همچنان که عباس سجادی رییس مرکز موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران معتقد است اگر می خواهیم موسیقی جوان ما در کشور توسعه پیدا کند، باید موسیقی را از دوران کودکی و در سنین ابتدایی آغاز کرد.
شما وضعیت امروز موسیقی جوان در کشور را چطور ارزیابی می کنید؟
به اعتقاد من امروز موسیقی جوان در کشور وضعیت چندان مناسبی ندارد،زیرااز طرف مراکز ونهادهای سیاستگذار و اجراکننده خیلی جدی گرفته نمی شود. به خصوص که در شرایط فعلی کانال های مختلف ماهواره ای به شدت موسیقی های غیر ایرانی پخش می کند. به نظر من موسیقی در کشور ما بی صاحب است و هر کس هر تصمیمی در حوزه خود می تواند بگیرد، این وضعیت در موسیقی جوان که بخشی از جریان کلی موسیقی در کشور است هم وجود دارد. البته شاید وضعیت بدتری هم داشته باشد، زیراعلاوه بر اینها، تعریف مشخصی از موسیقی جوان وجود ندارد واصلا نمی دانند که برای جوانان وموسیقی مربوط به آنها می توان چه کاری انجام داد.
موسیقی در کشور ما و هم زیرمجموعه های آن نیازمند تشکیل یک شورای مستقل در تصمیم گیری است. یعنی یک شورای عالی با حضور نمایندگانی از دفتر موسیقی وشعر، مرکز موسیقی حوزه هنری، انجمن موسیقی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری و خانه موسیقی وسایر نهادهای مرتبط شکل بگیرد و بر اساس سیاست های مشخص تصمیم گیری کند. با تشکیل چنین شورایی از موازی کاری ها و اقدامات مشابهی که این نهادها به طور همزمان آن را انجام می دهند، جلوگیری می کند.بسیاری مواقع پیش آمده که مثلا ما جشنواره ای برگزار می کنیم و نهاد دیگری مثل انجمن موسیقی هم زمان برنامه مشابهی را در دست دارد. در حالی که موازی کاری بسیاری از نیروها را هرز می دهد و اگر این نهادها برنامه مشخص و مشترکی داشته باشند، برآیند نیروهایشان می تواند کار خوبی برای موسیقی انجام خواهد داد.
فکر می کنید دلیل این ناهماهنگی ها چیست؟
ببینید مشکل اساس این است که ضابطه ای وجود ندارد وگرنه ما و دوستانمان مشکلی برای همکاری نداریم، همان طور که درحال حاضر هم این فعالیت های مشترک وجود دارد. علاوه براین مدیریت ها در حوزه های فرهنگی وهنری معمولا عمر کوتاهی دارند و زمان کافی برای اجرای برنامه های خود و همکاری های مشترک ندارند. ضمن اینکه سیاست ها هم مشخص نیست ومعمولا سلیقه جای برنامه ریزی های مشخص را می گیرد. اخیرا مقام معظم رهبری هم در دیدار با اعضای هیات دولت عنوان کرده اند که حوزه فرهنگ حوزه مظلومی است واگر به داد فرهنگ نرسیم، در آینده متوجه آسیب های جدی خواهیم شد. با یک سخنرانی واظهار نظر نمی توان فرهنگ را نجات داد. به خصوص که در شرایط حاضراین فرهنگ مورد هجوم قرار گرفته و دیگران ابزار بهتری برای ارائه فرهنگ خود در اختیار دارند.
اشاره کردید که موسیقی جوا ن در کشور از وضعیت نامناسبی برخوردار است واز طرف سازمان ها و نهادهای مسئول جدی گرفته نمی شود. یکی از همین نهادها خود سازمان فرهنگی هنری شهرداری است، مرکز موسیقی سازمان تا چه برای موسیقی جوان کار انجام داده است؟
من فکر می کنم ما در حد امکانات خود در این حوزه کار کرده ایم و حتی بیشتر از وظیفه خودمان هم عمل کرده ایم. فرهنگسراها یکی از مراکزی هستند که در حال حاضر امکانات خوبی در اختیار جوانان قرار می دهند. علاوه بر این ما جشنواره هایی نیز در زمینه نوازندگی جوانان در سطح شهر تهران برگزار کرده ایم. ما حتی در مواردی هم مورد اعتراض قرار گرفته ایم، درحالی که ما وظیفه خود را انجام می دهیم ودیگران نمی توانند ایستایی خود را با اعتراض به اقدامات ما توجیه کنند.
فکر می کنید برگزاری این جشنواره هایی مثل جشنواره جوان چه میزان در توجه به موسیقی جوان و بهبود وضعیت آن کمک خواهد کرد؟
زمانی که موسیقی در کشور جدی گرفته نمی شود و مسئول مشخصی هم ندارد، نمی توان انتظار داشت که لین گونه اقدامات مقطعی درد چندانی از ما دوا کند.در نهایت این جشنواره ها چند جوان را به عنوان نفرات برتر معرفی می کنند و همه چیز تمام می شود. نمی گویم برگزاری این جشنواره ها بدون فایده است، زیرا این برنامه ها می تواند انگیزه های جوانان را برای فعالیت های هنری بالا ببرد. اما زمانی که انگیزه های این جوانان بالا رفت و فرصتی برای ارائه کار خود پیدا نکردند چه؟موسیقی ما وبه خصوص موسیقی جوان که آینده این هنر را در کشور رقم می زند، نیازمند اقدامات جدی تر و ریشه ای تری است. موسیقی همچون هر هنر دیگری باید از دوران ابتدایی آغاز شود و آموزش ها را به صورت علمی تری در آینده به صورت جدی تری دنبال کرد. در این زمان است که می توان به بهبود وضعیت موسیقی در کشور امیدوار بود.
برخی معتقدند که موسیقی ایرانی دیگر چندان مورد توجه جوانان نیست، به این موضوع موافقید؟
جوان امروز ما اصلا موسیقی ایرانی را نمی شناسد، که بتواند به آن علاقه مند هم شود. فضاهایی که قابلیت ارائه موسیقی ایرانی را دارند چقدر فعال هستند . کانال های تلوزیونی و رادیویی چقدر موسیقی خوب پخش می کنند تا گوش جوان ایرانی هم عادت بکند. اصلا خوراکی که ما به عنوان موسیقی به جوانان ارائه می دهیم چیست و چه کیفیتی دارد. موسیقی که ما از رسانه های خود پخش می کنیم وتبلیغی که برای آن انجام می دهیم، به هیچ وجه با کاری که سایرین برای شناساندن موسیقی های خود انجام می دهند، قابل مقایسه نیست.
علاوه بر اینها تلوزیون ما هنوز هم ساز را نشان نمی دهد.جوان ما هنوز فرق ساز و گل گلایل را نمی داند، چون هروقت که سازی مشغول نواختن بوده یا گل گلایل را نشان می دهند یا یک ستون. به همین دلیل جوان ما هنوز سازها را نمی شناسد و فرق سه تار و ویلن را نمی داند. وقتی شناخت از موسیقی ایرانی وآن هم در سطوح ابتدایی اینقدر پایین است، خوب نباید هم انتظار داشت که موسیقی ایرانی در برابر موسیقی های دیگری که تبلیغ زیادی را هم پشت سر دارد، راه خود را باز کند.به نظر من بسیاری از مدیران بیشتر به حفظ موقعیت های خود فکر می کنند تا فرهنگ موسیقیایی کشور.
یک نکته دیگر هم وجود دارد و این است که جوان ما حق انتخاب زیادی ندارد . ما زمانی می توانیم انتخاب درست را از کسی انتظار داشته باشیم که امکان های متعدد را برای کسی فراهم کنیم و از قبل هم به او آموزش های درستی داده باشیم.
پس بهبود وضعیت موسیقی در میان جوانان بیش از هر چیز دیگری نیازمند برنامه ریزی های درست آموزشی است.
بله . در کنار آموزش های علمی ودرستی که از دوران کودکی باید آغاز شود، تصمیم گیری ها وبرنامه ریزی ها نیز باید به صورت اصولی وبر اساس سیاست های درستی انجام شود. مهم تر از همه اینها باید بیشتر از آنکه حرف بزنیم،عمل کنیم.