دخترخاله راز جنایت مادرش را فاش کرد
دخترخاله راز جنایت مادرش را فاش کرد
راز مرموزترین پرونده جنایى ورامین با گذشت ۵ سال از وقوع قتل فاش شد. در این انتقام خونین خانوادگى ، خاله کینه جو پس از قتل خواهرزاده اش، جسد او را به آتش کشید.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۹ صبح روز ۱۱ تیر سال ۸۴ زنى هراسان و مضطرب با مراجعه به پلیس آگاهى ورامین، از ناپدید شدن پسر ۲۸ ساله اش خبر داد.این زن در تحقیقات به پلیس گفت: اول تیر سال ۸۱ پسرم مجتبى براى انجام کارى از خانه خارج شد، ولى هرگز به خانه بازنگشت. در این مدت چند بار براى یافتن ردى از پسرم به مراجع انتظامى و قضایى شکایت کردم، اما هر بار به دلیل به دست نیاوردن اثرى از پسرم، پرونده مختومه مى شد.با اعلام این شکایت، با دستور سرهنگ قاسم خانى رئیس پلیس ورامین، ۲ تن از افسران باتجربه پلیس آگاهى تحقیقات ویژه اى براى پیدا کردن ردى از مجتبى آغاز کردند.
* نخستین سرنخ
مأموران در نخستین گام از اداره گذرنامه و سازمان زندان ها استعلام کردند و متوجه شدند پسر جوان در زندان و یا خارج از کشور به سر نمى برد.
کارآگاهان در ادامه به تحقیقات از خانواده جوان ناپدید شده پرداخته و دریافتند مجتبى علاقه زیادى به دخترخاله اش، نازنین داشت، اما خاله اش مخالف ازدواج آنها بود.با به دست آمدن این سرنخ، مأموران سراغ نازنین رفته و متوجه شدند نازنین با مرد هتلدارى ازدواج کرده و در مشهد زندگى مى کند.
* شناسایى زن جوان
کارآگاهان که احتمال مى دادند نازنین از سرنوشت پسرخاله اش اطلاع داشته باشد، راهى مشهد شده و پس از ۲۰ روز تحقیق و جست و جو، نازنین را شناسایى کردند. نازنین در بازجویى ها منکر ارتباط با مجتبى شد. با توجه به این که هیچ مدرکى علیه زن جوان وجود نداشت، بازپرس پرونده او را آزاد کرد.در ادامه تحقیقات پلیسى مشخص شد نازنین چند سال قبل با جوان نانوایى به نام نصیر رابطه دوستى داشته است.نصیر در اداره آگاهى به ارتباط خود با نازنین اعتراف کرد و گفت: به نازنین علاقه مند بودم و پس از ازدواج او، رابطه ما قطع شد.وى در ادامه منکر هرگونه اطلاعى از سرنوشت مجتبى شد.
* افشاى راز جنایت
با اعتراف هاى نصیر، مأموران باردیگرنازنین را بازداشت و براى تحقیقات به ورامین انتقال دادند.نازنین در بازجویى ها دچار تناقض گویى شد، اما وقتى پى برد پلیس متوجه راز او شده است، لب به اعتراف گشود و اظهار داشت: مادرم با همدستى برادرم، ابوالفضل و نصیر، سال ۸۱ مجتبى را به قتل رساندند.وى در ادامه گفت: عید سال ۸۱ پسرخاله ام ، مجتبى مرا مجبور به رابطه پنهانى کرد، اما در ادامه منکر آن شد، به همین خاطر مادرم او را کشت و جسدش را آتش زد.با افشاى راز جنایت، فاطمه - مادر نازنین - در مشهد و ابوالفضل در قرچک دستگیر شد.متهمان در بازجویى هاى اولیه منکر اظهارات نازنین شدند، اما پس از بازجویى هاى تخصصى، فاطمه به قتل خواهرزاده اش اعتراف کرد.
* جنایت چگونه رخ داد

متهم درباره قتل خواهر زاده اش گفت: اول تیر سال ۸۱ مجتبى به خانه ما آمد. موضوع نازنین را با او در میان گذاشتم و خواستم براى جلوگیرى از آبروریزى دخترم را به عقد خود درآورد، اما مجتبى منکر ارتباط با دخترم شد. این موضوع مرا به خشم آورد و تصمیم گرفتم از دخترم دفاع کنم. سپس با عصبانیت به آشپزخانه رفتم و گوشت کوب را برداشتم، به اتاقى که مجتبى در آنجا بود، بازگشتم و ضربه اى محکم به سر خواهرزاده ام زدم. او نیمه جان روى زمین افتاد، سپس ابوالفضل و نصیر را صدا زدم. آنها از ماجرا بى اطلاع بودند. از آنها خواستم دست و پاى مجتبى را بگیرند. ابوالفضل دست و نصیر پاهاى او را گرفت.روسرى ام را دور گردنش انداختم و محکم آن را کشیدم. وقتى به خودم آمدم، متوجه شدم او زنده نیست.ساعت ۱۲ شب از ابوالفضل خواستم موتوسیکلتى تهیه کند تا جسد را از خانه خارج کنیم. پسرم هم به بهانه این که من بیمار هستم، از دوستش موتوسیکلتى گرفت.پسرم به همراه نصیر جسد را به بیابان هاى اطراف ورامین برده و در آنجا رها کردند. سپس به تنهایى به آن محل رفتم و با لاستیک خودرو جسد را به آتش کشیدم.۲ روز پس از قتل نیز براى این که ردى از جنایت باقى نماند، مجدداً به آنجا رفته و خاکستر جسد خواهرزاده ام را داخل کانال آبى ریختم.
* بازسازى صحنه قتل
بر اساس این گزارش، متهمان صبح دیروز براى بازسازى صحنه قتل به محل جنایت رفته و در حضور سروان حسین نژاد و سروان گرامى افسران پرونده، نحوه قتل مجتبى و آتش زدن جسد او را تشریح کردند.
* مرموزترین پرونده سال
سرهنگ احمد قاسم خانى، رئیس پلیس ورامین نیز در گفت و گو با خبرنگار ما اعلام کرد: این پرونده یکى از پیچیده ترین معماهاى ورامین بود که با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهى فاش شد. وى افزود: شاکى در این مدت شکایت هایى را براى یافتن سرنوشت پسرش مطرح کرده بود که سال ۸۴ با ارسال پرونده به اداره آگاهى ورامین، تجسس هاى پلیسى آغاز شد.