نظافتچی معتاد، پیرزن تنها را به کام مرگ کشاند
+0
رأی دهید
-0
نظافتچی معتاد پس از آنکه از تنهایی پیرزن صاحبخانه اطمینان یافت با طراحی نقشه یی شوم او را از پای درآورد و اموالش را به سرقت برد. به گزارش خبرنگار ما متهم 23ساله که مجید نام دارد پس از 30 روز تحقیقات گسترده بازپرس ویژه قتل تهران و کارآگاهان جنایی در محل سکونت خود در باقرشهر دستگیر شد و به ارتکاب این جنایت با همدستی جوانی دیگر اعتراف کرد.
کشف جسد
روز 30مردادماه سال جاری زنی مسن در تماس با پلیس 110 از ناپدید شدن همسایه 74 ساله خود به نام «تاج پر» خبر داد و ماموران کلانتری فلسطین را به منزل این زن کشاند. ماموران پس از آنکه با در بسته مواجه شدند با اخذ دستور قضایی قفل، در ورودی را شکستند و به داخل خانه پا گذاشتند. آنها ناگهان جسد تاج پر را در حالی که سرش داخل یک قابلمه پر از خون افتاده بود، پیدا کردند. با کشف جسد بازپرس روشن - بازپرس ویژه قتل تهران- به همراه تیمی از کارآگاهان جنایی و تشخیص هویت و پزشکی قانونی خود را به خانه تاج پر رساندند و در بررسی های اولیه متوجه شدند اسباب و اثاثیه خانه به هم ریخته است. آنها زمانی که درصدد برآمدند به تحقیق درباره زندگی خصوصی این زن بپردازند متوجه شدند شوهر وی که یک نظامی بوده سال ها قبل فوت شده و او هیچ فرزندی نیز نداشته و به تنهایی زندگی می کرده است. به همین خاطر پی بردن به این موضوع که به هم ریختگی خانه ناشی از دستبرد به آنجا است یا علت دیگری دارد برای پلیس میسر نشد. در نهایت جسد تاج پر در حالی که علت اصلی مرگ او نیز مشخص نبود به پزشکی قانونی فرستاده شد و ماموران به تحقیق از همسایه او پرداختند. همسایه تاج پر که او نیز زنی مسن است در اظهاراتش گفت؛ «من و تاج پر مرتب با هم در رفت و آمد بودیم. امروز زمانی که خبری از او نشد، نگرانش شدم و زمانی که وی در را به رویم نگشود و به تلفنش هم جواب نداد، تصمیم گرفتم پلیس را از موضوع مطلع کنم، اما نمی دانم چه حادثه یی برای او رخ داده است.»
یک سرنخ
چند روز پس از کشف جسد زن 74ساله متخصصان پزشکی قانونی در نامه یی خطاب به بازپرس روشن اعلام کردند مرگ تاج پر طبیعی یا در پی حادثه نبوده بلکه وی بر اثر وارد شدن ضربه یی شدید به ناحیه سرش به قتل رسیده است. با اعلام این نظریه تحقیقات شکل تازه یی به خود گرفت و کارآگاهان ویژه قتل بار دیگر به بازجویی از همسایه مقتول پرداختند و متوجه شدند حدود دو ماه قبل مردی برای نقاشی خانه تاج پر به منزل این زن رفت و آمد داشته و از تنهایی او مطلع بوده است. در حالی که نخستین سرنخ ها ظن پلیس را به مرد نقاش برانگیخته بود، افسران تحقیق توانستند به سرعت او را دستگیر کنند و پشت میز بازجویی بنشانند. اظهارات این مرد فرضیه اولیه کارآگاهان را مردود کرد و وی دلایل قابل قبولی ارائه داد که گواهی بر بی گناهی اش بود، اما ماموران توانستند از طریق این مرد سرنخ کلیدی دیگری به دست آورند. مرد نقاش به آنان گفت؛ «زمانی که با تاج پر آشنا شدم، فهمیدم او برای نظافت خانه اش به کارگر نیاز دارد به همین خاطر یکی از دوستانم به نام علی را به او معرفی کردم و علی و پسرش به نام مجید از آن پس به عنوان نظافتچی به منزل مقتول رفت وآمد داشتند.» این بار کارآگاهان عملیات تازه یی را طرح ریزی کردند و توانستند با شناسایی محل زندگی پدر و پسر در باقرشهر آن دو را در عملیاتی غافلگیرانه به دام بیندازند، اما علی و مجید نیز در بازجویی ها قتل را منکر شدند و گفتند هیچ ارتباطی با این جنایت نداشته اند. کارآگاهان پس از چند نوبت بازجویی از دو مظنون نسبت به صحت اظهارات علی اطمینان یافتند اما ظن و نقیض گویی های پسر او سبب شد احتمال وقوع قتل به دست این جوان 23ساله قوت بیشتری بگیرد.
اعتراف
هرچند سکوت مجید به مانعی برای رازگشایی از قتل پیرزن تنها تبدیل شده بود، اما کارآگاهان مسیر تحقیقات خود را تغییر دادند و با دستور بازپرس روشن به بازرسی از خانه این مظنون پرداختند و توانستند چند دکمه سر آستین مخصوص لباس نظامیان از آنجا پیدا کنند. این دکمه ها که به احتمال زیاد متعلق به همسر مقتول بود، گره معمای جنایی را گشود و مجید را وادار کرد حقیقت را بازگو کند. او با پذیرفتن اتهام قتل گفت؛ من به کراک اعتیاد دارم و چندی پیش برای تامین هزینه مواد مخدر طلاهای مادرم را دزدیدم و فروختم. پس از آن مادرم مرا تحت فشار می گذاشت و می گفت هر طور که شده باید پول طلا و جواهرات را به او پس بدهم. برای تامین این پول و همچنین هزینه کراک مصرفی ام در نهایت تصمیم گرفتم دست به سرقت دیگری بزنم و چون در رفت و آمدهایم به خانه تاج پر از تنهایی او مطمئن شده بودم دزدی از او را بهترین گزینه پیش رویم دیدم. مجید ادامه داد؛ نقشه ام را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و روز حادثه هر دو به خانه تاج پر رفتیم و وی از ما استقبال کرد و خواست تا خانه اش را تمیز کنیم. حین نظافت من یک لحظه به سوی زن مسن حمله ور شدم و تلاش کردم او را خفه کنم، اما پس از آنکه رهایش کردم دیدم هنوز زنده است و قصد دارد داد و فریاد راه بیندازد. به همین خاطر او را هل دادم که سرش به زمین خورد و خون جاری شد. به خاطر اینکه خون کف زمین را در برنگیرد سر تاج پر را داخل یک قابلمه گذاشتم و بعد از اطمینان از مرگ او به همراه دوستم 15 هزار تومان پول نقد، 6 انگشتر طلا و یک انگشتر نقره و دکمه سرآستین های نظامی را سرقت و فرار کردیم.» پس از اعترافات این متهم تحقیقات 30 روزه پلیس به نتیجه رسید و راز قتل زن تنها فاش شد. هم اکنون پلیس در جست وجوی همدست نظافتچی معتاد است.

کشف جسد
روز 30مردادماه سال جاری زنی مسن در تماس با پلیس 110 از ناپدید شدن همسایه 74 ساله خود به نام «تاج پر» خبر داد و ماموران کلانتری فلسطین را به منزل این زن کشاند. ماموران پس از آنکه با در بسته مواجه شدند با اخذ دستور قضایی قفل، در ورودی را شکستند و به داخل خانه پا گذاشتند. آنها ناگهان جسد تاج پر را در حالی که سرش داخل یک قابلمه پر از خون افتاده بود، پیدا کردند. با کشف جسد بازپرس روشن - بازپرس ویژه قتل تهران- به همراه تیمی از کارآگاهان جنایی و تشخیص هویت و پزشکی قانونی خود را به خانه تاج پر رساندند و در بررسی های اولیه متوجه شدند اسباب و اثاثیه خانه به هم ریخته است. آنها زمانی که درصدد برآمدند به تحقیق درباره زندگی خصوصی این زن بپردازند متوجه شدند شوهر وی که یک نظامی بوده سال ها قبل فوت شده و او هیچ فرزندی نیز نداشته و به تنهایی زندگی می کرده است. به همین خاطر پی بردن به این موضوع که به هم ریختگی خانه ناشی از دستبرد به آنجا است یا علت دیگری دارد برای پلیس میسر نشد. در نهایت جسد تاج پر در حالی که علت اصلی مرگ او نیز مشخص نبود به پزشکی قانونی فرستاده شد و ماموران به تحقیق از همسایه او پرداختند. همسایه تاج پر که او نیز زنی مسن است در اظهاراتش گفت؛ «من و تاج پر مرتب با هم در رفت و آمد بودیم. امروز زمانی که خبری از او نشد، نگرانش شدم و زمانی که وی در را به رویم نگشود و به تلفنش هم جواب نداد، تصمیم گرفتم پلیس را از موضوع مطلع کنم، اما نمی دانم چه حادثه یی برای او رخ داده است.»
یک سرنخ
چند روز پس از کشف جسد زن 74ساله متخصصان پزشکی قانونی در نامه یی خطاب به بازپرس روشن اعلام کردند مرگ تاج پر طبیعی یا در پی حادثه نبوده بلکه وی بر اثر وارد شدن ضربه یی شدید به ناحیه سرش به قتل رسیده است. با اعلام این نظریه تحقیقات شکل تازه یی به خود گرفت و کارآگاهان ویژه قتل بار دیگر به بازجویی از همسایه مقتول پرداختند و متوجه شدند حدود دو ماه قبل مردی برای نقاشی خانه تاج پر به منزل این زن رفت و آمد داشته و از تنهایی او مطلع بوده است. در حالی که نخستین سرنخ ها ظن پلیس را به مرد نقاش برانگیخته بود، افسران تحقیق توانستند به سرعت او را دستگیر کنند و پشت میز بازجویی بنشانند. اظهارات این مرد فرضیه اولیه کارآگاهان را مردود کرد و وی دلایل قابل قبولی ارائه داد که گواهی بر بی گناهی اش بود، اما ماموران توانستند از طریق این مرد سرنخ کلیدی دیگری به دست آورند. مرد نقاش به آنان گفت؛ «زمانی که با تاج پر آشنا شدم، فهمیدم او برای نظافت خانه اش به کارگر نیاز دارد به همین خاطر یکی از دوستانم به نام علی را به او معرفی کردم و علی و پسرش به نام مجید از آن پس به عنوان نظافتچی به منزل مقتول رفت وآمد داشتند.» این بار کارآگاهان عملیات تازه یی را طرح ریزی کردند و توانستند با شناسایی محل زندگی پدر و پسر در باقرشهر آن دو را در عملیاتی غافلگیرانه به دام بیندازند، اما علی و مجید نیز در بازجویی ها قتل را منکر شدند و گفتند هیچ ارتباطی با این جنایت نداشته اند. کارآگاهان پس از چند نوبت بازجویی از دو مظنون نسبت به صحت اظهارات علی اطمینان یافتند اما ظن و نقیض گویی های پسر او سبب شد احتمال وقوع قتل به دست این جوان 23ساله قوت بیشتری بگیرد.
اعتراف
هرچند سکوت مجید به مانعی برای رازگشایی از قتل پیرزن تنها تبدیل شده بود، اما کارآگاهان مسیر تحقیقات خود را تغییر دادند و با دستور بازپرس روشن به بازرسی از خانه این مظنون پرداختند و توانستند چند دکمه سر آستین مخصوص لباس نظامیان از آنجا پیدا کنند. این دکمه ها که به احتمال زیاد متعلق به همسر مقتول بود، گره معمای جنایی را گشود و مجید را وادار کرد حقیقت را بازگو کند. او با پذیرفتن اتهام قتل گفت؛ من به کراک اعتیاد دارم و چندی پیش برای تامین هزینه مواد مخدر طلاهای مادرم را دزدیدم و فروختم. پس از آن مادرم مرا تحت فشار می گذاشت و می گفت هر طور که شده باید پول طلا و جواهرات را به او پس بدهم. برای تامین این پول و همچنین هزینه کراک مصرفی ام در نهایت تصمیم گرفتم دست به سرقت دیگری بزنم و چون در رفت و آمدهایم به خانه تاج پر از تنهایی او مطمئن شده بودم دزدی از او را بهترین گزینه پیش رویم دیدم. مجید ادامه داد؛ نقشه ام را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و روز حادثه هر دو به خانه تاج پر رفتیم و وی از ما استقبال کرد و خواست تا خانه اش را تمیز کنیم. حین نظافت من یک لحظه به سوی زن مسن حمله ور شدم و تلاش کردم او را خفه کنم، اما پس از آنکه رهایش کردم دیدم هنوز زنده است و قصد دارد داد و فریاد راه بیندازد. به همین خاطر او را هل دادم که سرش به زمین خورد و خون جاری شد. به خاطر اینکه خون کف زمین را در برنگیرد سر تاج پر را داخل یک قابلمه گذاشتم و بعد از اطمینان از مرگ او به همراه دوستم 15 هزار تومان پول نقد، 6 انگشتر طلا و یک انگشتر نقره و دکمه سرآستین های نظامی را سرقت و فرار کردیم.» پس از اعترافات این متهم تحقیقات 30 روزه پلیس به نتیجه رسید و راز قتل زن تنها فاش شد. هم اکنون پلیس در جست وجوی همدست نظافتچی معتاد است.