم، بلکه به این خاطر است که او مجازات شود.
در ادامه دادگاه قاضی کوه کمره یی - رئیس شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران - از متهم خواست تا در برابر اتهام قتل از خود دفاع کند. علی گفت؛ قبول دارم که همسرم توسط من به قتل رسیده است اما نمی خواستم این کار را بکنم. من و فریبا اختلافات زیادی با هم داشتیم و من دیگر از دست او خسته شده بودم. پنج روز قبل از این حادثه وقتی داشتم دخترم را به دانشگاه می بردم تلویحاً به او گفتم قصد خودکشی دارم من حتی از دخترم خداحافظی کردم و شب حادثه هم 30 قرص استامینوفن کدئین دار و 20 قرص دیازپام در شربت حل کردم و خوردم. بعد حدود ساعت 10 شب آماده خواب شدم. در اتاق دراز کشیده بودم که همستر پسرم وارد اتاق شد و کف پای مرا لیسید. به فریبا گفتم همستر را بیرون ببر اما او به حرفم گوش نکرد، بار دوم که گفتم با تندی جوابم را داد و بین ما درگیری ایجاد شد. دیگر کنترل خودم را از دست داده بودم. بند لباسم را دور گردنش پیچیدم و فشار دادم. فریبا سیاه شد و فهمیدم که دیگر مرده است. چند ساعت کنار جسدش نشستم و بعد بیرون رفتم، سوار ماشینم شدم که خودم را بکشم، به خاطر قرص هایی که خورده بودم حالم بد شد و استفراغ کردم و ماشینم هم به داخل جوی آب افتاد و وقتی همسایه ها جمع شدند که ماشین را در بیاورند، من دیگر حال خرابی داشتم و تعادلم را نمی توانستم حفظ کنم. دوباره وارد منزل شدم، تصمیم قطعی خودم را برای خودکشی گرفته بودم و در آن لحظه رگ دستم را قطع کردم، اما همسایه ها به خانواده ام خبر دادند و من نجات پیدا کردم.
متهم ادامه داد؛ من و همسرم سال های زیادی بود که با هم اختلاف داشتیم و 3 سال بود که همسرم از من تمکین نمی کرد. او هم از دست من خسته شده بود، در هفته چندین بار با هم دعوا می کردیم و بچه هایم هم از این درگیری ها خسته شده بودند، اما فریبا حاضر نبود از من جدا شود. چندین بار به او پیشنهاد هم کردم که بهتر است به این وضعیت پایان دهیم و طلاق بگیریم اما او قبول نمی کرد. ما بر سر مسائل مختلفی با هم دعوا داشتیم. من دو بچه داشتم که دانشگاه می رفتند و نمی توانستم هزینه های آنها را تامین کنم. دلم هم نمی آمد به آنها بگویم درس نخوانید. من مشکلات مالی شدیدی داشتم و عمده درگیری ام با همسرم به همین خاطر بود. بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش 5 قاضی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران (کوه کمره یی، حسینی، تردست، ملکی و صیدی) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.

به گزارش خبرنگار ما، علی دلداری نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه محاکمه این متهم در جایگاه قرار گرفت و در توضیح کیفرخواست گفت؛ علی متهم است همسرش به نام فریبا را خفه کرده و کشته است.
مطابق گزارش پلیس جسد فریبا در خانه مسکونی اش پیدا شد و پس از دستگیری شوهرش وی به قتل اعتراف کرد.
دادسرا با استناد به مدارک موجود در پرونده، از جمله اقرار صریح و منطبق با واقعیت متهم، نظریه پزشکی قانونی که علت تامه مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن عنوان کرده و سایر مدارک، علی را مجرم شناخته و اکنون من به عنوان نماینده دادستان تهران تقاضای صدور حکم قانونی دارم. سپس پدر و مادر فریبا در برابر قضات دادگاه ایستادند و برای قاتل فرزندشان تقاضای قصاص کردند. پدر فریبا گفت؛ علی دختر مرا در حالی که روزه بود به قتل رساند. فریبا زنی بود که در طول زندگی مشترکش فقط زحمت کشید و به شوهرش وفادار ماند و من حاضرم تفاضل دیه و سهم دیه فرزندانش را بپردازم، اما دامادم قصاص شود.
فرزندان فریبا نیز از دادگاه تقاضای دیه کردند و گفتند؛ مادرمان به قتل رسیده و ما نمی خواهیم پدرمان هم کشته شود و از او تقاضای دیه داریم، البته این تقاضا برای این نیست که از پدرمان پولی بگیریم، بلکه به این خاطر است که او مجازات شود.
در ادامه دادگاه قاضی کوه کمره یی - رئیس شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران - از متهم خواست تا در برابر اتهام قتل از خود دفاع کند. علی گفت؛ قبول دارم که همسرم توسط من به قتل رسیده است اما نمی خواستم این کار را بکنم. من و فریبا اختلافات زیادی با هم داشتیم و من دیگر از دست او خسته شده بودم. پنج روز قبل از این حادثه وقتی داشتم دخترم را به دانشگاه می بردم تلویحاً به او گفتم قصد خودکشی دارم من حتی از دخترم خداحافظی کردم و شب حادثه هم 30 قرص استامینوفن کدئین دار و 20 قرص دیازپام در شربت حل کردم و خوردم. بعد حدود ساعت 10 شب آماده خواب شدم. در اتاق دراز کشیده بودم که همستر پسرم وارد اتاق شد و کف پای مرا لیسید. به فریبا گفتم همستر را بیرون ببر اما او به حرفم گوش نکرد، بار دوم که گفتم با تندی جوابم را داد و بین ما درگیری ایجاد شد. دیگر کنترل خودم را از دست داده بودم. بند لباسم را دور گردنش پیچیدم و فشار دادم. فریبا سیاه شد و فهمیدم که دیگر مرده است. چند ساعت کنار جسدش نشستم و بعد بیرون رفتم، سوار ماشینم شدم که خودم را بکشم، به خاطر قرص هایی که خورده بودم حالم بد شد و استفراغ کردم و ماشینم هم به داخل جوی آب افتاد و وقتی همسایه ها جمع شدند که ماشین را در بیاورند، من دیگر حال خرابی داشتم و تعادلم را نمی توانستم حفظ کنم. دوباره وارد منزل شدم، تصمیم قطعی خودم را برای خودکشی گرفته بودم و در آن لحظه رگ دستم را قطع کردم، اما همسایه ها به خانواده ام خبر دادند و من نجات پیدا کردم.
متهم ادامه داد؛ من و همسرم سال های زیادی بود که با هم اختلاف داشتیم و 3 سال بود که همسرم از من تمکین نمی کرد. او هم از دست من خسته شده بود، در هفته چندین بار با هم دعوا می کردیم و بچه هایم هم از این درگیری ها خسته شده بودند، اما فریبا حاضر نبود از من جدا شود. چندین بار به او پیشنهاد هم کردم که بهتر است به این وضعیت پایان دهیم و طلاق بگیریم اما او قبول نمی کرد. ما بر سر مسائل مختلفی با هم دعوا داشتیم. من دو بچه داشتم که دانشگاه می رفتند و نمی توانستم هزینه های آنها را تامین کنم. دلم هم نمی آمد به آنها بگویم درس نخوانید. من مشکلات مالی شدیدی داشتم و عمده درگیری ام با همسرم به همین خاطر بود. بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش 5 قاضی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران (کوه کمره یی، حسینی، تردست، ملکی و صیدی) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.