اختلاف قدیمی، انگیزه قتل قهرمان بوکس کشور

اختلاف قدیمی، انگیزه قتل قهرمان بوکس کشور
مردی که متهم است با وارد آوردن ضربه چاقو قهرمان بوکس کشور را به قتل رسانده است، در جلسه محاکمه منکر قتل شد.

به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه این متهم که دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، صفر خاکی نماینده دادستان در توضیح کیفرخواست گفت؛ عباس متهم 37 ساله که مطابق کیفرخواست از نظر دادسرا مجرم شناخته شده، متهم است فرهاد، جوان 25 ساله را با وارد آوردن ضربات چاقو به قتل رسانده است.

خاکی افزود؛ اوایل سال گذشته به پلیس خبر دادند پسر جوانی به نام فرهاد که با ضربه چاقو مجروح شده بود در بیمارستان لقمان تهران جان باخته است. پس از حضور ماموران در محل و آغاز تحقیقات مشخص شد فرهاد با ضربات چاقوی مجتبی شوهرخاله اش مجروح شده و هرچند تلاش زیادی از سوی پزشکان برای نجاتش انجام گرفته اما به دلیل پارگی ریه وی جان باخته است. با توجه به مدارکی که در پرونده وجود دارد از نظر دادسرا مجتبی مجرم شناخته شده و ادعای او مبنی بر دفاع مشروع فاقد ادله است و به عنوان نماینده دادستان تقاضای صدور حکم قانونی را دارم.

قاضی کوه کمره یی- رئیس دادگاه- در ادامه از پدر و مادر فرهاد خواست تا درخواست خود را مطرح کنند. بعد از تقاضای قصاص مجتبی از سوی اولیای دم، پدر فرهاد گفت؛ از مدتی قبل بین ما و خانواده مجتبی اختلاف وجود داشت و چند بار هم درگیری لفظی بین ما اتفاق افتاده بود، آخرین درگیری زمانی رخ داد که مغازه پسرم فرهاد را آتش زدند و ما به مجتبی ظنین شدیم. پسرم به کلانتری شکایت کرد و وقتی مجتبی به کلانتری رفت بین او و پسرم درگیری پیش آمد. مجتبی در آن درگیری از ناحیه پیشانی مجروح شد و از آن به بعد کینه پسر مرا به دل گرفت.

پدر مقتول ادامه داد؛ من هنوز نمی دانم روز حادثه چه اتفاقی افتاد. پسرم فرهاد قهرمان بوکس کشور بود و هر مشتش معادل 150 کیلوگرم قدرت داشت و به قتل رساندن او کار ساده یی نبود و مجتبی دروغ می گوید که پسرم به او حمله کرده چرا که فرهاد احتیاجی به چاقو نداشت و برای دعوا می توانست از مشتش استفاده کند. مجتبی برای گرفتن انتقام از من، فرهاد را کشت و حالا من تحت هیچ شرایطی رضایت نمی دهم.

در ادامه مجتبی برای دفاع از خود در برابر قضات ایستاد. وی گفت؛ اتهام قتل را قبول ندارم چرا که نه چاقو داشتم و نه برای دعوا به سراغ فرهاد رفته بودم. من فرهاد را دوست داشتم و به رغم اختلافاتی که با خانواده اش داشتم او را مانند فرزند خودم می دانستم، فرهاد هم از من حرف شنوی داشت اما نمی دانم شب حادثه از چه ناراحت بود که مرا دنبال کرد. متهم افزود؛ موتوری که فرهاد داشت بسیار باسرعت بود و موتور من یک موتور معمولی بود، وقتی مرا دنبال کرد، نتوانستم از دستش فرار کنم، به انتهای خیابان که رسیدیم کاملاً تاریک بود و دیگر من راه فراری نداشتم. ایستادم و به فرهاد گفتم آرامش خودت را حفظ کن، حقیقت این است که من هم مثل اهالی محل از فرهاد می ترسیدم، او مشت های سنگینی داشت و وقتی کسی را کتک می زد سالم از زیر دستش بیرون نمی آمد، فرهاد به طرفم آمد، من نیم خیز شده بودم که فرار کنم، در این لحظه فرهاد دستانش را جلو آورد. اول فکر کردم می خواهد مشت بزند، اما یکدفعه دیدم چاقو در دستش است، نوک چاقو را به طرفم گرفت و من هم برای اینکه جلوی ضربه اش را بگیرم با دو دست دستش را گرفتم. ما با هم گلاویز شدیم و یک لحظه دستان من از دستش جدا و چاقو به طرف خودش پرتاب شد، وقتی خون از بدن فرهاد جاری شد من خیلی ترسیدم، به فرهاد گفتم روی موتور بنشیند تا او را به بیمارستان ببرم، حتی سعی کردم وی را به سمت موتور بکشم اما مقاومت کرد و برادرش فرشاد را صدا زد، در این لحظه من که دیدم راهی ندارم و مردم در حال جمع شدن هستند فرار کردم. من از مرگ فرهاد بسیار متاسفم و به اندازه خانواده اش ناراحتم، اما من او را نکشتم و وقتی متوجه مرگ فرهاد شدم تصمیم گرفتم تسلیم پلیس شوم.

بعد از پایان دفاعیات مجتبی، رئیس دادگاه از شاهدان خواست آنچه را دیده اند توضیح دهند. یکی از شهود گفت؛ ساعت 9 شب بود و من داشتم از مغازه برادرم برمی گشتم، یکدفعه متوجه شدم مجتبی و فرهاد در خیابان درگیر هستند. من چاقوی سلاخی را در دست مجتبی دیدم، درگیری آنها به 10 ثانیه هم نرسید، مجتبی یک ضربه به فرهاد زد، خودش هم فکر نمی کرد که ضربه باعث مرگ فرهاد شود، وقتی خونریزی شدید را دید، خیلی گریه و التماس کرد و از فرهاد خواست تا روی موتور بنشیند تا با هم به بیمارستان بروند اما فرهاد قبول نکرد و مرتب برادرش را صدا می زد.

وی در ادامه گفت؛ بعد از آن با صدای فریاد فرهاد مردم جمع شدند و مجتبی فرار کرد. من هم به برادر فرهاد زنگ زدم و موضوع را اطلاع دادم. وقتی او را به بیمارستان رساندیم گفتند فرهاد جان باخته است.

بعد از پایان اظهارات شهود و اخذ آخرین دفاعیات از متهم و وکیل مدافعش پنج قاضی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران (باقری، سالاری، کوه کمره یی، معتمدی و تردست) برای تصمیم گیری درخصوص پرونده وارد شور شدند.
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.