محمدرضا شجریان ۶۷ ساله شد

نغمه ‌خوان «ربنا» 67 ساله شد

فردا شصت و هفتمین سال تولد «محمدرضا شجریان» استاد مسلم آواز ایران است.به نقل از سایت فرهنگی هنری دل آواز ، «شجریان» روز اول مهر ماه سال 1319خورشیدی در مشهد در خانواده‌ای متولد شد که پدر بزرگش «علی اکبر» صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می خوانده است.او از ملاکین مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته ، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده‌اند،می‌خوانده. پدر او«مهدی»شجریان از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و آواز خواندن را در جوانی شروع کرد ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورد و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن تربیت کردکه از جمله «محمدرضا شجریان» است.
تمام وقت «شجریان» از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت. در دوازده سالگی شهره خاص و عام بود و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با او بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بود. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته‌اش به دانش‌سرای مقدماتی رفت و راه معلمی پیش گرفت و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداخت. یک سال بعد ازدواج کرد البته با دختری که او هم معلم دبستان بود.
استاد مسلم آواز از نوجوانی برای فراگیری گوشه‌های آوازی به هر دری می زد و از هر کسی که شمه‌ای اطلاع داشت سئوال می‌کرد.به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می‌کرد تا موسیقی دلخواهش را بشنود که آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانش‌سرا میسر شد برنامه گلها و برنامه ساز تنها را بشنود و تمریناتش را شروع کند.کمی بعد دبیر موسیقی‌ او آقای جوان نیز وی را راهنمایی و کمک کرد. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشت و اغلب به کوه و صحرا می‌رفت و تکنیک و متد را با سلیقه خود تجربه و تمرین می‌کرد و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بود.دوست همکلاسی او «ابولحسن کریمی»از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد،او نیز ترغیب شده و مضراب به دست گرفت که ببیند می‌تواند بنوازد یا خیر.
چندی بعد صدای سنتور «جلال اخباری» را از رادیو مشهد شنید و او را پیدا کرد و با هم دوست شدند.«اخباری» ساز می‌زد و «شجریان» هم می‌خواند.در واقع او تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با «اخباری»شروع کرد.«شجریان» در همان ابتدای کار دید که صدای سنتور مشقی‌اش بسیار بد است پس به فکر افتاد که سنتوری بسازد. کمی نجاری می دانست با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی ،الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کرد و آن را مطابق اندازه ها برید . در آن زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شد صد عدد میخ نمره شش بخرد و آن ها را با سوهان دستی کوچک کند. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و او با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتور را بیشتر کرد. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بود و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشت ولی سنتور صدای دلنشینی داشت.او غیر از آن سنتور، سنتورهای دیگری را نیز ساخت.
«شجریان»در سالهای بعد از 40 با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بود ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبود.در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشت.
سال 1345 خورشیدی به اصرار دوستش«ابوالحسن کریمی» برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفت. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردند.او در آن زمان نزد 12 تا 13 نفر از اعضا شورا متشکل زا «مشیر همایون» شهردار و رییس شورای موسیقی و آقایان «حسنعلی ملاح»،«علی تجویدی»و «مختاری» و دیگران به خواندن بیات ترک پرداخت.
جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به او دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد.
سال بعد به وسیله دکتر «شریف نژاد» که معاون رادیو خراسان بود،در تهران به منزل «حسین محبی»که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه گل ها بود، رفت و فردای آن روز «شجریان»را همراه با یک نوار که در سه گاه خوانده بودم به «داود پیرنیا» مسئول و تهیه کننده آن زمان برنامه گلها معرفی کرد که همان معرفی راهگشای او به رادیو ایران و و برنامه گلها گردید.
«شجریان»همزمان با کار در برنامه گل‌های رادیو به کلاس درس «اسماعیل مهرتاش»در جامعه باربد رفت و با ایشان ردیف های «طاهرزاده» را کار ‌کرد.
تاثیرگذارترین فرد در زندگی وی استاد «دادبه» بود.«شجریان»هشت سال با ایشان در شیوه دشتستانی کار کرد. ولی آنچه که برای او ارزش دارد فکر و اندیشه این مرد بزرگ بود.
استاد آواز ایران در سال 1356 در اعتراض به موسیقی ،رادیو را ترک کرد و گفت که نمی‌خواهم صدایم از رادیو پخش شود. از آن سال به بعد موسیقی و صدای او مردمی‌تر شد چون در آن زمان مردم از رژیم دل خوشی نداشتند در نتیجه از رادیو و تلویزیون هم ناراضی بودند.
هنر دیگر «شجریان» خطاطی است.وی خود در این‌باره می‌گوید:«من خطاطی را از برادران «میرخانی» فرا گرفتم اما در امتحان شرکت نکردم زیرا نمی‌خواستم خطاطی را تا دوره عالی ادامه دهم هدف من این بود که خطم زیبا شود. خطاطی هم مانند موسیقی زمان زیادی برای یادگیری احتیاج دارد و سخت‌ترین قسمت خطاطی خط نستعلیق است.
«شجریان» در طی سالیان بسیار فعالیت‌های هنری‌اش، در بسیاری از کشورهای آسیایی،اروپایی و آمریکایی کنسرت داده و در دانشگاه‌های برکلی، کلمبیا، هاروارد، فیلیپین و شیکاگو، سخنرانی‌هایی در مورد موسیقی ایرانی انجام داده است.
او در 20 سپتامبر 1995 «یونسکو» مدال «پیکاسو» و در روز 8 فوریه 2001 در ورزشگاه استیل لوس آنجلس جایزه گرمی را برای کاست «بی تو به سر نمی‌شود»،دریافت کرده است.
او بعد از جدایی از «علیزاده» و «کلهر» با گروه آوا فعالیت خود را ادامه می‌دهد.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.